جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آرزوهای صدراعظم در مناقشات جهانی


آرزوهای صدراعظم در مناقشات جهانی
دیپلماسی ژرمن ها چند روزی است که آهنگ سفر به آسیا کرده است. خانم مرکل دو نقطه مهم از آسیا یعنی هند و افغانستان را پیش گرفت. دیدارهای آنگلا مرکل از آسیای مرکزی و جنوبی در حالی انجام شد که کاخ صدر اعظمی هر هفته میزبان گروه جدیدی از رهبران خاورمیانه است و فرانک اشتاین مایر، مدیر دیپلماسی مرکل، هیچ نشستی در باره مسائل اعراب و ایران نیست که در آن حضور نداشته باشد.
در دومین سال صدارت خانم مرکل ، برلین نیز به اندازه پاریس و لندن اشتیاق فزاینده ای را برای نقش آفرینی در معادلات سیاست جهانی نشان می دهد.
به باور ناظران یک عامل پنهان این جنب و جوش در سیاست خارجی ژرمن ها، رفتارهای جاه طلبانه رهبر جدید الیزه است. نیکلا سارکوزی از بدو قدرت یابی اش تمایلات خویش به جایگاه رهبری دیپلماسی اروپا را آشکار کرده است. هر اندازه رهبر سیاسی جدید انگلیس ـ گوردون براون ـ تلاش می کند محتاطانه و آرام ماشین دیپلماسی لندن را روی ریل بحران های جهانی حرکت دهد رهبری الیزه شتابان و بی پروا برای مداخله در مناقشات سیاسی تقلا می کند.
نوشته ها وتفسیر های مطبوعات و رسانه های آلمان در ۵ ماه ایام ریاست جمهوری ساکوزی گواه روشنی است از این که برلین بشدت از ناحیه دیپلماسی همسایه و رقیب سنتی خویش احساس تحقیر می کند. تقابل دیرینه برلین و پاریس به صورت تازه ای در آهنگ حرکت دیپلمات های فرانسه و آلمان نمایان شده است. گرچه خانم مرکل از هر موضع گیری که نشانی از اختلاف و از چند صدایی بودن در باشگاه دیپلماسی اروپا باشد طفره رفته اما چهره های حزبی و رسانه ای این کشور آشکارا نسبت به قبضه دیپلماسی اروپا به وسیله رهبران پاریس واکنش نشان داده اند.
آرزوهای صدراعظم مرکل برای توسعه نفوذ دیپلماسی برلین در ایام ریاست دوره ای اروپا چندان راه به جایی نبرد، این ایام طلایی که فرصتی ۶ ماهه بود، در موج نقل و انتقال قدرت در کاخ الیزه و جابه جایی رهبران حزب کارگر انگلیس سپری شد.
اما اکنون طراحان دیپلماسی برلین سناریوی یک تحرک دیپلماتیک فشرده را بویژه در حوزه آسیا و خاورمیانه طراحی کرده اند. این حرکت پرشتاب در مداری خارج از «سیاست مشترک اروپایی » جریان دارد و بیش از آن که سودای درگیر کردن اروپا در مناقشات جهانی را داشته باشد میل شدید به افزایش سهم برلین در داد وستد جهانی را دارد. خانم مرکل که شخصاً حرکت نوین دیپلماسی آلمان را با عزیمت به پایتخت های آسیایی عملیاتی می کند از یک سو کوشش دارد تا برلین از گردونه رقابتی که سارکوزی آغازگر آن است عقب نماند و از سوی دیگر در پی تحصیل نمره ای ممتاز نزد افکارعمومی آلمان و اروپا است.
او در تعقیب این بخش از اهدافش گوشه چشمی هم به موقعیت خویش به عنوان « بانوی سیاسی»اروپا دارد و آن گونه که رسانه های آلمانی نوشته اند اشتیاق مرکل برای ایفای نقش های میانجیگرانه در مناقشات مهم جهانی پس از آن که وی عنوان مؤثرترین سیاستمدار زن را درنظر سنجی ها کسب کرد ، دو چندان شده است.
● خیز آرام به سوی خلأهای سیاسی
فکر داشتن یک «دیپلماسی مؤثر» به طور مشخص با پایان پروژه پر دردسر ادغام شرق وغرب آلمان به ذهن دولتمردان این کشور راه یافت. نسل جدید رهبران سیاسی این کشور اغلب گرایش قوی به فراسوی مرزها در سر دارند. دراین مدت چهره هایی در وزارت خارجه آلمان سکان دار امورشدند که تفکر مشترک آنها بالا بردن سهم و وزن سیاسی برلین در معادلات جهانی بوده است.
خیز آرام دیپلماسی برلین در ایام رهبری گرهارد شرودر و وزیر نام آشنای او ،یوشکا فیشر به حرکتی پرشتاب تبدیل شد.در دوران ریاست کابینه سوسیال دموکرات ها، شرودر دامنه تلاش دیپلماتیک آلمان را تا آنجا پیش برد که حتی رودرروی سیاست جنگی بوش و نومحافظه کاران کاخ سفید قرار گرفت. جانشینان دموکرات مسیحی شرودر نیز هر چند با برقراری رابطه ای تازه با واشنگتن، سیاست خارجی برلین را از تقابل با ایالات متحده تغییر دادند اما بنیاد تفکرنسل جدید مبنی بر ارائه یک تصویرآلمان قدرتمند به افکارعمومی به قوت خود باقی ماند.
تیم سیاست خارجی مرکل دراین مدت تلاش زیادی کرد تا برلین را از سایه فرانسه و انگلیس در سیاست بین المللی خارج کرده و نقش تازه ای را برای برلین تعریف کند. اما چنان که برخی تحلیلگران اروپایی گفته اند تلاش وی از حد تقویت دوستی برلین و واشنگتن فراتر نرفت . همه فضا های بازی را متحد اول بوش ، تونی بلر اشغال کرد. درهمه بحران های منطقه ای که برلین چشمداشت ایفای نقش داشت این شریک بریتانیایی بوش بود که حرف اول را زد.
به این ترتیب سقوط بلر روزنه ای از امید را به روی دیپلمات های برلین گشود. در فردای رفتن بلر این تحلیل را کارشناسان لندن با صراحت در نشریاتی چون گاردین اظهار کردند که کنار رفتن بلر فرصتی درخشان برای صدراعظم مرکل به ارمغان آورده است. فردی که از قبل اعلام کرده بود آلمان با پشتوانه قدرت اقتصادی خویش آماده به عهده گرفتن مسئولیت های تازه در عرصه سیاست بین الملل است.
سفرهای زنجیره ای آنگلا مرکل،به کشورهای مهم خاورمیانه مانند مصر، عربستان سعودی و برخی دیگر از منطقه به وضوح این پیام مهم را منتقل کرد که برلین قصد دارد در پی ایجاد خلأ قدرت در کشوری چون انگلیس خود را به عنوان مرکز ثقل سیاسی معرفی کند.
گام های بعدی مرکل برای اثبات توانایی های برلین در سیاست جهانی در دواجلاس مهم ، کنفرانس امنیتی مونیخ و نیز نشست حساس گروه ۸ برداشته شد. در بحبوحه این اجلاس مرکل مقاله معروف خود را دست بر قضا در یک رسانه انگلیسی تبار یعنی اکونومیست به چاپ رساند که برخی محافل دیپلماتیک آن را به مثابه سند گرایش برلین به مداخله در مناقشات جهانی تلقی کردند.
در این مقاله، صدر اعظم آلمان از نگاهی بلندپروازانه به قدرت های جهانی نسبت به ناامن شدن جهان هشدار داد و درعین حال یاد آورشد که برلین با تصدی کرسی ریاست اتحادیه اروپا برای ایفای نقش تازه در این منازعات تلاش خواهد کرد. او نوشت: «جهان پیوسته در حال کوچک تر شدن است، روند جهانی سازی مجموعه ای از چالش های جدید و متنوع را در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پی خواهد داشت. اتحادیه اروپا نیز در این میان باید در جهت رفع چنین چالش هایی گام بردارد و آلمان قصد دارد طی ریاست دوره ای اتحادیه اروپا این اطمینان را بدهد که این اتحادیه می تواند بر چالش های فراروی خود فائق آید ».
لکن اروپای سرگردان چندان به صدای جدید برلین اعتنا نکرد و سناریو مرکل مبنی بر بهره گیری از کرسی ریاست دوره ای اتحادیه اروپا جهت پیشبرد نفوذ جهانی آلمان راه به جایی نبرد.
● فلش حرکت به کدام سو
عطش ورود در منازعات مهم جهانی چیزی نبود که با پایان تجربه ناکام ریاست اتحادیه اروپا در برلین فرونشیند.به همین دلیل ژرمن ها پس از ناکامی در یافتن یک «چارچوب اروپایی » برای سیاست جهانی به طراحی قواعد جدیدی از بازی دیپلماسی روی آوردند شاید یکی از اصول این بازی جدید این باشد که قطار دیپلماسی برلین بدون اتکا به حمایت تیم رهبران اروپا اکنون در میدان های رقابت بین المللی گام برمی دارد. مرکل در این دوره جدید بیش از حمایت همتایان اروپایی اش تلاش می کند اعتماد آمریکا را به عنوان بازیگر اصلی بحران های جهانی جلب کند. مرکل که از ابتدا نگاهی منعطف به سمت آمریکا داشته در این مرحله گامی فراترمی نهد و خود را در نقش یک شریک تازه نفس برای مردان خسته واشنگتن معرفی می کند شریکی که بدون تعارض با کاخ سفید می خواهد نقشی تازه در بحران های مهمی مانند عراق ، افغانستان ، لبنان و حتی مناقشه غرب وروسیه ایفا کند.
نخستین جایی که مرکل شانس خویش برای گرفتن سهمی از نفوذ دیپلماسی محک می زند ، مناقشه حساس خاورمیانه وبحث بر زمین مانده سازش اعراب و اسرائیل است یعنی همان جایی که واشنگتن به آسانی حاضر به پذیرش نقش یک شریک اروپایی نیست.
مرکل در پیشنهادی که محافل آلمانی آن را یکی از توفیقات صدراعظم معرفی می کنند خواستار احیای مذاکرات کمیته کاری چهارجانبه برای مسأله فلسطین شد و بلافاصله روسیه درصدد حمایت از آلمان برآمد و اینجا بود که نخستین علایق دوستانه میان برلین و مسکو هم نقش می بندد.
«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه پس از ملاقات با آنگلا مرکل اعلام کرد : «مسکو از پیشنهاد آلمان مبنی بر برگزاری نشست کمیته چهارجانبه بین المللی برای تزریق نیروی جدید به روند صلح خاورمیانه حمایت می کند.»
با این تلاش برلین، درست است که کمیته چهارجانبه - مرکب از اروپا ، آمریکا، روسیه وسازمان ملل- از محاق بیرون آمد اما خوشحالی ژرمن ها از این ابتکارعمل چندان دوام نیاورد زیرا از یک سو سکان هدایت کمیته دوباره دردست سیاستمدار اهل جزیره و رقیب دهه اخیر برلین یعنی تونی بلر قرار می گیرد و از طرف دیگر کاخ سفید با اعلام تشکیل کنفرانس سازش پائیزه عملاً کمیته را به حاشیه می راند.
دومین میدانی که برلین برای حضور درآن خیز برمی دارد بحران عراق است.فرانک والتر اشتاین مایربه صراحت اعلام کرده که مرکل در مذاکره با مردان کاخ سفید بر سراین که آلمان نقش بیشتری در حمایت از عراق داشته باشد به توافق رسیده است. اشتاین مایر در گام اول دو محور را به عنوان دستور کار برلین در بحران عراق اعلام می کند ابتدا حضور در روند بازسازی عراق و دوم آموزش به مقام های پلیس این کشور.سپس مرکل در دیدارهایش با مبارک و سران خاورمیانه این موضوع را به عنوان نویدی از حضور برلین در منطقه اعلام می کند.
سومین عرصه تحرک دیپلماتیک یا برگ برنده صدراعظم ، مناقشه غرب با روسیه است . مرکل حرکت خویش دراین مرحله را با امید بیشتری پیش می برد. تنش های شدید آمریکا و دو رهبرجدید اروپا- سارکوزی و براون با پوتین - با مسکو یک فرصت طلایی برای برلین است که با اندیشه یک میانجی پا به میدان بگذارد. همین تفکر مرکل را به انجام چند دیدار گرم با رهبر کرملین کشانده است.
مرکل دراین مسیر حتی از سابقه آشنایی پوتین درایام مأموریتش در آلمان شرقی -زمانی که پوتین طی سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ در زمان عضویت در سازمان اطلاعاتی شوروی سابق در درسدن آلمان مستقر بود- بهره می گیرد و او را شریک همیشگی ژرمن ها معرفی می کند.
پس از روسیه، مرکل اکنون به افغانستان آمده است. گمان غالب این است که کابل ایستگاه جدید برای نفوذ دیپلماسی برلین خواهد بود، اما واقعیت چیز دیگری است، افغانستان جنگ زده در چارچوب سیاست منطقه ای آلمان ها بیش از آنکه یک سکوی پرش باشد نوعی پاشنه آشیل به حساب می آید. با حوادثی که بویژه در یک سال اخیر گریبان برلین را دراین کشور گرفته دولت مرکل اکنون فقط به سیاست دور کردن موج تهدید دراین خطه می اندیشد. برلین که روزی با برپایی اجلاس تاریخی بن در سپیده دم سقوط طالبان خود را در جایگاه یکی از پایه گذاران افغانستان نوین می دید اکنون با دو رشته تهدید سیاسی روبه رو است؛ نخست ناکامی دولت کرزای و ناتو که دود آن به چشم همه طرف های غربی درگیر جنگ رفته است و دوم خسارات سیاسی و امنیتی بحران از آن جهت که در حال حاضر بیش از ۳ هزار نظامی آلمان تصدی جبهه ولایت شمالی قندوز را برعهده دارند وبه همین دلیل آلمان ها پس از آمریکا و انگلیس درلبه تهاجم و گروگانگیری طالبان قرار گرفته اند.
به این ترتیب، صدر اعظم مرکل درنیمه پایانی رهبری خویش همان اندازه که به کسب امتیازاتی از قبل میانجیگری در اختلاف غرب با روسیه امیدوار است از کابوس یک شکست در افغانستان هراس عمیق دارد. بر این ادعا، نتایج نظرسنجی از شهروندان ناراضی از ورود آلمان در بحران افغانستان مهرتأیید قطعی زده است .
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران