جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شاید هم برای تنبیه ما باشد!


شاید هم برای تنبیه ما باشد!
پس از اوج گیری بحران اقتصادی در جهان، گروهی از سیاستمداران و تعدادی از تریبون داران ایرانی مدعی شدند که این بحران، معجزه الهی برای تنبیه غرب بوده است. البته زمان زیادی طول نکشید تا یکی از اصلی‌ترین حامیان نظریه فوق،دیدگاه خود را تعدیل کند. این روحانی سرشناس با اشاره به تاثیر این بحران بر درآمدهای کشور، از مردم خواست تا مشکلات را تحمل کنند و از همه قوای کشور نیز درخواست نمود تا به دولت برای عبور از مرحله فعلی کمک نمایند. در مقابل این گروه، کسانی بودند که از نخستین روزها، نسبت به پیامدهای بحران اقتصادی جهان بر اقتصاد کشورمان هشدار می‌دادند. این گروه همچنین به طرفداران نظریه اول یادآوری می کردند که با توجه به ابعاد اقتصاد ایران در مقایسه با اقتصاد جهانی، نبایستی از ایجاد بحران در جهان خوشحال باشیم. ‌‌
به هر حال کم‌کم مشخص شد که حق با طرفداران کدام نظریه است و اکنون، کاهش قیمت نفت و تاثیر آن بر اقتصاد ملی و اقتصاد خانوار، به نگرانی اغلب سیاستمداران و اقتصاددانان ایرانی تبدیل شده است. البته متاسفانه برخلاف بسیاری از کشورها، برای مقابله با این بحران، اجماع قابل قبولی در کشور وجود ندارد اما اکنون یک واقعیت به نام بحران اقتصادی در جهان وجود دارد که نخستین تاثیر آن بر ایران، در کاهش غیرمنتظره و نگران کننده درآمدهای نفتی کشور، آشکار شده است. بعضی مقامات دولتی هم از کاهش ۴ میلیارد دلاری در صادرات غیرنفتی ایران خبرداده‌اند و قاعدتاً ابعاد دیگری از این بحران جهانی و تاثیرات داخلی آن به تدریج آشکار خواهد شد. ‌‌لذا این موضوع بایستی به دور از اختلاف‌نظرهای سیاسی و تنها مبتنی بر مبانی قطعی علمی مورد رسیدگی قرار گیرد در حالی که متاسفانه در همین روزها تندترین انتقادات متقابل میان کسانی رد و بدل شده است که به نظر می‌رسد عبور از بحران بدون هماهنگی آنها با یکدیگر، امکان پذیر نیست.
به این ماجرا می‌توان از زاویه دیگری نیز نگریست. این زاویه همانست که در نخستین روزهای بحران، مورد توجه عناصر اصلی دولت نهم و حامیان تریبونی ایشان قرار گرفت. ‌‌
نگارنده نیز مانند همه ایرانیان مومن، دست خدا را در بسیاری از تحولات می‌بیند. اما بر اساس توصیه‌های دینی بر این باور است که حکمت و تقدیرات ذات اقدس الهی، از راههایی جاری می‌شود که خود او مقدر نموده است و عنایات او نیز شامل کسانی است که از نعمت‌های الهی از جمله عقل و تدبیر به خوبی استفاده می‌کنند.بر اساس همین سنت الهی، اگر یک طرف نبرد، سپاه پیامبر عظیم الشأن اسلام باشد و طرف دیگر، دشمنان روسیاه او، نتیجه نبرد به نفع کسانی خواهد بود که پس از تدبیر و مشاوره، عزم خود را جزم کرده‌اند.
البته تردیدی وجود ندارد که دعای انسان‌های صالح و خلوص نیت آنها بر روند حوادث، اثرگذار است اما این تجربه تاریخی نیز در برابر چشم همه ماست که وقتی غفلت، جایگزین تعقل شد و منافع شخصی و غنیمت خواهی‌های زودهنگام، پرده بر چشم گروهی از مومنان کشید آنگاه سپاه رسول خدا (ص) دچار شکست شد و عزیزترین یار پیامبر (ص)نیز قربانی بی‌تدبیری گروهی ازمسلمانان گردید. در مقابل، کافرانی که تدبیر به خرج دادند و با چشم باز، غفلت مومنان را رصد کردند، به پیروزی رسیدند تا این سنت الهی محفوظ بماند که »ابی الله ان یجری الامور الاباسبابها«. حکمت دیگر الهی نیز آن است که گاه خداوند به غیرمومنان فرصت‌هایی می‌دهد که ممکن است ظاهرا این فرصت‌ها به مومنان داده نشود. در مقابل، مومنان با سختی‌هایی مواجه می‌شوند تا میزان پایمردی آنها به بوته آزمایش سپرده شود.
براین اساس می‌توان بحران اخیر و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران را یک تنبیه آسمانی برای بعضی سیاستمداران و مسئولان ایرانی دانست تا از این پس، دچار برخی غفلت‌ها، خودبینی‌ها و تک روی‌ها نشوند.
حقیقت آن است که در سه سال اخیر، بهترین زمینه برای دولت نهم و همفکران این دولت در سایر قوا فراهم بود تا با استفاده از »فرصت هماهنگی« و »نعمت افزایش درآمد کشور« بسیاری از مشکلات را برطرف نماید. انصافا باید اعتراف کرد که سایر قوا نیز بیش از هر زمان بر حفظ روابط حسنه با دولت اصرار داشتند تا جایی که عده‌ای از اصولگرایان، همفکران خود را متهم به پیروی از دولت به جای تعامل با دولت کردند. اما در بسیاری از موارد، این تعامل تنها در مسیر یک طرفه پیش رفت و مسئولان دولت نهم ترجیح دادند که بیش از هر چیز برای به کرسی نشاندن سخن و دیدگاه خود تلاش کنند.
رویه دولت در پیگیری طرح تحول اقتصادی نیز تداعی‌کننده همین مسیر یک طرفه بود به طوری که علیرغم هشدار مکرر رئیس و نمایندگان مجلس، هیچ‌یک از مدیران دولتی حاضر به کوتاه آمدن از مواضع خود نشدند. اصرار رئیس‌و اعضای دولت نهم به اجرای فوری طرح تحول اقتصادی و تاکید آنها بر اینکه »برای اجرای این طرح، نیازی به مصوبه مجلس وجود ندارد« در حدی بود که اگر روند کاهش قیمت نفت آغاز نمی‌شد، مراحل مختلف طرح در ماه‌های پایانی دولت نهم ‌‌اجرا می‌گردید. ‌‌
این در حالی است که در ماه‌های گذشته کمتر کسی تردید داشت که روند غیرطبیعی افزایش قیمت نفت، متاثر از برخی تحولات جهانی و منطقه‌ای است و نمی‌تواند به عنوان یک وضعیت پایدار، در نظر گرفته شود. در چنین شرایطی، اگر مسئولان دولتی بدون توجه به هشدارها و تنها با تکیه بر درآمد افسانه‌ای ناشی از نفت ۱۴۰ دلاری، طرح تحول اقتصادی را اجرا و روابط اقتصادی دولت و ملت را بر همان اساس تنظیم می‌نمودند، چه اتفاقی می‌افتاد. آیاکسی تردید دارد که پس از آن، مواجهه با کاهش قیمت نفت- که دیر یا زود اتفاق می‌افتاد- اقتصاد ایران را با بحرانی بزرگ مواجه می‌ساخت؟
این بحران قطعاً بیش از هر کس ضعیف‌ترین اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار می‌داد. به عبارت دیگر اگر قرار باشد کسی به بحران اقتصادی جهان به عنوان پدیده غیرزمینی بنگرد بهتر است آن را یک »تنبیه و تنبه« برای بعضی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران ایرانی تلقی کند که از مواجهه ملت مومن ایران با خطری بزرگ‌و درازمدت جلوگیری کرد. کوچک‌ترین پیامد این خطر، افزایش ناگهانی تورم در مرحله اجرای طرح تحول- که سران دولت نهم با اتکا به درآمد بی‌سابقه نفت بر اجرای فوری آن اصرار داشتند- و خالی ماندن دست دولت و ملت برای جبران نتایج این تورم پس از کاهش ناگهانی قیمت نفت بود. ‌‌
پس دولتمردان خدا را به خاطر این تنبیه شکر کنند و به یاد داشته باشند که در تصمیم‌گیری‌های بزرگ، دیگران نیز صاحب‌نظر هستند و برای اقداماتی که با سرنوشت همگان ارتباط دارد، بایستی به آنچه توسط نخبگان و نمایندگان ملت بیان می‌شود توجه کنند.
منبع : خبرگزاری آفتاب