پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


گفت وگو با محمدعلی نجفی کارگردان فیلم «زاگرس»


گفت وگو با محمدعلی نجفی کارگردان فیلم «زاگرس»
از سال ۱۳۷۳ که محمدعلی نجفی با فیلم زمین آسمانی در جشنواره حاضر بود تا به حال ۱۴ سال می گذرد و این نخستین مسئول سینمایی بعد از انقلاب و فیلمساز مهم دهه شصت مجدداً با فیلم دره زاگرس به جشنواره می آید. نجفی که گویی این سال ها در سینمای ایران گم شده بود، با فیلمی درباره موفقیت های متخصصان ایرانی در زمینه های صنعتی قصد دارد به جایگاه سابق اش در سینما بازگردد. امیدواری او به آخرین فیلمش آشکارتر از آن است که با تعارفات معمول ما ایرانی ها نادیده گرفته شود حتی اگر زمزمه های مختلفی درباره کمک های مالی قابل توجه خارج از حوزه سینما به فیلم شنیده شود. نجفی اما خود «دره زاگرس» را یک پروژه ملی می داند که باید در سینمای ایران ساخته می شد.
• محمدعلی نجفی در این سال ها حضور پررنگی در سینمای ایران نداشت. با آنکه به عنوان یکی از نخستین فیلمسازان بعد از انقلاب سینمای جدید ایران محسوب می شد اما در دهه هفتاد آن حضور پررنگ قبلی خود را نداشت. علت چه بود؟
راستش من در این سال ها که شما می گویید بعضی از مناسبات سینمای ایران را درک نکردم. به خصوص بعد از عشق طاهر که اصلاً به نوعی انگیزه های فیلمسازی را هم از دست دادم و قصد داشتم دورادور با سینما ارتباط داشته باشم. تا اینکه مهندس حیدریان معاون سابق سینمایی کشور دعوت کردند و جلساتی با هم داشتیم. صحبت های ایشان تا حدودی تصمیم قبلی ام را تغییر داد تا اینکه این موضوع همزمان شد با دعوتی از من و تعدادی دیگر از دوستان برای بازدید از چند سد در حال ساخت کشور. وقتی این سدها به خصوص سد کارون ۳ را دیدم حقیقتاً خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و نوعی غرور ملی به من دست داد. انبوه ساخت و سازهایی که در آنجا انجام شده و مثلاً ۲۰۰ متر زیرزمین یک نیروگاه به اندازه یک شهرک ساخته شده است. مهمتر از همه اینکه ۹۰ درصد این تاسیسات توسط متخصصان ایرانی طراحی و ساخته شده. آنجا از من سئوال کردند که آیا درباره این تلاش و دستاوردها می شود فیلم ساخت و من هم گفتم باید فکر کنم. وقتی شروع کردم، دیدم چه کار سختی است که هم باید ارزش کار صورت گرفته نمایش داده شود و هم یک کار درام باشد. یک سال تقریباً طول کشید تا ما به سناریوهایی برسیم که تازه خود سناریو هم در طول کار بر رویش تغییراتی انجام می شد. از اواخر اسفند ۸۳ پیش تولید را شروع کردیم و نهایتاً خردادماه فیلم را کلید زدیم.
• یعنی کم کاری شما در این سال ها به خاطر تغییر بعضی مناسبات تولید در سینمای ایران بود؟
به یک نوعی سینمای ایران شکل و شمایلی پیدا کرد که من اصلاً نمی توانستم با آن ارتباط برقرار کنم.
• به هر صورت شما در شکل گیری و هویت جدید این سینما در سال های اول بعد از انقلاب نقش داشتید و در این شکل فعلی هم خواه ناخواه تاثیر آن سیاست ها و تصمیم ها هم وجود دارد.
نمی شود به این شکل گفت اما از اواخر دهه هفتاد سینما یک شکل دیگری پیدا کرد. فیلم های عجیبی ساخته شد که فیلم عشق طاهر هم نمونه ای از همان سینما است. با وجود اینکه خودم سازنده عشق طاهر هستم ولی اصلاً باور نمی کنم که عشق طاهر را من ساختم.
• یعنی اصلاً دوست ندارید آن را جزء کارنامه خودتان به حساب بیاورید؟
نه به این شکل. اما از اینکه من وارد آن جنس فیلمسازی شدم راضی نیستم. ولی شما زاگرس را ببینید. کاملاً متوجه می شوید که من به فضاهای دلخواه خودم بازگشته ام. از جنس گزارش یک قتل و فضاهایی که من می توانم در آن فیلم بسازم.
• این طور می توان نتیجه گرفت که ساخته شدن زاگرس در همان فضاهای دلخواهتان به معنی تغییر آن مناسباتی است که نمی گذاشت شما در سینما فیلم بسازید.
الان نمی توانم به درستی قضاوت کنم. باید مدتی بگذرد. مثل همین جشنواره امسال را باید دید و بعد قضاوت کرد. به هر صورت جشنواره می تواند تصویری از کلیت سینمای ایران ارائه بدهد.
• با توضیحاتی که از ساخت فیلم زاگرس دادید و شنیده های تولید فیلم از همان آغاز ساخت، این شائبه را به ذهن می رساند که «زاگرس» فیلمی سفارشی است. اصلاً تهیه کننده فیلم چه نهادی است؟ قاعدتاً باید وزارت نیرو باشد.
سرمایه گذار فیلم یک شرکت مهندسی است اما اصلاً نمی توان به زاگرس عنوان فیلم سفارشی را داد. از ابتدا طرحی وجود نداشت. صرفاً پیشنهادی بود و آنچه هم اکنون به دست آمده حاصل گروه تحقیق بوده است. از من فقط خواستند از سد کارون ۳ بازدید کنم. ضمن اینکه فراموش نکنید من خودم مهندس هستم و این بازدید خیلی به فیلسماز بودن من ارتباط نداشت. حسی که از این بازدید به من دست داد عامل اصلی ساخت فیلم بود. اگر من آن سئوال که آیا می شود از این پروژه فیلم ساخت را بی پاسخ می گذاشتم که همه چیز تمام بود.
• این پیشنهاد به فرد دیگری داده نشده بود؟
من خبر ندارم، البته فیلم مستند خیلی از پروژه ساخته شده در طول ساخت آن.
• به هر صورت برای جلوگیری از پیش آمدن چنین شائبه ای چه تمهیدی به کار بردید؟ چون خواه ناخواه چنین قضاوتی انجام می شود.
شما به هر حال یک قصه دراماتیک می بینید اما من دلم می خواست زحمتی که پای این پروژه کشیده شده دیده بشود. در واقع شرایط ساخت این پروژه اصلاً آسان و مطابق پیش بینی نبود. عین اینکه بروند جبهه با جان و دل کار کنند. اکثرشان هم از همان بچه های جبهه و جنگ بودند و حالا بعد از جنگ داشتند در جبهه دیگری کار می کردند. فکر کنید ۱۲ مرداد، ۲۰۰ متر زیرزمین ساعت یک بعدازظهر در خوزستان از سرما دندان هایمان به هم می خورد. یک چیزی نزدیک به ۷۰ نفر در طول ساخت این سد جان دادند. می خواستم اینها را در فیلم به نوعی نشان بدهم ضمن اینکه باید مولفه های سینمایی را هم رعایت می کردم. اینکه چگونه این توازن برقرار شده، باید فیلم را ببینید.
• دوره ای بود در سینمای ایران که نهادهای دولتی وارد جریان فیلمسازی شده بودند و فیلم های مختلفی درباره عملکرد آن نهاد و سازمان ساخته می شد. اوج آن هم فیلم هایی بود که وزارت نفت تهیه می کرد اما فیلم های به دست آمده در یک جمله «سینما» کم داشتند. ظرافت های این نوع فیلم ها رعایت نمی شد و اصلاً آن سازمان ها هم به هدف هایشان نمی رسیدند. این نگرانی درباره زاگرس هم وجود دارد.
خودم هم پیش از ساخت فیلم این نگرانی را به شدت داشتم. برای همین بود که نوشتن سناریوی فیلم یک سال طول کشید. ولی قضاوت نهایی به عهده تماشاگر است. من الان نمی توانم جواب قطعی بدهم.• گفته می شود در فیلم رگه هایی از اکشن و هیجان هم وجود دارد که در نوع خود در کارنامه سینمایی شما قابل توجه است. جنس کار می طلبید یا نوعی تجربه گرایی و اشتیاق به تجربه در این زمینه ها وجود داشت؟
قبل از ساخت فیلم در همان مرحله تحقیق و جمع آوری اطلاعات و رسیدن به آنچه که فیلم باید باشد، به نظرم رسید چنین فیلمی که درونش نوعی کشمکش و تلاش وجود دارد نوع دیگری از نگاه همیشگی سینمای ایران را می طلبد. سعی کردم برای اولین بار نوع دیگری به سینما نگاه کنم. ممکن است این نگاه یک تجربه برای خود من هم باشد ولی در کنار جنس کار هم این نوع نگاه را می طلبید. البته خیلی هم در این زمینه بی تجربه نبودم. حجم اکشن سربداران در مقیاس خودش قابل توجه بود. اگر بخواهم خیلی کلی صحبت کنم زاگرس فیلم متفاوتی در مقایسه با دیگر آثارم است اما منهای مقوله سیاسی و ملی آن اگر بخواهم مقایسه کنم به گزارش یک قتل نزدیک است.
• گزارش یک قتل از لحاظ حضور در جشنواره و جوایز به نوعی مهمترین فیلم کارنامه شما محسوب می شود. زاگرس هم به هر صورت جزء چند اثر شاخص جشنواره پیش از شروع محسوب می شود. قرار گرفتن دوباره در فضای جشنواره بعد از این همه سال چه حسی دارد؟
اگر بگویم جذاب نیست حرف درستی نزده ام اما برای نسل ما به هر صورت حضور در جشنواره با یک جوان پرشور فرق می کند. آنچنان که برای او مهم است برای من مهم نیست. این طور هم نیست که بی تفاوت باشم.
• مثلاً اگر فیلم برای بخش مهمان انتخاب می شد برایتان فرقی نداشت؟
نه خیلی برایم مهم نبود. ممکن بود برای همکارانم در فیلم که خیلی زحمت کشیدند ناراحت می شدم اما برای خودم فرقی نداشت.
• جریان تولید فیلم چرا اینقدر طول کشید درحالی که به نظر می رسید زاگرس از فیلم های آماده جشنواره باشد؟
ما تولیدمان در زمان فیلمبرداری مطابق برنامه پیش رفت. مهمترین عاملی که آماده سازی فیلم را به تاخیر انداخت مونتاژ فیلم بود آن هم به این دلیل که من از ابتدای شروع فیلمبرداری، آقای خرقه پوش را در نظر گرفته بودم و ایشان هم سرصحنه فیلمبرداری آمده بودند. اما بعد از فیلمبرداری ایشان در پروژه دیگری مشغول بودند و ما صبر کردیم تا آن کارشان تمام شود. همین موضوع تولید فیلم را طولانی کرد. حدود سه ماه درگیر تدوین بودیم.
• برای تماشاگر جشنواره به عنوان کارگردان فیلم زاگرس چه توصیه ای هنگام تماشای فیلم می کنید؟ دوست دارید به چه نکاتی توجه کند؟
فیلم یک کار جمعی است و نمی شود به نکته خاصی یا کار فردی اشاره کرد. حاصل کلیت به دست آمده مهم است. اما بازیگرها، فیلمبرداری، طراحی و موسیقی به نظرم بیشتر جای تامل دارند. فضای فیلم هم می تواند تماشاگر را جلب کند.
• جشنواره بیست و چهارم دوره مهمی تلقی می شود. مدیران جدیدی در مجموعه سینمایی کشور آن را برگزار می کنند و با توجه به جایگاه فجر می توان قضاوتی درباره آینده سینمای ایران از این جشنواره کرد. چه چیزی در این دوره می بینید؟
من مثلاً لیست هیات داوران را می بینم خوشحال می شوم. از داوران انتخاب شده می شود به این نتیجه رسید که انتخاب ها با فکر صورت گرفته و بر روی آن فکر شده. همین خیلی امیدوارکننده است. اگر بقیه مقولات جشنواره همین طور باشد می شود به جشنواره این دوره امیدوار بود.
• جشنواره سال های میانی دهه سوم خود را پشت سر می گذارد. شما هم به نوعی در جریان شکل گیری آن و سیاستگزاری هایش در آن سال ها بودید. چقدر جشنواره در ۲۴ سالگی به آن اهدافی که در آن سال ها مطرح بوده رسیده است.
شروع جشنواره در اوایل دهه شصت نقش بسیار مهمی در شکل گیری سینمای ایران و اصلاً حیاتش داشت. برگزاری جشنواره به نوعی رسمیت یافتن سینما را می رساند و این برای سینماگران مهم بود. حاصلش هم سینمای پربار نیمه دوم دهه شصت بود. بعداً که سینما شکل و شمایلش نوع دیگری شد آن سینما جشنواره را تحت تاثیر قرار داد. همین موضوع به جشنواره فجر ضربه زد. در تمام این دوره ها اولین انتقادم به جشنواره تعداد زیاد فیلم نمایش داده شده در آن است که اصلاً با مفهوم جشنواره در تضاد است که باید فیلم هایی که در شرایط عادی فرصت نمایش شان فراهم نمی شود در جشنواره به نمایش درآید. حداکثر ۲۰ فیلم باید در جشنواره حاضر باشد.
• اتفاقاً امسال تعداد فیلم های ایرانی افزایش قابل توجهی یافته و بیش از ۴۵ فیلم ایرانی در جشنواره به نمایش درمی آید که به نوعی سال های اولیه جشنواره را به یاد می آورد که بخشی به نام «مرور سینمای ایران» در آن وجود داشت.
من دلایل پذیرفتن این تعداد فیلم را نمی دانم اما این موضوع با سلایق من منطبق نیست. اصلاً ۲۴ فیلم هم برای بخش مسابقه زیاد است. خوشبینانه ترین حالت ۲۰ فیلم اصلی و ۴ فیلم رزرو است. در کنار آن البته اگر این فیلم های راه یافته امتیازی داشته باشند، مخاطب جشنواره هم می تواند انتخاب صحیح تری داشته باشد.
• منظورتان از امتیاز چیست؟
همان نمایش در جشنواره. اینکه مشخص شود میان این فیلم پذیرفته شده در جشنواره با فیلمی که نمایش داده نشده یک انتخابی صورت گرفته و این فیلم لایق حضور در جشنواره بوده است از قبل هم معلوم باشد نه از ۲۰ روز مانده به جشنواره آن موقع امتیازش می شود آماده شدن به موقع فیلم برای جشنواره و متمرکز شدن نیروی فارابی بر روی همین ۲۰ فیلم. ضمن اینکه به این نکته توجه کنید که ۴۵ فیلم سال آینده با قضاوت هایی راهی اکران می شوند و این موضوع جالبی نیست.
• جشنواره فجر در دهه سوم در نظر یکی از مسئولان سینمای نوین ایران چگونه باید باشد؟
حاکم شدن نوعی تنوع مضمونی در فیلم های جشنواره و تقویت نگاه کیفی گرایی در مقابل کمی گرایی.
• از بین فیلم های حاضر در جشنواره دوست دارید کدام فیلم ها را ببینید؟
راستش من الان اصلاً تمرکز ندارم و از یک ماه پیش تمام وقتم صرف رساندن زاگرس به جشنواره شده است. هنوز دقیقاً نمی دانم چه فیلم هایی در جشنواره هستند. ولی خب دلم می خواهد حتماً فیلم آقای راعی را ببینم.

بابک غفوری آذر
منبع : روزنامه شرق