پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آتش در خرمن هسته ای خاورمیانه


آتش در خرمن هسته ای خاورمیانه
خاورمیانه سیستم امنیت گریزی است.دستیابی بازیگران این مجموعه به امنیت متعارف از این رو هرگز آسان نبوده که حوزه های امنیتی بازیگران خاورمیانه هم پوشانی کافی نداشته و متعلق به یک میدان عملیاتی – امنیتی نبوده اما در عمل تنیدگی مضاعفی با یکدیگر داشته اند.ساختار سیاسی این کشورهای نوپا که معمولاً به جهت اتصالات فراملی با قدرت های بیرونی و بازارهای جهانی انرژی از استقلال عمل مکفی نصیبی نمی برند سبب شده تا امنیت این کشورها بسیار بیش از حالت عادی با متغییرهای بیرونی تعریف شود.
آنارشی رقابت آمیز و پرشدت نظام خاورمیانه، این کشورها را در منظومه واحدی جای می دهد که در آن کسب امنیت متکی بر الگوهای تعارض و بی اعتمادی شکل می گیرد. تشخیص بارزه های این سیستم است که می تواند مختصات امنیتی و رفتارهای استراتژیک بازیگران را توضیح دهد.تکاپوی قدرت های کلیدی خاورمیانه در کسب انرژی هسته ای که گاه با تارنمایی از تسلیحات هسته ای نیز آمیخته در شرایطی قابل فهم است که علل سیستمی آن همچون نقش سیاست خارجی آمریکا و سایر قدرت های فرامنطقه ای به خوبی لحاظ شود.
چرایی تلاش کشورهای خاورمیانه در کسب انرژی هسته ای در گرو مفهوم پردازی پیرامون امنیت ملی و سیستماتیک این کشورها است.بردارهای امنیتی خاورمیانه را می توان با ژئوپلیتیک نفت و تضادهای مذهبی و سرزمینی ترسیم کرد که هر یک تعریف و دستیابی به امنیت هدف گیری شده را برای اعضای سیستم دشوار می کند.اینکه برخی کشورهای توازن ساز منطقه تعقیب انرژی هسته ای را در دستور کار خویش قرار داده اند، از سویی اگرچه با ضرورت های تامین انرژی ارزان و پایدار و صرفه جویی اقتصادی در استخراج منابع فسیلی و بهره برداری بهینه از نعمات طبیعی تشریح می شود اما برآیند این کوشش ها در لایه های سیستمی است که نشان می دهد هرگونه اقدام مترقیانه می تواند به عاملی امنیت برانداز تبدیل شود.
● انقلاب جهانی انرژی
منابع نفتی و گازی خاورمیانه این قابیلت را دارند که تا ۱۰۰ سال آینده مورد بهره برداری قرار گیرند در حالی که منابع خارج از آن تنها ۳۰ سال دوام خواهند داشت. به گفته ای تا سال ۲۰۳۰ تقاضای انرژی ۵۰ درصد افزایش می یابد اما با این حال مطابق با ارزیابی کنفرانس «چشم انداز نفت و گاز خاورمیانه» که موسسه سلطنتی چتم هاوس سال گذشته در لندن برپا کرد در ۱۰ سال آتی، رشد مصرف گاز طبیعی معادل دوبرابر رشد مصرف سالانه نفت در جهان افزایش یافته و مهمترین منبع انرژی خواهد شد.این تغییر آرایش در ژئوپلیتیک انرژی توام با افزایش مدعیان قلمرو صادرات آن در گوشه و کنار جهان، دست کم به تغییر آرایش سیاسی – نظامی قدرت های جهانی نیز منتج خواهد شد.بنابراین کشورهای خاورمیانه که به صدورارزان انرژی محتاج بودند گریزی از تبدیل ساختار اقتصادی تک محصولی ندارند.پایان گرفتن منابع زیرزمینی اضافه بر اینکه به بدنه اقتصادی این کشورها ضربه وارد می کند ثبوت و سکون سیاسی و فقدان تحرک دموکراتیک را که تا کنون با دستاورد های رایگان استخراج و فروش نفت محقق شده بود به اختلال دچار می سازد.نباید از این تلقی چنین استنباط کرد که وابستگی انرژیک خاورمیانه و جهان صنعتی روبه اتمام است بلکه مقصود این است که مدل های رابطه مبتنی بر انرژی در سال های روبه رو تحول و تبدل را انتظار می کشد که بررسی آن در سطح امنیتی از جاذبه زیادی برخوردار است.
پسایند امنیتی این دگردیسی محیطی وضرورت فرامنطقه ای که کشورهای نفت خیز را به بازخوانی مناسبات اقتصادی و سیاسی خود فرامی خواند، ورود این کشورها به حیطه تامین انرژی از منابع بدیل و گسست اقتصاد استخراجی از وابستگی های سنتی صادراتی است.تامین این مایحتاج از طریق انرژی هسته ای که به دلیل ارزان بودن پس از صرف هزینه های اولیه و تولید انرژی چندین برابر نفت و دیگر صورت های انرژی بازده مفید دارد، به منزله نخستین جایگزین انرژی فسیلی قلمداد شده است. هرچند تجهیز به انرژی هسته ای فی نفسه مقوله ای امنیتی نیست اما با توجه به مختصات خاورمیانه و تشدید دشمنی ها در دو سطح ایدئولوژیک و سرزمینی تزیین پرمعنایی می یابد.
● منازعه پشت نقاب هسته ای
اسرائیل اولین کشوری بود که در دهه ۱۹۵۰ در صدد استفاده از نیروگاه هسته ای به مقصود نظامی برآمد.به گفته جوزف کوینسیونه مدیر برنامه عدم گسترش تسلیحات هسته ای در بنیاد صلح کارنگی اغلب برنامه های ساخت سلاح های هسته ای در خاورمیانه در پاسخ به تصمیم اسرائیل در توسعه زرادخانه های خود در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بوده است.فاش شدن بلندپروازی های اتمی اسرائیل در ۱۹۸۶ که منجر به بازداشت افشاگر آن، مردخای وانونو تکنیسن تاسیسات هسته ای اسرائیل شد،رقیبان منطقه ای اسرائیل را به این نکته آگاه ساخت که ماراتن با اسرائیلی که بیش از ۲۰۰ کلاهک هسته ای را در زرادخانه های خود پنهان کرده و توان نابودی شش بار کره زمین را دارد مگر به طریق مقابله به مثل و دستیابی به تسلیحات متقارن فرجام مطلوبی نخواهد داشت.معمای ناامنی و بی اعتمادی هنگامی که مدیر کل آژانس انرژی اتمی در جولای ۲۰۰۴ از اسرائیل خواست تا برنامه های هسته ای خود را در چهارچوب مذاکرات کنترل تسلیحات منطقه ای محدود کند،هرچه بیشتر روشن می شود.اسرائیل با اشاره به اینکه هرگز نخستین کشور خاورمیانه نخواهد بود که تاسیسات خود را معرفی می کند،عملاً از خواست جامعه بین المللی طفره رفت.چارلز فرگوسن عضو شورای روابط خارجی آمریکا بر این اعتقاد است که «اگر اسرائیل از از برنامه های هسته ای خود ابهام زدایی کند ممکن است سایر کشورهای خاورمیانه کسب پتانسیل های اتمی را پیشه کنند».اسرائیل پیوسته تهدید بازیگرانی همچون ایران را باعث تلاش برای بهره مندی از سلاح های هسته ای عنوان کرده اما همانطور که ری تکیه دیگر عضو شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله آگوست ۲۰۰۵ در اینترنشنال هرالد تریبیون خاطرنشان ساخته است« قصد تهران عمدتاً چالشگری ایدئولوژیک است نه تقابل نظامی.»
رویهم رفته خاورمیانه آمادگی وافری به درگیر شدن در مقیاس هسته ای دارد که هم اینک در لفافه حق همه کشورهای منطقه در دسترسی به انرژی هسته ای در کنار مساعدت های ایالات متحده و بعضاً کشورهای اروپایی پیچانده می شود.با پیش افتادن جمهوری اسلامی ایران در توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای برخی قدرت های رقیب خواهان دستیابی به راکتورهای هسته ای شده اند.از آن جمله مصر به دنبال ساخت نیروگاه هزارمگاواتی در منطقه الضعبه برآمده که از سوی آمریکا به زیر چتر حمایت درآمده است.این کشور که چهار دهه پیش ازاین فعالیت های هسته ای خود را آغاز کرده بود با حادثه چرنوبیل روسیه در ۱۹۸۶ متوقف شد اما امروز رویای احداث سه نیروگاه ۱۸۰۰ مگاواتی تا سال ۲۰۲۰ را در سر دارد.با توجه به اینکه این کشور از امضا کنندگان پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای است با وجود فعالیت یک راکتور اتمی گزارشی پیرامون فعالیت های خود به آژانس ارائه نداده است.آژانس انرژی اتمی که به قول جورج گلولت مدیر تحقیقات انستیتوی روابط بین الملل و استراتژیک پاریس در عصر جنگ سرد به دو ابرقدرت اجازه می داد تا کنترل خود را بر اردوگاه هاشان تحکیم بخشند،در سال های گذشته با اقدامات سیاسی قدرت های جهانی روبه ضعف حقوقی و فنی گذاشته که ضرورتاً مصائب مدیریت تسلیحات روزافزون خاورمیانه را دوچندان می کند.
امداد قدرت هایی همانند فرانسه و آمریکا به کشورهای حاشیه خلیج فارس در راستای برخورداری از تمهیدات انرژی هسته ای که با ساخت غیردموکراتیک و نشت بنیادگرایی در این کشورها تلویحاً به مفهوم آب به آسیاب خصومت ریختن در خاورمیانه متورم است، بر این واقعیت پرتو می افکند که تغییر مختصات تامین انرژی جهانی همراه با افزایش نیازهای روبه رشد خاورمیانه پازل امنیتی این سیستم را که به سختی چیده شده بود،به درهم پاشی متمایل می شود.مشخصاً در غیبت یک رژیم امنیتی منطقه ای با سازوکارهای منظم و تعهد آور، نمی توان سرانجام مطبوعی را در گیرودار هسته ای شدن سرتاسر پهنه خاورمیانه مجسم کرد.
دیاکو حسینی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه