یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


واژه وسیله ای است برای انتقال معانی


واژه وسیله ای است برای انتقال معانی
شما در نظامی از تضادها زندگی می‌كنید شاید هر لحظه زندگی گویای واقعیتی متضاد با لحظات پیشین باشد و این موضوع تعادل درونی شما را برهم زند و با نگرانی و عصبیت بدنبال كشف حقیقت باشید . به این جمله اندكی تامل كنید :
خوشبختی ساختنی است نه داشتنی . زندگی دلخواه ، خانواده شاد و ... تنها بدست شما ساخته می‌شود و چنانچه شایستگی آنها را نداشته باشید یعنی ندانید كه چگونه با اشیاء افراد و امور پیرامونتان ، رابطه برقرار كنید ، حتی اگر برای مدتی كوتاه آنها را بدست آورید ، خیلی زود از دستشان داده و به عدم تعادل می‌رسید .
در عالم خیلی چیزها وجود دارد : مناظر زیبا ، مزه‌ها و غذاهای خوشمزه ، اصوات دلنشین و موسیقی‌های فرحبخش ، رایحه‌های انرژی بخش ، اما آیا همه انسانها دركی برابر از این موهبتها دارند ؟ و به یك اندازه می‌توانند از آنها لذت ببرند . مردم آنقدر درگیر افكار بهم ریخته‌شان و گفتگوهای درونی ـ مرور خاطرات ناخوشایند ـ نگرانی برای فردا و توجه به مشكلات و مسائل حل نشده‌شان هستند ، دیگر گیرنده‌هایی كه باید امور انرژی بخش و تغذیه كننده را در اختیارشان قرار دهد ، اصلاً‌كار نمی كند و نمی تواند خوراكهای معنوی را به روحشان برساند و این كمبود انرژی معنایی بتدریج بیماریهای روحی و رفتاری بدنبال داشته و فرد را دچار بی‌انگیزگی و بی تفاوتی در مقابل رویدادهای هستی می نماید .
چقدر از اوقات شبانه روز چشمان شما باز است ولی چیزی را نمی‌بیند به این معنی كه به آن دیده‌ها توجه نمی كنید، در نتیجه اثری در وجود شما نمی گذارند مانند ظرفی كه با درب بسته در معرض بارش باران قرار گرفته آیا بعد از گذشت ساعتی شما در آن ظرف آبی خواهید یافت ؟ البته كه نه این عالم مملو از نشانه و پیام و كلام و حرف و معنا و انرژی است اما نه برای آن كس كه در بستر خود خوابیده و منتظر است ، بلكه تنها برای آنان كه قصد حركت دارند مقصدی در پیش دارند و عزم سفر كرده اند .
آنگاه نشانه‌ها كمك كننده‌اند و سالك را هدایت می‌كنند هر شی و هر ذره ای در عالم صاحب اثر و ارزشی است اما برای هر كس به میزانی متفاوت و این تفاوت بسته به آگاهی و قدرت ادراك ما از امور هستی و توجه‌مان به آنها و میزان استفاده آنها برای حركت ، فرق می‌كند . فردی جمله ای از كتابی را می خواند و زیر و رو می شود ، منقلب می‌شود و دیگری آن كتاب را بارها مطالعه می‌كند اما تكانی نمی‌خورد چرا ؟ چرا حساسیت ما انسانها اینقدر تنبل شده و از كار افتاده است . چرا از پیامی به این مهمی متاثر نمی شویم ؟
چرا مهارتی كسب می كنیم و یك عمر با تكرار آن زندگی كلیشه‌ای و عادتی می‌سازیم . این حركت دورانی هم خودمان را خسته می كند ، هم محیط و دیگران از ما دلزده می شوند . آنچه می‌خواهم بگویم این است كه ما انسانها مدام تلاش می‌كنیم تا از وضعیت موجودمان كه یك روزی در گذشته مطلوب می نمود ، به سمت تغییر و تحولی وسیع تر حركت كرده و آنچه را نداریم كسب كنیم مدرك تحصیلی – رفاه مادی خانواده ، شهرت و .. ولی بتدریج متوجه می شویم با وجود اینكه اینها را دارا شده‌ایم ولی افسرده تر و نگران تر و خسته‌تر از قبل هستیم اینها به خودی خود عامل خوشبختی و رضایت نیستند اینها ، روزی كه هدف انسان بودند عامل فعالیت و تلاش او محسوب می شد ند ، بنابراین حركتهای روزمره بدلیلی معنا پیدا می كرد و شوقی و امیدی كه انرژی دهنده بود در وجود فرد تعریف می شد، اما كافی نبود .
برای اینكه احساس خوشبختی كنید نباید متظر كسب چیزی در فردا باشید و در صورت تصاحب آن شیء خوشبختی را تجربه كنید . امروز و هر لحظه شما مملو از موهبت و كمال است چشمان خود را باز كنید، این واژه‌ها نیز وسیله‌اند و سیله‌ای برای انتقال معنایی ، واژه‌ را ارزیابی نكنید به عمق بروید و اثری بجویید . بخواهید كه به شما داده شود . پوسته گردو محكم است و خاص، اما برای هسته‌ای كه درون میوه گردو است تعریف شده پس به جستجوی هسته باشید .
به نقل از سایت www.sohyle-r.com
منبع : شبکه خبری ورلد نیوز


همچنین مشاهده کنید