جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آقای لا‌ریجانی، فرصت‌سوزی نکنیم


آقای لا‌ریجانی، فرصت‌سوزی نکنیم
داشتم میزکار ترتیب‌ناپذیرم را مثلا‌ً مرتب می‌کردم، چشمم به یادداشتی افتاد که به خودم نوشته بودم: <پیشنهاد ایجاد مرکز آسیایی سازمان ملل در یک جزیره ایرانی که ایسنا خبرش را منتشر کرده است مایه دارد برای یک نوشته جدی.> یادم آمد همان روز که خبر را خواندم به خودم گفته بودم چیزی در موردش بنویسم، ولی من هم مثل همه در کوران جنجال کلمبیا و یکی این بگو و یکی آن، افتادم به گرداب و فرومرد پیشنهادی که اگر مجرای درستی را می‌پیمود می‌توانست کارساز باشد برای ملت ایران.
به ظاهر پیشنهادی ساده است، ولی انگار در درونش چیزی دارد که فکر را رها نمی‌کند. سخت است اما تصور کنید این پیشنهاد، در سخنرانی رئیس‌جمهور کشورمان در نیویورک مطرح می‌شد.
کاش با ارائه‌این پیشنهاد در دانشگاه کلمبیا، صلح‌دوستی ملت ایران جار زده می‌شد و به جای جنجال‌های بی‌پایه و عبث، خیر و ثمری از آن به بشریت می‌رسید. شاید از بدشانسی است که گاهی پیشنهاد‌های معقول شانس نمی‌آورند. مثل همان ایده‌بکر گفت‌وگوی تمدن‌ها که چون به مذاق محافظه‌کاران خوش نیامد، بارش بر شانه‌های محمد خاتمی افتاد و در غوغای عربده‌کشی جنگ افروزان جهانی به کناری رفت تا باز جنگ تمدن‌های چند فیلسوف فاشیست غرب علم شود.
‌ اصلا‌ بیایید فرض کنیم این پیشنهاد جزیره صلح را احمدرضا درویش فیلمساز متعهد نداده بود؛ بگذارید ثبتش کنیم به نام کسی دیگر.کسی که در عصر حاکمیت یکپارچه اصولگرایی دیگر ورودشان به حریم‌های ممنوعه دیروز، دردسر نمی‌آفریند و کفن‌پوشانی را روانه کوچه و خیابان نمی‌کند. چه کسی مناسب‌تر است؟ یقینا نباید خارج از گعده محافظه‌کاران باشد و الا‌ همین می‌شود که شد.
هرچند همه مردان رئیس‌جمهور را روی هم بریزیم چیز متفاوتی غیر از آنچه می‌گویند و می‌کنند نمی‌توان انتظار داشت ولی خب مهم گفته است نه گوینده.
‌ به گمانم در فصلی که دیگر نباید هیچ مذاکره بین‌المللی و هیچ تحقیق و تفحص پارلمانی را با واژگان نامأنوس <آب‌نبات> و <کشک> تعریف کرد، علی لا‌ریجانی از همه مناسب‌تر باشد چون حداقل او می‌داند که از مرد منتقد بودن تا مرد میدان بودن، فاصله بسیار است و مردان میدان دیروز نیز خوب می‌دانند که بر او آنگاه که در عرصه جهانی، حرف برای گفتن دارد، خرده روا ندارند.
اصلا‌ چه فرق می‌کند فرض را بر این بگذاریم که درویش در یکی از این افطاری‌‌های سیاسی به سنت همواره میهمانان این ماه، پیشنهادش را آهسته در گوش لا‌ریجانی گفته و او هم احساس وظیفه کرده و به عنوان دبیر شورای‌عالی امنیت ملی ایران به جهان اعلا‌م کرده است و بعد هم حتماً پی پیشنهادش را می‌گیرد و به سرانجامش می‌رساند. هرچه باشد درویش فیلمساز و هنرمند است و نباید در سیاست دخالت کند، اما در مقابل، لا‌ریجانی در سیاست هنرمند است و به او می‌آید اگر فکر پسندیده‌ای شنید، حمایت کند.
