سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دریای عشق


دریای عشق
امشب است آن شب که شادی بر در دربای عشق
حلقه می کوبد که عقل آمد پی دیدار عشق
ساقیا لبریز کن امشب ز می پیمانه را
تا به مستی پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها سینه چاکان سینه سرخان را بگو
دست افشانی کنید آمد سپهسالار عشق
تا که سازد پرچم خودکامگی را سرنگون
زد قدم در ملک عالم میرو پرچمدار عشق
نقطه پرگار هستی گر حسین بن علی است
آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق
تا دهد سرمشق جانبازی به جانبازی ما
آمد ان جانبازی قطعه قطعه پیکار عشق
آنکه با تیغ کجش شد قامت اسلام راست
آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق
تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه کرد
جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق
بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست
داد سر با سرفرازی تا که شد سردار عشق
دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت
کز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق
چشم داد و چشم بر خوان ستمکاران ندوخت
تا که شد سیراب از سر چشمه سر شار عشق
میشود مستور زیر ابر تا روز معاد
ماه بیند روی ماهش تا که نگردد خار عشق
از علی باید چنین فرزند تا روز مصاف
همچو گل پرپر شود تا که نگردد خار عشق
شیر حق را شرزه شیری داد حق ، کز هیبتش
روبهان را می کند در دهر تار و مار عشق
ای بنازم بر چنین ازاد مردی کز شرف
گوی سبقت برده در ایثار با اقرار عشق
آفرین بر همت مردانه اش کز یک نگه
چون علی وا می کند صدها گره از کار عشق
رحمت حق باد بر شیر تو ای ام البنین
این چنین شیری نمودی هدیه بر دادار عشق
تا که او باب الحوائج هست دست حاجتی
شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق

ژولیده نیشابوری
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید