پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

درسهای عملی از سیره نبوی


درسهای عملی از سیره نبوی
پیامبراسلام(ص) به عنوان بهترین افتخار عالم بشریت از زمان خلقت جهان تا پایان آفرینش، حیاتش را بر خدامحوری کامل قرار داد و خطاب «وما ینطق علی الهوی ان هو الا وحی یوحی» (نجم۴.) را به خود اختصاص داد. همو که اخلاق نیکویش لایق دریافت لوح «و انک لعلی خلق عظیم» (قلم۴.) شد و لذا خداوند رحمان او را بهترین اسوه قلمداد نمود و به همگان سفارش کرد که در تمام امور مادی و معنوی خود، از او مدل بگیرند. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» و دستور داد که اگر می خواهید در دنیا خوب زندگی کنید و زندگی شما مقرون سعادت باشد خدا و پیامبرش را لبیک گوئید، «یاایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» (انفال۲۴.)
نوشتار حاضر رهنمونی است گلچین شده از برخی زوایای زندگی پیامبر، و گاهی همراه با اشاره ای مصلحانه به برخی فضیلت های فراموش شده یا کمرنگ شده در جامعه شیعی که امید است کریمه وذکر فان الذکری تنفع المؤمنین مصادیق خود را باز یابد. با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● نماز
رسول اعظم (ص) نماز را در اوقات خاص خود- مگر در مواقع ضروری- بجا می آورد، با استعمال عطر به نماز می ایستاد و نمازش را خفیف می خواند و مراعات مأمومین را می نمود. عایشه می گوید: «وقتی ما با او مشغول صحبت بودیم و هنگام نماز می رسید، حالتی به او دست می داد که گویی ما را نمی شناسد و ما او را نمی شناسیم.» امام صادق(ع) فرمود: «حضرت نبی اکرم دوبرابر نمازهای واجب، نماز استحبابی بجا می آورد» درماه مبارک رمضان به نمازهای مستحبی خود می افزود و به هزار رکعت نماز آن ایام اهمیت می داد. (سنن النبی، علامه طباطبایی، باب۱۶)
چه خوب است شیعیان بسان پیامبر خاتم نمازها را در وقت فضیلت بخوانند و از این سنت حسنه پیروی کنند، در احکام شرعیه نیز به این مطلب سفارش شده و بدون هیچ شبهه ای جمع کردن نماز ظهرین یا عشایین بدون ضرورت، ترک سنت خواهدبود.
● روزه
درهر ماه سه روز را روزه می گرفت، پنج شنبه اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه. ماه شعبان الا چند روزش را روزه می گرفت، هنگام افطار اگر خرما داشتند حتما روزه خود را با آن باز می فرمودند، و نیز سحری خود را با حلیم یا خرما و یا قاووت قرار می داد. (همان، باب ۱۷)
دراخبار دیگری نیز ذکر شده که سعی می کرد افطار را از غذاهای شیرین استفاده نماید، همان چیزی که پزشکی امروزه بدان تاکید می نماید. از آثار به دست آمده از اهل بیت معلوم می شود که تناول سحری نیز سنت و مستحب است ولو اینکه با جرعه ای شربت باشد؛ جریانی که اخیرا برخی روزه داران به ترک آن عادت کرده و از سحری استفاده نمی نمایند و پزشکان نیز به عواقب آن هشدار داده اند.
● قرائت قرآن
امیرالمؤمنین نقل می کند «هیچ چیزی جز جنابت مانع قرائت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه نبود» ام سلمه نیز می گوید: «پیامبر بین آیه های قرآن فاصله می انداخت» قبل از قرائت ذکر حکیم، کلمه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم را ادا می فرمود و فرزندش امام باقر(ع) فرمودند: «آهنگ صدای قرائت پیامبر از همه مردم دلرباتر بود.» (همان، باب ۲۰)
بر شیعیان لازم است که به قرائت قرآن اهمیت دو چندانی داده و بر خود لازم کنند که روزانه بعد از نماز صبحگاه حتی الامکان یک حزب قرآن قرائت کنند و از آثار بابرکت آن استفاده برند، نیز جای دارد نکته ای را به قاریان متذکر شد که بین آیه های قرآن فاصله بیندازند، گویا اتصال بین آیات، سنت ناپسندی از جانب برخی قراء مصری که قرآن را به صورت حرفه ای می خوانند به وجود آمده که مع الأسف به برخی قراء کشورمان نیز سرایت کرده است؛ لذا شایسته است به این نکته بذل توجه شود.
● بهداشت
حضرت رسول اکرم به بهداشت بسیار اهمیت می داد، موهای خود را شانه می زد و می فرمود: شانه زدن، روزی را زیاد می کند و موها را نیکو می سازد، موها را خضاب می فرمود، موهای زاید بدن را دائم زایل می کرد. پس از وضو ساختن خود را معطر می ساخت و می فرمود: جبرئیل به من گفته یک روز در میان خود را معطر کنم و روزهای جمعه آن را ترک نکنم. روزهای جمعه ناخن گرفتن را سنت قرار داد.(همان، باب۳) شبها مسواکش را زیر رختخوابش قرار می داد. (همان، باب ۱۶) سه نوبت: هنگام خواب، پس از بیداری برای نماز و دعا، و پیش از خارج شدن برای نماز صبح و در روایتی هنگام هر نماز مسواک می زد. (همان، باب ۱۳)
چه خوب است مؤمنین به نظافت مو و ظاهر خود در اجتماع اهمیت ویژه ای بدهند و با چهره و لباسی نظیف و با طراوت از منزل خارج شوند، چه بهتر اینکه هنگام نماز و به مسجد آمدن لباسهائی که بوی عرق می دهند عوض کنند یا بشویند یا به وسیله مواد معطر بوی نامساعد آن را به بوی خوش تبدیل نمایند. اگر اینکار در مورد جوراب و پاها صورت پذیرد کمال احسان به مؤمنین و جامعه انجام شده است و موجبات مسرت پیامبر فراهم آمده، در این صورت مساجد همواره عطرآگین بوده و مردم رغبت دوچندانی برای حضور در آن از خود نشان خواهند داد. شاید برخی از دشمنان دین از ناتمیزی مسلمین بهره های شیطانی ببرند و از مساجد به عنوان محلهائی که بوی پا از آن مترشح می شود یاد کنند. اگر واردشدن به مساجد با استعمال عطر باشد، بهره های معنوی دوچندان شده و نیز به سنتی از سنتهای پیامبر عمل شده است.
پیامبر می فرمود: اگر مسواک زدن بر امتم دشوار نبود، آن را واجب می کردم. از این جمله اهمیت مسواک زدن در جامعه مسلمین به خوبی قابل فهم است. پزشکان متخصص دندان سه یا پنج نوبت مسواک زدن در روز را سفارش می کنند و معتقدند بسیاری از بیماری ها از راه دهان به بدن منتقل می شود. مسواک نزدن، عاملی برای ایجاد باکتریها و رائحه بد در دهان شده و موجب اشمئزاز مسلمین نیز خواهد بود. مسواک زدن پیامبر برای هر نماز خود دلیلی است بر اینکه مؤمنین هنگام حضور در مساجد، مسواک را فراموش نکنند.
● خانواده
پیامبر فرمود: بهترین شما کسانی هستند که به زنان خود مهربانتر هستند و من بهترین شما هستم. هر صبح بعد از نماز به همه زنانش سرکشی می کرد و با محبت به سر فرزندانش دست می کشید. با آنان غذا می خورد، عدالت را میان همسران خود رعایت می فرمود، حتی زمانی که بیمار بود دستور می داد تا نوبت هر کدام است او را به آن منزل منتقل کنند. کام فرزندانش را با خرما بر می داشت و دخترانش را بیش از بیست و چهل درهم کابین نبست.(همان، باب۸)
باید عمل پیامبر در تزویج دخترانش و مهریه سبک آنان سرمشقی برای مؤمنین باشد. او که در بهترین جایگاه و مناصب دنیوی قرار داشت و خواستگاران دخترانش حاضر بودند که بیشترین مهریه ها را پرداخت کنند تا بتوانند افتخار دامادی حضرت را کسب کنند، اما از ساده زیستی و آسان گرفتن بر مردان مجرد خارج نشد و به مهریه های سبک تن داد و آن را سنت قرار داد. چه خوب بود خانواده های ما ولو اینکه دارای مشاغل یا مناصب مهمی هم باشند دختران خود را با مهریه کم به خانه بخت بفرستند و این سنت ناهنجاری را که در عصر حاضر در جامعه اسلامی ما به چشم می خورد و عواقب بسیار خطرناکی به همراه آورده، براندازند، سنت غلطی که موجب کناره گیری جوانان از ازدواج که پی آمدهای وخیم آن بر هیچکس مخفی نیست شده و به اجرا گذاشته شدن مهریه های سنگین و افزایش طلاقهای پی در پی را بدنبال داشته و دارد.
لازم به ذکر است که سنگین کردن مهریه نه مانعی است برای طلاق و نه موجب شرافت و اصالت خانواده خواهد بود و نه نشانه ای برای بزرگی و اعتبار دختر. بلکه اصالت و پاکدامنی و حقیقت مداری دختر نشانه بزرگی و شرافت اوست و هموست که با مهریه کم می تواند بهترین زندگی را برای خود و همسرش تضمین کند، جالب اینکه سنگین شدن مهریه ها خود عاملی برای طلاقهای پی در پی شده است.
● خواب
هنگام خواب روپوشی که آن را به زعفران آغشته کرده بودند نمناک ساخته و بر روی خود می کشید نیز این دعاها را قرائت می فرمودند: «اللهم باسمک احیا و باسمک اموت» و هنگام بیداری از خواب می فرمود: «الحمدلله الذی احیانی بعد ما أماتنی و الیه النشور» امام صادق(ع) می فرماید: «پیامبر هنگام خواب آیت الکرسی را قرائت می نمود و سپس می گفت: «بسم الله امنت بالله و کفرت بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی.»(همان، باب ۷)
شاید بتوان گفت که معطرکردن بستر خواب به زعفران به مثابه عطرآگین کردن محل خواب است؛ چون زمانی که به زعفران آب بزنیم، بوی خوبی از آن متصاعد می شود. به هر حال با توجه به گفتارهای امامان در زمینه عطرزدن هنگام خواب شب، با در نظرگرفتن این عمل پیامبر، به این نتیجه می رسیم که خوشبو کردن اطاق خواب فضیلت و سنتی نیکو می باشد.
● نظم و انضباط
هیچ کاری را شروع نمی کرد مگر اینکه بدان مداومت می نمود، مثلاً در باب اعمال استحبابی هر عملی که انتخاب می فرمود بدان مداومت می ورزید. لذا در امر نمازهای مستحبی به نماز شب و نوافل یومیه و نمازهای مخصوصی از ماه مبارک رمضان مداومت داشت و نیز در روزه های مستحبی به سه روز در هر ماه و روزه ماه شعبان نیز مداومت داشت. هرگاه به نماز جماعت می آمد صفهای مومنین را مرتب می نمود و به آن سفارش می کرد؛ از نعمان نقل شده که گفت: چنان صفهای جماعت را منظم و آراسته می ساخت که مانند چوبهای تیر، هیچگونه کجی در آن دیده نمی شد و چنان انتظام صفها در نظرش مهم جلوه داشت که روزی به مسجد تشریف آوردند و به نماز ایستادند اما قبل از تکبیره الاحرام متوجه شدند که مردی سینه اش جلوتر از دیگران است، فرمود: ای بندگان خدا! صفوف خود را منظم کنید وگرنه میان دلهایتان اختلاف خواهد افتاد.
(همان، باب ۱۷)
● لباس
پیامبر در قید و بند نوع لباس نبود، گاهی لباس وصله داری را به تن می کرد و می فرمود من بنده ام و لباس بنده ها را می پوشم. اما در انتخاب رنگها به رنگ سفید سفارش می فرمود و رنگ سبز را دوست داشت، و به نقل از امام صادق «ع» از پوشیدن لباس سیاه کراهت داشت مگر در سه چیز: عمامه، کفش و عبا. از لباس سرخ نیز پرهیز می کرد. لباس را از سمت راست می پوشید و از سمت چپ از بدن مبارکش خارج می ساخت.
هنگامی که لباس نو بر تن می کرد لباس قبلی خود را به فقیر می بخشید و می فرمود: تا زمانی که این لباس بر تن فقیر باشد، بخشنده لباس در حفظ و حراست و خیر پروردگار خواهد بود چه زنده باشد چه مرده.
امیرالمومنین می فرمود: لباس پیامبر از پنبه بود و لباس ما اهل بیت نیز از پنبه است. عرقچین به سر می گذاشت گاهی زیر عمامه و گاهی به تنهایی، و عمامه ای داشت به نام سحاب که به علی «ع» بخشید. از امام رضا «ع» نقل است که فرمود: پیامبر در وصیتش به ابوذر فرمود: ای ابوذر! من لباس خشن می پوشم و روی زمین می نشینم و انگشتان خود را پس از غذا می لیسم و الاغ بدون پالان سوار می شوم و ردیف خود کسان دیگر را سوار می کنم، این سنت من است هر کس از سنت من روی گردان شود از من نیست. (همان، باب ۵)
خوب است بدانیم پزشکان نیز از پوشیدن لباسهای نفتی و پلاستیکی منع می کنند مخصوصا لباسهایی که با بدن تماس دارند به ویژه برای کسانی که دچار آلرژی پوستی هستند.
چه خوب است هم وطنان گرامی تعصبات و فرهنگ های از غرب آمده را کنار گذاشته و از لباسهای پنبه ای که سلامت انسان را نیز تضمین می کند، استفاده کنند.
جای خوشوقتی است که مسلمانان هند، افغانستان، پاکستان و کشورهای عربی با همان لباسهای سنتی خود در مجامع ظاهر می شوند و آداب و رسوم ساده زیستی را فراموش نکرده و در مقابل لباسهای غربی دچار چالش نشده و با این عمل دست ردی بر سینه استعمارگران که می خواهند تمام زندگی ما را همانند خود سازند تا بهتر بتوانند فرهنگ خود را تحمیل کنند، می زنند.
توصیه می شود اگر در اجتماع نمی توانیم با لباسهای سنتی ظاهر شویم، سعی کنیم در محیط منزل رعایت شوون اسلامی را بنمائیم. مردانی که دختران بالغ دارند از مدهای غربی در منزل استفاده نکنند و به سلامت خانواده بیندیشند و زنانی که جوان و نوجوان دارند نیز نکات اسلامی را فراموش نکنند.
گاهی بین خواهران و برادران، پدران و دختران، مادران و پسران، حرمتها نادیده گرفته شده و عواقب آن سنجیده نمی شود.
شاید بتوان بسیاری از هنجارمداری های اجتماعی را در همین نکات فراموش شده در منزل یافت.
همچنین یکی ازآداب و سنن نیکویی که از پیامبر به یادگار مانده و کمتر کسی به آن عمل می نماید سوار کردن مسافرین می باشد. پیامبر با کارهای پسندیده خود سعی داشت صفا و صمیمیت و یکرنگی را به جامعه ا سلامی به ارمغان بیاورد و به مسلمین گوشزد کند که مرکبی هم که من دارم در خدمت همه است و مرکب داران بایستی به پیاده ها کمک رسانند، اگر پیر و فرتوت می بینیم کمک کنیم و آنان را به مقصد برسانیم.
اگر محذوراتی در اینکار برای خودروسواران باشد، حداقل در مواقع ضروری مانند نیمه شبها، یا ایام مخصوص مثل شبهای قدر یا روز تاسوعا و عاشورا، یا مواقع بارانی این حس همنوعی را شکوفا کنیم. موجب آزار آنها نشویم؛ مثلا وقتی خیابانها پر است از آبگرفتگی، با سرعت کمتری حرکت کنیم نه به گونه ای که عابرین با مشکل مواجه شوند! این به دور از انسانیت و اخلاق اجتماعی است.
● خوراک
امام صادق «ع» می فرماید:«پیامبر خدا گرسنگی را دوست داشت، او همواره نشسته غذا می خورد و می فرمود هنگام غذا کفشها را ازپای درآورید».
در حال غذا خوردن به چیزی تکیه نمی داد با دست مبارک غذا تناول می فرمود، هر وقت قصد داشت آب بنوشد بسم الله و در آخر سپاس خدای را می گفت، اگر در سفره ای خرما بود با آن غذا را شروع می کرد، بیشترین غذایش خرما و آب بود کدو را دوست داشت، گوشت حیوانات صحرائی و اهلی را میل می نمود، قسمت ماهیچه دست را بیشتر دوست می داشت و ران و کلیه حیوان را کراهت داشت، چون به محل بول حیوان نزدیک بود. امام صادق(ع) فرمود: «بهترین خورشها نزد پیامبر سرکه و زیتون بود» عسل و خرما را زیاد دوست می داشت. در میوه ها به انار علاقه بیشتری نشان می داد و کسی را در آن شریک خود نمی ساخت، از غذای داغ پرهیز داشت و می فرمود بی برکت است، در میهمانیها از جلوی کسی غذا برنمی داشت و فقط از جلوی خود غذا برمی داشت، نان گندم تناول نفرمود و از نان جو هیچگاه خود را سیر نکرد، هرگز غذائی را مذمت نکرد، فقط اگر دوست نداشت، از آن نمی خورد؛ تا گرسنه نمی شد میل نمی کرد و هنوز سیر نشده بود دست می کشید و از نان الک شده استفاده نمی نمود. (همان، باب۹)
در برخی از مراسمها دیده می شود که مسلمین ایستاده غذا سرو می کنند اینکار غیر از اشکالات پزشکی که دارد خلاف سیره پیامبر بوده و دقیقا پیروی از روش اهل کفر می باشد. چه خوب بود در جریانات جاری زندگی با صلابتی قابل تقدیر پشت پا به آداب کفر زده و روش پیامبر را اجرا نموده و از آن تنازل نمی کردیم و غذا را در هیچ حالتی به صورت ایستاده تناول نمی کردیم. همچنین سعی کنیم از نانهای سبوس دار استفاده کنیم؛ نانهای بدون سبوس، مشکلاتی را در امر مزاج و هضم غذا به وجود می آورد در حالیکه از خاصیت کمی برخوردار است. کشورهائی که از نانهای به اصطلاح ساندویچی استفاده می کنند، معمولا ناراحتی های گوارشی گریبانگیر آنان بوده است.
● معاشرت
خلق و خوی حضرت زبانزد خاص و عام بود و همو بود که خدایش فرمود: تو بر اخلاق نیکو و بزرگی هستی! فرمود: من ادب شده پروردگارم هستم و علی ادب شده من است و خدای مرا امر کرده که با سخاوت باشم و از بدی کردن و کینه توزی مرا نهی فرموده و هیچ چیزی به مانند بخل و بداخلاقی، ناهنجارتر نزد پروردگارم نیست. همه او را به بوی خوش می شناختند و پیوسته معطر بود. (مکارم الاخلاق، باب اول، فصل دوم) آن حضرت لباس خود را وصله میزد و کفش خود را می دوخت و گوسفندان را خود می دوشید و با بردگان هم غذا می شد و بر زمین می نشست و بر دراز گوش سوار می شد و پیادگان را سوار می کرد برای اهل منزل خرید می کرد و خود به منزل می آورد، برخورد او با فقیران و ثروتمندان مساوی بود، در میان اصحابش به همه به یک اندازه نظر می انداخت، به همه سلام می کرد، دعوت مؤمنین را اجابت می کرد اگر چه به خرمائی پوسیده دعوت می شد.
آن حضرت در وعده هایی که می داد به هیچ وجه کاهل نمی کرد؛ روزی با شخصی قرار ملاقات گذاشتند و آن شخص تأخیر نمود با آنکه گرمای آفتاب موجب ناراحتی می شد و اصحاب درخواست کردند که حضرت به زیر سایه بروند، قبول نکرد و فرمود: قرار ملاقات ما همینجاست.
مخارج زندگی سبک و خوش معاشرت و خوش رو بود، همواره تبسم بر لبان مبارکش نمایان بود و اگر مزاح می کرد به خوشحال کردن دل مؤمن می اندیشید، متواضع بود در حالی که ذلت به خود راه نمی داد. امام باقر(ع) فرمود: جبرئیل سه بار کلید گنجهای زمین را نزد او آورد و او را در انتخاب آنها مخیر ساخت، اما او تواضع و فروتنی در مقابل پروردگارش را بر آنها مقدم داشت.
در عین سخاوتمندی اسراف نمی کرد، مهربان بود، طمع نداشت، هنگام بیرون رفتن از منزل خود را مرتب کرده شانه به موهایش می زد. امیرالمومنین فرمود: «هرگز نشد پیامبر با کسی همکاری و همیاری نماید و زودتر از او دست از کار بردارد» درب هر منزلی که می رفت فقط سه بار سلام می داد یا اگر با کسی کاری داشت فقط سه بار او را صدا میزد. هنگام تکلم، سفیدی دندانهایش نمایان بود هرگاه طفلی را برای استشفاء یا دعا یا نامگذاری، خدمت حضرت می آوردند او را بر دامن خویش می گذاشت و حتی اگر طفل ادرار می کرد هیچ واکنش منفی از خود نشان نمی داد و اگر کسی متوجه می شد و صدائی می زد یا حرکتی انجام می داد می فرمود: با صدایتان طفل را آزار ندهید و او را راحت بگذارید. اگر تا سه روز یکی از اصحابش را نمی دید جویای حال او می شد، اگر مریض بود به عیادت او می رفت و اگر مسافر بود در حقش دعا می کرد و اگر در منزل بود به دیدارش می رفت. از خدای خویش می خواست تا خلقش را نیک گرداند و عرضه می داشت: «اللهم حسن خلقی» «پروردگارا! اخلاقم را نیکوگردان» و می فرمود: شبیه ترین افراد به من کسانی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد. به اصحابش می فرمود: از بدی های یکدیگر به من نگوئید تا من نزد شما بتوانم با دلی آرام جلوس نمایم.
مرحوم طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق در وصف پیامبر می گوید: «او خاموش بود و همواره در حال تفکر، اگر صحبت می کرد موجز و به قدر ضرورت سخن می گفت و همواره تبسم قرین او بود، اخلاقش کریمانه و راحت بود، درشت سخن نمی گفت، با صدای بلند صحبت نمی کرد، عیبجو و عیبگو نبود.»
انس بن مالک می گوید: «وقتی به جائی وارد می شد مردم جلوی قدومش بلند نمی شدند چون می دانستند که از این کار ناراحت می شود.» (همان) امانت را اگر چه نخ و سوزنی بود به صاحبش برمی گرداند، خلف وعده نمی کرد، می فرمود: خدا مرا به سه نکته امر نموده یکی آنکه بخشش نمایم به کسی که مرا محروم کرده و دیگر اینکه ارتباط برقرار کنم با کسی که با من قطع رابطه نموده و درگذرم از کسی که به من ظلم کرده است. هنگام وضو گرفتن مسواک می زد و دعا می فرمود: بار خدایا! مرا به حال نداری زنده بدار و در همان حال بمیران و با نداران مرا محشور فرما!
حضرت از سلام جاهلی (صبح بخیر، شب بخیر) منع فرمودند و السلام علیکم را جایگزین آن کردند که سلام اهل بهشت است. او ابتدا به سلام می کرد و به زنان و کودکان نیز سلام می کرد تا جایی که هرکس موفق به شرف حضور او می شد، می گفت: مانند او کسی را با خلق و خوی او نیافته است. (مکارم الاخلاق، همان، باب۲) هرگاه در نماز احساس می کرد که کسی منتظر اوست و حاجتی دارد نماز خود را سریعتر انجام می داد و بلافاصله رو به شخص کرده می فرمود: آیا حاجتی داری؟ پس از آنکه حاجت او را برآورده می ساخت، مجدداً به نماز می ایستاد. (همان، باب۱۶)
در اسلام هنگام روبه رو شدن افراد به همدیگر به سلام کردن بسیار سفارش شده تا جائیکه می توان به افرادی که قبل از سلام کردن صحبت می کنند جواب نداد.
متاسفانه در زمان حاضر این سنت در برخی جوامع اسلامی از بین رفته و عجیب اینکه به جای سلام اسلامی به سلام جاهلیت عمل می شود و گاهی نیز با تعارفات مبالغه آمیز و غیرواقعی به استقبال همدیگر می رویم و در واقع سلام ترک شده و بدون سلام با هم روبرو می شویم.
جای بسی خوشوقتی برای مسلمین است که چنین الگوهایی برای زندگی مادی دارند و می توانند به راحتی بکار گیرند. چه خوب بود که مسلمین در تمام برنامه های جاری زندگیشان در درس و تحصیل، در کار و کارگاه، در خانه و اداره، در قول و قرارها، در ساخت و سازها، در رانندگی و رفتارهای اجتماعی خویش از این اصول پیروی می کردند و موجب سربلندی اسلام و ارائه دستورات جانبخش و سعادت ساز آن به دیگر ادیان می شدند. مگر نه این است که پیامبر با خلق و خوی اش مردم سرسخت جاهلی را به اسلام دعوت نمود و خدایش فرمود: «فیما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» (آل عمران. ۱۵۹) واضح است که مسلمین نیز می توانند با عمل کردن به روش پسندیده آن حضرت موجبات گرایش به دین قویم را فراهم آورند. به امید آن روز.
محمدشیخ رضایی
منبع : روزنامه کیهان