جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
تشک
به اقتضای جبر زمانه در شبانه روز سه شیف کار می کرد. شبها سرش را چون میت قبرستان روی بالش می گذاشت و می رفت تا ساعت چهار صبح که هنوز روشنایی نزده بود و همه جا تاریک بود زنگ ساعت او را بیدار می کرد و او بیدار می شد ولی از فرط بی خوابی و خستگی نای بلندشدن را نداشت.
انگار که تمام وجودش را از براده های آهن پر کرده و در داخل تشک آهنربا کار گذاشته بودند.
جاذبه تشک او را به خود می کشید. او باز می افتاد وبعد چشمانش را می مالید و با یک زور تکانی می خورد ولی تشک مانند سیاره پر جاذبه او را به سمت خود می آورد روی تشک قل می خورد. در گوشه دیگر می خوابید و چرتی می زد. باز می خواست اراده بکند و برخیزد و همچنان با تشک کلنجار می رفت. یک بار دیگر چشم باز کرد دید آفتاب زده است. مثل فنر از جای خود جهید کت و شلوار را با شتاب پوشید صورت نشسته و چاشت صرف نکرده با خشم نگاهی به تشک انداخت و بدان یورش برد، آن را مچاله کرد و با غضب در گوشه ای از اتاق انداخت و در خانه را به هم کوبید و بیرون زد...
نویسنده : عبدالحمید حسین نیا
منبع : روزنامه مردمسالاری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
فضای مجازی سریال نمایشگاه کتاب تلویزیون مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی