یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عارف شفاهی


عارف شفاهی
ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان فرهنگ سرزمین ما مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته است. چندان كه در بخش مهمی از شعر فارسی چهره او در كنار مولوی و خیام قرار می گیرد، بی آنكه خود شعر چندانی سروده باشد. در تاریخ اندیشه های عرفانی در صدر متفكران این قلمرو پهناور در كنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به شمار می رود. همان كسانی كه سهروردی آنها را ادامه دهندگان فلسفه ایران باستان و تداوم حكمت خسروانی ایرانی می خواند.شیخ ابوسعید فضل الله بن محمد ابی الخیر در یكی از دهات ابیورد تركمنستان امروزی موسوم به میهنه، در سال ۳۷۵ هجری متولد شد. از دوران كودكی نبوغ و استعداد او بر افراد آگاه پنهان نبوده است. او خود می گوید: «آن وقت كه قرآن می آموختم پدرم مرا به نماز آدینه برد. در راه شیخ ابوالقاسم گركانی كه از مشایخ بزرگ بود پیش آمد، پدرم را گفت كه ما از دنیا نمی توانستیم رفت زیرا كه ولایت را خالی دیدیم و درویشان ضایع می ماندند.
اكنون این فرزند را دیدم، ایمن گشتم كه عالم را از این كودك نصیب خواهد بود.» نخستین آشنایی ابوسعید با راه حق و علوم باطنی به اشاره و ارشاد همین شیخ بود. چنانكه خود ابوسعید نقل می كند كه شیخ به من گفتند: ای پسر خواهی كه سخن خدا گویی گفتم خواهم. گفت در خلوت این شعر می گویی:من بی تو دمی قرار نتوانم كرد / احسان تو را شمار نتوانم كرد/ گر بر سر من زبان شود هر مویی /یك شكر تو از هزار نتوانم كرد. همه روز این بیت ها می گفتم تا به بركت این ابیات در كودكی راه بر من گشاده شد.بوسعید در فرهنگ ایران شبیه سقراط است در فرهنگ یونان. گرچه عملا در تدوین معارف صوفیه اثر مستقلی به جای نگذاشته است با این همه در همه جا نام و سخن او هست. چندین كتاب از بیانات وی به وسیله دیگران تحریر یافته و دو سه نامه سودمند مهم كه به ابن سینا فیلسوف نامدار زمان خود نوشته است از او بر جا مانده است.كتاب هایی كه براساس سخنان بوسعید تالیف شده است عبارتند از:
۱ اسرار توحید فی مقامات شیخ ابی سعید تالیف محمدبن منور
۲ رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید گردآورنده: ابوروح لطف الله نوه ابوسعید
۳ سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
به رغم اینكه وی در معارف صوفیه اثری مهمی تالیف نكرده است اما از شواهد و قرائن برمی آید كه در ذهن ابوسعید، یك جهان بینی عرفانی، به صورت كل و منظم شكل یافته بود. چنانكه در برخورد وی با ابن سینا می توان این نكته را دریافت. در این دیدار با یكدیگر سه شبانه روز به خلوت سخن گفتند كه كس ندانست.
بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی سینا برفت، شاگردان او سئوال كردند كه شیخ را چگونه یافتی گفت: هر چه می دانم، او می بیند. مریدان از شیخ سئوال كردند كه ای شیخ بوعلی را چگونه یافتی گفت: هر چه ما می بینیم او می داند.بوسعید همچون حلقه استواری زنجیره سنت های عرفانی قبل از خودش را به حلقه نسل های بعد از خویش پیوند می دهد.وی تصوف را عبارت از آن می داند كه: «آنچه در سرداری بنهی و آنچه در كف داری بدهی و آنچه بر تو آید نجهی.»با اینكه در روزگار حیاتش مورد هجوم متعصبان مذهبی بود و اتهام لاابالیگری های او در همان عصر حیاتش تا اسپانیای اسلامی یعنی اندلس رفته بود. ابن خرم اندلسی در زمان حیات او در باب او می گوید: «شنیده ایم كه به روزگار ما در نیشابور مردی است از صوفیان با كنیه ابوسعید ابوالخیر كه ... گاه جامه پشمینه می پوشد و زمانی لباس حریر كه بر مردان حرام است، گاه در روز هزار ركعت نماز می گذارد و زمانی نه نماز واجب می گزارد نه نماز مستحبی و این كفر محض است. پناه بر خدا از این گمراهی.» با وجود این قدیس دیگری را نمی شناسیم كه مردم تا این پایه شیفته او باشند و چهره او به عنوان رمز اشراق و اشراف بر عالم غیب به گونه نشانه و رمزی درآمده باشد آن گونه كه بوعلی رمز دانش و علوم رسمی است.بوسعید نسبت به دو صوفی ایرانی قبل از خودش بایزید بسطامی و حلاج كه در تاریخ عرفان ایرانی مهم ترین مقام را دارند، اراداتی خاص داشته است. وی در محیطی كه اكثریت صوفیان، حلاج را كافر می دانستند و گروهی مانند امام قشیری در باب او با احتیاط و سكوت برخورد می كردند او را به عنوان نمونه عیار و جوانمردی می دانست كه به گفته خودش در اسرار التوحید «درعلوم حالت در مشرق و مغرب كسی چون او نبود.»وی در فقه و كلام و منطق و حدیث و تفسیر و دیگر علوم رایج عصر از چهره های ممتاز به شمار می رفته است. ابوسعید بزرگ ترین علمای عصر از قبیل ابوعلی زاهدبن احمدفقیه و قفال مروزی و ابوعبدالله خضری سال های دراز به تحصیل علوم اشتغال داشته است. از جمع استادان او كه بگذریم وی با عده زیادی از فقها و محدثین و ادیبان و شاعران عصر خود روابط دوستانه و عادلانه داشته است. نه تنها داستان های اسرارالتوحید بلكه اسناد تاریخی غیرصوفیانه نیز گواهند بر اینكه علمای بزرگی چون ابومحمد جوینی پدر امام الحرمین كه از بزرگ ترین علمای نیشابور در این عصر بود با وی روابط دوستی داشته است.بوسعید در تاریخ چهارم شعبان ۴۴۰ هجری در میهنه وفات یافت. مدفن وی در مشهد مقدس در برابر سرایش قرار دارد.
مدینه نصیری
منابع:
۱ اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید تالیف محمدبن منور مقدمه و تصحیح: دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی انتشارات آگاه چاپ سوم ۱۳۷۱
۲ حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر تالیف: جمال الدین ابوروح لطف الله مقدمه و تصحیح: دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی انتشارات آگاه چاپ دوم ۱۳۶۷
۳ عرفان نظری یحیی یثربی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ سوم ۱۳۷۷
منبع : روزنامه شرق