پس برازنده‌اوست این اتفاق تاریخی به نامش ثبت شود تا در پی آن خیری هم به بشریت برسد. حال تصور کنید خبر اینگونه بر خروجی خبرگزاری می‌نشست:
<به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) علی لا‌ریجانی به مناسبت هفته دفاع مقدس در یک برنامه تلویزیونی که مجری برنامه از او پرسیده بود کدام جنگ، به جنگ پایان می‌دهد؟ ‌گفت: فکر نمی‌کنم در طول تاریخ هیچ صلحی با جنگ به دست آمده باشد و به نظرم نتیجه جنگ، نابودی است. در این دوران وضعیت دنیا به گونه‌ای است که همه جهان به نحوی با ادبیات جنگ تهدید می‌شود و متاسفانه مولفه‌های تمام قدرت‌ها، کشورها و سیاستمداران بر مبنای ادبیات خشونت و جنگ شکل گرفته و به نظر می‌رسد جنگ یک‌جور بیزینس و مارکتینگ حاکم بر روابط اقتصادی است و بیزینس در دنیا مبتنی بر کالا‌ی جنگی شده است، آنچنان که بر اثر انعکاس این جنگ از طریق رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها، مخاطبان جهانی را به وحشت انداخته است. ‌
این سیاستمدار در ادامه گپ و گفت‌اش با حسین پاکدل مجری این برنامه گفت: متاسفانه در منطقه آسیا و خاورمیانه که فتیله باروت جنگ در آن روشن و گاه نیمه‌روشن است و این منطقه همواره آبستن حادثه بوده است، از یک‌طرف جوامع توسعه‌نیافته از لحاظ دموکراتیک و ساختارهای سیاسی و از طرف دیگر انباشت ثروت و انرژی در این منطقه دندان طمع‌شان را تیز کرده است، این سوال مطرح است که در این منطقه پرفتنه جایگاه سازمان ملل متحد که ادعای ترویج صلح عادلا‌نه را دارد، کجاست؟ برای جلوگیری از جنگ و خونریزی و اشاعه صلح مگر می‌شود در آن سوی ناکجاآباد، در ویترین سازمان ملل متحد و پشت درب‌های بسته نشست و صرفا با صدور بیانیه از جنگ، خشونت و خونریزی در این جهان پهناور جلوگیری کرد؟! به چه دلیل سازمان ملل متحد در اروپا مقر دائمی دارد، ولی در آسیا و در خاورمیانه که دارای بالا‌ترین جمعیت و بیشترین نشانه‌های خشونت و جنگ است، مقر دائمی ندارد؟ این عین بی‌عدالتی است. ما به‌عنوان ملتی که در ادوار مختلف تاریخ، کتاب، علم، زبان، تمدن، معنویت و صلح را به جهان هدیه و دنیا را از صادرات معنوی خود سیراب کرده‌ایم و به عنوان ملتی که منادی صلح و انسانیت است موظف هستیم در عمل همواره در این مسیر کوشا باشیم.
لذا پیشنهاد می‌کنم ما به عنوان کشور صاحب تمدن، یکی از جزایر خود را به عنوان جزیره‌صلح به بشریت اهدا کنیم و سازمان ملل متحد در یکی از جزایر ایران به طور مستقل مقر آسیایی خودش را تاسیس کند.>
آدم خیال می‌کند کهنه‌کارترین سیاستمدار عالم دارد حرف می‌زند. فرض کنید تا تنور داغ است و کشورهای کوچک منطقه که الی ماشاء‌ا... جزیره هم دارند برگ رو نکردند و نبردند، مجلس ما از این پیشنهاد لا‌ریجانی استقبال کرد، دولت و شورای امنیت ملی هم زیر بارش رفتند، بعد قرار شد عملیاتی شود و هیأتی مأمور اجرای آن شد، سازمان ملل هم قبول کرد و یک جزیره کوچک و دورافتاده‌ایران شد <جزیره صلح> و حالا‌ در حجم اندک این ستون فهرست وار به برخی از مزایای اجرایی شدن این پیشنهاد درویش، نه، پیشنهاد لا‌ریجانی اشاره می‌کنم:
اول: برادری ایران به شکل عملی در صحنه صلح جهانی ثابت می‌شود. ‌
دوم: بی‌ربط است اگر از این پس آمریکا ما و کشور ما را حامی تروریسم بنامد.
سوم: قاره کهن با بیشترین جمعیت به حق خودش می‌رسد و کشورهای منطقه هم در تصمیم‌گیری‌ها دخیل می‌شوند.
چهارم: مسلما مقر آسیایی در منطقه، بسیاری از مناقشات را حل می‌کند.
پنجم: مناسبات فرهنگی و اجتماعی، رشد چند برابری پیدا می‌کند. حداقل حدود دو هزار کارمند آسیایی، مدام در کشورهای حاشیه، رفت و آمد می‌کنند.
ششم: ایران به عنوان مبتکر صلح در این بخش بسیار فعال‌تر برخورد می‌کند.
هفتم: حنای جنگ‌افروزان جهان رنگ می‌بازد.
هشتم: ملت فلسطین به شرایط برپایی یک رفراندوم نزدیک‌تر می‌شوند.
بازهم بگویم؟ آقای لا‌ریجانی حداقل شما کاری کنید تا بیش از این فرصت‌ها قربانی نشود در این آشفته بازار جهانی!
مسیح علی‌نژاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی