سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جنگ غزه نه آغاز نه پایان – بلکه ادامه یک روند


جنگ غزه نه آغاز نه پایان – بلکه ادامه یک روند
از جنگ سه هفته ای اسرائیل در نوار غزه که از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ در جریان بود هنوز مدت طولانی سپری نگشته است و صحنه های کشتار جمعی و تخریب انبوه آن باید در خاطره ها باقی مانده باشد.
اسرائیل دارای یکی از مدرن ترین ارتش های جهان امروز با توانمندیهای اتمی بوده که آنرا" ناو هواپیما بر آمریکا در منطقه "نیز نامیده اند. اسرائیلی ها در توجیه جنگ غزه می گویند که آنها "مجبور بودند" این ماشین جنگی عظیم را بر علیه ساختار ترور و راکت پراکنی های حماس بکار گیرند. اما واقعیت این است که این جنگ نابرابر کشتن هر چه بیشتر شهروندان غیر نظامی و نابودی هر چه گسترده تر ساختار مدنی یکی از "فقیرترین و پرجمعیت ترین مناطق محروم جهان" را در دستورکار داشت و به انجام رساند. بیش از نود درصد از کشته شدگان کودکان، زنان و دیگر مردمان غیر نظامی فلسطینی مقیم نوار غزه بوده و آنچه که تخریب کشته است عمدتا منازل مسکونی، مدارس و بیمارستانها و ساختمانهایی از این قبیل بوده اند. این جنایت غیرقابل تصور که در مقابل چشم جهانیان بوقوع پیوست امری تصادفی و استثنایی نبوده بلکه حلقه ای است از یک پروسه و روند رنجیره ای و بهم پیوسته که با تاسیس کشور اسرائیل آغاز گردیده و با بر جای گذاشتن شیاری از خشونت و وحشت همچنان ادامه دارد. حال برای کسانی که به "پیچیده ترین و کهنه ترین بحران منطقه خاورمیانه" می اندیشند ممکن است این پرسش مطرح گردد که به چه دلیل اسرائیل در برخورد به همسایشگانش عموما و به فلسطینی ها خصوصا ازسیاستهای تحقیر، برتری طلبی و سرکوب آمیخته با تبعیض نژادی پیروی نموده و این معجون ضدبشری را در قالب جنگ، اشغال سرزمین های بیگانه، آواره نمودن ساکنین آن و ترورهای فردی و جمعی جامه عمل می پوشاند؟ نظری به زمینه های سیاسی – تاریخی که منجر به تشکیل کشوری بنام اسرائیل گردید و همینطور تفکرسیاسی و جهانبینی مسئولین بنیانگذار و کنونی این کشور شاید گامی باشد در جهت یاقتن پاسخی به این پرسش.
بنا بر تحلیل تاریخ نگاران و صاحب نظران مشکل خاورمیانه باید کلیه بحران ها و اختلافات سیاسی – نظامی را که این منطقه در طول قرن بیست و کماکان در سالهای آغازین قرن بیست و یک با آنها روبرو بوده بحساب عواقب و نتایجی گذاشت که پایان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴- ۱۹۱۸) به‌بار آورده است. امپراطوری عثمانی که بمدت ۴۰۰ سال حاکمیت بلامنازع خود بر اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عرب زبان اسلامی اعمال می نمود بعنوان متحد و هم پیمان آلمان قیصری و بازنده ی جنگ اول و همین طور به دلایل ضعف های مزمن درونی که از سالها پیش قابل لمس بودند در پایان جنگ اول از هم پاشید و از رده خارج گشت.
استثمار انگلیس بعنوان ابرقدرت آن زمان بهمراه متحدین اروپایی خود (فرانسه) کلیه کشورهای "آزاد" شده را بزیر کنترل خویش درآورد – و به این ترتیب سرزمین فلسطین تحت الحمایه انگلیس گردید!

سران و رهبران قبایل و ملل عرب که مایل بودند از زیر حاکمیت ترکان عثمانی رهایی یابند قبل و بخصوص در حین جنگ اول دست به قیام‌ها و تعرضات گسترده بر علیه حضور نظامیان عثمانی در مناطق خود می زدند. جاسوسان "رایزنان" و افسران انگلیسی که بعنوان چشم و گوش استعمار در کلیه صحنه های درگیری حضور داشتند سران عرب را بشرکت هرچه بیشتر در جنگ بر علیه عثمانی ها تشویق می نمودند و به آنها وعده های کمک و یاری برای تشکیل کشور مستقل عربی پس از پایان جنگ را می دادند.
همزمان سیاست مداران انگلیسی در قاره اروپا وعده های مشابه به نمایندگان جریان نوپای مذهبی سیاسی یهودی (صیهونیسم) میدادند که از آنها برای تشکیل یک مرکز "میهنی – ملی یهودی" در سرزمین موعود پشتیبانی خواهند نمود – که در واقع چیزی جز پیش فروش نمودن فلسطین نبود!
یهودیان بعنوان بعنوان اقلیت مذهبی از طرف جوامع مسیحی مسلک اروپایی مورد پذیرش و تایید قرار نمی گرفتند و در بحرانها و بزنگاه های تاریخی تضییقات مضاعف سیاسی مذهبی بر آنها روا می‌گشت. ریشه نارضایتی ها و تحت فشار بودن یهودیان در کشورهای مسیحی اروپایی بر می گردد به درک و برداشت کلیسای کاتولیک که آنها را بعنوان "منافق" و خائن و شریک و مسئول کشتن مسیح می نگریست. کلیسای کاتولیک از آغاز دوران میانه ی میلادی بقدرت مسلط دینی دنیوی تبدیل گردید و پاپ اعظم بعنوان نماینده خدا بر روی زمین بجان و مال مردم حکومت می راند. در دروان سیاه تفتیش عقاید (انگیزاسیون) هزاران تن از زنان و مردانی که با اعتقادات خشک و دیکته شده ی کلیسایی در تضاد قرار می گرفتند مورد تعقیب دستگاه عریض و طویل دینی سیاسی قرار گرفته و یا زنده زنده در آتش سوزانده می شدند. یهودیان نیز از این اذیت و آزار مصون نبوده، یا مجبور به گذراندن زندگی در حاشیه ی شهرها و روستاها بوده یا برای نجات جان خود به اقصی نقاط دنیا از جمله خاورمیانه و آمریکای جنوبی فرار می نمودند.
بدلایل بالا بخشی از روشنفکران یهود که نه فقط خود متعلق به مرفه ترین اقشار یهودی کشورهای اروپایی بوده بلکه تاروپود هستی مادی و معنوی شان با هزاران پیوند پیدا و ناپیدا با بخش های باز هم مرفه تر غیر یهودی بهم تنیده بود بسوی افکار بغایت افراطی ناسیونالیستی مذهبی یهودیان در غلطیدند و صیهونیسم را پای گذاری نمودند. شعار اصلی این جریان فکری به اختصار این بود که زندگی امن و آرام برای یهودیان در کشورهای مسیحی مقدور نبوده ، باید به کشور یا سرزمین موعود مهاجرت نمود و شرایط بازگشت همکیشان یهودی را به آنجا فراهم آورد...
نامه ارتورجمیزبلفور Arthur James Balfour وزیرخارجه وقت انگلیس بتاریخ دوم نوامبر۱۹۱۷ به لرد لیونیل والترروتشیلد Lord Lionel Walter Rothschid رئیس تشکیلات صیهونیستی بخش انگلستان که در آن به صیهونیستها وعده حمایت انگلیس از تشکیل میهن ملی یهودی در فلسطین داده می شود در واقع نشانی روشن از این روابط تنگاتنگ می باشد. صیهونیسم که تا آنزمان یک جریان فکری ناسیونالیستی مذهبی بخشی از یهودیان دست راستی محسوب می گردد که با استناد به آیات آسمانی تورات و انجیل در فکر نجات ملت یهود بودند تازه پس از دریافت این قول و قرار وعده رسمی امپراطوری انگلیس هست که بعنوان یک جریان جهانی مطرح گشته و در واقع جواز مهاجرت به فلسطین را دریافت می کند.
وقایع آلمان در دوران فاشیسم هیتلری ۱۹۳۳- ۱۹۴۵، بر پا نمودن اردوگاهها و کوره های آدم سوزی و کشتار انبوه یهودیان به جو فرار و مهاجرت یهودیان، البته به مدیریت و سازماندهی صیهونیستها، شدت بیشتری می بخشد. فاجعه فاشیسم در آلمان فرصتی می شود برای صیهونیسم تادر بخشی از افکارعمومی ماهیت آلوده به ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستانه‌اش را در پس شعارهای دادخواهانه و مردم پسند پنهان نماید.
هنوز مدت زمانی از پایان جنگ جهانی دوم ۱۹۳۹- ۱۹۴۵ نگذاشته بود که سران صیهونیسم در ماه مه ۱۹۴۸ در شهر تلاویو تشکیل کشور اسرائیل را بگوش جهانیان رساندند. البته سران دولت اسرائیل حساب شده و با مجوز قانونی دست به چنین اقدامی زده بودند، چون که چندماه پیش از آن یعنی در ماه نوامبر ۱۹۴۷ سازمان ملل در یکی از اولین نشست های عمومی خود با اکثریت آراء تقسیم فلسطین به دو بخش عرب و یهود را بتصویب رسانده بود. سازمان ملل که بظاهر بخاطر حفظ و حرمت حقوق ملت های ساکن این کره خاکی بوجود آمده است با این تصمیم یکی از اساسی ترین حقوق ملتها یعنی "حق تعیین سرنوشت ملل بدست خویش" را که خود نیز آنرا بعنوان یک اصل اساسی قبول دارد بزیر پا گذاشت. این سازمان بدون در نظر گرفتن خواسته ها و علایق مردم فلسطین که هزاران سال در این سرزمین زیسته اند، بدون همه پرسی از آنان، بدون کوچکترین توجه و احترام به مخالفت و مبارزاتشان که سالها بود در مقابل امواج مهاجرین یهودی اروپا و ترور گسترده و بی رحمانه ی صیهونیستها از خود بروز می دادند و از بالای سرشان تقسیم سرزمین شان را تصویب نمود.
از آن زمان تا کنون جنگهای بیشماری با خسارات جانی و مالی غیر قابل تصور برای طرف فلسطینی اتفاق افتاده ‌است و سازمان ملل مصوبات متعدد در محکومیت تجاوزات اسرائیل بتصویب رسانده است. هیچ کدام از این مصوبات که همگی و بدون استثناء خواهان عقب نشینی اشغالگران اسرائیلی از سرزمین های فلسطینی و واگذار کردن آنها به ملت فلسطین‌اند کوچکترین نتایجی بیار نیاوردند.
لابد بهمین دلیل است که "محکوم اسرائیلی" هر بار گستاخ تر و عریان تر از پیش بحمله و هجوم می پردازد.
در این بین سازمان ملل در بهترین حالت نقش و وظیفه خود را در این می بیند که فراریان و آوارگان فلسطینی را که قربانیان لشکرکشی های اسرائیل اند تیمار نموده و با آنها در کمپ‌ها و اردوگاههای پراکنده که در اکثر کشورهای عربی دایرند غذا و دارو برسانند.
اگر بنا به تصویب ۱۹۴۸ سازمان ملل سرزمین فلسطین تقریبا به طور نصف بین یهودیان و فلسطینیان تقسیم شده بود امروز بیش از ۸۰ درصد سرزمین فلسطین در زیر کنترل مستقیم ارتش اسرائیل قرار نداشت.
بنابرقوانین معتبر و مدون بین المللی دولت فاتح پس از پیروزی در یک جنگ مجاز نیست در مناطق اشغال شده شهرک برپا نموده و شهروندان خود را در کنار اهالی سرزمین اشغالی اسکان دهد. اسرائیل بعد ازجنگ ۶ روزه ۱۹۶۷کناره غربی رودخانه ی اردن را که بیش از ۴۰ سال است در اشغال خود دارد با زیرپا گذاشتن قوانین و عرف بین‌المللی نزدیک به سیصد شهرک در آنجا برپا نموده است و حدود نیم میلیون اسرائیلی را بزور در آنجا اسکان داده است .
بنابرمنابع تایید شده ی بین المللی در خود اسرائیل بیش از ۶۰۰ ده و روستای فلسطینی از زمان تاسیس این کشور تا به امروز با بولدوزر با خاک یکسان شده و در زیر آسمان خراش ها، اتوبانها، کودکستانها و فروشگاههای زنجیره ای مدفونند.
نوار غزه که با طول ۳۵ کلیومتر و عرض ده کیلومتر منطقه ای بسیار محدود و کوچک و بسته ایست و یک میلیون و نیم فلسطینی را در خود جای داده است که از فقیرترین و محروم ترین مردم دنیا بحساب می آید. حدود یک میلیون تن از این مردم از آوارگان و فراریان جنگ های مختلف اسرائیل اند. ۸۰ درصد مردم غزه بیکارند و نیمی از ساکنان آن بدون کمک های روزانه و مستمر صلیب سرخ سازمان ملل و موسسات مشابه دیگر قادر به ادامه زندگی نمی باشند – و اینها همه گوشه ایست ازسیاستهای غصب و اشغال و تصاحب اسرائیل؟
دولت و ارتش اسرائیل بدون شک با صواب‌دید و چراغ سبز قدرت های پشتیبان و با مطمئن بودن از بی تاثیر و بی خطر بودن اعتراضات و مصوبات سازمان ملل با محاصره نظامی، تحریم اقتصادی و بالاخره جنگ تمام عیار و کشتار جمعی مشغول ادامه همان سیاستی است که بیش از ۶۰ سال است برمردم فلسطین روا داشته است.
با وجود انتقادات همه جانبه به فساد اداری و سیاستهای سازشکارانه و تسلیم طلبانه بقایای سازمان الفتح که در کناره غربی رودخانه اردن با نام دولت خودگردان بر سر کار است و با توجه به همه ناهنجاریها و نابهنگامی هایی که سازمان اسلام گرای حماس از خود بروز می دهد و به کمک دلارهای نفتی سعودی ها و رژیم ایران مشغول فرستادن بخشی از جامعه فلسطین به قهقرای قرون وسطا می باشد باید بیشتر از هر زمانی دیگر تاکید نمود که مقاومت ملت فلسطین در مقابل اشغالگران اسرائیلی از حقانیت ویژه ای برخوردار است. دفاع از فلسطین در قابل تجاوزات اسرائیل وظیفه هر انسان آزاده و بشر دوستی است.
در پایین دو متن ترجمه شده از آلمانی به فارسی در اختیارخوانندگان فارسی زبان قرار می‌گیرد که به جنبه هایی از جنایات جنگی اخیر اسرائیل در غزه می پردازند.
شهر غزه – ابعاد انهدام و تخریب عجیب و باور نکردنی به نظر می آید. خانه هایی که انگار بدست یک غول همانند جعیه های مقوایی از بالا به پایین به هم فشار داده شده و بهم چسبیده اند. در بین خانه های اینگونه به زمین چسبیده تک ساختمانهایی که هنوز سر پایند و یا از آنها بقایایی باقی مانده است بچشم می خورند که این خود به غیرعادی بودن تصویری که جلوی چشم بیننده است می افزاید. از وزارت خارجه فلسطین هم چیزی برجای نمانده است جز دیوارهای بیرونی آن که آن هم در حال فرو ریختن است. قطعات و بخشهای خُرد شده ی ساختمانها معلق در هوا آویزانند. در امتداد خیابان "عمرمختار" که زمانی خیابان اصلی و آبرومند شهر غزه بحساب می‌آمد همانند کلیه ساختارهای خودمختاری فلسطین چیزی دیگری جز خرابه و چوب و آهن و خاک تلنبار شده روی هم بچشم نمی خورد، ساختمانهای پارلمان و پلیس فلسطینی ها را نیز ارتش اسرائیل با خاک یکسان نموده است.
از طرف دیگر در شهر غزه تکاپوی چشم گیری برای ادامه زندگی مشاهده می گردد. گرچه هنوز جنگ بیش ازیک هفته نیست که به پایان رسیده است اما جمعیت قابل توجهی در خیابانها دیده می شود که به فعالیت مشغول است، مغازه ها اجناس خود را برای فروش عرضه می کنند، عده ای جارو بدست با کوهی از آوار درگیرند، کسان دیگری سعی دارند با ماشین آلات سنگین ساختمانی بتون و آهن و خاک را کنار بزنند و راه باز کنند. رفت و آمد اتومبیل ها فشرده، انبوه به نظر می رسد، ماموران متعلق به تشکیلات حماس به ظاهر درحال نظم و ترتیب دادن رفت و آمد در خیابانها هستند، شهر غزه دور جدیدی از زندگی کردن را آغاز کرده است.
حالا وارد محله ی"زیتون" در قسمت جنوب شهر می شویم. آنچه که در این محله بچشم می‌خورد بیننده را بیشتر به‌یاد صحنه های یک زلزله از نوع سخت ترین آن می اندازد. در اینجا فقط بمب های شلیک شده از هوا و دریا و زمین نیستند که تخریب نموده اند. ارتش اسرائیل باستثنای ساختمانهایی که از آنها بعنوان قرارگاه استفاده می کرد همه چیز را با بولدوزر با خاک یکسان نموده است. اکنون پس از عقب نشینی سربازهای اسرائیلی ساکنان در حال بازگشتن اند، البته تا آنجایی که از کشتارهای جمعی جان سالم بدربرده باشند.
برای تعداد بیشمار کشته شدگان شناخته شده و ناشناخته در وسط یک میدان بزرگ که از هر گوشه ی آن بوی تند عفونت اجسادی که هنوز زیر آوارند و یا در گوشه و کنار پراکنده اند بمشام می رسد چادر بزرگی را برای انجام مراسم سوگواری برپا کرده اند. فقط از یک خانواده بزرگ فلسطینی بنام "سامونی" در حین بمب بارانها ۳۲ تن جان خود را از دست دادند. در گوشه ای از این چادر "عرفات سومانی" ۳۶ ساله که ۱۵ تن از نزدیک ترین خویشاوندان خود را از دست داده است نشسته است و می گرید :"من هنوز نمی توانم آنچه که با چشمانم می‌بینم باور کنم". شک سختی که به این مرد وارد آمده است کماکان قابل لمس است وقتی که از حماس و رهبر تبعیدی این تشکیلات خالدمشعل که در دمشق به تقدیر از این "پیروزی افتخارآمیز" پرداخته بود سخن بمیان می آید، غم و درد عرفات سامونی جای خود را به عصبانت آمیخته با اعتراض می دهد. او با تمسخر و کنایه می گوید: کجاست این پیروزی؟ یک نقطه و محل بمن نشان بدهید که حماس در آن پیروزی داشته باشد. اینجا در محله ما در هر حال حماس از خود مبارزه و مقاومت نشان نداده است...
هر کسی مختار است به این گفته ها باور داشته باشد یا نداشته باشد و اما این واقعیت است، زمانی که نمایندگان حماس برای گفتن تسلیت سرو کله شان پیدا شد سامونی ها به آنها فهماندند که نیازی به تسلیت و همدردی آنها ندارند. اما کمک مالی را به وسیله جهاد اسلامی فرستاده شده بود سامونی ها پذیرفتند. بدون استثنا کلیه اهالی این محله در مقابل نیستی و نابودی کامل قرار داشته و بمعنی واقعی کلمه هیچ چیزندارد!
"هر مقدار پول هرچقدر هم که ناچیز باشد و از طرف هر کسی هم باشد برای ما خوشایند است "عرفات سامونی می گوید، او که مردی سخت شکسته و ضربه خورده به نظر می رسد پس از مکث کوتاهی با جملاتی آرام و آهسته ادامه می دهد که پس از آغاز حمله ی زمینی ارتش اسرائیل به محله ی "زیتون" که در امتداد خیابان صلاح الدین قرار گرفته و این جاده پیوند استراتژیک شمال و جنوب غزه را تشکیل می دهد چه اتفاقی افتاده است. در این روز یکشنبه سربازان اسرائیلی تعداد کثیری از اهالی این محله را مجبور می کنند که همگی در یک خانه جمع شوند. این مردمان فکر می کردند در خانه ای که جمع شده اند در پناه و امنیت خواهند بود، صبح روز بعد یعنی ۵ ژانویه این خانه زیرآتش توپخانه قرارمی گیرد...
عرفات سومانی موفق می شود با نزدیکانش به بیرون بدوند."همگی سرتاپا خونین بودند ولی ما همچنان می دویدیم و به‌دویدن ادامه می دادیم ."دو روز بعد تلفن دستی او زنگ می زند. خواهرزاده ۸ ساله اش که همه فکر می کردند زیر آوار گیر کرده و کشته شده، بود که زنگ می زد. این دختربچه باضافه چند تن دیگر در گوشه ی گنجه ای در زیر آوارساختمان زنده مانده بودند. سامونی فورا به صلیب سرخ زنگ می زند و تقریبا تا به حد دیوانگی می رسد چون که هیچ کس حاضر نبود که باورکند و به‌پذیرد که در زیر آوار همانند تپه ای به نظر می رسید جان سالم بدربرده باشد و یا در آنجا کسی زخمی و مجروح برای نجات پیدا بشود ...
با توجه به آنچه که عرفات سامونی پشت سر گذاشته است او چگونه می تواند از عهده ی آنچه که در پیش دارد برآید؟ او و بقیه آنچه که ازخانواده اش باقی مانده است در انتظارکمک نشسته اند. اگر کشورهای مرفه جهان در نظر دارند کمک های خود برای بازسازی را بسته به شرایط مساعدتر سیاسی بنمایند می تواند خیلی دیر بشود. یگانه پسر عرفات سامونی که نه اتفاقی یاسر نام دارد خود را طرفدار الفتح و رئیس این تشکیلات محمود عباس می داند. اما نظر و موضع او بهیچ وجه بیانگر روحیه ی اکثریت در غزه نیست. اکثر اهالی غزه پس از این جنگ ۲۲ روزه نه به وعده های بین المللی و نه به کارساز بودن سیاست های صلح آمیز و سازشکارانه کوچکترین دلبستگی و امیدی ندارد.
دکترنافذابوشبان می گوید: "ما در اینجا بمعنی تمام و کمال با یک کشتار عمومی روبرو بودیم" و اضافه می کند و جهان در مقابل آن چشم فرو بست. شبان مرد میان سالی است که به نظر می رسد اعصاب خود را بخوبی زیرکنترل دارد، فقط لرزش در لحن کلام و صدای اوست که از آشفته بودن دورن او خبر می دهد. شبان بطور مداوم و ۲۴ ساعته و مشغول عمل و مداوای مجروحین بود و اگر گهگاه فرصت استراحت و چشم روی هم گذاشتن پیدا می کرد، "انتپار اینکه صبح فردا زنده از خواب بیدار گردیم را نداشتم ." او به مداوای قربانیانی مشغول بود که نوع زخم و جراحات آنان را بندرت کسی دیده بود و یا تصورش را می توانست بکند. اما در این بین خود اسرائیل نیزبکار بردن بمب های آغشته به فسفرسفید را کتمان نمی کند. شبان به عنوان جراح پلاستیک و متخصص جراحی زخم های ناشی از سوختگی در بیمارستان شفا که بزرگترین بیمارستان فلسطین درحال حاضر است مشغول بکار می باشد. او در اتاق معاینه خود پاکت کوچکی را بما نشان می دهد که محتوای آن نمونه‌ای از خاک و شن چسبیده به هم است که از محله ی "تل هوا" برداشته شده است. وقتی که سر پاکت باز می شود بوی شدید و نامطبوعی به مشام می رسد که همان بوی فسفر سفید می باشد. "ما در آغاز هیچگونه تجربه در مورد مداوای زخم هایی که ناشی از بکارگیری بمب های آغشته به فسفرسفیدند نداشتیم "و شبان اضافه می کند که این جنگ اخیر بود که این تجربه را به‌ما آموخت.
سوختگی ناشی از فسفرسفید از بافت پوست و ماهیچه و اغلب تا به آستخوان سرایت می‌کند. معالجات معمولی و سنتی تاثیر معکوس داشته و درجه ی سوختگی و جراحت را عمیق تر و گسترده می کند. آنچه به نظر و تجربه شبان می تواند در مقابل این نوع سوختگی کارائی داشته باشد این است که با عمل جراحی پلاستیکی باید این سوختگی مداوا گردد – تجربه و دستاورد ی که برای تعداد کثیری از قربانیان اینگونه سوختگی خیلی دیر بدست آمده است.
"محمود الجمال" جوان هیجده ساله ی دانش آموز دبیرستان یکی از کسانی است که جان سالم بدر برده است. دست چپ او، سینه ی او و بیشتر از همه پای چپ او سراسر پوشیده از زخمهای ناشی از سوختگی اند که اغلب عمیق اند و از پوست و گوشت گذشته اند. این جوان در سومین هفته جنگ در ۱۶ ژانویه یعنی روزی که ارتش اسرائیل دست به گسترده‌ترین حملات و پیش روی زمینی زده بود قربانی این حملات شد."حدود ساعت ۵ صبح بود" محمود واقعه را اینطور تعریف می کند "صدای انفجار شدید بمب بگوشمان رسید و همگی از خانه به بیرون دویدیم، ناگهان چیزی شبیه شعله فروزان آتش بمن اصابت کرد، با اینکه بدلیل سرمای سخت ۳ کت روی هم پوشیده بودم". ۵ ساعت بعد او در بیمارستان بهوش آمد و " احساس می کردم که درون یک بخاری افتاده ام و می سوزم. "حتی زمانی که محمود روی تخت عمل جراحی قرار گرفته بود به گفته ی دکتر شعبان از زخم های عمیق تر محمود دود سفید بر می‌خواست . درحین پاک کردن و عمل جراحی سوختگی‌ها اشتباها تکه بسیار کوچک از بقایای فسفر به گردن دکتر بیهوشی اصابت کرد که جای سوختگی بر روی گردن او هنوز بچشم می خورد.
"محمود اجمال می گوید هیچ زبان و کلامی قادر نبوده بیان کند که چه و چرا بسرش آمده است اما برای مسئولین این جنایت محمود سلسله مراتبی را بطور روشن تعیین نموده است. "اول از همه اسرائیلی ها مسئولند و سپس سازمان ملل متحد که ما را بحال خودمان رها نموده است. در پاسخ به این پرسش که پس نقش حماس چه می شود که به شهر "سده روت" و دیگر شهرهای اسرائیلی راکت پرتاب می کرده؟ این راکت ها در مقابل آنچه که اسرائیل بدان دست زده اند هیچ اند، پاسخ محمود است و از آن گذشته راکت ها عکس العملی بودند در مقابل سیاستهای تحریم و محاصره ی اسرائیل بر علیه نوار غزه! در این جا دکتر شبان وارد صحبت شده و می گوید: من حماس را انتخاب نکردم، اما بنابر درک من محمود عباس در هیچ موقع و به هیچ وقتی در فکر و غم ملت فلسطین نبوده است "و اضافه می کند با این جنگ مردم غزه اساسا تغییر کرده و دیگر هرگز آنچه که بودند نخواهند بود.
آفتاب مثل همیشه بر روی غزه می تابد، انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است، اما نباید اشتباه نمود، بعضی از زخمها بسیار طولانی چرکین خواهند ماند.
سازمان ملل متحد بعد از بمب باران تاسیساتش خواستار تحقیق و بررسی حملات اسرائیل در نوار غزه شده است . "جان جینگ John Ging" مدیر موسسه ی یاری رسانی سازمان ملل به آورگان جنگی فلسطین (UNRWA) اسرائیل را متهم می نماید که از روی قصد و با هدف گیری آگاهانه ساختارهای مدنی فلسطینی ها را مورد هدف قرار داده و منهدم نموده است.
موسسه‌ی یاری رسانی مهم ترین تشکیلات یاری رسانی در نوار غزه می باشد. این موسسه ۷۵۰۰۰۰ هزار تن از جمعیت یک میلیون و نیمی فلسطینی های نوار غزه را زیر پوشش برنامه های تغذیه آموزشی و پزشکی خود داشته و علاوه بر آن برنامه ساختمان مدارس و منازل و همین طور حمایت از بیوه ها و یتیمان جنگی را در دستور خود دارد. از آنجایی که ارتش اسرائیل در جنگ سه هفته ای اخیر مدارس سازمان ملل، کاروانهای کمک رسانی آن و حتی انبار اصلی مواد داروئی – غذایی آن را بمب باران نموده است مسئول موسسه ی یاری رسانی تقاضا می نماید بررسی و تحقیق در مورد این حملات از طرف یک هیات مستقل صورت پذیرد. خبرنگار روزنامه ی "زوددویچه سایتونگ" "توماس آواناریوس" مصاحبه ی زیر را با آقای جان جینگ در شهر غزه انجام داده است.
▪ پرسش خبرنگار:
پس از بمب باران مدارس سازمان ملل و دیگر موسسات مشابه به ارتش اسرائیل اتهامات زده می شود، بعضی ها حتی صحبت از جنایات جنگی بمیان آورده اند؟
ـ پاسخ جان جینگ:
برعلیه اسرائیل اتهامات جنایات جنگی وجود دارد، با اینگونه اتهامات بر علیه فلسطینیان نیز روبرو هستیم. در مورد این اتهامات باید بگونه ای مستقل، واقع بینانه و موثق تحقیق و بررسی گردد. علاوه برآن باید این تحقیقات مطابق قوانین و حقوق بین المللی انجام بگیرد. در مورد فلسطینی ها و اسراییلی ها باید قوانین و حقوق دارای اعتبار واحدی بوده و بطور مساوی بکار گرفته شوند.
▪ پرسش :
اسرائیلی ها اعمال خود را اینگونه توجیه می نمایند که نیروهای مسلح از درون این موسسات مورد بحث بسوی سربازان اسرائیلی شلیک نموده و آنها در مقابل عکس العمل نشان داده اند؟
ـ پاسخ :
این ادعای سخنگویان دولت اسرائیل است. اما آنها کوچکترین مدرک و دلیلی برای اثبات ادعای خود ارائه نداده اند. نظامیان اسرائیلی تا کنون چنین ادعایی نکرده اند. ما از افسران رابط ارتش اسرائیل که با ما در تمام مدت جنگ در تماس بوده اند تا کنون چنین ادعایی نشنیده ایم . جالب اینکه سخنگویان دولت اسرائیل بارها توضیحات خود را تغییر داده و جابجا نموده اند، خود این کار از درجه ی اعتماد می کاهد.
▪ پرسش:
شما از کجا مطمئن هستید که در موسسات هیچگونه نیروی مسلح نبوده است ؟
ـ پاسخ :
کلیت چنین ادعایی بی معنا و بی پایه است. ۱۸۰۰تن از شهروندان غیرنظامی که فقط چند لحظه پیش از زیر آتش توپخانه و بمباران هوایی جان سالم برده بودند بدرون یک مدرسه ی تحت پوشش سازمان ملل پناه یافته اند، چنین افرادی هرگز به اشخاص مسلح اجازه نمی‌دهند که از میانشان بسوی سربازان اسرائیلی تیراندازی کنند، چون که آنها بخوبی و به تجربه می دانند که دقایقی بعد از آن باید با آتش توپ و تانک اسرائیلی ها حساب کنند.
▪ پرسش:
این حرف شما هنوز ارائه هیچگونه مدرک و دلیلی نیست.
ـ پاسخ :
سازمان ملل که نباید بی تقصیر بودنش را اثبات کند. این اسرائیل است که باید برای ادعای خود مدرک و دلیل ارائه دهد. اسرائیلی ها در تمام مدت جنگ هواپیماهای تجسسی بدون سرنشین شان را در آسمان داشتند. آنها عملا و تمام وقت کلیه حرکات و جابجایی نیروهای فلسطینی را با دوربین عکس برداری ضبط و ثبت نموده اند. عکس های هوایی که بتواند این ادعاها را ثابت کنند کجایند؟ کسی که ادعا میکند در درون موسسات زیر پوشش سازمان ملل نیروهای مسلح بوده اند باید اینگونه عکس ها را ارائه بدهد.
▪ پرسش :
شما چگونه می خواهید از مسئولین دادخواهی کنید؟
ـ پاسخ:
من انتظارم این است که در مورد هر انسانی که کشته شده، در مورد هر کسی که مجروح شده تحقیق و بررسی مجزا و مستقل انجام بگیرد. در این جنگ بیش از ۴۰۰ کودک کشته شده اند. پاسخ به این سوال که مسئولیت این کشتار به عهده کیست نمی تواند فقط تبلیغات سیاسی سخنگویان دولت باشد. حتی در همان روز که آتش بس اعلام گردید، دو کودک در مدرسه زیر پوشش سازمان ملل کشته شده اند. آنها بدون کوچکترین تردید و بدون بروبرگرد بی تقصیر بودند و آنها بدون هیچ شک و تردیدی کشته شده اند.کشته شدن آنها را نمی توان با ادعای بی پایه که نیروهای مسلح از درون مدرسه تیراندازی کرده اند بکناری زد و فراموش نمود.
▪ پرسش :
شما ادعا می کنید که انبار کالای متعلق به سازمان ملل با بمب های فسفری مورد حمله قرارگرفته است.
ـ پاسخ:
بله. و من می توانم این ادعایم را بروشنی ثابت کنم. من مایلم بدانم چرا با اینگونه مهمات بسوی موسسات سازمان ملل شلیک شده است."این امری بی‌سابقه است". مدیرکل سازمان ملل نیز خواهان بررسی و تحقیقات مستقل در این مورد است.
▪ پرسش:
اسرائیل می گوید که حماس از شهروندان غیر نظامی بعنوان سپربلا استفاده کرده است ؟
ـ پاسخ:
اگر یک راهزن بانک گروگان بگیرد، آیا پلیس بدرون بانک نارنجک پرتاب می کند؟ ما از این کار پلیس که برای دستگیری گروگانگیر گروگانها را بکشتن میدهد جلوگیری می کنیم. در مورد نسبت و تناسب مهمات و ابزار بکارگرفته شده باید فکرکرد، همین طور در مورد این سوال که چه کسی تروریست است و چه کسی تروریست نیست قوانین معتبر و شناخته شده ی بین‌المللی باید جوابگو باشند. علاوه برآن هرگز نمی توان انسانها را گروهی محکوم نمود، هرکسی باید به تنهایی برای کارهایش بازجویی بشود و مسئول باشد.
▪ پرسش :
جنگ غزه بر علیه چه کسی بود؟
ـ پاسخ:
این افسانه ی سخنگویان دولت است که انگار بمبارانهای هوایی ساختار تروریست ها را هدف قرار داده بودند.
مدرسه آمریکایی در غزه را یک لحظه بعنوان نمونه و مثال در نظر بگیریم . این مدرسه بمب باران گردید و با خاک یکسان شده است . این مدرسه چه ساختار تروریستی در خود نهفته داشته؟ در این مدرسه ۶۰۰ تن دانش آموز بزبان انگلیسی و بر اساس تدریس آمریکا تعلیم می دیدند. مخارج ساختمان مدرسه ۷۰۰ میلیون دلار بوده است و اکنون جز ویرانه‌ای بر جای نمانده است. در آن نیروی مسلحی وجود نداشت، تنها جسدی که از زیر آوار این مدرسه بیرون کشیده شد، متعلق به سرایدار این مدرسه بود.
▪ پرسش :
این می تواند یک اتفاق استثنایی باشد؟
ـ پاسخ :
لیست اینگونه "اتفاقات" دراز است، وزارت خارجه، مقر نخست وزیری، ساختمان میهمانان دولت همگی تا پایه و بن تخریب شده اند، اینها ساختار تروریستی اند؟ آنچه که نابود می شود ساختار دولت آینده فلسطین است.
▪ پرسش:
شما بمدت ۳ سال است که مسئول موسسه یاری رسانی به آوارگان جنگی فلسطینی در غزه می باشید، ۳ سالی که وضعیت عمومی غزه لحظه به لحظه بدتر و غم انگیزتر شده است .
ـ پاسخ :
سیاست مداران به خود تلقین می کنند که سیاست تحریم و محاصره ی اقتصادی بمبارانهای غزه بخش ضروری از جنگی است که بر علیه ترور در جریان است. درست بر عکس این موضوع در حال اتفاق افتادن است.
چنین سیاستی بطور مدام خشونت و ترور تولید می کند. اگر ما برای مشکلات غزه پاسخهای دیگری پیدا نکنیم جنگ بعدی را در یکسال یا شاید هم در ۶ ماه آینده شاهد خواهیم بود.
منبع : روزنامه فرانکفورترروندشاو ۲۴ ژانویه ۲۰۰۹
علی بهرخی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه