دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بلید ۲ - BLADE II


بلید ۲ - BLADE II
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : آلمان و آمریکا
محصول : وسلی اسنایپس، پاتریک ج. پالمر و پیتر فرانکفرت
کارگردان : گیلرمو دل ‌تورو
فیلمنامه‌نویس : دیوید گویر، بر مبنای شخصیت‌هائی خلق شده توسط جین کولن و مارو وولفمن
فیلمبردار : گابریل بریستین
آهنگساز(موسیقی متن) : مارکو بلترامی و دنی سیبر
هنرپیشگان : اسنایپس، کریس کریستوفرسن، ران پرلمن ،لیونور وارلا، نورمن ریداس، توماس کرچمان، لوکا گاس و مت شواتس
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۷ دقیقه


̎بلید̎ (اسنایپس) موجودی نیم‌انسان / نیم خون‌آشام و شکارچیِ بی‌رحم خون‌آشامان، مصمم است این هیولاها را که از خونِ بشر تغذیه می‌کنند، نابود کند. کلیدهای موفقیت بلید، ̎سِرُم̎ای است که به او اجازه می‌دهد در مقابل نیاز خودش به خون‌خواری مقاومت کند؛ و از طرف دیگر سلاح‌هائی مرگبار و مبتکرانه که هر دوی این‌ها را استاد و مرشدش، ̎ویسلر̎ کریستوفرسن̎ در اختیارش گذاشته است. از وقتی ̎ویسلر̎ مرده، ̎بلید̎ به پراگ نقل مکان کرده و مردی به نام ̎اسکاد̎ (ریداس) را استخدام کرده تا جای ̎ویسلر̎ جایگزین‌اش را بگیرد. اما بعد متوجه می‌شود که ̎ویسلر̎ اصولاً از دنیا نرفته و در واقع به ویروس خون‌آشامان آلوده شده بوده است. اما حالا ̎بلید̎ که دوباره با ̎ویسلر̎ متحد شده باید با شگفتی بزرگ‌تری دست و پنجه نرم کند. بزرگ‌ترین دشمنش ̎داماسکینوس̎ (کرچمان) رهبر خون‌آشامان، می‌خواهد با او صلح کند. به‌نظر می‌رسد که خون‌آشام‌ها بیش از ̎بلید̎ با خطر روبه‌رو هستند و امیدوارند او را ارضی کنند تا با ̎ریپرز̎ ـ نوع جهش‌یافته‌ای از خون‌آشام‌ها، با سرعت و کارائی عجیب ـ مبارزه کند که عنان رها کرده‌اند و بدون ملاحظه به قتل آدم‌ها و هم‌نوعان خون‌آشام‌شان پرداخته و پس از کشتن، جسم قربانیان خود را نیز از خون خالی می‌کنند. ̎بلید̎ به آتش‌بس رضایت می‌دهد و به گروه ̎بلادپک̎ می‌پیوندد ـ یک گروه کاماندوئی ویژه که در اصل تشکیل شده بوده تا با خودِ بلید مبارزه کنند. دیری نگذشته که سربازان خون‌آشام پی می‌برند که باعث پدید آمدن دشمنان‌شان شده با سرعت پخش می‌شود و برای پیدا کردنش، باید ردّش را تا ̎پیشنت زیرو̎ی اسرارآمیز گرفت و خنثایش کرد.
● دنبالهٔ فیلم بلید (استیون نارینگتن، ۱۹۹۸) که خود الهام گرفته از داستان مصوری به همین نام اثر مارو وولفمن و جین کولَن از مجموعه انتشاراتت مارول است. ̎بلید̎ ضدقهرمانی نیمه‌انسان/ نیمه خون‌آشام است که در هراس از برخاستن نیمهٔ خفته و پنهان وجودش، ضمن این‌که با تزریق سرمی به خود می‌کوشد جلوی برآمدن تمایلات خون‌آشامی درونش را بگیرد، با نفرتی عمیق از این نیمهٔ پنهان، از طریق استفاده از مهارتش در ورزش‌های رزمی و با سود جستن از طیف متنوعی از سلاح‌ها، مبارزه‌ای بی‌امان با خون‌آشامان را پی ‌می‌گیرد. در ورای سطح ظاهری این داستان مصور و در پیوند با مضامینی مثل تلاش گروه خون‌آشام‌ها برای حاکم ساختن خون‌آشامی اصیل که خون‌آشام‌زاده شده و نه این‌که توسط خون‌آشامی دیگر گزیده شده باشد، می‌توان شاهد هشدار آفرینندگان اثر دربارهٔ بروز دوبارهٔ تمایلات نژادپرستانه (مثل فعالیت نئونازی‌ها) در جهان معاصر بود. در عمل هم داستان‌های مصوری مثل بلید و اسپون (تاد مک‌فارلین، ۱۹۹۲)، از نسل جدیدتر این داستان‌ها محسوب می‌شوند که قهرمانان سیاه‌پوست را محور قرار داده بودند، ادامهٔ حرکتی که از دههٔ ۱۹۷۰ در این عرصه آغاز شد و پاسخی است به آن دسته علاقه‌مندان این آثار که آنها را به خاطر محور قرار دادن همیشگی قهرمانان سفیدپوست واجد نگرشی نژادگرایانه ارزیابی می‌کردند. اما در اقتباس‌های سینمائی از این اثر بیش‌تر سطح ظاهری و حادثه‌پردازی‌های آن و نه لزوماً مضامین درونی‌اش مورد توجه قرار گرفت. در این میان اسنایپس ستارهٔ این فیلم‌ها (که دستی در تولیدشان هم دارد) با بهره‌جوئی از مهارتش در ورزش‌های رزمی بی‌آن‌که بکوشد به این قهرمان داستان‌های مصور بُعدی انسانی و ملموس ببخشد یا با استفاده از عناصری چون طنز و جدی نگرفتن خود، خشونت آن را تلطیف کند، تصویری دوبُعدی و کاملاً وفادار به ̎بلید̎ در داستان مصور اصلی ارائه می‌دهد. دل تورو کارگردان مکزیکی‌الاصل که نظر هالیوود را با فیلم ترسناک کم‌هزینهٔ کرون‌ها (۱۹۹۳) متوجه خود ساخت، در طول یک دهه فعالیت در هالیوود در کنار ساختن آثاری در جریان اصلی مثل استتار (۱۹۹۷)، پسر دوزخی (۲۰۰۴) و همین فیلم، از پرداختن به فیلم‌هائی شخصی‌تر مثل ستون فقرات شیطان (۲۰۰۱) نیز غافل نبوده است. در این‌جا او و فیلم‌نامه‌نویسانش تلاشی برای وارد شدن به حیطه‌هائی مثل بسط و گسترش طرح داستانی یا پرداخت دقیق‌تر شخصیت‌ها به عمل نمی‌آورند. او با وفاداری کامل و به‌ دست‌مایه و با سود جستن از عناصری مثل حرکات دوربین تدوین و طراحی دیدنی صحنه‌های درگیری، موفق به ایجاد ضرباهنگی بسیار سریع و نفس‌گیر (گاه یادآور عرصهٔ نقاشی متحرک) شده و با استفاده از آن می‌کوشد ذهن تماشاگر را از اندیشیدن به آن‌چه روی پرده می‌گذرد، بازدارد تا او در مقابل بتواند از ساخت و پرداخت حرفه‌ای صحنه‌های زدوخورد بی‌شمار فیلم لذت ببرد. مسیری که در دنبالهٔ این فیلم: بلید: قسمت سوم (۲۰۰۴) که کارگردانی آن را نویسندهٔ فیلم‌نامهٔ قسمت نخست، دیوید گویر به‌عهده داشت، نیز تداوم یافت.