پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تنهاترین؛ توانمندترین


تنهاترین؛ توانمندترین
● نگاهی به نمایش «دشمن مردم»
وقتی منافع اكثریت یك جامعه را به خطر بیندازی، حتی اگر حقیقت بزرگی را برایشان كشف كرده باشی، حتی اگر آسیب بی توجهی به آن «حقیقت» بزودی جامعه را به دردسر بیندازد، آن «اكثریت» تو را «دشمن» خود می خوانند و چه بسا «سنگ هایشان» را به طرف تو پرتاب كنند.
هنریك ایبسن، نمایشنامه نویس قرن ۱۹ اروپا در سه اثر ماندگارش، «دشمن مردم»، كشمكش میان «كشف حقیقت» و «منافع اكثریت» می پردازد تا در پس این به كشمكش، تلخی دردهای نهفته در اجتماع را چون آیینه ای به سمت مردم بگیرد؛ داستان این نمایشنامه درباره دكتر استوك مان و جامعه كوچكی در سواحل نروژ است. دكتر استوك مان كشف می كند كه آب حمام های طبی نوساز شهر كه اصلی ترین منبع درآمد مردم این شهر است، آلوده و مسموم و خطرناك است. او كه زمانی خود طرح ساختن این حمام های طبی را ارائه داده بود اما در مرحله اجرا شهردار با دست كاری در طرح او آسیب پذیری حمام ها را باعث شده بود، حالا طی تحقیقات به این نتیجه رسیده كه این حمام ها نه تنها در حال حاضر خاصیت درمانی ندارند كه باعث بیماری های خطرناك می شوند. دكتر استوك مان انتظار دارد مردم شهر از كشف او استقبال كنند. چرا كه به آنها «هشداری» بموقع داده و به عنوان یك خدمتگزار جامعه رفتار كرده اما شهردار كه برادر دكتر هم هست دوست دارد این موضوع سرپوشیده بماند و در نهایت به مردم می فهماند كه در صورت استقبال از كشف دكتر منفعت شان به خطر خواهد افتاد. دكتر می ایستد و مبارزه می كند اما همه چیزش را به باد می دهد.
ایبسن طرح این نمایشنامه را ظاهراً از داستانی واقعی الهام گرفته. داستان كشمكش حكومت و پارلمان نروژ و اعلام جرمی كه یك داروساز بر ضد یكی از شركت های بازرگانی كرده بود. اما در كنار این داستان واقعی كه مورد توجه ایبسن قرار می گیرد، ایبسن خودش و موقعیت فرهنگی اش را در جامعه آن روزهای نروژ به عنوان الگو دارد. نمایشنامه نویسی كه متخصص جمع آوری شواهد بیرونی اجتماع و بی پرده عریان كردن آنها در قالب برون ریزی یك یا چند شخصیت است. فضای سرد نمایشنامه های او، تلخی نگاه و انتقادهای او به جامعه و گاه حرف های تند و بی پرده او و اصراری كه می ورزد تا آیینه مقابل اجتماع بگیرد، مذاق خیلی ها را خوش نمی آید. نمونه آن خشمگین شدن كلیسا و مردم پس از چاپ نمایشنامه «ارواح» ایبسن. تا جایی كه به نوعی همان روزها و قبل از نگارش «دشمن مردم» ایبسن طعم «دشمن دوم» خطاب شدن را می كشد.
ایبسن یكی از تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان تاریخ درام است. استادی در شخصیت پردازی كه می تواند اجتماع را در یك شخصیت كوچك بازنمایی دهد. به شدت رئالیست است و گرچه شخصیت های نمایشنامه های او پرحرف اند اما حرف هایشان مابه ازای عملی دارد و شاید همین تناقض است كه كارگردانی آثار ایبسن را سخت می كند. آثاری داستان محور، دیالوگ محور كه حتی گاه به بیانیه های اجتماعی تبدیل می شود، اما پر از كشمكش و هیجان.
اكبر زنجانپور برای اولین بار به عنوان كارگردان به سراغ ایبسن رفته و از میان آثار او «دشمن مردم» را انتخاب كرده. به نظر می رسد مهمترین انگیزه او همانی است كه ایبسن در نوشتن این نمایشنامه داشته: انتقاد به جامعه. چون با هیچ دلیل دیگری نمی توان به سراغ این متن رفت. اگر كارگردانی بخواهد از میان آثار ایبسن اثری مردم پسند، قصه محور و دراماتیك را برگزیند «خانه عروسك» گزینه خوبی است. اگر بخواهد با اثری پیچیده دست و پنجه نرم كند «هداگابلر» بهترین گزینه است و... «دشمن مردم» اما جنس خاصی از درام است. جنسی كه هم می تواند «اكثریت جامعه» را پس بزند و هم سلیقه امروز علاقه مندان درام را. اكثریت جامعه كه می دانیم چرا ممكن است چنین اثری را نخواهند وقتی تند و گزنده دكتر استوك مان خطاب به مردم شهر می گوید: «من امروز حقیقت بزرگتری را كشف كرده ام. اینكه خطرناك ترین دشمنان حقیقت و آزادی اجتماع، اكثریت انبوه جامعه است. اكثریت است كه در جامعه ما آزادی را انكار می كند و جلوی زبانم را می گیرد. اكثریت زور دارد اما حق ندارد».
هرچند مخاطبین تئاتر عموماً نباید از میان آن اكثریت جامعه باشند اما هنوز ممكن است این جملات برخورنده باشد اما سلیقه امروز علاقه مندان به درام:
ممكن است دیگر امروز چنین لحن «بیانیه»وار و «پرحرف» و گاه حتی «شعاری» را نپسندیم. بحث حقیقت كلام ایبسن و حرفی كه در «دشمن مردم» می زند نیست. شاید امروز افت وخیزهای غیرقابل پیش بینی تری را ببندیم. حال آنكه در پرده دوم نمایشنامه می توان حدس زد روزنامه «پیك مردم» كه تنها حامی نظریات انقلابی دكتر استوك مان است بزودی جا بیفتد و به مرور همه او را تنها بگذارند.
حرف های تأمل برانگیز سلیقه امروز خیلی ها را در تئاتر پر نمی كند. اما آیا به این بهانه نباید سراغ «دشمن مردم» رفت؟ اینجاست كه اتفاقاً به نظر می رسد اكبر زنجانپور شجاعت به خرج می دهد با متنی روی صحنه می رود كه «جذاب» كردنش برای مردم سخت است. با متنی كه آنقدر در خشم گرفتن نسبت به مردم و اكثریت جامعه پیش می رود كه دكتر استوك مان می گوید: «اكثریت زور دارد اما حق ندارد. حق همیشه با اقلیت است. حقایقی كه اكثریت می فهمند چنان كهنه و پوسیده است كه مثل مرده، خود به خود متلاشی می شود» نه آنكه نظریه ایبسن درباره اكثریت جامعه، خصوصاً وقتی به منفعت شان می اندیشند، چهره ای از حقیقت نداشته باشد. نه، بسیاری از نظریه های جامعه شناسی این را تأیید می كنند اما آیا ما دوست داریم چنین نظریه ای را دقیقاً به صورت سخنرانی روی صحنه بشنویم؟
اما «دشمن مردم» با تمام این صراحت لهجه، حرف ها و كشمكش هایی هم برای خارج از سالن نمایش هم برایمان دارد. لحظه های پنهانی كه چند نمونه آن را اكبر زنجانپور خوب پنهان نگاه می دارد. تم اصلی این نمایشنامه كشف هیجان انگیزی برای مخاطب است. تم اصلی آن در جمله نهایی نمایشنامه نهفته. آنجا كه دكتر استوك مان از همه جا رانده به یوهانا - زنش - می گوید: كشف این لحظه ام این است كه «نیرومندترین فرد كسی است كه از همه تنهاتر باشد». تم اصلی این نمایشنامه «قدرت و تنهایی» است. تفكر و ایده ای كه می تواند ساعت ها ما را به خود مشغول نگاه دارد و پرسش های بی شماری برایمان بسازد و ما را با خودمان و جامعه به چالش بكشد و با «قدرت» و «تنهایی». این تنها جمله حتی می تواند نگاه ما به تاریخ، سیاست، فرهیختگی، فلسفه و... را نیز تغییر دهد.
كلید پنهان دیگر كالبدشكافی «دشمن مردم» شخصیت همیشه حاضر و همیشه ساكت «هولستر» است. ناخدای یك كشتی كه تنها فردی است از اطرافیان دكتر استوك مان و تنها بازمانده جامعه كه برای او می ماند و حتی او را یاری می دهد. او بیشتر ناظر است. در نهایت بدون آنكه ما و شاید دكتر استوك مان، بدانیم چرا، خانه بزرگش را در اختیار دكتر می گذارد تا محل سخنرانی اش باشد. با وجود آنكه كارش را از دست می دهد. ما هرگز از زبان او نمی شنویم كه آیا عقیده خاصی درباره «اكثریت جامعه»، «قدرت»، «تنهایی» و «كشف حقیقت» دارد یا نه. تنها جمله او كه بار معنایی خاصی دارد وقتی است كه در جواب دكتر كه خطاب به یوهانا می گوید «وقتی كه اسم مرا «دشمن مردم» گذاشتند مثل این بود كه با سوزن قلبم را خراشیدند. من نمی توانم این اسم منفور را از مدنظرم دور كنم. گوشت بدن مرا می خورد، مثل اسید غلیظ، هیچ دوایی هم علاجش را نمی كند، می گوید: «آقای دكتر! دیر یا زود نظر مردم تغییر خواهد كرد» حتی این جمله را هم نمی توانیم زیاد مهم بدانیم چرا كه می تواند تعارف تلقی شود.
ناخدا هولستر شاید در حقیقت همان «تنهای قدرتمند» باشد. كسی كه ترسی برای از دست دادن ندارد. او روی زمین ساكن نیست. مدام در دریا در سفر است. آدم همیشه در سفر هم تنهاست. بازی درست مهدی بجستانی در نقش ناخدا هولستر در نمایش زنجانپور ما را در حد و اندازه ای كه باید، درگیر و دار دیده شدن و دیده نشدن شخصیتی مانند هولستر نگاه می دارد. تضاد انقلابی بودن شخصیت دكتر استوك مان در رفتار و گفتار با آن بازی پرافت وخیز و پرعمل اكبر زنجانپور ناخدا هولستر در حالی كه هر دو از جنس «تنهایی» هستند كلید دیگری است كه در این نمایشنامه به دقت پنهان شده است.
قطعاً اگر كنكاش كنیم نكات دیگری هم در این نمایش را گزینش توانیم كرد كه پیرامونش به سؤال ها و جواب هایی برسیم و یا به سؤال ها و بی جوابی هایی.
اكبر زنجانپور نمی كوشد اتفاق جدیدی در متن دشمن مردم ایجاد كند. اتفاق نمایشی جدیدی. به اعتقاد او دشمن مردم اثری است كامل و آنقدر كلام ایبسن و نگاه انتقادی او را پسندیده كه به روایت بصری آن كفایت كند. بازی ها را خوب پرداخت كند و لحظه های تأثیرگذار كلامی و واكنشی نمایش را «مكث» بگذارد.
او تلاش نمی كند برای صحنه چهارم نمایشنامه كه در اتاق بزرگ خانه ناخدا هولستر می گذرد و سخنرانی دكتر برای مردم و فروریختن خشم دكتر و اكثریت منفعت طلب بیان می شود، كار اضافی بكند. صحنه را برای یك سخنرانی در لابه لای بده بستان های كلامی مهیا می كند و به ساده ترین شكل صحنه را برگزار می كند. به اعتقاد او این نمایش نیاز به حواشی های بصری و تصاویر فرامتنی ندارد. این را می توان از ساختار نمایشی كه روی صحنه می آورد فهمید. زنجانپور كارگردانی است كه بیش از هرچیز به وفاداری به متن و تفكر متن اعتقاد دارد و تمام سعی خود را در دست اجرا شدن آن به كار می گیرد و نه جذاب اجرا شدن و جور دیگر اجرا شدن آن.
سخن آخر:
روزگاری در قرن ۱۹ مردی پیدا شد كه با خودش فكر كرد چرا نروژ نمایشنامه ندارد. اكثر نمایشنامه های آن روز نروژ، یا فرانسوی بودند یا دانماركی. بعد او تصمیم گرفت نمایشنامه نویس نروژی شود و تبدیل به یكی از تأثیرگذارترین درام نویسان قرن و ماندگاران درام نویسی طول تاریخ. نمایشنامه نویسی با زبانی تلخ و بی ملاحظه.
دشمن مردم یكی از صریح ترین نمایشنامه های انتقادی در عرصه درام نویسی اثری متعلق به قرن ۱۹ كه تا امروز تاریخ مصرف داشته و احتمالاً تا قرن های دیگر.
نوشته هنریك ایبسن، به كارگردانی اكبر زنجانپور۲
آزاده سهرابی
منبع : روزنامه ایران