جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
توسعه نیازمند دولت بزرگ نیست
بحران مالی سبب نخواهد شد تا ایالات متحده از سرمایهداری دموکراتیک روی برگردانده و آن را کنار بگذارد. اما پیامدهای این بحران برای سایر کشورها سرنوشتساز خواهد بود که آیا سیستم سرمایهداری بهترین سیستم است؟ در بسیاری از این کشورها، موضوع، انتخاب میان مقررات مالی ساده یا سختگیرانه نیست بلکه بحث اصلی، انتخاب میان بخش خصوصی خلاق و حکومت طراح، برای نجات از فقر است.
برخی از کشورها پیشاپیش نسخه اشتباهی را در قبال وقایع اخیر دنبال میکنند. مانوئل زلایا، رییسجمهور هندوراس، خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل گفته است که درسهای این ورشکستگی ناگهانی برای ما این بود که «قوانین بازار
شیطانی اند و رضایت اندکی میآورند». فرناندو لوگو رییسجمهور پاراگوئه نیز گفت: «مکانیزم بازار» و «سوداگری غیراخلاقی» راههایی به خطا بودهاند. لوئیز ایناسیو لولا، رییسجمهور برزیل نیز گفت: «سوداگران اقتصادی تخم هراس و اضطراب را در میان مردم پاشیدهاند» و مردم برزیل به «مداخله ناگزیر دولت» نیازدارند.
ما قبلا نیز در این موقعیت بودهایم. اقتصاد توسعه – مطالعه بر روی این که چگونه کشورهای فقیر میتوانند ثروتمند
شوند – که بعد از بحران بزرگ اقتصادی دهه ۱۹۳۰ متولد شده بود، برای همیشه طرد شده است. آن مطالعات، اقتصادهای در حال توسعه را تشویق کرد تا به منظور رشد اقتصادی، به جای بازارها، به دولت تکیه کنند. اقتصاددانان توسعه متاخر، چشم خود را بر این واقعیت میبندند که توسعه کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی طی یک قرن و نیم و از خلال فعالیتهای اقتصادی خصوصی حاصل آمده است و در عوض تنها مداخله مؤثر دولتهای مذکور برای تحریک تقاضا و کمک به تولید در خلال دهه ۱۹۳۰ را به یاد میآورند.
آنچه به طور گسترده مورد موافقت قرار گرفته بود مقالهای اساسی در اقتصاد توسعه بود که در سال ۱۹۴۳ نوشته شده و کشورهای فقیر را حوزههای بحران زده نامیده بود. مقالهای به قلم پل روزنشتاین و با عنوان «مشکلات صنعتی شدن در شرق و جنوب شرقی اروپا» که در یک ژورنال اقتصادی منتشر شده بود. او در این مقاله به بیکاری یک چهارم جمعیت کشورهای مورد بحث پرداخته و تنها راهحل باقی مانده را در واگذار کردن امور توسعه به دولت میدانست. بر مبنای این مقاله، توسعه از دل یک دولت طراح سرمایهگذار بیرون میآید که بتواند در همه بخشهای اقتصادی و به طور همزمان سرمایهگذاری کند. این روند که آن را «فشار بزرگ به جلو» مینامید، به سرمایهگذاران خصوصی اعتماد نداشت: «دانش کارفرمای اقتصادی خصوصی درباره بازار ... کافی نیست» چراکه نمیتواند «همه اطلاعات را در دسترس خود داشته باشد».
در موردی دیگر، ساختار ذهنی حاکم بر سازمان ملل از بحران اقتصادی، سبب شد تا این سازمان در سال ۱۹۵۰ کمیسیونی ویژه به رهبری آرتور لوییس را مامور ارائه گزارشی درباره بیکاری در کشورهای توسعه نیافته کند. آن گزارش نتیجه میگرفت که «توسعه اقتصادی تا حد بسیار زیادی به پذیرش نقش رفتار مقتضی دولت بستگی دارد» و رهبران سیاسی این کشورها بایستی استراتژی رسیدن به رشد اقتصادی را داشته باشند. راهبردی که «در هر مورد مشخص خود را نشان دهد».
تعداد اندکی نیز بودند که با این نظرات موافقت نمیکردند. هلبرت فرانکل، استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد، متن اعتراضی محکم و متقنی را سال ۱۹۵۲ نوشت. او اعتقاد داشت که فقرا هم مردمی معمولی هستند که «استعداد شگرفی در حل مشکلات در ظرف زمانی و مکانی خاص خود دارند». اعتمادی که او از آن سخن میگفت بعدها با رشد موفقیتآمیز اقتصادی کشورهایی چون بوتسوانا، هند، شیلی، ترکیه، ببرهای آسیای شرقی و چین به اثبات رسید.
لوییس بعدها جایزه نوبل اقتصاد را برد اما فرانکل فراموش شد!!
اقتصادهای در حال توسعه همچنان زخمهای ناشی از تبعات بحران اقتصادی دهه ۱۹۳۰ را تحمل میکنند. کمیسیون رشد بانک جهانی در ماه میچنین گفته است: «رشد حمایت شده خود بخود پدید نمیآید بلکه به تعهد طولانی مدت رهبران سیاسی کشورها نیازمند است. هر کشور خصوصیات و تجارب تاریخی خاص خود را دارد که باید در استراتژی رهبران در نظر گرفته شود». هنوز هم کسانی در سازمان ملل هستند که برای توسعه اقتصادی، استراتژی فشار بزرگ به جلو یعنی همان دولت طراح سرمایهگذار را پیشنهاد میدهند.
چه میزان فقر باید در پی پرهیز از همراهی کارفرمایان بخش خصوصی تحمل شود آن هم به خاطر این که دولت نیجریه میخواهد ۵میلیارد دلار را صرف ساختن کارخانه ذوب آهن آجاکوتا کند، که حتی یک مفتول استیل نیز تولید نکرده است؟!! یا چه مقدار باید هزینه شود و جوامع فرصتها را از دست بدهند، به خاطر آن که دولتهای آفریقایی به جای آزادسازی فضا برای کارآفرینان و نوآوران میخواهند وقت خود را صرف آماده سازی مقدمات پیشنهاد بانک جهانی، یعنی استراتژی ملی کاهش فقر کنند؟
ما هرگز نخواهیم فهمید. اما همین قدر میدانیم که در بازار آزاد حتی اگر ورشکستگیهای ناگهانی نیز روی دهد، مسیری خود بهبود یابنده و رو به جلو و بهینهتر از سایر مسیرها برای دستیابی به رونق اقتصادی وجود دارد. میراث فریبنده و روشنفکرانه برجای مانده از بحران ۱۹۳۰ این است که توسعه اقتصادی از مجرای دولت دانای همه کاره به دست میآید نه آزادسازی فضای کسب و کار برای بخش خصوصی. این میراثی است که آیندگان آن را به دور خواهند ریخت.
ویلیام ایسترلی
استاد دانشگاه نیویورک
مترجم: یونس احمدی، دومان بهرامی راد
استاد دانشگاه نیویورک
مترجم: یونس احمدی، دومان بهرامی راد
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب