جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش سوم)


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق  اثر آنتونی کردزمن (بخش سوم)
● نقاط قوت و ضعف، عوامل اقتصادی، توان نیروها وسایر مولفه های نظامی ای که جنگ را به پیش برد:
در بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
۳) نقاط ضعف و قوت هریک از دوکشور:
ایران و عراق جنگ خود را با مجموعه ای متنوع از نقاط ضعف و قوت آغاز نمودند.این ویژگی ها، رویکردهای دو طرف را در جنگ شکل داد و باعث شد ایران و عراق از رویکردها و تکنولوژی های مختلف و شیوه هایی متفاوت در مدیریت نبرد بهره ببرند.
۳ـ۱) نگاهی به نقاط ضعف و قوت ایران:
فارغ از فقدان ثبات سیاسی و نظامی در ایران در آغاز جنگ، این کشور در آن زمان از مزیت هایی به شرح زیر بهره می برد:
ـ عمق استراتژیک: شهرهای مهم ایران و تاسیسات نفتی این کشور در فاصله قابل توجهی از مرز با عراق قرار داشت.
ـ دارا بودن یک ساختار نظامی قدرتمند به جای مانده از دوره شاه ،با انبوهی از نیرو و سلاحهای پیشرفته غربی و زرادخانه تسلیحاتی بزرگ . و با وجود آسیب های فراوان وارد شده پس از سقوط شاه به ارتش ایران ، وجود کادر آموزش دیده نظامی و زرادخانه های باقیمانده، جز توانمندی های ارتش ایران بوده است.
ـ ایجاد یک نیروی شبه نظامی مسلح و نیمه آموزش دیده به نام های بسیج، حزب ا... و سپاه پاسداران.این نیروها برای حفاظت از انقلاب در قالب ارتش ۲۰۰۰۰۰۰۰میلیونی سازماندهی گردیده بودند تا در برابر تهدید اشغال ایران توسط ایالات متحده پس از گروگان گیری سفارت،به مقابله بپردازند.
ـ ایجاد روحیه انقلابی و تعهد اخلاقی در میان مردم برای حفاظت از انقلاب در برابر تهدیدات موجود.
ـ دارابودن پیشرفته ترین تکنولوژی های غربی در ارتش این شور به دنبال تصمیم نیکسون در سال ۱۹۷۲ برای تبدیل ایران به ژاندارم منطقه خلیج.
ـ دارابودن ذخایر ارزی انبوه و درآمدهای نفتی هنگفت.
▪ اما در عین حال ارتش ایران و بویژه نیروهای زمینی، از ضعفهای زیادی نیز رنج می برد که عبارت بود از:
ـ قطع ارتباط سیاسی ایران وآمریکا به عنوان تامین کننده اصلی تسلیحات ، مهمات و قطعات یدکی سلاح های ارتش ایران همراه با قطع ارتباط با دولتهای عرب منطقه که باعث شد آنان به سوی عراق سوق پیدا کنند.
ـ وجود دخالتهای مداوم سیاسی و ایدئولوژیک در مدیریت ارتش بویژه ایجاد یک مجموعه کاملا نوظهور کنترلهای مذهبی در ارتش(واحد عقیدتی-سیاسی). بعدها این دخالتها در زمان جنگ باعث تغییر تاکتیکها واستراتژی های فرماندهان ارتش و انتخاب تاکتیکها واستراتژی هایی نادرست گردید.
ـ شکل گیری رقابت های نادرست میان ارتش با سپاه و سایر نزدیکان به رهبر انقلاب که بر همه اقدامات جنگی تاثیر می گذاشت.
ـ فقدان افسران عالی رتبه و کادر فرماندهی بدلیل موج اعدام و اخراج و بازنشستگی نیروها بدنبال پیروزی انقلاب که باعث تضعیف فرماندهی نیروها در زمان جنگ گردید.البته کادر فرماندهی نیروهای دریایی و هوایی با تغییرات کمتری روبرو گردیده بود.
ـ ضعف سیستم لجستیک نیروها. ایران با وجود طراحی یک سیستم کامپیوتری برای این کاردر زمان شاه، نتوانست از آن بهره ببرد.همچنین تا پایان جنگ سیستم سفارش، تخصیص وتوزیع مهمات با مشکلات عدیده ای روبرو بود.
ـ اتکای زیاد به مشاوران کارشناسان و متخصصان خارجی در بخشهای آموزش و فنی و تاکتیکی و برنامه ریزی عملیاتی. چراکه با سقوط شاه و تسخیر سفارت آمریکا، این روابط از بین رفت.
ـ اربین رفتن اولویتهای مهارتی و حرفه ای در تعیین فرماندهان.بعدها با انحلال مراکز آموزش فرماندهی و انتصاب فرماندهانی با دیدگاه های ایدئولوژیک و غیر حرفه ای و غیر متخصص، این وضعیت بدتر شد.
ـ وجود انبوهی از موارد فرار خدمت در دوره پیروزی انقلاب که با آغاز جنگ کاهش یافت.
ـ تداوم مشکلات امنیتی داخلی بدلیل وجود اقلیتهای نژادی وگروه های مارکسیست نظیر مجاهدین خلق .
۳-۲) عراق؛ مزیت ها و ضعف ها:
عراقیها هم دارای مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف بودند که مزیتهای اصلی آنان عبارت بود از:
ـ ثبات سیاسی ونظامی بسیار بیشتر در مقایسه با ایران.
ـ روابط دوستانه با کشورهای همسایه و طرف های غربی.
ـ تداوم دسترسی عراق به تسلیحات غربی و شرقی پیشرفته بویژه سلاح های روسی وفرانسوی همراه با اتخاذ راهکارهایی برای مواقع ایجادبحران در تامین مهمات وتسلیحات.بعدها نیز آنها از ایتالیا و بلغارستان و لهستان و مصر ،سلاح هایی خریداری نمودند.
ـ عدم اتکا به مشاوران خارجی در امور ارتش و دارا بودن نیروهای داخلی توانمند در حوزه های لجستیک و برنامه ریزی و طراحی نبردها. و با وجود ضعف عمومی امکانات آنان در مقایسه با ایران،آنان از مشکلات کمتری در راه اندازی و نگهداری سلاح هایشان برخوردار بودند.
ـ دارا بودن منابع مالی و اعتباری هنگفت در آغاز جنگ.
ـ انقلاب ساختاریافته در عراق و بهبود استانداردهای زندگی ودارا بودن برنامه های مدون توسعه وتلاش در جهت تامین رضایت کردها و شیعیان ناراضی .
ـ حمایت مالی از سوی دول شورای همکاری خلیج فارس و دریافت پاره ای کمکهای نظامی از سوی مصر و اردن.
▪ درمقابل عراقی ها هم از ضعفهایی رنج می بردند که علاوه بر ایجاد مانع دربرابر تداوم پیروزی های اولیه ، باعث شکست در برابر حملات بعدی ایرانی ها شد. این عوامل عبارت بودند از:
ـ خیال پردازی رهبران عراق در مورد ضعف های ایران ، مواضع عربهای جدایی طلب خوزستان و تلقی ازاین جنگ به عنوان راه حلی سریع برای سلطه بر خلیج و دنیای عرب.
ـ فقدان عمق استراتژیک و وابستگی صادرات نفت عراق به باریکه مرزی ۵۰ مایلی قرار گرفته در حاشیه شط العرب همراه با بروز مسایل پیش بینی نشده ای در مسیر خطوط لوله نفت موجود در ترکیه و سوریه بدلیل تحریم و تیره شدن روابط سیاسی.
ـ داشتن ارتشی بسیار سیاسی که تشنه قدرت طلبی بود و بدلیل وابستگی به صدام حسین و حزب بعث، از هیچ اقدامی فروگذار
نمی کرد.هرچند باتوجه به وابستگی آنها به آموزشهای روسها، اکثر آنان فاقد توانمندی در عملیاتها بودند که اعدام ۱۵ژنرال و دستگیری و مجازات ۳۰۰ نظامی دیگر ، نشانگر این حقیقت است.
ـ بسیاری از فرماندهان ارتش ، سنی مذهب و از ساکنان موصل و تکریت بودند، اما اکثر سربازان، مذهب شیعه داشتند. بدین ترتیب ،سیاست زدگی،منطقه گرایی و مذهب برحرفه ای گرایی نظامی ترجیح داده میشد.
ـ نیروهای عراقی فاقد بنیانهای آموزشی و تکنیکی مناسب بودند.به علاوه با وجود انبوهی از نیروهای زمینی در خط مقدم،بخش های تدارکاتی و آموزشی و مهمات رسانی آنها بسیار ضعیف بود.
ـ در آغاز جنگ عراقیها در حال تغییر اتکای خویش از سلاح های روسی به سلاحهای شرقی و غربی با بهره گیری از سلاحهای غربی بویژه فرانسوی بودند.لذا پشتیبانی شوروی از آنها به شدت کاهش یافت.به علاوه آنها تقریبا فاقد نیروی دریایی بودند و نیروی هوایی عراق نیز فاقد آموزشها و توانایی های واقعی برای حضور در یک جنگ طولانی بود.
ـ توانایی شناسایی نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق، به شدت محدود بود و عراقیها انبوهی از اطلاعات نادرست را ارائه می نمودند.
ـ با سرکوب کردها و کمونیستها توسط صدام و علاقمندی روسها به ارتباط با ایران، روابط صدام و شوروی روبه تیرگی نهاد.
ـ تنشهای سیاسی میان دولت بعثی سنی با اکثریت شیعه واقلیت کرد همراه با حملات کردها به منافع دولت که از سال ۱۹۸۴ بالا گرفته بود.
● تاثیرات اقتصادی:
در این جنگ اتکا به ثروتهای نفتی ، نقشی اساسی داشت. آمارها نیز نشان می دهد با انزوای ایران انقلابی در منطقه و روابط خوب عراق با دولت های عرب خاورمیانه ، فرصتهای مناسبی برای آنان فراهم گردید.
در این جنگ هزینه های دو طرف در طول زمان با رشد زیادی همراه بود ، ولی ارقام هزینه شده توسط عراق با وجود نامطمئن بودن ارقام ذکر شده ، بسیار بیشتر از طرف ایرانی بوده است.مثلا اگرچه عراقی ها در سال ۱۹۷۴ تنها یک سوم ایرانی ها صرف هزینه های نظامی خودمی نمودند، ولی ظرف یک دهه از ایرانی ها پیشی گرفتند. و درطول زمان جنگ هم این برتری بدلیل حمایتهای دولتهای همسایه تداوم یافت. البته عراق بدلیل آسیب پذیری فراوان از ناحیه حملات ایرانیها به تاسیسات نفتی اش در خلیج و اقدامات سوریه در بستن خط لوله صادرات نفت ، با مشکلاتی روبرو گردید.
با نگاهی به این جنگ می توان دریافت که اگر ایرانیها تا آن حد بر استقلال از شرق و غرب پافشاری نمی نمودند و عراقیها نیز از حمایتهای گسترده دیگران بهره مند نمی شدند،پیروزی نهایی در سالهای ابتدایی جنگ با ایران بود. بقای عراق به کمکهای کویت و عربستان سعودی و سایر همسایگانش و کمکها و وامهایی بین۳۵ تا۴۰ میلیارد دلار وابسته بود.در مقابل ایرانیها هم با وجود همه مشکلات ، هزینه های زیادی را در این جنگ پرداخت نمودند.
به علاوه با آغاز جنگ نفت و کاهش شدید قیمت نفت در سال های اواسط جنگ ، آسیبهای بیشتری به توان پشتیبانی دو طرف وارد گردید و هردو مجبور بودند تا با صرف نظر کردن و فروش "کره" بیشتر، به خرید "سلاح" بپردازند.
و تاثیر عوامل اقتصادی از جمله درسهای مهم این جنگ خواهدبود.چراکه این دو کشورتک محصولی ، از آسیب پذیری زیادی در صادرات استراتژیک خود، برخوردار بودند.
▪ تاثیرات ناشی از واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی :
در دوره پیش از آغاز جنگ و در همه سالهای تداوم آن ،عراق از توانایی دسترسی کامل به واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی مورد نظر خود برخوردار بود.در سال های ۱۹۷۴ تا۱۹۷۸، ایران ۸.۷میلیارد دلار تسلیحات از آمریکا وارد کرده بود که عمدتا پیشرفته بودند و تنها ۵۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های معمول و در دسترس بهره می بردند. در مقابل عراقی ها ۵.۳ میلیارد دلار تسلیحات وارد کرده بودند که تنها ۸۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های پیشرفته روز دنیا بهره می بردند.
اما پس از سقوط شاه این شرایط برعکس گردید و واردات عراقیها ۵ برابر ایرانی ها شد. به علاوه آنها نیمی از سلاح های خود را از اروپای غربی وارد می نمودند که به برتری نظامی آنها در ابتدا و انتهای نبرد انجامید.
▪ در ادامه به پاره ای آمارها وگزارشها اشاره می گردد:
ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷، ایران و عراق در مجموع ۶۴میلیارد دلار برای خرید تسبیحات جدید هزینه کردند که این رقم بیش از یک پنجم سلاح های خریداری شده توسط کشورهای جهان سوم می باشد.
ـ شوروی ۲۹درصد کل این خریدها را به خود اختصاص داده بود.چینیها ۱۲ درصد ، سایر کشورهای کمونیستی ۱۶ درصد ،اروپای غربی ۳۱ درصد و سایر کشورها۱۱ درصد این بازار را در دست داشتند.
ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۳۷ درصد کل قراردادهای نظامی شوروی با عراق بسته شد. دولت های اروپای غربی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۲۱ درصد کل قراردادهای نظامی چین با ایران بسته شد. دولت های کمونیست اروپایی ۳۱ درصد و سایردولت های کمونیست بویژه کره شمالی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
ـ اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی ۳۸ درصد کل سلاح های فروخته شده به ایران وعراق را تامین نمود.چینیها ۱۱ درصد ، سایردولت های کمونیست۱۷ درصد ، اروپاییهای غربی ۲۵ درصد و سایردولت های غیر کمونیست۱۱ درصد این بازار را در اختیار داشتند.
ـ در این سالها ایرانیها به دولت چین وابستگی زیادی پیدا کردند. همچنین اروپاییهای غربی بدلیل تولیدات محدود نظامی خود نتوانستند فروش زیادی داشته باشند.
ـ اتحاد جماهیر شوروی با فروش ۱۸.۵ میلیارد دلار سلاح به عراق و دولت های کمونیست اروپا بافروش ۱۰.۴ میلیارد دلار،به سود زیادی دست یافتند.البته در نیمه دوم جنگ، سهم اروپاییها بیشتر شد.چینی ها هم با وجود همکاری با ایران، ۴.۲ میلیارد دلار سلاح به عراقیها فروختند.
ـ پس از چین به عنوان اصلی ترین تامین کننده سلاح ایران،کره شمالی و دیگر دولتهای اروپایی شرقی و غربی قرار داشتند.در مجموع ۲۰درصد محصولات نظامی این کشور توسط ایرانی ها خریداری می گردید.
وجود توازن در عرضه سلاح از سوی دو بلوک را باید یکی از ویژگی های پایداری و تداوم جنگهای مدرن دانست. چراکه در همه زد و خوردهای کم دامنه جهان سوم چنین وضعیتی وجوددارد. و به هرترتیب ، حجم گسترده سلاح های سرازیر شده در این جنگ ،حکایت از یک نبرد گسترده و فراگیر و دامنه دار دارد.
نکته بعدی حائز اهمیت،نقش انتقال تکنولوژی در مساله عدم توازن میان سلاح های انتقال یافته در طرفین نبرد می باشد. بررسی ها نشان می دهد با وجود آزادی عمل عراقیها در خرید تسلیحات فرانسوی وروسی ، ایرانی ها با مشکلات زیادی روبرو بودند. همچنین ایرانی ها در بسیاری موارداز پذیرش طرح های آموزشی و انتقال تکنولوژی طرف های شرقی و غربی سر باز می زدند و یا به حاشیه رانده شده بودند.البته بسیاری از طرفهای اروپایی ،حتی حاضر به تایید فروش اسلحه به ایران نیستند.
ایرانیها بدلیل انزوای سیاسی مجبور بودند که ازمنابع متعددی، سلاح خریداری نمایند وبه علت تحریم طرفهای غربی، وابستگی زیادی به" بازار سیاه " داشتند.لذا این وضعیت به ناکارایی نهایی تسلیحات بکار گرفته شده ، کلاه برداری از طرف های ایرانی، تاخیر زیاد در اجرای تعهدات وکمبود قطعات کلیدی تسلیحات خریداری شده در جبهه هامی انجامید.درسی که نباید آن را فراموش نمود.
همچنین عراقی ها بدلیل ساختار سیاسی ارتش خویش،در بدست آوردن و بکارگیری تکنولوژی های پیشرفته، ضعفهای زیادی داشتند.لذا توانایی نهایی یک ارتش تنها باید در صحنه عمل ، مورد سنجش قرار گیرد. و درنهایت عدم ارائه خدمات پشتیبانی و قطعات یدکی و آموزش از سوی فروشندگان غربی را باید درس دیگر این جنگ به حساب آورد.در مقابل شوروی و چین و کره شمالی ،کارنامه موفق تری داشتند.
▪ تاثیر نیروی انسانی و ویژگیهای جمعیتی:
در حوزه انتقال کارای نیروها و تجهیزات و تدارکات نیروها،عراقیها کارنامه بسیار موفق تری در دوره پیش از آغاز و درطول نبرد ، برجای گذاشتند.در مقابل بدلیل هرج و مرج بوجودآمده ناشی از انقلاب (اسلامی) ، ارتش ایران در این بخش، کارنامه بسیار ضعیفی داشت.
همچنین با استانداردهای جمعیتی،ایران باید از برتری بیشتری در مقایسه باعرااق بهره می برد.اما عراقی ها توانستند با مشوق های مالی ، نیروهای زیادی را در اختیار بگیرند.لذا درس دیگرجنگ دو کشور اینست که نیروی نظامی و نه جمعیت باید به حساب آید.
در آغازجنگ ،عراقیها از برتری نیرو برخوردار بودند ، اما بعدها در سایه روحیه انقلابی و ملی گرایی ایرانیها، این برتری از دست رفت.کمی بعد ودر میانه جنگ ، عراق بسوی تشکیل ارتشی حرفه ای بایک میلیون سرباز گام برداشت.
اما ایرانیها بر استفاده گسترده از نیروهای مردمی، پس از یک دوره کوتاه آموزشی اتکا می نمودند. البته در نیمه اول جنگ، عراق از برتری عددی و در همه سالهای جنگ از برتری تعداد نیروی حرفه ای سود می برد. ایرانیان در این جنگ ،فاقد نیروهای کماندو و رنجر ،لجستیک ، سیستم های تامین امکانات و بودجه کافی برای استفاده کارا از نیروهای انسانی خود بودند. ایران مجبور بود که به آموزش چند مهارت ساده و پیش پا افتاده و تجهیز اندک نیروهای مردمی اش اتکا نماید. و حتی زمانی که ایرانی ها نسبت به بسیج نیرو و گسیل داشتن انبوهی از نیروهای داوطلب اقدام می نمودند، بدلیل تنش ها و اختلاف نظرهای گسترده در مورد چگونگی مدیریت مراکز آموزشی و بکارگیری آنان ،عملا این اقدام با نوعی شکست همراه بود.
به عنوان نتیجه،ایران از مشکلات زیادی در سازماندهی نیروهای مردمی، رنج می برد. عمدتا این نیروها به دستاوردهایی موقتی در خطوط مقدم دست می یافتند.ایرانیها در نبردهای خود نیازمند آتش تهیه و پشتیبانی آتش ،دفاع هوایی ، تسلیحات بیشتر، آتشبار و پشتیبانی لجستیک کاراتری بودند و در این بخش ها ناکامی های زیادی داشتند. در این میان ، نیروهای رزمی سپاه ،با تلفات و مجروحان زیادی روبرو گردیدند، اما بسیاری از پاسداران ،در شهرها و مناطق غیر جنگی و در دولت نوظهور اسلامی ، به فعالیت های ستادی روزمره و اداری می پرداختند.در پاره ای موارد، کمکهای امدادی با ضعف های زیادی روبرو بود و به افزایش مرگ و میر نیروها می انجامید. تغییر مداوم نیروهای مردمی نیز با تکمیل آموزش های نظامی آنان در ذوره حضور در عقبه ، همراه نبود.
جهت گیری های سیاسی رادیکال و پیر شدن تدریجی نیروها، باعث شد که بسیاری از نیروهای آموزش دیده شاه از خدمت خارج گردند.بسیاری از پادگانهای آموزشی نیز غیر فعال گردیده بودند.و نیروهای ارتش عمدتا بدلیل عدم ارائه
آموزش های بازآموزی و فقدان روحیه ، پس از سال ۱۹۸۴، کارایی چندانی نداشتند.
این مجموعه از عوامل انسانی و پشتیبانی و اقتصادی نشان می دهد که چرا ایران نمی توانست همزمان در بیش از یک یا دو منطقه به حمله دست بزند،با وجودی که بدلیل برتری ایران در نیروی انسانی ،حملات همزمان می توانست آثار مناسبی داشته باشد.
عراق نیز از مشکلات مربوط به نیروی انسانی رنج می برد.آنان مجبور شدند که بعدها از سرباز گیری اجباری بهره ببرند.هرچند آنها آموزش های مناسب تر، تجهیزات بهتر ،شرایط زندگی مناسب تر و خدمات بهداشتی و درمانی گسترده تری را برای نیروهایشان در مقایسه با ایرانی ها فراهم آورده بودند. البته بدلیل مشغول شدن نیروهای زیادی از ارتش در مناطق کردنشین، چالش بزرگی برای حاکمیت عراق، وجود داشت. و در نهایت اینکه اتکای زیاد بر تبلیغ مفاهیم ایدئولوژیک حزب بعث، بر کارایی نیروها تاثیراتی منفی برجای گذاشته بود.
▪ تغییرات ساختاری نیروهای دو طرف:
بررسی های ما نشان می دهد در آستانه این جنگ،عراقیها بر بهبود کمیت نیروهای خویش و ایرانیها توجه خود را بر مسائل کیفی نیروها معطوف نموده بودند. و علی رغم غیر قابل اتکا بودن آمارهای ارائه شده از دو طرف،ایران و عراق در آستانه شروع جنگ با مشکلات ساختاری زیادی در بخش نیروی انسانی روبرو بودند. وتعدادی از این محدودیتها درسهای زیادی برای کشرهای جهان سوم در بخش اطلاعات نظامی دارد:
ـ هیچ یک از دو طرف از فرماندهی عالی کارایی برخوردار نبودند.
شاه اطرافیانی متملق و سیاسی را دور خود جمع کرده بود وبا پیروزی انقلاب ، ناکارایی این فرماندهان مشخص گردید.بعدها هم با روی کار آمدن فرماندهی سکولار به نام بنی صدر و فردی مذهبی همانند رفسنجانی ،اختلاف نظرها میان ارتش و سپاه اوج گرفت.عراقی ها هم فاقد فرماندهان کارآزموده بودند. در این کشور فرماندهان بر اساس وابستگی به رژیم به فعالیت می پرداختند.
ـ در بخش های اطلاعاتی دو طرف،مسائل سیاسی از جایگاه مهمی برخوردار بود.
بدلیل ماهیت به شدت سیاسی حاکمیت دو طرف، آنان بیش از مسائل اطلاعاتی خارجی و شناسایی و اقدامات مدرن اطلاعاتی ، توجه خود را به مسائل داخلی معطوف نموده بودند.آنان بیش ازهرچیز به دنبال نشان دادن وابستگی خود به رژیم حاکم بوده و فاقد توانمندی های لازم برای جنگ های مدرن و برنامه ریزی ای اثربخش بودند.
ـ هیچ یک از دو طرف ،درک درستی از استراتژی های زمینی و هزینه ها و منافع این جنگ نداشتند.
صدام حسین و (امام)خمینی ، پیروزی خود را در این جنگ تضمین شده می دانستند.اما فاقد استراتژی هایی روشن بودند.به علاوه آنها فاقد درک درستی از هزینه ها و توانمندی های خود بودند.
ـ ساختار عملیاتی ارتش های دو طرف، بسیار ناقص بود.
ارتش ایران از ابتدا برای اجرای عملیاتهای جنگی ،طراحی نشده بود. این ضعف در میان نیروهای دریایی و هوایی ایران هم وجود داشت.آنان مانورهایی تهاجمی را انجام نداده بودند و فاقد امکانات و آموزش های لازم دراین زمینه بودند.نیروی هوایی نیز از فقدان برنامه ای مشخص برای حملاتی گسترده و دفاع منطقه ای هوایی رنج می برد.عراقی ها نیز هیچگاه مانورهای مشترکی را با شوروی برگزار ننموده بودند.آنان فاقد نیروی دریایی نیز بودند و خلبانانشان هیچ گاه در شرایط واقعی نبرد قرار نداشتند.همچنین نیروهای هوایی و زمینی آنها نیز فاقد هماهنگی لازم در عملیاتها بودند.
ـ هیچ یک از دو طرف ،دارای نیروهایی منسجم و متوازن و یک ستاد مشترک ساختاریافته نبودند.
ایرانی ها باید با مجموعه ای نیروهای مردمی ونظامی به جنگ می پرداختند.در عین حال مانورهای گذشته آنان از سوی آمریکاییها طراحی و مدیریت می گردید وبا شکل گیری حکومت اسلامی، بساری از فرماندهان ، اخراج ،تصفیه، اعدام و یا بازنشسته شدند . نیروی هوایی ایران به جای پشتیبانی از عملیاتهای زمینی به دفاع هوایی مشغول بود .آتش باری ایران هم بسیار ناکارا و ضعیف بودو ایران تا اواسط جنگ، فاقد سیستم حملات موشکی بود.
عراقی ها دارای ارتشی سیاسی بودند که تنش های داخل آن حتی پس از آتش بس ادامه یافت.درمیان نیروهای زمینی و هوایی عراق، همواره اختلاف نظرهای زیادی وجود داشت و هردو طرف از اجرای وظایف متقابل خویش، خودداری می کردند.
این مسایل، مشکلات زیادی را برای دو طرف بوجود آورده بود.در خلال نبرد هم تغییر در ساختار ها و رقابتهای درونی بسیار سخت بود.پیروزی های ایران در اواسط جنگ باعث نشد که رهبری ایران ضعف های ارتش خود را ترمیم نماید.
در مقابل عراقیها از رهبری خودمحور و نه معنوی بهره می بردند که از اثربخشی بیشتری در حفظ شرایط موجود بهره می برد.ولی بعدها مجبور شدند که اصلاحاتی اساسی را در ارتش خود بوجود آورند که دستاوردهایی رابه همراه آورد.
▪ تغییرات در نیروهای ایران:
با پیروزی انقلاب ، ارتش ایران با آسیب های زیادی روبرو گردید.هرچند تنها تجربه واقعی آنها به جنگ ظفار و تصرف ۳جزیره باز می گشت.در سال ۱۹۷۹،ایران ۴۱۵۰۰۰ نیروی نظامی داشت که تنها یک سوم آنها ازآموزش مناسبی برخوردار بودند. آنها ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره هم داشتند که البته از توانایی اندکی برای جنگهای مدرن برخوردار بودند.ایران از ۱۰ لشگر بهره می برد که اکثر پرسنل آن به کارهای روزمره اداری می پرداختند وکارایی نظامی اندکی داشتند.
ارتش عراق ۱۷۳۵ تانک جنگی داشت که شامل ۸۷۵ تانک چیفتن ، ۴۰۰تانک ام۴۷ و ام۴۸و ۴۶۰ تانک ام ۶۰بود.تانک های چیفتن با مشکلات مربوط به قطعات یدکی وتعمیرات و ناسازگاری با آب و هوای عراق روبرو بود. تانک های ام۴۷ وام۴۸ نیز به خوبی تعمیر و نگهداری نشده بودند.
ایرانی ها هم ۲۵۰ تانک سبک اسکورپین داشتند که در کنار ۵۰۰ دستگاه بی تی آر۵۰ ، ی تی آر ۶۰ و ب تی آر ۱۵۲ و همچنین ۳۲۵ ام ۱۱۳ ، به کار گرفته شده بودند.
آنها ۷۰۰عراده توپ نیز داشتند که شامل توپ۷۵م.م هوریتزر ، ۳۳۰ توپ روسی ۱۰۵ م.م ام ۱۰۱، توپ های۱۳۰م.م ، ۱۱۲ عراده توپ ۱۵۵ هوریتزر، ۱۴ توپ۲۰۳ م.م ام ۱۱۵ هوریتزر ،۴۵۰ توپ خودکششی ۱۵۵م.م ام ۱۱۰، ۳۸ توپ خودکششی۱۷۵ م.م و ۱۴ توپ ۲۰۳ م.م بود.
ایرانی ها نیز دارای ۷۲ توپ موشک انداز ۱۲۲ م.م و زرادخانه بزرگی از موشکهای تاو ،دراگون، اس اس۱۱ ، اس اس ۱۲و موشکهای قابل هدایت ضدتانک انتاک بودند.
ایران دارای ۱۸۰۰ دستگاه ضدهوایی شامل۱۰۰ پدافند۲۳ م.م و مجموعه ای از آتشبارهای هوایی ۲۰م.م و ۳۷م.م و۴۰م.م و۸۵م.م بود. عمده ترین سیستم زمین به هوای آنها ، شامل موشک های هاوک بود.
نیروی هوایی ایران دارای ۱۰۰۰۰۰پرسنل بود و از۴۴۷ هواپیمای جنگنده شامل ۱۰اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۹۰فروند هواپیمای اف ۴ (مدل های دی و ای) و ۸ اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۶۶فروندهواپیماهای اف ۵ (مدل های ای و اف) سود می برد.در این نیرو ، ۴اسکادران شناسایی و تجسسی با ۷۷فروندهواپیماهای اف ۱۴ (مدل ای) نیز وجودداشت. به علاوه انبوهی از موشک های پیشرفته هوا به زمین نظیر موشک فونیکس در نیروی هوایی ایران بکارگرفته می شد.
ایران دارای ۷۰ هواپیمای بال ثابت شناسایی وتجسسی سبک ، ۲۰۰بالگردتهاجمی مسلح شده نظیر بل۲۰۵ و۲۰۶و ۲۱۴ و ۹۰ فروند شینوک ۴۷بود.۲ اسکادران هواپیماهای حمل و نقل و تانکر ایران شامل ۱۳هواپیمای بویینگ۷۰۷و۹فروند بویینگ۷۴۷ و ۴ اسکادران هواپیماهای ترابری ایران از ۵۴ هواپیمای سی۱۳۰(مدل های ای واچ) تشکیل گردیده بودکه ۸۴ بالگرد و۲۵ هواپیمای جت وملخی کوچک هم در اختیار داشتند.در بخش دفاع موشکی ۵اسکادران راپییر و۲۵ پرتاب کننده زمین به هوای تایگرکت وجود داشت.
از سوی دیگر، نیروی دریایی ایران ۳۰۰۰۰ نفرپرسنل داشت که از کارایی متوسطی برخورداربود.آنان یک زیردریایی آمریکایی تانگ ، ۳ ناوچه تهاجمی سطح به سطح ، ۴ شناور فریگیت کلاس سام با موشکهای سی کیلر و سی کت و ۴ناوجنگی تندروی آمریکایی پی اف ۱۰۳ در اختیار داشتند که در کنار۶ناوچه موشک انداز کلاس کمان دارای موشک هارپون و۷ ناوچه فاقد سیستم موشکی به کار گرفته می شد.۵ کشتی مین یاب ،یک شناورترابری بزرگ و ۶ هاورکرافت بی اچ ۷ و ۳ کشتی پشتیبانی عملیات های دریایی، بخش های دیگر این نیرو را تشکیل می داد.پایگاه های مدرن دریایی ایران در بندرعباس،بوشهر،خارک ،خرمشهر،چابهار و بندرپهلوی قرار داشت. ایران دارای ۷۴۰۰۰نفر پرسنل ژاندارمری نیز بود که با داشتن هواپیماهای سسنا۱۹۵ و ۳۱۰، ۳۲فروند بالگردهای ۲۰۵و۲۰۶ و ۳۲هواپیمای گشت زنی ،به فعالیت می پرداخت.
پرسنل نیروی زمینی ارتش ایران با دستور(امام )خمینی و در یک دوره کوتاه از ۲۸۵۰۰۰نفر به ۱۵۰۰۰۰ ، پرسنل نیروی هوایی از ۲۸۰۰۰نفر به ۲۳۰۰۰ نفرو پرسنل نیروی هوایی از ۱۰۰۰۰۰نفر به۶۵۰۰۰ نفر ،کاهش یافتند.سایر نیروها نیز به یک سوم تعداد پرسنل گذشته ،کاهش یافتند. فرماندهان جدید فاقد صلاحیت و توانمندیهای فرماندهی لازم بودند.اقداماتی هم در جهت کوچک شدن ارتش صورت پذیرفت.با آغاز اعتراضات کردها و اندکی بعد عربها به سلطه فارسی زبانان بر دولت و ناتوانی ارتش در سرکوب این اعتراضات،قطب زاده و ابراهیم یزدی طرح تشکیل سپاه پاسداران را به امام ارائه کردند تا این نیرو با بهره گیری از بسیج به فعالیت بپردارد.
در این دوره، نیروی هوایی با مشکلات تعمیراتی ، نگهداری هواپیماها و تامین نیازمندی هایش روبرو بود.در آگوست ۱۹۷۹ ، اکثر هواپیماها غیر عملیاتی بود و با خرابکاری های صورت گرفته ، ۸۰فرونداف ۱۴ ایران فاقد توانایی شلیک موشک های هوا به هوای فونیکس خود بودند. نیمی از بالگردها نیز بامشکل قطعات یدکی روبرو بودند. البته شرایط نیروی زمینی اندکی بهتر بود.تنها یک سوم تانک های چیفتن و ۶۰ تا۷۰درصد تانک های ام ۶۰، عملیاتی بودند.دو مرکز نظامی مرتبط در درود و اصفهان نیز تغییر کاربری یافتند.
همزمان با اشغال سفارت ،تعداد پاسداران از ۶۰۰۰نفر به ۲۶۰۰۰نفر رسید وتلاش برای مفاهمه آنان با مجاهدین خلق و فداییان خلق، شدت گرفت. ولی تا آغاز جنگ هیچ تلاشی برای بازسازی ارتش صورت نگرفت. گویی ملاها تلاش می کردند که سپاه پاسداران را به اندازه ارتش ،توسعه دهند.آنها به سرعت از مرز۱۵۰۰۰۰نفر نیرو گذشتند و با سلطه بر مناطق ملتهب کردنشین و ترکمن صحرا ، همراه با انتخاب ۴ ملا در ستاد فرماندهی نیروهای مسلح، آنان می توانستند به قدرت زیادتری بر ارتش دست یابند.
▪ تغییرات در نیروهای عراق:
بر خلاف ایران،عراقیها به سرعت در جهت قدرتمند شدن ارتش خود با امکان خرید همه سلاحهای پیشرفته روسی واروپای غربی و شرقی و قطعات یدکی و مهمات آنها ،گام برمی داشتند.
البته حزب بعث بدلیل سرنگونی دولت عبدالکریم قاسم، به فرماندهان ارتش اعتماد نداشت .صدام که در سال ۱۹۷۰ از دانشکده نظامی ،فارغ التحصیل شده بود با رسیدن به قدرت، تلاش کرد تا تردیدها در مورد ارتباط ارتش با کردها و شیعیان و نفوذ کمونیستها در بدنه ارتش را از بین ببرد.البته تجربه سرکوب کردها ، آثار مفیدی برای بکارگیری در یک جنگ گسترده به همراه نداشت. در حالی که تنها۲۰ تا۳۰ درصد کردها با دولت صدام ،مبارزه می کردند اما صدام دریافته بود که دریک جنگ چریکی با آنان به موفقیتی دست نمی یابد.البته تاکتیک محاصره وحملات گسترده توپخانه ای به روستاهای ایران ، نابودی گسترده تاسیسات و خانه ها ، قتل عام ساکنان و پیشروی به سوی اهداف ، بصورت مشابهی علیه کردها و ایرانی ها بکار گرفته شد.
البته عراق با وجود داشتن۲۲۵۰۰۰ زن و مرد در ارتش خود در سال ۱۹۸۰، تنها به یک سوم آنها آموزش های مناسبی داده بود. سایر نیروها هم برای نبردهای مدرن و تهاجمی،کارایی نداشتند. نیروهای شبه نظامی وابسته به حزب بعث نیز از همین نارسایی ها رنج می بردند. عراقی هادر دهه ۷۰ به ۲۸۵۰۰۰نوجوان ۹ تا۱۶ ساله ، آموزش هایی داده بودند، اما این کار تنها جنبه هایی سیاسی داشت. در کنار ۶ لشگر رزمی،عراقی ها دو تیپ نیروی مخصوص ، یک تیپ ریاست جمهوری و آتش بار وابسته به آن و یک تیپ کماندویی نیز داشتند.
در پایان سال ۱۹۸۰ ،عراق ۲۷۰۰ تانک جنگی داشت که ۲۵۰۰ عدد از آنها تی ۵۴،تی ۵۵ و تی ۶۲ بودند. ۱۰۰ تانک تی ۷۲و ۱۰۰ تانک تی ۳۴و ۱۰۰ تانک فرانسوی آ.ام.ایکس ۳۰ ،در ارتش عراق وجود داشت.۱۰۰ دستگاه تانک آبی-خاکی پی تی ۷۶ و۲۰۰آتشبارخودرویی بویژه ۲۰۰توپ روسی بی.ام.پی و انواع موشک انداز های بی تی آر۵۰و۶۰و۱۵۲ وآو.تی ۶۲ و وی.سی.آر در این ارتش بکار گرفته می شد.
عراقی ها ۸۰۰ عراده توپ عمدتا روسی و راکت اندازهایی چند منظوره نظیر ۲۶ موشک انداز فراگ ۷ و۱۲ موشک انداز اسکاد بی با قابلیت کنترل نیز در اختیار داشتند.در زرادخانه ارتش عراق نیز مجموعه ای از موشک های ضدتانک میلان و اس.اس۱۱و ای تی۲ و ای تی۳ وجود داشت.
در نیروی زمینی عراق۱۲۰۰ ضدهوایی نظیر توپ های اتوماتیک ۲۳ م.م زد.اس. یو۲۳ و۲۴ ،توپ خودکار ۳۷م.م ام.۱۹۳۹ ، توپ خودکار زد.اس. یو۵۷-۲ در انواع ۵۷ م.م ، ۸۵م.م ،۱۰۰م.م و۱۳۰م.م بکار گرفته می شد. موشک های زمین به هوای عراق شامل سام۲ و سام۳ و۲۶ سکوی پرتاب سام ۶ بود.
در نیروی هوایی عراق ۳۸۰۰۰نیرو وجود داشت که ۱۰۰۰۰نفراز آنان در بخش دفاع هوایی به کار می پرداختند.پایگاه های هوایی آنهادر بصره و اچ۳و حبانیه وکرکوک و موصل و رشید و شیبا و ۱۳ منطقه هوایی دیگربود.و حفاظت از این پایگاه ها در آستانه جنگ با ایران، به پایان رسید.
با وجود اختلاف در تخمین ها ، نیروی هوایی عراق ۳۳۲ هواپیمای جنگی داشت که در دو اسکادران بمباران کننده دارای ۷تا ۱۲ توپولف ۲۲ و ۸ تا۱۰ایلوشین ۲۸ ، سازماندهی شده بودند. هرچندهردوی آنها، ناکارا بودند.عراق ۱۲ اسکادران تهاجمی جنگنده در اختیار داشت که ۴ اسکادران از آنها با ۸۰فروندمیگ ۲۳بی ، ۴ اسکادران با ۶۰ فروندسوخوی ۲۰ ، ۳ اسکادران دیگر با ۴ فروند سوخوی بی و آخرین واحد با ۱۰ فروندهواپیمای هانتر عملیاتی بودند.آنها تنها تعداد اندکی از میگ های ۲۳ و سوخوهای ۲۰خویش را در شرایط عملیاتی نگاه داشته بودند . ۵ اسکادران هواپیماهای رهگیری آنها دارای ۱۱۵ فروند میگ ۲۱ بود .به هرحال، عراق تنها می توانست حداکثر از ۶۰فروند از این هواپیماهای رهگیر، بهره ببرد.همچنین آنها از آموزش های ضعیفی در زمینه نبردهای هوایی و فقدان رادار های روسی رنج می بردندو در نبردهای هوایی عمدتا بر موشک های هوا به هوای خارج از رده آ.آ۲ ،اتکا می نمودند.
۷۰ بالگرد تهاجمی ، شامل ۴۱ فروند میل ۲۴ مجهز به موشک های ای تی ۲ سواتر ،تعدادی بالگرد اس آ.۳۴۲ گازیلیس و بالگرد میل ۴ هم در ارتش عراق وجود داشت. عراقی ها برای ترابری نیروهای خود از دو اسکادران شامل ۹ فروند آنتونف ۲ ، ۸ فروند آنتونف ۱۲، ۲ فروند آنتونف ۲۶، ۱۲ فروند آنتونف ۷۶، ۲ فروند توپولف ۱۲۴، ۱۳ فروند ایلوشین ۱۴و ۲ فروند هواپیمای دی .اچ.هرون بهره می بردند.به علاوه آنان انبوهی از هواپیماهای آموزشی شامل میگ ۱۵ و ۲۱و۲۳مدل یو را دراختیارداشتند.
از سوی دیگر نیروی دریایی عراق، ۴۲۵۰نفر نیرو با اثربخشی ناچیز در اختیار داشت. و بسیاری از ناوگان آنها در زمان آغاز جنگ در ایتالیا در حال ساخت بود.در آغاز جنگ نیزآنها تنها یک ناو آموزشی، ۸ ناوچه تندرو مسلح به موشک استیکس ، چهار اژدر افکن فاک ، سه شناور بزرگ و ۸ شناور کوچک گشت زنی ساحلی ،دو شناور پلنوچی و تعدادی قایق جنگی داشتند.تنها پایگاه های آنها، تاسیساتی کوچک در بصره و
ام القصر بود که پایگاه ام القصر در کنار آبراهی باریک ساخته شده بود و عراقی ها دارای یک اسکله و راداری در فاو بودند.
▪ زمین:
آخرین عاملی که در این بخش بررسی می گردد، عامل زمین درآغاز جنگ است. این عامل با شکل دادن به موضع گیری ها و راهبردهای دو طرف ، بر جغرافیای نظامی نبرد، سایه افکنده بود.مهمترین شاخصه های این عامل عبارتند از:
ـ فقدان عمق استراتژیک از سوی عراق(فاصله بغداد و تهران از مرز ۱۰۰و۷۰۰ کیلومتر است.)
ـ ناتوانی عراق در دسترسی ایمن به خلیج.
ـ وجود مانع طبیعی رودهای دجله و فرات.
ـ وجود کوه های بلند در مرزهای شمالی دو طرف.
ایران و عراق ۱۳۰۰کیلومتر مرزمشترک دارند که شرایط جغرافیایی ،مواضع دفاعی بهتری را برای ایران پدید آورده بود.و بیشترین حجم نبردها در اطراف قصرشیرین و شهر بصره که در دهانه شط العرب قرار دارد،روی داد. در مرزهای شمالی کوه هایی با ارتفاع ۲۷۰۰متر وجود دارد که عموما فاقد پوشش گیاهی هستند و این مناطق کردنشین در زمستان ، بسیار سرد و مملو از برف اند. در این مناطق لجستیک ، بسیار مشکل بوده و نبردها از کوهی به کوه دیگر ، منتقل می گردید. در این مناطق مرتفع ، عملیاتی نگاه داشتن بالگردها بسیار مشکل بوده و فشار اصلی بر دوش خودروها و پیاده نظام و هلی برن نیروها می باشد.هرچند در ماههای سرد سال، امکان هیچ اقدام مهمی وجود نداشت.
در اکثر سالها،نبرد در مرزهای جنوبی و مرکزی جریان داشت و تنها ازسال ۱۹۸۴ به بعد نبردهایی در شمال آغاز شد. هرچند وجود رودها و حوزه های آبی در جنوب و مرکز و کوههای بلند در شمال، مانع مهمی برسر اجرای عملیاتهای دو طرف فراهم نموده بود.
بغداد بدلیل موقعیت خود،با تهدیدات زیادی روبرو بود و در مرزهای مورد مناقشه پیرامون قصرشیرین و مهران، ایرانیها از وضعیت بهتری بهره می بردند و یک حمله موفق می توانست جایگاه کشورپیروز را بهبود زیادی دهد.البته ایرانی ها در جبهه قصرشیرین از آسیب پذیری زیادی برخوردار بودند با تصرف کرمانشاه،راه برای فتح تهران هموار می گردید. بغداد نیز در برابر آتش بارهای مستقر در مرز،آسیب پذیری زیادی داشت ،هرچند بدلیل کوه های این مناطق ،امکان ترابری ومهمات رسانی برای ایرانی ها دشوار بود.
در مرزهای دو طرف، رودها و هورهای زیادی وجود دارد که با سیلاب های فصلی ، شکل زمین را با تغییرات زیادی بویژه بدلیل وجود نیزارها ،روبرو می کند. عراق با تغییر جهت دجله و فرات دریاچه های بزرگی را در اطراف بصره ایجاد نموده بود که در دفاع از این شهر نقش مهمی ایفا کرد.همچنین جزر و مد در این مناطق جنوبی،بر اقدامات دو طرف تاثیر به سزایی داشت و با ایجاد لجن زار ها و زمین های پر ازگل و لای، هرگونه جابجایی را با مشکلات زیادی روبرو می نمود.در مناطق جنوبی و مرکزی،اختلاف دما در ماههای سپتامبر تا می،۱۰۰درجه فارنهایت می باشد که زندگی در بعضی از این مناطق را ناممکن می نماید.بدین ترتیب زمین، عامل مهمی درحوادث روی داده در این جنگ، بوده است.
محسن داوری