شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خرد جمعی


خرد جمعی
پرواضح است که آگاهی فردی از راه آموزش در مدارس، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و مطبوعات و... حاصل می‌شود. ولی برای رسیدن به خودآگاهی، انسان‌ها نیازمند انقلاب درونی هستند که اندیشیدن و تامل در تفکر هم نوعان و اندیشه درباره رفتار دیگران را می‌طلبد. خودآگاهی تنها با آموزش حاصل نمی‌شود زیرا عناصری از قبیل عواطف و احساسات و ارزش‌ها و هنجارهای جامعه و... که انسان‌ها را احاطه کرده‌اند، ایفای نقش می‌کنند. به عبارت دیگر غیر از دریافت‌ها و آگاهی‌های فردی، عناصری مانند علم، ارزش‌ها، تاریخ، عشق و... در شکل‌گیری هویت انسان‌ها دخیل‌اند.
انسان‌ها‌ به دنبال فرا آگاهی فردی و جمعی، خودشان را جزو تشکلی می‌دانند. متعاقب این مرحله، تفکر فردی جای خود را به تفکر جمعی می‌سپارد. از آن‌جایی که انسان‌ها خود را به تشکلی متعلق می‌دانند، تشکل نیز در برابر حس وحدت و مشارکت، احساس مسئولیت می‌کند. دوری جستن از وحدت، در این مرحله لطمه شدیدی به نهادهای مسئول وارد می‌کند.
این نهادها بر خاسته از خودآگاهی فردی و جمعی هستند، مدیرانی که سازماندهی نیروهای اجتماعی را بر عهده گرفته‌اند، باید هوشیارانه عمل کنند تا به سرکشی و بی‌تدبیری متهم نشوند. به عبارت دیگر دولت باید از جامعه جلوتر حرکت کند و به اجرای قانون و توسعه کشور همت گمارد.
عقلانیت مسیری است که باید اقشار مختلف در راستای آن به حرکت در آیند. دراین مرحله لازم می‌آید که برخی از سنت‌های فرهنگی و اجتماعی که پایه فکری و عقلی ندارند، از دامان جامعه زدوده شوند و ارزش‌هایی که ساخته و پرداخته عقل و خرد‌اند، جای آن‌ها را پر کنند. ضرورت ایجاب می‌کند افرادی که خرد گریزاند، به بی‌ثباتی اندیشه خود پی ببرند و به هم سویی با عقل ابزارها مبادرت ورزند تا همبستگی فکری در جامعه متبلور شود. در ممالک توسعه یافته که علم یکی از اهداف ملی در نظر گرفته می‌شود، می‌بینیم که به یک هم‌سویی اندیشه دست یافته‌اند ولی در ممالک توسعه نیافته تضاد شدیدی بین علم و فرهنگ دیده می‌شود. برخی سنن بی‌پایه از علمی کردن فرهنگ ممانعت به عمل می‌آورند بدین جهت پیشرفت و توسعه سیاسی و اقتصادی بدون هم‌سویی فرهنگی با پیروزی قرین نمی‌شود. توسعه در وهله نخست باید در تفکر انسان‌ها اتفاق افتد و افراد جامعه به مرحله‌ای از خود آگاهی اجتماعی و فرهنگی برسند که اهداف را بشناسند و خود را در برابر رسیدن به آن‌ها مسئول بدانند. این افراد باید نوگرایی را مورد توجه قرار دهند. مسئولیت‌پذیری و مشارکت در امر اجتماعی و اعتنا به برنامه‌ریزی و... از خصوصیات انسان نوگرا است.
انگلس و اسمیت در مورد انسان نو می‌گویند: «او یک شهروند مشارکت‌کننده و آگاه است. از کارایی بارزی برخوردار است و در ارتباط با سنت مستقل عمل می‌کند و آمادگی برای تجربه افکار نو را داراست».
الموند پاول می‌گوید: «فرهنگ نقش حساسی در توسعه اجتماعی و سیاسی هر جامعه دارد.»
افراد در جامعه باید به آن بلوغ فکری برسند تا بتوانند از سیطره و نفوذ فکری نخبگان سیاسی بیرون آیند. «همگانی شدن و مردمی شدن فرهنگ و خارج شدن آن از انحصار نخبگان موجبات افزایش خلاقیت و نوآوری فرهنگی و افزایش یگانگی و تثبیت هویت فرهنگی را فراهم می‌آورد.

فتح‌علی امن علی‌پور
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید