یکشنبه, ۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 26 May, 2024
مجله ویستا

ادغام تکنولوژیک ;روش نوین تحقیق و توسعه در خلق نوآوری


ادغام تکنولوژیک ;روش نوین تحقیق و توسعه در خلق نوآوری
«ادغام تكنولوژیك» به معنای ایجاد و توسعه «فناوریهای پیوندی» است و داعیه آن دارد كه هیچ صنعت پویا و رقابت جویی نباید صرفاً بر فناوری اختصاصی خود تكیه كرده و اعتبارات تحقیقات خود را فقط در حوزه تخصصی خویش هزینه كند، زیرا دیگر اصل «یك صنعت - یك فناوری» مدتهاست كه منسوخ شده و جای خود را به «یك صنعت - دهها فناوری» سپرده است. صنعتی كه براساس پیوند دهها فناوری شكل می گیرد. باید چشم خود را به روی همه پیشرفتها و نوآوریهای تكنولوژیك، در اینجا و آنجا و به ویژه در خارج از محیط تخصصی خود باز كرده و ببیند كه چگونه می تواند آنها را با فناوریهای در حال استفاده خود پیوند داده و محصولات نوآورانه را روانه بازار كند.
شاید اگر بحث برنامه های تحقیقاتی مشترك به میان آید. بسیاری از صنایع ترجیح دهند كه فقط با هم رشته های خود مشاركت داشته باشند. اما مشاركت تكنولوژیك، صنایع گوناگون را به همكاری تحقیقاتی هدفمند فرا می خواند.
آنچه موفقیت و یا شكست یك صنعت را رقم می زند، نه مبلغی است كه آن صنعت به «تحقیق و توسعه» اختصاص می دهد، بلكه در «نحوه تعریف صنعت از تحقیق و توسعه» نهفته است. یك صنعت می تواند در امر تحقیق و توسعه بر فناوریهایی سرمایه گذاری كند كه جای نسل قبلی فناوری مورد استفاده آن صنعت را می گیرند. این شیوه یك رویكرد خطی و گام‌به گام جـایگزین فنـاوری است. چنانچه نیمه‌ هادی ها به جای لامپ خلا آمدند و دیسك های فشـرده بـه جای صفحه گرامافون نشستند. اما شیوه دوم، رویكردی غیرخطی، تكمیلی و مشاركتی است. در این شیوه، پیشرفتهای فنی از چندین حوزه فناوری كه سابقاً از هم جدا بوده اند. با هم تركیب شده و به ساخت فرآورده هایی می انجامند كه بازارها را متحول می سازد. برای مثال، از پیوند نورشنـاسی (اپتیك) و الكترونیك، فتونیـك به‌وجود آمد و این به پیدایش سیستم های مخابراتی الیاف نوری انجامید.
اگر از این زاویه به موضوع بنگریم رویكردهای خطی فاقد بازخورد (مانند نظام پیشنهادات)، روشی است كه با تعصبی بیش از اندازه به فعالیتهای تخصصی «تحقیق و توسعه» می نگرد و امكان تركیب فناوریها را به ویژه در بخش صنعت نادیده می گیرد. باوجود این، بسیاری از شركتها و سازمانهای ما همچنان و تقریباً فقط متكی به این رویكرد خطی هستند. این امر دلایل پیچیده ای دارد، از جمله بی اعتمادی سازمانها به نوآوریهای خارجی، تفرعن نسبت به آنچه در داخل كشور ساخته نشده و بیزاری از تقسیم دستاوردهای تحقیقاتی خود و مشاركت با دیگران. ادغام تكنولوژیك، از آن رو كه به جای جایگزین كردن، تركیب می كند، نیاز به طرز تفكری متفاوت و مجموعه ای جدید از برخوردهای مدیریتی دارد.
سیزدهم بهمن ماه ۱۳۶۶ زمانی كه رئیس هیات مدیره سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و وزیر محترم وقت صنایع در حال امضای طرح نظام پیشنهادات در قالب، طرح بسیج صنعتی بودند، ژاپنی ها از جشن موفقیت در تقلید درازمدت فناوری غربی باز می گشتند و تدریجاً در برخورد با واقعیتها و نیازهای نوین درمی یافتند كه: «از محقق تا مقلد فرقهاست».
ژاپنی ها سالیان سال به رونویسی و تقلید، از كیسه غربی ها خورده و در این هنر ورزیده شده بودند: كه فناوری بیگانه را بخرند و در كوتاه ترین زمان ممكن آن را از جهاز هاضمه صنعت خودی بگذرانند و به محصولاتی تبدیل كنند كه قابل رقابت در بازارهای جهانی باشد.
ژاپنی ها دریافته بودند كه استراتژی تقلید، فقط در شرایطی پاسخ می دهد كه عرصه فناوری در اختیار «فناوری تجربی» باشد و حال آنكه از آغاز دهه ۸۰، تدریجاً جای پای «فناوری علمی» باز می شد و این فناوری دیگر به سادگی قابل انتقال نبود مگر آنكه زیرساخت علمی آن در جامعه كاملاً فراهم می شد، این بدان معنا بود كه باید تحقیقات بنیادی در كشور پا می گرفت تا زمینه خلاقیت درونزای علمی و تكنولوژیك فراهم گردد. یعنی به چرخه كاملی از تحقیق و توسعه نیاز بود.
ژاپنی ها در همان زمان پی برده بودند كه تقلید از جوامع به اصطلاح پیشرفته صنعتی، نهایتاً اعتماد به نفس ملی و خلاقیت درونزای علمی را منكوب و وجهه فرهنگی كشورشان را در این زمینه ضایع می كند، آنها با درك این جوانب و باتوجه به نیازهای جامعه خود، ظاهراً دست به یك خانه تكانی در سیاستهای خویش می زنند، در بخشی از این سیاستها آنها نگاه خود را از سیستم های مشاركت درون سازمانی برداشته و استراتژی «ادغام تكنولوژیك» كه رویكرد ویژه ای به توسعه تكنولوژیك است، دنبال می كنند. این مفهوم، طرز نگاه شركتهای ژاپن به «صنعت» و «مشتری» را طی سه دهه گذشته اساساً دگرگون كرده و بینش صنعتی بدیعی در شركتهای تولیدی آنها پدید آورده كه حتی نگرش آنها را نسبت به معنـای «سرمایه‌گذاری» و «سود» و «بازده صنعتی» نیز تغییر داده است.
این نوشتار بااستناد به شواهد گوناگونی كه از رفتار مبتنی بر ادغام تكنولوژیك، شركتهای ژاپنی ارائه می كند، مفهوم و اصول اساسی رویكرد «ادغام تكنولوژیك» را به زبانی ساده توضیح داده و آن را در مقابل رویكردهای سنتی و خطی به خوبی معنی می كند.
● روند الگوی فناوری از طریق «ادغام»
ادغام تكنولوژیك طی دهه گذشته در قالب تغییراتی گسترده در تمام صنایع ژاپن نمود یافته است. چهار روند زیر در زمینه این تغییر مشهود است:
۱ - شركتهای صنعتی، از سازمان تولیدی به سازمان اندیشمند تبدیل می شوند؛
۲ - دینامیسم كسب و كار از فناوری یكپایه (از طریق سیستم پیشنهادات)، به فناوری چندپایه و پیوندی (از طریق ادغام تكنولوژیك) تحول می یابد؛
۳ - در فعالیتهای تحقیق و توسعه ای رقیبان مرئی جای خود را به رقیبان نامرئی می سپارند؛
۴ - در ادغام تكنولوژیك، فرایند خطی، جای خود را به فرایند تبیین تقاضا، رویكرد مشاركتی می سپارد.
روند نخست به این معنا اشاره دارد كه استنباط نوینی از شركت تولیدكننده در حال ظهور است. شركت تولیدكننده در عرف معمول مكانی است برای تولید محصول، یا به عبارت اقتصاددانان یك تابع تولید است. سرمایه به علاوه كار، برابر است با بازده، لیكن در بسیاری از شركتهای تولیدكننده ژاپن اینك هزینه های تحقیق و توسعه بسیار بیشتر از هزینه های سرمایه گذاری است.
روند دوم به بروز تغییرات در محیط كسب و كار اشاره دارد. در گذشته بین صنایع و فناوریها تناظر «یك به یك» وجود داشت، یعنی هر صنعت، فقط با یك فناوری سروكار داشت، ولی اكنون تنوع تكنولوژیك آن چنان پیش رفته است كه تمیز حرفه اصلی از حرفه ثانوی آن، دشوار است. صنایع امروز وارد مرحله ای شده اند كه تنها از طریق سازگاری و تكیه بر «مشاركت پیگیر» قادر به ادامه كار می باشند.
روند سوم آن است كه در زمینه اخذ تصمیم برای سرمایه گذاری تحقیقاتی، دگرگونیهای عمده ای در صنایع مشاهده می شود، اكنون دیگر مبنای تصمیم گیریهای سرمایه گذاری «نرخ سود» نیست. بدین ترتیب، شركتها صاحب فناوری، بایستی نه تنها مراقب رقبای مستقیم در حیطه خود باشند، بلكه باید كمپانی های صنعتی در حوزه های دیگر را نیز از نظر دور ندارند. در عمل این بدان معناست كه این شركتها در یك رقابت «تحقیق و توسعه ای» با دشمنان (رقبای) نامرئی درگیر شوند.
روند چهارم به وقوع تغییرات در جریان توسعه فناوری اشاره دارد. امروزه مسئله كلیدی در استراتژی فناوری چگونگی رخنه و گذر از تنگراه های تكنولوژیك نیست، بلكه چگونگی به كارگیری فناوری موجود به بهترین نحو ممكن است. اینك به یك استراتژی جدید نیاز است، كه از جنبه تقاضا آغاز به كار كند و در پرورش این استراتژی مهمترین عامل، فرایند تبیین تقاضا است. از طریق این فرایند نیاز به یك فناوری جدید، مجال ظهور یافته و اقدامات «تحقیق و توسعه ای» ایجاد و تكمیل این فناوری را هدف قرار داده اند.
تركیب این چهارروند در تغییر الگوی تكنولوژیك، حول محور مفهوم «ادغام تكنولوژیك» ساده است. رابطه محكمی بین ادغام تكنولوژیك و تغییر شركتهای تولیدی به شركتهای اندیشمند وجود دارد. جهت ایجاد هویت مشترك و نیز تعیین یك قلمرو حرفه ای مشترك، اصطلاحات فنی، همه جا ورد زبانهاست. برای مثال كمپانی... از اصطلاح C&C (رایانه و ارتباطات)، توشیبا از اصطلاح E&E (انرژی و الكترونیك) و شركتی در آمریكا از اصطلاح IM&M (مدیریت و جابه جایی اطلاعات) استفاده می كنند. همانگونه كه از این عبارتها بر می آید، ادغام تكنولوژیك به روشنی عینیت یافته است و چنین عبارت پردازیهایی به این شركتها كمك كرده تا به بازارهای رشد تبدیل گردند.
تنوع تكنولوژیك، شرط لازم ادغام فناوری است. در ژاپن ادغام تكنولوژیك از طریق تنوع درتحقیق و توسعه به دست می آید. شركتهای ژاپنی از طریق اقدامات و تلاشهایی كه تاكنون در زمینه تنوع فناوری انجام داده اند، شالوده بنیادین «ادغام تكنولوژیك» را فراهم كرده اند. (شكل یك)
● اصول بنیادین در «ادغام تكنولوژیك»
به طور كلی سه اصل بنیادین در ادغام تكنولوژیك اهمیت اساسی دارند:
اصل نخست: این بازار است كه نیاز به مشاركت و تحقیق و توسعه را به پیش می راند و بر عكس، نیاز مشتری نقطه آغازی است برای شروع طرحهای تحقیقاتی نه صرفاً آنچه كه ما از طریق نظام پیشنهادگیری در درون سازمان كسب می كنیم، پدیدآوردن این شیوه كه از بازار تاثیر می پذیرد، با تبیین تقاضا آغاز می گردد.
اصل دوم: صنایع نیازمند امكاناتی برای گردآوری هوشمندانه اطلاعات هستند تا بتوانند پیشرفتهای تكنولوژیك را، چه در درون صنعت و چه در بیرون آن، پیگیری كند. تمامی كاركنان صنعت از مدیران ارشد تا كارگران خط تولید، باید به منزله دریافت كنندگان فعال اطلاعات، جزئی از فرایند گردآوری و اشاعه اطلاعات باشند. در بسیاری از شركتهای ژاپنی باز نگاه داشتن چشم و گوشها بر نوآوریهای قابل استفاده، تبدیل به طبیعت ثانوی شده است، یعنی سویه دیگر كار.
اصل سوم : ادغام تكنولوژیك، كه بر مشاركت صنایع مختلف استوار است، از قیود نظام پیشنهادگیری در درون سازمان فراتر می رود. سرمایه گذاری در این راه صرفاً همرنگی با جماعت و موارد صوری نیستند، بلكه هم جنبه متقابل دارند و هم اساسی هستند. گرچه خطرهای عدم مشاركت غالباً بسیار زیادتر است. بنابراین، مدیریت صنعت باید بپذیرد كه نمی توان هر سرمایه گذاری تحقیقاتی را براساس مسائل مالی ارزشیابی كرد.
در این راه ژاپنی ها طرفدار پروپا قرص دخالت دادن مشتریان در فرایند «مفهوم سازی» فرآورده ها هستند. آنها تبیین تقاضا را به یك هنر ظریفه تبدیل كرده اند و نیز بیشتر شركتهای ژاپنی صرف نظر از به كارگیری نظام پیشنهادات، دارای شبكه پیچیده گردآوری اطلاعات هوشمندانه رسمی و غیررسمی هستند. تااین لحظه، مهمترین عامل در یك استراتژی ادغام تكنولوژیك موفق این است كه مدیریت ارشد تاچه حد می تواند سه اصل ادغام: یعنی تبیین تقاضا، گردآوری هوشمندانه اطلاعات و تحقیق و توسعه مشترك را در استراتژی فناوری موجود صنعت بگنجاند و این یك فرایند درازمدت و نیز ضروری است (شكل ۲).
● تبیین تقاضا در «ادغام تكنولوژیك»
ادغام تكنولوژیك، با برداشتی نوین از بازار (نیاز) شروع می شود تبدیل تقاضا، از یك مجموعه مبهم خواسته ها، به فرآورده های تعریف شده، نیازمند یك مهارت پیچیده ترجمه است: یعنی همان «تبیین تقاضا» و تبیین تقاضا فرایندی دو گامی است: نخست، تبدیل نیازهای بازار به محصولات قابل فهم، دوم تجزیه این مفاهیم به مجموعه ای از برنامه های تولیدی. به علاوه تبیین تقاضا، مدیریت صنعت را ملزم می سازد كه بینشی بلندمدت از فرایند ساخت محصول داشته باشد.صنایع و سازمانها به جای پیش بینی میزان سرمایه گذاری در امور جاری خود. باید به آن بیندیشند كه اقدامات تحقیق و توسعه ای در ۱۰ یا ۲۰ سال بعد، چگونه می تواند نیازها و تقاضاهای پنهان امروز را حتی هنگامی كه فناوری مورد نیاز موجود نیست و یا در حال پیدایش است برآورده سازند.
یكی از بینشهای ۲۰ ساله توسعه محصول، كه هم اینك در صنعت تفریح و سرگرمی مورد توجه است، متضمن ایده ای است كه مهندسان ژاپنی به آن طراحی رسانه ها می گویند. ایده ای كه متضمن مشاركت تكنولوژیك است، ادغام نرم افزارها و سخت افزارهای صوتی و تصویری با خلاقیت هنری صنعت سرگرمی. مثلاً یكی از ایده های تولیدی كه در حال حاضر افكار را به خود مشغول كرده است، سینمای تعاملی است كه در آن بیننده گوشی بر گوش گذاشته، عینك مخصوص به چشم می زند و با پوشیدن دستكشهای الكترونیك هنرپیشه فیلمی واقعاً حقیقی می گردد. با كوچكترسازی قطعات و جای دادن آن در یك دستگاه ارزان قیمت خانگی ممكن است این تماشاخانه های واقعاً حقیقی معادل قرن بیست ویكمی ویدئوی امروزی باشند.
تجسم خلاقانه تقاضا برای شركتها و سازمانها، نقطه آغاز مهمی است. یك برنامه تحقیق و توسعه روشن و تعریف شده، بدون آگاهی عالمانه از تمامی امكانات فنی قابل گزینش ارزش چندانی نخواهد داشت. توسعه افقهای فنی، باایجاد نظامی برای مراقبت و كنترل نوآوریهای تكنولوژیك در خارج از حیطه هر صنعت خاص، آغاز می گردد.
● سازمانهای هوشمند
بیشتر صنایع در زمینه گردآوری هوشمندانه اطلاعات درباره نوآوریهای تكنولوژیك فعالیت نا چیزی دارندو عموماً توجه خود را به مراجع محدودی در درون سازمان معطوف داشته اند. این سازمانها فاقد دانش گسترده لازم برای طراحی و اجرای یك استراتژی «ادغام تكنولوژیك» هستند. آنچه بیشتر سازمانها و شركتها بدان نیازمندند، برخورداری از وسیله ای است برای گردآوری هوشمندانه اطلاعات از سراسر طیف رقبای مرئی و نامرئی. رقبای نامرئی، نااشـــنا و غالباً نا شناخته اند، اینان شركتهایی خارج از حیطه یك صنعت و صاحب آنگونه توانایی‌های تكنولوژیك هستند كه چنانچه به بازار روی آورند، خطرساز و تهدید كننده خواهند بود.
مد نظر قرار دادن دائمی طیف گوناگون فناوریهایی كه روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شود، نیازمند گردآوری هوشمندانه اطلاعات به شیوه ای پیچیده است، و این باید امكانات رسمی و غیر رسمی را در بر گیرد. امكانات رسمی شامل مواردی است همچون:شبكه ای از دفاتر نمایندگی در كشورهای صاحب فناوری فرایندی به منظور بررسی حجم فراوان اطلاعات منتشره و نظامی برای یافتن شركتها و فناوری های نو آور. پایه نظام غیر رسمی جمع آوری اطلاعات: تفاهم ضمنی كاركنان، از مدیران ارشد گرفته تا دستیاران تحقیق پیرامون این مطلب كه همه آنها در قبال سازمان مسئولیت دارند تا اطلاعات فنی را از هر منبع ممكن، گردآوری كرده و در درون سازمان منتشر كنند.
گرچه برای سازمانها ی ما در داخل كشور، پدیدآوردن فوری چنین روندی برای گردآوری غیر رسمی اطلاعات هوشمندانه، شاید نا مناسب و یا حتی نا ممكن باشد لیكن مدیران ارشد باید كاركنان را توجیه كنند كه آنها نیز در مسئولیت تعیین مسیر تكنولوژیك سازمان سهیم هستند. بدین منظور لازم است اهمیت در گیر شدن همه جانبه در جریان جستجوی فناوری شدیداً به كار كنان منتقل شود.
● تحقیق و توسعه «بین صنعتی»
گرد آوری هوشمندانه اطلاعات، آگاهی نسبت به فناوری های خارج از حیطه صنعت را افزایش می دهد ولی برای تكمیل استراتژی«ادغام تكنولوژیك»، صنایع باید در برنامه های تحقیق و توسعه بین صنعتی مشاركت كنند. چنانچه صنایع، كار تبیین تقاضا و گردآوری هوشمندانه اطلاعات را به خوبی انجام داده باشند، گزینش شریكان و برنامه ها تقریباً ساده خواهدبود.
تحقیق و توسعه بین صنعتی برای اینكه مشاركتی به حساب آید، بایستی هم بنیادی و هم دوسویه باشد. بنیادی بودن بدان معناست كه مدیریت ارشد، مسئولیت برنامه «تحقیق و توسعه» مشترك را، به عهده می گیرد و بودجه لازم را برای تكمیل برنامه فراهم می سازد. دوسویه بودن بدان معناست كه تمامی شركای برنامه تحقیقاتی مشترك، با هم برابرند (احترام متقابل) و هریك برای ارائه یك مهارت خاص، مسئولیتی برعهده دارند (مسئولیت متقابل)، و همه در دستــــاوردهای حاصل سهیم اند (بهره متقابل).
تحقیق و توسعه مشترك با استدلالی قوی، مهمترین عنصر ادغام تكنولوژیك است لیكن با گسترش هرساله حوزه فناوریها، مخارج تحقیقات مشترك نیز افزایش می یابد. پذیرش حیاتی بودن «تحقیق و توسعه» مبتنی بر مشاركت در توفیق درازمدت، برای مدیران از اهمیت فراوانی برخوردار است بدین منظور مدیران باید محاسبات سنتی «بازده سرمایه» را در گزینش سرمایه گذاریها كنار بگذارند. درعوض باید بر توانایی خود در تبیین تقاضا و گردآوری هوشمندانه اطلاعات تكیه كنند. این دو قابلیت، بیش از هر قابلیت دیگری، باید شكل دهنده استراتژی سرمایه گذاری در تحقیق توسعه باشند.
دقت كنیدكه چگونه یكی از شركتهای معتبر مواد شیمیائی درژاپن و از پیشگامان این صنعت، به مشتریان خود اجازه می دهدیك ماده نسل چهارم، یعنی الیاف كربن را به بازار بكشانند.
نخستین فراورده الیاف كربن این شركت، دسته چوب گلف بود. شركت مذكور، این ماده را با همكاری نزدیك شركتهای خریدار طراحی كرد تا نیازهای خاص گلف بازان را برآورده سازد. سپس با از سر گذراندن تجربه چوبهای گلف، نوعی الیاف كربن با خواص نسبتاً متفاوت برای بدنه هواپیماها ابداع كرد و این بار نیز با همكاری نزدیك مشتریان. امروزه الیاف كربن این شركت مهمترین ماده تركیبی پیشرفته است كه در ۲۰ درصد از مواد ساخت هواپیمای ایر باس مدل۳۲۰ -ای، به كار می رود. این ماده نه تنها از آلیاژهای قابل مقایسه استحكام بیشتری دارد، بلكه می توان آن را به صورت یك تكه ساخت و این، نیاز به عملیات پیچیده و پر هزینه سوار كردن (مونتاژ) را از بین می برد. برای مثال، هم اكنون تعداد اجزای دم یك ایرباس از ۶۰۰ به ۳۳۵ تكه رسیده است.
این كمپانی مثال بارزی است از ادغام تكنولوژیك. این شركت، تقاضا برای محصولی جدید را هم در ورزش و هم در ساخت هواپیمــا، تبیین كرد. این شركت از طریق برنامه های دامنه دار «تحقیقات مشترك» با مشتریان خود با محصولات نوآورانه ای كه بسیار بهتر از محصولات رقبا بود، به سرعت وارد بازار شد.
شركتهای متكی بر رویكرد خطی، باید شیوه تفكر خود را نسبت به فناوری، تغییر داده و به سوی ادغام تكنولوژیك و توسعه فناوریهای پیوندی حركت كنند. در این صورت مبنای رقابت آنها دگرگون خواهد شد. در این صورت، یك به علاوه یك، به جای دو، مساوی با سه، چهار، و یا حتی ۱۲ خواهد بود.
●● نتیجه گیری و پیشنهادات
سیاست كلان علم و فناوری (كه سیاست تحقیقاتی و سیاست انتقال فناوری را هدایت می كند)، یكی از سیاستهای اركانی جامعه امروز است كه شانه به شانه سیاستهای عمده ای چون سیاست دفاعی، خارجی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حركت می كند. اگر در نظر داشته باشیم كه شالوده «اقتدارملی» در دهه آینده، بر پایه سه ركن اساسی به هم پیوسته، یعنی علم فناوری و آموزش و فرهنگ استوار خواهد بود این به هیچ روی شگفت آور نیست. به همین دلیل، ملاحظه می كنیم كه پس از یك دوره فترت نسبی، اهمیت سیاست علم و فناوری دوباره در كشورها احیا می شود و به عنوان یكی از سیاستهای اركانی در كانون نگاهها، تحلیلها و سیاستگذاریهای عمومی دولتها قرار می گیرد و ضمن تكاپو برای تجدید ساختار نهادهای سنتی سیاستگذاری علم و فناوری، روزبه روز موسسات و نهادهای تازه تری برای پرداختن به جوانب گوناگون این سیاست در سطح دولتها و حتی بخشهای مختلف تشكیلات دولتی و غیردولتی ایجاد می‌شود.
اینك علوم و فناوری مهر خود را بر تمامی فعالیتهای اجتماعی كوبیده و به عنصر همه جا حاضر تمامی كسب و كارها تبدیل شده اند. علم و فناوری در تكوین جامعه متكامل فردا نیز سهم بسزائی دارد
در آینده روشنی كه پیش روی ماست، همه سازمانهای ما چهار.عنصر كلیدی تفكر، پژوهش، آموزش و فرهنگ را با هم تركیب خواهند كرد تا سازمانهای متكاملی بسازند كه زیبنده شئون و معیارهای جامعه متكامل ما باشد. یقیناً سازمانهای پژوهشی و آموزشی در این زمینه، پیشقدم خواهند بود.
اگر بخواهیم رابطه سیاست تحقیقات صنعتی را با سیاست انتقال فناوری توضیح دهیم، به صراحت باید گفت كه سیاست تحقیقاتی بر دیگری غالب است. سیاست جامع تحقیقاتی، طرح و نقشه ای است كه هر نوع شیوه دستیابی به علوم و فناوریهای مورد نیاز را در برگرفته و اقدامات لازم را هماهنگ و منسجم می كند.
اگر بخواهیم بگوییم كه سیاست تحقیقاتی و سیـاست صنعتی چه نقطه مشتركی دارند، بـی درنگ باید گفت: نوآوری تكنولوژیك كه عبارت است از توسعه فناوری در مراكز تحقیقاتــی و به كارگیری آن در صنایع مربوط به طوری كه آثار و نتایج آن كاملاً محسوس باشد.
اگر بخواهیم چندمورد از مبانی سیاست تحقیقاتی را فهرست كنیم به موارد ذیل تاكید می كردیم:
۱ - اصل «تحقیق بر مبنای نیاز» و نه «تحقیق بر مبنای توان»؛
۲ - افزایش مشاركت بازیگران عرصه فناوری، به ویژه مشاركت دادن هوشیارانه موسسات و شركتهای كوچك و متوسطی كه از ممر فناوریهای پیشرفته تر امرار معاش می كنند؛
۳ - ایجاد تعاونیهای تحقیقاتی با مشاركت صنایع كوچك و متوسط در جوار موسسات بزرگ تحقیق و توسعه كشور؛
۴ - به كارگیری هرچه سریعتر و گسترده تر مشاركتهای تحقیقاتی در موسسات تولیدی؛
۵ - تاكید مجدد بر الگوی ادغام تكنولوژیك؛
۶ - ایجاد و بسط شبكه های مشاوره علم و فناوری در سراسر كشور؛
۷ - تدارك مشوقهایی برای مشاركت در توسعه فناوری صنعتی؛
۸ - یافتن حلقه های مفقوده ارتباطات دولت، دانشگاه، صنعت و موسسات تحقیقاتی ملی.
اگر بخواهیم در جهت ایجاد رابطه و مشاركت هرچه بیشتر دانشگاهها با صنایع و موسسات تحقیق و توسعه ملی پیشنهادی ارائه كنیم بی درنگ بر ایجاد و توسعه «دانشگاههای پژوهش مدار» تاكید می كردیم.
و اگر بخواهیم درباره مهمترین مقصد سیاست علم و فناوری كشور، پیشنهادی ارائه كنیم، بی درنگ می گفتیم: تسهیل و تامین حیات طیبه در جامعه متكاملی كه می تواند امنیت پایدار خود را مقتدرانه و به شایستگی پاسداری كند. در تفسیر و تعبیر حیات طیبه، از كلام مقام معظم رهبری و فرماندهی كل قوا یاری می جوییم كه در دیدار اهالی شریف مازندران باایشان فرمودند: «حیات طیبه برای یك ملت، به مفهوم برخورداری از رفاه، رونق مالی، تامین امنیت،‌پیشرفت علمی و عزت سیاسی و استقلال اقتصادی، همراه با آراسته شدن به اخلاق والای الهی، تقوا وایمان به خداست».۱
منابع و ماخذ:
- سیری در سیاست علم و تكنولوژی شش كشور، «موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، دفتر مطالعات، نسخه پیش از انتشار ۱۳۷۷.
۱ - PIERRE PIGANIOL, LAYING THE FOUNDATION OF FRENCH SCIENCE POLICIES, SCIENCE AND PUBLIC POLICY VOLUME ۱۸, NUMBER ۱, FEB. ۱۹۹۱, PP ۲۳-۳۰.
۲ - LEONARD LYNN, JAPANESE RESEARCH AND TECHNOLOGY POLICY, SCIENCE, VOL. ۲۳۳, ۱۸ JULY, ۱۹۸۶, P ۲۹۶.
۳ - FOMIO KODAMA, TECHNOLOGY FUSION AND THE NEW R&D, HARWARD BUSINESS REVIEW, JULY - AUGUST ۱۹۹۲-P.۷۰.
- مهدی نبی آبكنار: كارشناس ارشد مدیریت دولتی
منبع : ماهنامه تدبیر