چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


سینمای ایران و مادران هنر مندش


سینمای ایران و مادران هنر مندش
تصویر «مادر» در سینمای ایران چندان متنوع و متفاوت نیست. نگاه احترام‌آمیز همه ما نسبت به این شخصیت و جایگاه مادر در تاریخ و فرهنگ ایرانی باعث شده اغلب تصویری ستایش‌آمیز از مادر در سینمای ایران ببینیم.
انتخاب مادرانه‌ترین تصویر در سینما كار‌چندان ساده‌ای نیست. در این یادداشت ۱۰ تصویر از ۱۰ مادر متفاوت یا تاثیر‌گذار در سینمای ایران را بررسی كرده‌ایم.
● رقیه چهره‌آزاد – مادر
نگاه علی حاتمی در «مادر» به شخصیت مادر نوستالژیك است. او مادر را هم مثل قطعه‌ای از گذشته‌ای رویایی و دست‌نیافتنی می‌بیند! مادری كه گویی از دنیایی دیگر آمده، خانه او مثل بهشت آرام و سرسبز است و مأمنی است تا فرزندانش كه هر كدام با مشكلات خود درگیرند، در كنار او و در خانه به آرامش برسند.
مادر در این فیلم مانند یك فرشته است. پوشش سپید و آرامش او در رفتار و حركات، این ذهنیت را تقویت می‌كند. روحیه خاص و غیرزمینی‌اش هم او را از آدم‌های زمینی جدا می‌كند. «مادر» فیلمی است در ستایش مادر و مهر مادری. رقیه چهره‌آزاد با آن صورت مهربان گزینه مناسبی برای این نقش بوده، نقشی كه مشابه‌اش را سال‌ها قبل در «سوته‌دلان» بازی كرده بود.
● حمیده خیرآبادی - همیشه مادر
حمیده خیرآبادی بیشتر از بسیاری از بازیگران سینمای ایران نقش مادر را بازی كرده، صورت مهربان و لبخندهای مادرانه‌اش از او سیمایی ساخته كه تصویر ذهنی همه ما از مادر ایرانی را كامل می‌كند، مادری احساساتی، زودرنج و مهربان كه سعی می‌كند اختلاف‌های فرزندانش را حل كند. چادر نمازی كه خیرآبادی همیشه بر سر دارد به یكی از ویژگی‌های كاراكتر او تبدیل شده، با این چادر او شمایل یك مادر سنتی و ایرانی به خود گرفته است.
خیرآبادی در كمدی سرگرم‌كننده و دوست‌داشتنی «اجاره‌نشین‌ها» یكی از به یاد ماندنی‌ترین نقش‌های مادرانه‌اش را بازی كرده؛ در فضای متشنج و شلوغ آپارتمان، این مادر است كه تلاش می‌كند همه را آرام كند. مادری كدبانو كه مثل همه مادرهای ایرانی حواسش به همه چیز هست. خیرآبادی در مجموعه‌هایی مثل «پدرسالار» و «كهنه‌سوار»، «خانه سبز»، «همسران» و... هم نقش مادر را با شیرینی بازی كرده است.
● پروین دخت یزدانیان – بی‌بی‌
بی‌بی مجید، مادر او نیست، مادربزرگ اوست اما برای مجید، بی‌بی مثل مادر است. جنس رابطه آنها مادر و فرزندی است. بی‌بی با همه كله‌شقی‌ها و حرف‌های عجیب و غریب مجید كنار می‌آید. اگرچه گاهی مجید را تنبیه هم می‌كند اما كاملا مشخص است كه دوستش دارد و دل‌نگران اوست.
پروین‌دخت یزدانیان پیش از «قصه‌های مجید» تجربه بازیگری نداشت اما با سینما بیگانه نبود. كیومرث پوراحمد به او فرصت داده نقشی را تجربه كند كه به او نزدیك است. یزدانیان نقش بی‌بی را زندگی كرده، در بازی‌اش اغراق و تصنع نیست. او تصویری است از مادری مهربان و دلسوز كه سبكسری‌های كودكانه فرزندش را به‌خوبی درك می‌كند. پروین دخت یزدانیان با این نقش خود را در سینمای ایران ماندگار كرد. او بعد از این در فیلم‌های «مهریه‌ بی‌بی»، «شب یلدا» و مجموعه «سرنخ» هم نقش مادر را بازی كرد. حضورش در «شب یلدا» و مجموعه «سرنخ» هم به یادماندنی است.
● سوسن تسلیمی – نایی جان
آنچه بیش از همه كاراكتر نایی‌جان در «باشو غریبه كوچك» را در یاد ماندنی می‌كند وجه اسطوره‌ای این زن است. زنی كه نمادی از زمین و زندگی هم هست. او است كه باشو (عدنان عفراویان) را در پناه خود می‌گیرد و جای خالی مادری كه جنگ از او گرفته، پرمی‌كند.
بهرام بیضایی در شخصیت پردازی نایی‌جان، نگاه ویژه‌ای به زن و جایگاه تاریخی دارد. زنی كه با همه اطرافیانش تفاوت دارد و زبان طبیعت را خوب می‌داند. این وجوه ویژه و خاص می‌توانست نایی‌جان را به یك كاراكتر تصنعی و غیرقابل باور تبدیل كند، اما توجه به جزئیات شخصیت پردازی و نزدیك كردن نایی به زندگی و تمركز روی رابطه او و فرزندانش باعث شده، نایی‌جان، هم كاراكتری قابل باور و تاثیر‌گذار از كار در آید هم وجوه اسطوره‌‌ای زن – مادر را با قدرت به نمایش بگذارد.
بازی قابل توجه سوسن تسلیمی در این نقش، خاطره‌انگیز و در یاد ماندنی است.
او حس مادرانه را در چشمانش و احساسات و عواطف زنانه را در چهره‌اش منعكس كرده است. «باشو غریبه كوچك» اگرچه درباره پسر جنوبی و جنگ زده‌ای است كه آرامش را در شمال كشور پیدا می‌كند، اما ستایشی است از مادر ایرانی و جایگاه و منزلت او در تاریخ و فرهنگ كشورمان.
● گلاب آدینه – طوبی، عفت
سیمای رنج كشیده طوبی در «زیر پوست شهر» تصویری است از همه زنان طبقه فرودست كه مهری ویژه و تعصبی خاص نسبت به خانواده و حفظ آن دارند. رخشان بی‌اعتماد در این درام تاثیر‌گذار اجتماعی،‌طوبی را به عنوان محور یك خانواده نشان می‌دهد زنی مستقل و مقتدر كه با وجود كمبود‌های فراوانی كه در زندگی دارد،‌ عطوفت خود را نثار خانواده می‌كند.
تلاش طوبی برای رفع سوء تفاهم‌ها و كج خلقی‌ها، برآمده از خلق‌وخوی اغلب مادران سنتی ایرانی است. زنانی كه دوست دارند همه اعضای خانواده‌شان در آرامش باشند. گلاب آدینه در این نقش بازی تاثیر‌گذاری دارد. لحن، نوع نگاه، حركت‌ها،‌ شیوه چادر سركردن و غیره به این شخصیت هویتی خاص و دوست داشتنی بخشیده است. آدینه در فیلم «مهمان مامان» هم به شكلی دیگر این نقش را تجربه كرد.
عفت خانم از همان طبقه اجتماعی طوبی است و تقریبا همان دلمشغولی‌ها و دغدغه‌ها را دارد. با این تفاوت كه عفت در یك فضای شادتر قرار گرفته و مخاطب می‌داند كه مشكل او بالاخره از طریق همسایه‌ها حل می‌شود! مقایسه بازی آدینه در هر دو فیلم نشان می‌دهد كه او چقدر روی جزئیات مسلط است. در «مهمان مامان» مانند «زیر پوست شهر» از طریق استفاده از میمیك چهره، حركات دست و بدن، اضطراب و دلواپسی عفت را به نمایش می‌گذارد. او بدون آنكه خود را تكرار كند، این دو نقش مشابه را با حلاوت و شیرینی بازی كرده. بازی آدینه در این نقش‌ها به زندگی و واقعیت نزدیك است و به همین دلیل بیننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
● فاطمه معتمدآریا – گیلانه، سیمین
رخشان بنی‌اعتماد در «گیلانه» برای اولین بار تصویری از تنهایی‌های زنانی ارائه می‌دهد كه به نوعی قربانی جنگ هستند. اسماعیل (بهرام رادان) بهانه‌ای است تا شاهد رنج مادری باشیم كه شاهد اندوه و آب شدن فرزند خود است. شاید در نگاه اول به نظر برسد این ویژگی‌های نقش جذاب و پخته گیلانه است كه باعث شده معتمد آریا این چنین پر فروغ ظاهر شود، اما با دقت روی بازی معتمد آریا متوجه می‌شویم كه درك بالای او از این نقش باعث برجسته شدن آن شده است. تلاش بیهوده گیلانه برای امید‌وار نگاه داشتن اسماعیل، دردناك است بدن ویران و بیمار زن، توان كشیدن بار زندگی را ندارد و همه اینها را معتمدآریا در بازی‌اش نشان می‌دهد. فرم راه رفتن و خمیدگی بدن این بازیگر ناتوانی گیلانه را موكد می‌كند.
معتمدآریا در «تقاطع» نقش یك مادر مدرن و تحصیلكرده را بازی كرده كه كاملا با گیلانه تفاوت دارد. او این بار هم حضوری دلنشین دارد، بی آنكه بازی بیرونی داشته باشد. او با یك بازی درونی و كنترل شده اضطراب مادرانه سیمین را به عنوان زنی كه دوره‌ای بحرانی را پشت سر می‌گذارد، منتقل می‌كند. نمونه سیمین را در سینمای ایران كمتر دیده‌ایم، جذابیت‌های دراماتیك كاراكترهایی از طبقه فرو دست باعث می‌شود نویسندگان و كارگردان‌ها به چنین كاراكترهایی بیشتر توجه نشان دهند، اما در «تقاطع» با زنی متفاوت روبه‌روییم. زنی كه مشكلاتی از جنس طبقه خود را با فرزندش و با محیط اطراف تجربه می‌كند و این مشكلات به خوبی در «تقاطع» نمود پیدا كرده است.
● بیتا فرهی– شكوه، سیما
بیتا فرهی این فرصت را داشته كه نقش دو مادر ویژه را بازی كند. در «كیمیا» شكوه در بحبوحه جنگ، نوزادی را نجات می‌دهد و در پناه حس مادرانه نسبت به او آرامش پیدا می‌كند. شكوه، مادر واقعی كیمیا نیست، اما احساس و عاطفه او نسبت به این دختر كه بخشی از جوانی او و گذشته‌ای است كه در جنگ جا مانده باعث می‌شود پدر واقعی دختر رضا (خسرو شكیبایی) كیمیا را به شكوه بسپارد. در سكانس اولین ملاقات رضا با كیمیا اضطراب و دل‌نگرانی شكوه از مواجهه پدر و دختر و بیم مادرانه از دست دادن كیمیا به خوبی در بازی این بازیگر دیده می‌شود.
اما بازی فرهی در «خون‌بازی» یكی از بهترین بازی‌های كارنامه اوست. سیما زنی است تحصیلكرده و مرفه كه بحران اعتیاد دخترش او را در موقعیت روحی شكننده‌ای قرار داده. سیما از سویی تلاش می‌كند سارا (باران كوثری) را به زندگی پیوند بزند و از طرفی مقابل سماجت و رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه‌اش مستأصل است. این استیصال و رنج مادرانه را به خوبی در بازی بیتا فرهی می‌توان دید. رنج مادرانه و ناتوانی سیما در مواجهه با سارا، در بازی فرهی تبلوری مادرانه پیدا كرده است. سكانسی كه او مجبور است به سارا موادمخدر بدهد تكان‌دهنده و تاثیرگذار از كار درآمده است.
● گلشیفته فراهانی – سپیده
«م مثل مادر» ملودرامی احساساتی و اشك‌انگیز است اما عاملی كه باعث می‌شود فیلم برای مخاطبی كه چندان از درام‌های احساساتی خوشش نمی‌آید قابل تحمل شود حضور گلشیفته فراهانی است. او توانسته تصویری تكان‌دهنده و تاثیرگذار از عشقی مادرانه ارائه دهد. عشقی كه با منطق همسر، چندان همخوان نیست اما اگر آن را از بعد عاطفه مادری ببینیم قابل توجیه است.
سپیده كاراكتری است كه در چند مقطع مختلف او را می‌بینیم. گل‌شیفته تفاوت‌های روحی و جسمی این كاراكتر در حالات مختلف را به خوبی منعكس كرده است. بخش قابل توجهی از موفقیت فیلم به واقعی درآمدن سكانس‌های مشترك گل‌شیفته‌ فراهانی و علی شادمان برمی‌گردد، عاطفه مادری در این فصل‌ها موج می‌زند. ارتباط متقابل و بازی درخشان هر دو بازیگر كمك كرده تا این فضا قابل باور و گاهی تكان‌دهنده از كار درآید.
● ترانه علیدوستی – ترانه
ترانه علیدوستی در اولین تجربه سینمایی‌اش نقش یكی از جوان‌ترین مادران سینمای ایران را بازی كرد. مادری كه به تنهایی و در شرایطی دشوار و بدون حامی، فرزندش را به دنیا می‌آورد. ترانه پرنیان دختری ۱۵ ساله است. در فیلم او را در ۳ مقطع مختلف و حساس می‌بینیم. زمانی كه با امیرحسین آشنا شده و شور و شوق خاصی در رفتارش هست. مقطعی كه باردار است و مقطعی كه نوزادش را به دنیا آورده. در این بخش‌ها نوعی پختگی در حركات و چهره ترانه مشهود است كه تفاوت او را با دوران قبل از مادر شدن به وضوح نشان می‌دهد. در فیلم، سكانسی هست كه اغلب درباره‌اش نوشته‌اند جایی كه ترانه در كلاس درس نشسته و حضور نوزاد را حس می‌كند. تعجب و شوری كه در نگاه ترانه می‌بینیم، یكی از تاثیرگذارترین سكانس‌های «من ترانه ۱۵ سال دارم» است. در پایان فیلم، ترانه برای دخترش به نام خود شناسنامه می‌گیرد. هویت او متعلق به مادری است كه مقتدرانه برای زنده بودنش تلاش كرده است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید