جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


"فیه من روحی"


"فیه من روحی"
▪ نوشته و کار: حسین فرخی
نمایش "سمفونی بیداری" نوشته و کار حسین فرخی نمایشی است که در جشنواره پیشین تئاتر فجر در بخش نمایش های ویژه انقلاب اسلامی به صحنه رفت و هم اکنون اجرای عمومی خود را در تالار وحدت تجربه می کند.
حسین فرخی در پی آن است تا با این نمایش روایتی مذهبی از سیر خلفت ابوالبشر تا به امروز را در قالب گروئوگرافی و بازی های میم به نمایش بگذارد.
نمایش او در سیزده تابلو تنظیم شده و در آن روند تاریخی خلقت آدم و تداوم نسل ها و ظهور پیامبران مطابق روایات مذهبی و قصص کتب آسمانی به تصویر کشیده می شود. فرخی در ادامه روایت مذهبی خود گریزی به حماسه های پهلوانی ایران باستان می زند و با صحنه سازی نبرد رستم و اسفندیار، روایت خود را در خدمت ارائه ای تاریخی از کشور ایران قرار می دهد. او با قرار دادن ایران در مرکز روایت، سعی دارد تاثیر جریانات مذهبی و تحولات تاریخی را بر این کشور مورد ملاحظه قرار دهد. او در روند بازسازی تاریخی مبتنی بر مذهب و جریانات مذهبی به امروز می رسد و در پیوند میان حماسه های دیروز و امروز، تاثیر اسلام را بر آرمان گرایی ایرانی به نمایش گذارده و با پشت هم قرار دادن تابلوهای عاشورا و آزادسازی خرمشهر، حریت مرد ایرانی در سایه تعالیم دین مبین اسلام، آزادمنشی او و جبهه گیری او در جناح حق و صف آرایی در مقابل باطل و دفاع از حق و حقیقت و ناموس و وطن را به عنوان مفاهیم فکری موجود در اثر در معرض پرداخت نمایشی قرار می دهد. در نمایش "سمفونی بیداری" مخاطب با چرخه توضیح و تعریف داستانهایی که در روایت فرخی دستمایه قرار گرفته، روبرو نمی شود و آنچه بر صحنه مشاهده می کند باز نمایش و تفسیر نمایشی از روایات مذکور است.
اساساً نمایش "سمفونی بیداری" وابسته به ارجاعات بیرونی است و مخاطب برای درک صحنه های آن باید به داشته های ذهنی و معلومات خود خصوصاً در باب خلقت، تناول میوه ممنوعه توسط آدم به تحریک حوا و رانده شدن آن دو از بهشت، تبعید آنان به زمین خشک و بایر، حضور عاشقانه و معبود ستایانه آنها در کره خاکی، باروری زمین و زاد و ولد و تکثیر نسل بنی نوع بشر، جدال هابیل و قابیل و کینه ورزی قابیل به سبب پذیرفته شدن فدیه هابیل در نزد پروردگار و به زنی گرفتن خواهر زیباتر و در ادامه ماجرای قتل هابیل و دو دستگی فرزندان آدم در دو تشکل هابیلیان و قابیلیان و صف آرایی این دو برابر هم، رجوع نماید و به واسطه دانش و مطالعه خود در این زمینه ها بر تأویل و قرائت روایت نمایشی فرخی فایق آید. اساساً یکی از سازوکارهای ادبیات پست مدرنیستی در ساختارهای متنی، بینامتنیت و برقراری رابطه اورگانیک میان متون و به خصوص متون کهن و نواست.
این مسئله شاید به طرزی ناخودآگاه در ساحت روایت نمایشی حسین فرخی به وقوع پیوسته است. در واقع فرخی میان قصص کتب آسمانی و روایات مذهبی رابطه ای خاص برقرار می کند و از تلفیق و درهم تنیدن مناظر موجود در آنها، روایت خود را تنظیم و تدوین می کند. استفاده از مرجع ها و مأخذهای کهن چندگانه و برقراری ارتباط میان ساختارهای نوین و کهن اجتماعی، سیاسی در سایه روایات و منابع مکتوب، نمایش "سمفونی بیداری" را واجد رابطه ای بینامتنی نموده است. در این نمایش چهار تابلوی نخست به خلقت انسان تا ظهور فرزندان آدم و تکثیر و نشو و نمای ابناء بشر در قالب قومیت ها مختلف و فرهنگ ها و نگرش های متفاوت اختصاص یافته است. در صحنه پنجم دور افتادن فرزندان آدم از اصل الوهیت خود و شرک پرستی آنها در ظل نفوذ ابلیس و قوام فرهنگ جهل و خرافه مطرح شده و با حضور ابراهیم (ع) در صحن بتکده و شکستن بتها وارد چرخه تقابل پیامبران صاحب کتاب و ناجیان برگزیده از میان فرزندان آدم با کافران کجرو می شود.
فرخی در ادامه روایت خود این جنگ را دارای فرمولی از لی ابدی معرفی کرده و با بازنمایی جدال میان حق و باطل و شرک و یگانه پرستی، تلاش اولیاء ا... در نمایاندن راه رستگاری به انسانها و دعوت آنها به معبود ستایی را به عنوان تلاشی تاریخی، پیگیرانه و ازلی ابدی به تصویر می کشد. در ادامه، تصاویر نمایشی مربوط به سرد شدن آتش نمرودیان بر ابراهیم ادهم، تولد موسی (ع) و سبد جاری در نیل، بالیدن موسی در دستگاه نمرودیان و بر شوریدن او بر علیه نظام نمرودی، شکست دادن ساحران در صحن شاه نشین کاخ نمرود و گذر از نیل، و به دنبال آن شورش یهودیان نوآیین بر علیه کنیسه ها و کاهنان سیاه دل، دربند کردن پیروان عیسای ناصری و تصلیب او مورد روایت تصویری واقع می شود. محتوای روایی نمایش "سمفونی بیداری" از ابتدا تا به صحنه نهم در چرخه یک روایت مذهبی باز گفت نمایشی می شود اما در صحنه نهم به ناگاه و به دور از واقعیت انتظار، صحنه ای حماسی پهلوانی به نمایش در می آید و روایتی حماسی پهلوانی جایگزین روایت مذهبی یکپارچه و زمینه چینی شده نمایش می شود .
بدین ترتیب فرخی نمایش و روایت نمایشی خود را با محوریت و مرکزیت ایران پرداخته کرده و ایران را در مرکز جهانی که در این نمایش به تصویر می کشد قرار می دهد. فرخی در نمایش خود مرتبط و متناسب با هر صحنه از عناصر قراردادی و نشانه ها و شیوه های نمایشی استفاده می گیرد.
در تابلوی ابراهیم در آتش با استفاده نمایشی از پارچه ها و بهره نشانه ای از رنگ پارچه ها، در تابلوی نبرد پیلتن و اسفندیار با استفاده از سایه بازی و نقالی و زورخانه و در تابلوی شجره ممنوعه با به خدمت گرفتن فناوری نوری و با کمک امکانات صحنه ای و هنرهای تجسمی و در کنار اینها استفاده از ویدئو پروجکشن که نمایش "سمفونی بیداری" را به مرتبه نمایش های مولتی مدیا و چند رسانه ا ی ارتقاء می دهد. از تابلوی نهم به بعد نمایش باز هم در چرخه روایتی مذهبی و اسلامی مورد مداقه قرار می گیرد. در صحنه دهم با باز نمایش حوادث صدر اسلام، بعثت نبی ابطحی و اشاعه و گسترش اسلام محمدی رویارو می شویم.
اساساً بر ساخت این تابلو ایرادی وارد است و آن انتخاب نابجای ترانه "وحدت" سروده سیاوش کسرایی با صدای فرهاد مهراد است. این سروده نه تنها در خدمت کار نیست بلکه برخلاف جریان مذهب ستایی و اسلام گرایی آن حرکت می کند. سیاوش کسرایی شاعری توده ای و به لحاظ بینش مذهبی فردی لائیک بود. او در این سروده فرهنگ اسلامی و تعالیم محمدی را به باد انتقاد و باز پرسش می گیرد و از این رو مصادره مذکور اصلاً و اساساً اشتباه است.
تابلوی یازدهم نمایش نیز به بازسازی حماسه عاشورا و غافله اسرای کربلا می پردازد و تابلوی دوازدهم در پیوند با حماسه عاشورا، تصویری از آزادسازی خرمشهر و دوران جنگ هشت ساله به نمایش می گذارد. معمولاً تابلوهای نمایشی "سمفونی بیداری" واضح و گویا بوده، ارتباط لازم را با مخاطب برقرار می کند. اغلب صحنه های نمایش دارای ظرافت و ظرفیت نمایشی در خور است اما در برخی از تابلوها ضرورت بازنگری در شکل و پرداخت نمایش صحنه ها احساس می شود تا آنجا که بعضی از صحنه ها با پرداخت های سطحی، تعجیلی و فاقد خلاقیت بازسازی شده اند.
پیرامون وضوح معنایی تابلوها باید اضافه کرد که نمایش با حذف و نادیده گرفتن صداهای پلی بک که مبتنی بر اشاره های کوتاه در تشریح موقعیت و روایت تابلوهای نمایشی هستند، بار عنصری اضافی را از دوش اجرا بر می دارد. نکته در خور توجه در ساخت تابلوهای نمایش "سمفونی بیداری" وجود تز ، آنتی تز و سنتزهای مجزا در تک تک تابلوها بوده و اساسا صحنه ها با کشمکش و تقابلی دراماتیک و در نهایت با یک نتیجه گیری نهایی به اتمام می رسند.
این امر بیانگر آن است که نویسنده و کارگردان نمایش دقیقا بر چیستی و چگونگی کار خود اشراف دارد و به خوبی از روند حرکت از نقطه a به b آگاه است . فرخی در ساخت تابلوهای سیزدهم تصویری از انسان در هزاره سوم و در عصر فناوری و اطلاعات و رایانه به دست می دهد که در واقع نمایشگر سنتز نهایی اثر و در بردارنده جمع بندی پایانی فرخی از روایت صحنه ای نمایش "سمفونی بیداری" است. او در این تابلو انسان هایی مکانیکی و آدمهایی ربروتیکی نشان می دهد که در عصر سرسام آور اطلاعات و ترافیک و در هیاهوی دغدغه های زندگی ماشینی، سرگشته و بی ریشه از روح خدایی خود جداافتاده و از ساحت الوهیت حضرت باری یکسر بدور گشته است.
علی جمشیدی
منبع : تئاتر مقاومت