سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


فیلمم را بعداً می سازم


فیلمم را بعداً می سازم
جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر به باران کوثری باعث شد تا این بازیگر جوان سینمای ایران در ۲۱ سالگی به جایگاهی برسد که بسیاری از همکاران مسن ترش، به مرزهای آن نیز نرسیده اند. این جایگاه البته مسوولیت های باران را سنگین می کند اما در نوع خود عجیب و دوست داشتنی است.
با باران کوثری ۴۸ ساعت بعد از آنکه سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد درباره فیلم هایش و حواشی پیرامون جایزه اش به گفت وگو نشستیم. باران برخلاف همکاران محافظه کارش سوالی را بی پاسخ نگذاشت. درباره موضوعات مختلف صحبت کرد و البته هم با صمیمیتی مثال زدنی اجازه نداد تا گفت وگو شکل مرسوم مصاحبه های اینگونه را پیدا کند. مطابق معمول نام سوال کننده را حذف کرده ایم.
● وقتی اسامی نامزدهای جشنواره اعلام شد و نام باران کوثری دوبار در میان نامزدهای بازیگر نقش اول زن دیده شد، دو نوع برداشت به ذهن می رسید؛ عده یی پیش بینی می کردند که با توجه به دوبار نامزدی اگر قرار بر گرفتن جایزه باشد آن را به خاطر فیلم «روز سوم» با توجه به همه ویژگی هایش می گیری و برداشت دیگر این بود که با دوبار نامزدی اصلاً قرار نیست جایزه بگیری. خودت فکر می کردی که به خاطر «خون بازی» جایزه بگری؟
▪ راستش فکر می کردم به خاطر خون بازی جایزه بگیرم. به یک دلیل خیلی ساده و واضح که هر کسی هم این دو فیلم را می دید می گفت و آن هم نقشی بود که در خون بازی ایفا کردم. خون بازی نقشی است که مشخص است اجرایش سخت بوده (هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ اجرای بازیگری) و هم اینکه نقشی است که بیشتر دیده می شد و جای بیشتری برای بازیگری دارد. در حالی که در روز سوم همه این ویژگی ها و اتفاقات کمتر می افتد. هم نقش ، نقش ساده تری است در مقایسه با خون بازی و هم اتفاقات داستان و فضای فیلم اجازه خلاقیت و بازی را از بازیگر می گیرد. به همین دلایل فکر می کردم که اگر قرار بر گرفتن جایزه باشد به خاطر «خون بازی» می گیرم.
● فیلم های خانم بنی اعتماد معروف به این هستند که قبل از فیلمبرداری و در همان مرحله نگارش فیلمنامه تحقیقات و پژوهش های زیادی برایشان انجام می شود. در مورد بازیگری هم این اتفاقات می افتد؟ مخصوصاً درباره «سارا»ی خون بازی.
▪ خیلی زیاد. از ۳ ، ۴ ماه قبل از اینکه فیلمبرداری شروع شود تمرینات بازیگری شروع می شود، حتی قبل از کامل شدن فیلمنامه. این تمرینات شامل مواردی مانند دورخوانی یا بعضی اجراها به صورت محدود در دفتر می شود. در مورد خون بازی عملاً بازیگران وارد مرحله تحقیق شدند. هم برای من هم خانم فرهی و هم آقای رایگان در مرحله تحقیق با توجه به نقش های خودشان و به صورت جدا از هم.
اما این تحقیقات مشخصاً برای من خیلی زودتر شروع شده بود، از سال ۷۴ که مامان فیلم مستند زیر پوست شهر را که آن هم درباره اعتیاد جوانان بود، ساخت و امکان نمایش نیافت و من همراه مادرم در تحقیقات تولید این فیلم حضور داشتم و عملاً در جریان بودم، چند ماه قبل از تولید خون بازی دیگر خودم به تنهایی در مراحل تحقیقات حضور می یافتم. مثلاً جاهایی می رفتم که فقط افراد معتاد را راه می دادند مثل جلسات ترک اعتیاد که آقای میرکیانی گریم ام می کرد و من به اسم معتاد می رفتم در این جلسات.
● نمی ترسیدی از این تنهایی رفتن؟
▪ چرا دفعات اول می ترسیدم. ولی از یک جایی به بعد نه. یعنی این قدر حضور در این جلسات برای رسیدن به نقش برایم مفید بود و چیزهای جدید یاد می گرفتم که دیگر نمی ترسیدم. خودم مشتاق بودم که بروم.
● چقدر از این نکاتی که خودت در تحقیقات به دست آوردی در نقش سارا و اجرایش استفاده شد؟
▪ اگر بخواهم درصد بگویم، ۴۰ درصد را به حساب شخصیت پردازی درست فیلمنامه و ۶۰ درصد را به حساب تحقیقات خودم می گذارم.
● در فیلم صحنه یی هست که خودت رفته باشی و دیده باشی و الان در فیلم باشد و حاصل تحقیقات تو باشد؟
▪ اصلاً حرف مادرم بود وقتی که روز اولی که می خواستند به تنهایی مرا بفرستند به اینگونه مکان ها گفت من نمی توانم سر صحنه هدایت ات کنم و جاهایی را تو باید به ما بگویی که چه کار کنیم. برای همین خیلی صحنه ها مانند صحنه خماری ها من و مادرم و آقای عبدالوهاب یک جلسه سه نفره می گذاشتیم و صحبت می کردیم که الان سارا در چه حالتی است یا چه موقعیتی دارد و طرز برخوردش با مادرش چگونه باید باشد و براساس همین جلسات دکوپاژ و فیلمبرداری می کردیم.
● درباره این فعالیت دونفره مادرت و محسن عبدالوهاب که همواره سوال بوده و صحبت می شود توضیحاتی بده. به خصوص که الان هم اشاره کردی. در اجرای این نقش خانم بنی اعتماد و آقای عبدالوهاب هر کدام چه نقشی داشتند؟
▪ نمی توانم نقش این دو نفر را خیلی جدا کنم .آقای عبدالوهاب نگاه تیزبینی به بازیگر دارد. در مورد خود من خیلی خوشحال بودم که دو نگاه مرا می بینند و اشتباهاتم را تصحیح می کنند. آقای عبدالوهاب نکته های ریزی را اشاره می کردند که اگر به خودم بود اصلاً متوجه نمی شدم. برای من حضور توامان این دو نفر اطمینانی در کار می داد.
● حضور همزمان دو فیلم از تو در جشنواره و توجه داوران به هر دو آنها، باعث شد نام باران کوثری به عنوان بازیگر زن اصلی جشنواره امسال مطرح شود و اصلاً به نوعی تبدیل به شاخصه بازیگری زن امسال سینمای ایران شوی. چقدر این همزمانی و همین شاخص شدن را اتفاقی می دانی یا حاصل یک استراتژی خاص؟
▪ بزرگ ترین دلیلی که برای این توجه و دوبار کاندیدا شدنم می دانم تفاوت این دو نقش است یعنی فکر می کنم اگر نقش روز سوم تنها و جدا از خون بازی بود به این میزان دیده نمی شد. تفاوت این دو نقش خیلی مهم بود. البته این دو فیلم خیلی همزمان نبود چون که خون بازی را اواخر سال گذشته کار کردیم اما روز سوم مال همین چند ماه پیش است. اما اینکه هر دوی این نقش ها شاخص شده راستش باید بگویم که به نظرم کمی بازیگر بهتری شده ام. خون بازی برایم یک اتفاق بود و هنوز هم نمی دانم در زمان فیلمبرداری این فیلم چه اتفاقی برایم افتاده. هر وقت قرار است درباره خون بازی صحبت کنم نمی دانم چه باید بگویم.
درباره اتفاقی که درونم افتاده یا کارهایی که منجر به شکل گیری سارای این فیلم شده به نظرم در اجرای این نقش «انگیزه» خیلی تاثیر داشته؛ ترس از اینکه بگویند نقش به این مهمی را مادرم صرفاً به این دلیل که من دخترش هستم به من داده باعث شد نهایت تلاشم را بکنم. یک نفری که از بازی من خوشش نیامده بود گفته بود که هر بازیگری برای نقش اش زحمت می کشد، چیز مهمی نیست.
اما من این صحبت را نمی پذیرم چون فکر می کنم الان سینمای ما پر از بازی هایی است که بازیگرانش برایشان زحمت نکشیده اند و تلاشی نکرده اند. برای همین فیلم خون بازی و بازی ام در آن برایم خیلی مهم است. موقع فیلمبرداری خیلی بیشتر از آن چیزی که هر بازیگری انرژی می گذارد برایش انرژی گذاشتم. بعد از خون بازی توقع خودم از خودم خیلی بالا رفت. اینکه حالا می توانم نقشی مانند سارای خون بازی را بازی کنم خیلی رویم تاثیر گذاشت. حقیقت این است که روز سوم به اندازه خون بازی خودم را راضی نمی کند. یعنی الان که فیلم را می بینم به خودم می گویم که اینجاها را می شود بهتر بازی کرد یا از لحاظ اجرایی کارهای دیگری کرد.
● چرا؟ به خاطر عجله تولید فیلم بود یا کار کارگردان؟ یا خود شخصیت فیلم؟
▪ هیچ دلیلی نمی تواند این مشکل را توجیه کند. من بازیگر پذیرفته بودم که یک نقشی را در شرایطی بازی کنم، موظف هم هستم که به بهترین شکل بازی کنم. اگر نقش سمیره جا داشته بهتر اجرا شود و نشده فقط تقصیر من است. برای همین سمیره بعد از «سارا» مرا راضی نمی کند اما خب نسبت به نقش های گذشته ام قابل دفاع است.
● اگر فرد دیگری غیر از محمدحسین لطیفی قرار بود روز سوم را بسازد، باز هم بازی می کردی؟
▪ شاید نه، چون اعتمادی که به تسلط لطیفی روی دکوپاژ و قصه پردازی دارم به کارگردان دیگری ندارم.
● ظاهراً یک بار گفته بودی که در تنها سریال های تلویزیونی که حاضری بازی کنی، سریال های لطیفی است.
▪ قطعاً.
● چه اندازه روز سوم از همان سریال ها می آمد؟
▪ هیچی. فکر می کنم چون تعدادی از افراد گروه همکاران سریال صاحبدلان بودند، نمی توانیم بگوییم شباهتی بین صاحبدلان و روز سوم وجود داشت. کاملاً فضای پشت صحنه تغییر کرده بود. کاملاً یک اتفاق دیگری داشت می افتاد.
● این سوال را شاید باید سازندگان اصلی خود فیلم روز سوم پاسخ بدهند اما تو هم به عنوان یکی از عوامل تولید می توانی توضیحی بدهی. چقدر ساخت روز سوم متاثر از موفقیت سریال های لطیفی بود؟ اینکه یک تهیه کننده دولتی سفارش ساخت فیلمی را به گروهی بدهد که امتحانش را پس داده.
▪ به یک دلیل می پذیرم اما این موضوع اصلاً چیز بدی نیست. نکته یی که باعث می شود سریال های لطیفی مورد توجه قرار بگیرند ریتم آنهاست. لطیفی خیلی خوب ریتم را می شناسد. فیلم های سینمای قبلی لطیفی را ببینید، ریتم آنها به شدت به چشم می آید. «خوابگاه دختران» یا «عینک دودی» ضمن اینکه فیلم های خوش ریتمی هستند آثار سالمی هم هستند. یعنی پرفروش شدنشان کسی را ناراضی نمی کند. طبیعی است که با این موفقیت ها یک تهیه کننده دولتی هم علاقه مند به همکاری با لطیفی باشد و این موضوع چیز عجیبی نیست.● گفتی برای نقش سارا در خون بازی، زحمت کشیدی، تحقیق کردی و خیلی کارهای دیگر، برای «سمیره» روز سوم چه کردی؟ فیلم دیدی؟ کتاب خواندی؟ با مردم جنوب صحبت کردی؟
▪ تعدادی کتاب از پوریا گرفتم چون او در دوره یی برای نزدیک شدن به نقش اش خیلی کتاب خواند، ولی تحقیق به آن شکلی که برای سارا انجام دادم، در روز سوم نداشتم. برای اینکه سارا یک ویژگی مشخص داشت که می شد در انسان های دیگر پیدا کرد اما سمیره یک موقعیت انسانی بود که راه رسیدن به آن، این بود که در خودم بگردم تا ببینم اگر سه روز زیر خاک بمانم چه اتفاقی می افتد. برای سارا یک اتفاق دیگر از بیرون می افتاد و طبعاً تحقیق و بررسی بیشتری نیاز داشت.
● مراجعه به زنان و دختران جنوبی برای صحبت درباره آن دوره هم نداشتی؟
▪ چرا، خیلی. ولی راستش خیلی کمکی بهم نکرد جز در مورد لهجه. بعضی جزئیات هم از رفتارم در فیلم از همین مراجعات آمد. مثلاً جایی گریه می کنم و روسری را جلوی خودم می گیرم که این ویژگی همه زن های جنوبی است. ولی آن نوع کمکی که در دیدن آدم های معتاد و ترک کرده و پزشکان برای نقش سارا به دست آمده اینجا در روز سوم نبود.
● فیلم های احمدرضا درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را ندیدی؟
▪ سرزمین خورشید را ندیدم اما کیمیا را خیلی وقت پیش دیدم. قبل از فیلمبرداری خیلی دنبال این بودم که دوباره کیمیا را ببینم، آن هم به خاطر لهجه آقای شکیبایی که نهایتاً پیدا نکردم.
● معمولاً وقتی یک بازیگر در نقشی حضور فوق العاده یی دارد و مورد استقبال قرار می گیرد، بسیاری از کارگردان های دیگر با انتظار نوعی بازآفرینی همان نقش به سراغ آن بازیگر می روند. نمی ترسی اگر دوباره نقش معتاد پیشنهاد شود و بخواهی بازی کنی؟
▪ نه، اتفاقاً خیلی هم دوست دارم. برای اینکه مثل یک کلنجار با خودم است. برای نقش سارا دغدغه ام این بود که فقط یک معتاد صرف نباشد. انسان باشد. یک آدم ملموس باشد. اتفاقاً با حامد بهداد هم درباره همین موضوع صحبت می کردم. حالا سارا معتاد به هروئین بود. ولی خب دوست دارم اعتیاد به چیزهای دیگر یا یک آدم الکلی را بازی کنم.
● صحنه آخر خون بازی را دوست داری؟ به نظرت به کل فضای فیلم می خورد یا کارگردانان فیلم مجبور بودند این صحنه را اضافه کنند؟
▪ مجبور نبودند. فکر می کنم به عنوان بازیگر مهم ترین چیزی که از اول یک فیلم باید به آن فکر کنم هدف کارگردانان از ساخت یک فیلم است که اصلاً نوع بازی بازیگر را همین هدف تعیین می کند. آیا فیلم برای فروش بالا ساخته شده یا قرار است یاد جنگ را زنده کند یا... هدف اصلی سازندگان خون بازی هم پیشگیری و هشدار نسبت به فراگیری اعتیاد در میان جوانان بود. با در نظر گرفتن این هدف، صحنه آخر خون بازی برای من توجیه دارد و یک سکانس درست است.
● قبل از تولید و فیلمبرداری هم به چنین پایانی فکر شده بود؟
▪ بله، کاملاً. با همین هدف نوشته و ساخته شده است.
● خیلی ها که فیلم را دوست داشتند با این صحنه پایانی مشکل داشتند و به نظرشان با جنس فیلم خیلی همراه نبود. مخصوصاً با شخصیت خود سارا جور نبود.
▪ من به عنوان کسی که فیلم را دوست دارد، سکانس آخر برایم خیلی دوست داشتنی است که همیشه هم بغضم می ترکد موقع تماشایش. چون فکر می کنم ترک نمی کند و همه این آرامش و قول الکی است. من اصلاً سارا را با این پیش فرض بازی کردم که می دانستم ترک نمی کند.
● در صحبت هایی که با مادرت قبل از شروع فیلمبرداری داشتی، نپرسیدی که سارا چگونه معتاد شده؟
▪ دیالوگی در فیلم است که مادر می گوید اول از سیگار و بنگ شروع شد و حالا به این رسیده. راستش نپرسیدم به خصوص از وقتی که تحقیقات شروع شد و خودم مستقلاً به آن مراکز رفتم و با آدم های مختلف صحبت کردم، دیدم که اصلاً نمی شود نقطه شروعی در نظر گرفت. خیلی راحت شروع می شود و یادم هست جایی ترسیدم که نکند ناگهان خودم هم معتاد شوم. ضمناً ما اعتیاد سارا را خیلی پیشرفته نگرفتیم. یک اعتیاد یک ساله است.
● تماشاگر اتفاقاً احساس می کند که خیلی پیشرفته است.
▪ اگر فیلم را با یک کارشناس و فرد آشنا و مطلع نگاه کنید، متوجه می شوید که اعتیاد پیشرفته یی نیست. اما در همین حد اعتیاد هم همین واکنش ها را دارند. ضمن اینکه طبقه اجتماعی این شخصیت باید در نظر گرفته شود. سارا متعلق به طبقه نسبتاً پولداری است که خب خورد و خوراک مناسبی دارد و همین او را سرپا نگه می دارد.
● نقش معتاد در سینمای ایران یک نمونه و الگو دارد آن هم بهروز وثوقی در گوزن ها است. امسال ما به دو نقش متفاوت و امروزی از اعتیاد در جشنواره برخوردیم. یکی سنتوری و دیگری خون بازی. بازی کردن معتاد آن هم دختر و در سال ۸۵ برایت ترسناک نبود؟
▪ اولش چرا. اما خب واقعیت این است که سارا را بازی کردن آن هم به این شکل خیلی جرات می خواست. اینکه بخواهم یک معتاد کلاسیک را بازی کنم هم خیلی کار راحت تری بود و هم اینکه راحت تر پذیرفته می شد. ولی به این شکل خیلی ترسناک بود. جاهایی می ترسیدم که مبادا کسی باور نکند من یک معتادم. مثلاً فیلمی که خیلی جرات بهم داد «مرثیه یی بر یک رویا» بود.
‌● پس یک مرحله از تحقیقات دیدن فیلم هم بود.
▪ آره. دیدن یک سری از فیلم ها.
● غیر از فیلم «مرثیه یی بر یک رویا» چه دیدی؟
▪ فیلم آرنوفسکی خیلی کمکم کرد. الان بقیه فیلم ها یادم نمی آید.● از خون بازی تا حالا، یک روند دور از انتظاری را طی کردی. این موقعیت و جایگاه فعلی چگونه به دست آمده؟ چقدر موقعیت خانوادگی بهت کمک کرده؟
▪ فکر می کنم تنها بازیگریم که در نسل خودم پله پله جلو رفتم. شروع کارم خیلی عجیب و غریب نبود و اتفاق مهمی هم برایم نیفتاد. خانواده را در شروع کارم بسیار موثر می دانم و البته می پذیرم که سایه آنها بر سر کارهایم احساس می شود. اما این برایم ناخوشایند نیست و یک جاهایی بهش افتخار هم می کنم. «خوابگاه دختران» را در رسیدن به موقعیت فعلی بسیار موثر می دانم و از این لحاظ بسیار از آقای لطیفی ممنونم که بعد از مادرم به من اطمینان کرد و نقش مهمی را به من سپرد. صاحبدلان هم بسیار تاثیر داشت با استقبالی که از آن شد و حضور در کنار آقای محجوب که فوق العاده بود. البته سال ۸۵، خیلی سال خوش شانسی برایم بود.
● امسال بازیگری زن ایران در جشنواره فجر خیلی مهجور به نظر می رسید. در واقع به غیر از باران کوثری انتخاب دیگری به ذهن نمی رسید. به نظرت چه اتفاقی برای بازیگری زن ایران افتاده؟
▪ من همه فیلم ها را ندیدم. اما وقتی پریوش نظریه و رویا تیموریان کاندیدا هستند و من جایزه می گیرم، خجالت می کشم. امسال به نظرم فیلم ها خیلی مردانه شده بودند و نقش اول زن زیاد نداشتیم. کمی هم فکر می کنم که بازیگران بزرگمان به تکرار افتاده اند. به عنوان یک تماشاگر حرفه یی سینمای ایران این را خیلی احساس می کنم؛ اتفاقی که در بازیگری مرد ما نیفتاده و بازیگران بزرگمان مدام در حال تجربه اجرای نقش های متفاوت هستند.
● الان ترجیح می دهی نقش های خاصی را بازی کنی که به نظرت می توانی از عهده اش برآیی یا اینکه فکر می کنی هر نقشی را می شود خوب بازی کرد؟
▪ فکر می کنم هر نقشی را می شود بازی کرد و خوب بازی کرد اما من اصولاً ترجیح می دهم نقش هایی را بازی کنم که فکر کنم نمی توانم خوب اجرایشان کنم یا نقش هایی را بازی کنم که وقتی فیلمنامه را می خوانم بترسم و بگویم خیلی سخت است و نمی شود خوب بازی کرد. فکر می کنم آدم در بازیگری جایی می بازد که فکر کند دارد خوب بازی می کند.
● الان از چه نقش هایی می ترسی؟
▪ یک معتاد دیگر. اصلاً فکر می کنم ترس برای یک بازیگر خیلی چیز خوبی است.
● در جشنواره از جانب همکارانتان صحبت هایی درباره بازی شما و جایزه تان عنوان شد. نمی خواهی درباره آنها صحبت کنی؟
▪ دو نکته می خواهم بگویم. اول اینکه از تک تک آدم هایی که اعتراض کردند ممنونم. برای اینکه اصلاً نمی فهمیدم اهمیت این جایزه چیست و با این اعتراض ها الان خیلی از گرفتن این جایزه خوشحالم. نکته دیگر هم این است که فکر می کنم در جامعه یی زندگی می کنیم که می شود به خیلی چیزهایش اعتراض کرد و به همین دلیل اعتراض به نوعی ارزش تبدیل شده. هرکسی بیاید روی صحنه و اعتراض کند برایش سوت می کشیم. مراسم اختتامیه که اوج این قضیه بود و هرکس یک چیزی می گفت با استقبال روبه رو می شد. بخشی از این اعتراض ها را به حساب هیجان زده شدن آدم هایی می گذارم که وقتی پشت تریبون قرار می گیرند با استقبال حاضران هیجان زده می شوند و فکر می کنند باید اعتراض کنند. ارزش جایزه برایم الان خیلی بالا رفته وقتی فکر می کنم بعضی آدم ها برایش چه حرف هایی زدند و چه کارهایی کردند.
● توجه به بازیگران فیلم هایی که یک معضل اجتماعی را بیان می کردند، به نظرت پیامی از جانب داوران داشت؟
▪ من رای داوران را به این شکل نمی بینم. به نظرم داوران به چیزی غیر از فیلم ها توجه نکردند. به غیر از بازیگری زن به نظرم بقیه جوایز بحق بودند.
● جای داریوش مهرجویی را در میان کاندیداهای کارگردانی خالی نمی بینی؟
▪ چرا واقعاً جای مهرجویی خالی بود. البته من سنتوری را ندیدم اما ندید جای ایشان را خالی می دانم.
● در صحبت هایت به نظر می رسد که خودت خون بازی را بیشتر از روز سوم دوست داری.
▪ بیشتر به این دلیل که برای خون بازی زحمت بیشتری کشیدم. این زحمت را هم لازم داشت.
● ولی در مجموع داوران بیشتر به روز سوم توجه کردند. برایت این موضوع عجیب نیست که از رای داوران دفاع می کنی؟
▪ خب، خون بازی در بعضی رشته ها واقعاً نماینده یی نداشت. مثلاً موسیقی نداشت یا در رشته های بهترین فیلم و کارگردانی سازندگان خود فیلم خواسته بودند که داوری نشود. جوایز جشنواره فجر تکرار همان حرف تکراری است که نظر شخصی و سلیقه یی چند آدم است. حالا شاید این آدم ها بدسلیقه باشند.
● وقتی اسامی فیلم های بخش مسابقه جشنواره اعلام شد، نام فیلم خون بازی در بخش خارج از مسابقه به چشم می خورد. بعداً بر اثر اتفاقاتی این فیلم وارد بخش مسابقه شد. خیلی ها به دنبال این اتفاق گفتند که سازندگان فیلم خون بازی که پدر و مادرت هستند با توافقاتی شرایط حضور فیلم دربخش داوری را فراهم کردند تا تو جایزه بگیری. در مورد این صحبت ها نظری نداری؟
▪ خون بازی خیلی زودتر از آنچه که اعلام شد می توانست در بخش مسابقه قرار بگیرد. من آبادان بودم که مادرم زنگ زد و گفت فیلم می تواند با نامه یی که آقای میرکریمی نوشته وارد بخش مسابقه شود و نظر تو چیه. حرفی که همه زدیم این بود که در صورت رفتن به مسابقه حرف و حدیث پیش می آید. این را هم واقعاً می گویم که من خودم اصلاً دغدغه جایزه ندارم. پدر و مادرم که اصلاً نیازی به جایزه ندارند. نهایتاً فیلم بنا به اصرار دفتر جشنواره به بخش مسابقه رفت . حرفشان هم این بود که خون بازی یکی از اعتبارهای جشنواره است و باید در بخش مسابقه باشد. من اصلاً از این حرف خجالت می کشم که بگویند خون بازی به خاطر بازی من به بخش مسابقه آمده. آیا فیلمبرداری آقای کلاری درخشان نبود ؟ تدوین سپیده عبدالوهاب اتفاق نبود؟ تنها نکته خون بازی بازی من نبود که به خاطر آن فیلم به بخش مسابقه بیاید. تازه هم که فیلم از داوری فیلم و کارگردانی کنار رفت.
● زمانی در مجله فیلم مطلبی نوشته بودی در توصیف مادرت. آنجا از قول عزت الله انتظامی آورده بودی که گفته بعداً در اولین فیلمی که بسازی بازی خواهد کرد. این فیلم چه زمانی ساخته خواهد شد؟
▪ وقتی که مطمئن شوم فیلم خیلی خوبی بسازم.
● یعنی وقتی که سنت خیلی بالاتر برود؟
▪ سن خیلی در کار هنری مهم است. در کار هنری باید خیلی چیزها را قبلاً تجربه کرد.
● جنس فیلمت شبیه کدام یک از فیلم های مادرت خواهد بود؟
▪ نرگس.
گفت وگو با باران کوثری بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر
محسن آزرم
بابک غفوری آذر
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید