چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زنان در بریتانیا


زنان در بریتانیا
زنان در بریتانیا در قرن بیستم شاهد تحولات و انقلابات بزرگی در زندگی، رفتار و محیط شان بوده اند. «دنیای زنانه» در بریتانیا طی قرن بیستم کاملا زیر و رو شده است. کتاب «زنان در بریتانیای قرن بیستم» ویراسته انا زواینیگر – بارگیلسکا (۲۰۰۱) مجموعه مقالاتی است که جمعی از مورخان آن را نوشته و لحظات مختلف تحول زنان در بریتانیا را ثبت، مستند و تحلیل کرده اند. زنان در بریتانیا
زنان در بریتانیا در قرن بیستم شاهد تحولات و انقلابات بزرگی در زندگی، رفتار و محیط شان بوده اند. «دنیای زنانه» در بریتانیا طی قرن بیستم کاملا زیر و رو شده است. کتاب «زنان در بریتانیای قرن بیستم» ویراسته انا زواینیگر – بارگیلسکا (۲۰۰۱) مجموعه مقالاتی است که جمعی از مورخان آن را نوشته و لحظات مختلف تحول زنان در بریتانیا را ثبت، مستند و تحلیل کرده اند. مروری بر کتاب نشان می دهد آنچه زنان بریتانیایی در یک قرن گذشته تجربه کرده اند، کم و بیش اغلب زنان جهان آنها را تجربه کرده یا اکنون در حال تجربه کردن آنند. الگوی اصلی کتاب مقایسه وضعیت زنان در دهه های نخست قرن بیستم (۱۹۰۰) با دهه آخر این قرن است اگرچه گام های دیگر تحول بخصوص آنچه را در میانه قرن رخ داد، با جزئیات شرح می دهد. این کتاب بخش های مختلف مربوطه اشتغال، آموزش، بهداشت، سیاست، ازدواج و خانواده، سالمندی، تربیت و پرورش کودک، فراغت، تلویزیون، جنگ و صلح، باروری و جمعیت، قومیت و ملت و غیره دارد. کاش این کتاب بطور کامل بهزبان فارسی ترجمه می شد تا ما بتوانیم بینش تطبیقی از وضعیت امروز خودمان در زمینه وضعیت زنان بدست آوریم. من پیش از این در مقاله «انقلاب سبک زندگی» بسیاری از ابعاد مهم تحول زندگی در بریتانیا را شرح داده ام. در این یادداشت کوتاه با ترجمه برخی بخش های کتاب «نان در بریتانیای قرن بیستم» می خواهم یک تصور ملموس از این موضوع ارائه کنم. در این گزارش قصد تجزیه و تحلیل علل و چرایی مسائل را نداریم و کتاب مورد بحث نیز در این زمینه چندان بحثی ارائه نکرده است. تنها به این اشاره می کنم که زنان در ایرا قرن بیستم نیز شاهد تحولات شگرفی د زنگی و محیط شان بوده اند اگرچه این تحولات با آنچه در بریتانیا رخ داد تفاوت هایی دارد.
در دهه ۱۹۲۰ «دوره ادوارد»، «بدن مدرن» ظاهر شد. بدن مدرن زنانه پایگاه تحولات بسیاری بود که به دنبال آن نگرش های مدرن نسبت به زنان هم شکل گرفت. در این دوره برای نخستین بار بدن زنان، باریک و نیم رخ و قالب آن، جلوه بیرونی پیدا کرد. البته بدون تآکید بر پیدایی سینه ها و کمر. دامن های بلند ویکتوریایی برچیده شد. بلندی دامن ها تا زانو آمد و برای اولین بار ساق پاهای زنان عریان و در ملاء عام دید مردان قرا گرفت. بطور همزمان موهای زنان کوتاهتر، آریش کردن از نظر اجتماعی پذیرفته و برنزه کردن پوست امری عمومی گردید. برای قرون متمادی تنها اقلیتی از زنان از آرایش استفاده می کردند. فرهنگ مصرف انبوه زمینه استفاده عمومی آن را فراهم ساخت.
تا قبل از قرن بیستم تنها زنان طبقه بالا و زنانه فاحشه آرایش می کردند. اما در دهه ۱۹۳۰ آرایش کردن کاملا عمومیت یافت و دیگر آرایش کردن تنها به «زنان طبقه بالا» تعلق نداشت. نه تنها حضور زنان در جامعه و میدان های کار و اشتغال، بلکه فیلم های هالیوود هم تآثیر زیادی بر زنان در دهه ۱۹۳۰ و بعد از آن در بریتانیا داشت. سینما نقش اساسی در گسترش آرایش داشت. استفاده از رژ لب، پودر صورت و ریمل اقلام آرایشی بود که در جنگ جهانی دوم عمومیت پیدا کرده بود و دو سوم زنان بخصوص جوانان از آن استفاده می کردند. بررسی های زمان جنگ نشان می دهد ۹۰ درصد زنان زیر ۳۰ سال و ۳۷ درصد بالای ۴۵ سال آرایش می کردند. در سال های بین دو جنگ (اول و دوم) نگرش به زنان تغییر کرد. بدن قلمی و نرم و جوان به مثابه بدن ایده آل زنانه شناخته شد. بعلاوه، آرایش کردن و رژیم گرفتن جزء ویژگی هایبدن زنانه شد. به همین دلیل صنایع آرایش و تغذیه در مقیاس تولید انبوه ناگهان رشد کرد. در این دوره فرهنگ تربیت بدنی یا بدنسازی زنان مانند ژیمناستیک، شنا، رقص و کوهنوردی بسیار توسعه یافت. نتیجه این تحولات ظهور پدیده «زنانگی جسور» بود که نسبت به زنان قرن نوزدهم بسیار آزادتر بودند. در دهه ۱۹۶۰ مجددا بدن زنانه با تغییرات زیادی همراه شد. در این دوره بدن زنانه باریک اندام تر شد و باریکی اندام حکایت از عدم پذیرش وظایف سنتی که مردن بر دوش زنان می گذاشتند تلقی می شد. در دهه ۱۹۸۰ باریک و ماهیچه ای و پر بودن مدل ایده آل زنانه شد. مهمترین تحول در قرن ۲۰ این بود که دیگر فرزندآوری لزوما با ازدواج همراه نبود. به تعبیر دیگر سکس و ازدواج از یکدیگر جدا شدند.
در کنار تحولات مذکور در زمینه بدن زنانه، سکس نیز برای زنان معنای متفاوتی پیدا کرد. تا قبل از قرن بیستم یک اخلاقیات دو گانه و معیارهاهای دوگانه ای در زمینه رفتار جنسی بین زن و مردم وجود داشت. در حالیکه جامعه بریتانیا سکس را برای مردان آزادتر، منبع لذت و حاکمیت معیارهای اخلاقی در آن سست تر بود، درباره زنان حداکثر سخت گیری اعمال می شد و زنان نه تنها درک لذت بخش از سکس نداشتند بلکه روابط جنسی عرصه ای بود که زنان در آن باید بیشتر اخلاق و پرهیزگاری خود را به نمایش می گذاشتند. زنان نه تنها باید تقوی جنسی پیشه می کردند بلکه مهمتر از آن باید طوری وانمود می ساختند که فاقد نیرو و احساس جنسی هستند. میل جنسی زنان اساسا تنها در پاسخ به نیاز جنسی مردان مشروعیت می یافت و زن خود حق تمتع جنسی و ابراز آن را نداشت. زنان مجرد اساسا فاقد حق داشتن هرگونه احساس جنسی بودند و باید این احساس به هر نحو ممکن سرکوب شود. تنها بعد از ازدواج و رفتن زن به خانه شوهر بود که می توانست اولین تجربه جنسی خود را بدست آورد. اگرچه در آنجا نیز او باید در چارچوب مفهوم مادری سکس را فهم می کرد نه به مثابه امر جنسی و لذت بخش. تنها طبقات بالا جامعه بودند که به زنان تا حدودی آزادی های بیشتری اعطا می کردند. در اواخر قرن نوزده بحث «عشق آزاد» توسط سوسیالیست ها و گروه های آزاد اندیش مطرح شد. بحث آنها معطوف به کوتاهتر کردن دست دولت و کلیسا از روابط جنسی بود. اما توجه چندانی به آزادی جنسی برای زنان نداشتند.
اما از دهه های نخست قرن به بعد وضعیت سکشوالیته زن شروع به تغییر کرد. بطوریکه در نیمه قرن زنان آگاهی های جنسیتی بسیاری پیدا کردند و دریافتند که سکس تنها به معنای پرهیزگاری و ابزاری برای ابراز تقوی زنانه نیست بلکه مهمتر از آن، سکس تولید لذت می کند و شکل دادن به هویت زنانهسهیم است. البته تا این زمان هنوز لحظاتی که زنان می توانستند ارگاسم کامل را تجربه کنند نه تنها کمتر از مردان بود بلکه اساسا بسیاراندک بود و هنوز این تصور بین مردانحاکم بود که زن نبا لذت ببرد یا تقاضای لذت جنسی داشته باشد. روند توت با سرعت ادامه پیدا کرد چنانکه در دهه ۱۹۸۰ با گسترش جنبش زنان ونظریات فمنیستی و تحول ساختارهای اجتماعی خصوص خانواده و رواج رسانه ها، زنان توانستند به یکباره از بزرگ ترین مانع تاریخیجنی شان یی «بکارت» عبور کنند. یک بررسی نشان می دهد زنان نسل ها نیمه قرن بیستم اغلب تاریخ بریتانیا را بگونه ای دوره قبل از بکارت و دوره بعد از بکارت تقسیم می کنند. دوره قبل از بکارت را دوره بردگی و بیگاری جنسی زنان برای مردان قلمداد می کنند. این زنان معتقدند بکارت مانند دیوار چین، دوره ده داری بشریت را تداعی می کند. البته این سخنان امروزه برای دختران جوان بریتانیایی معنایی ندارد زیرا آنها اساسا تصوری از بکارت به
● مثابه مانعی در راه زنانگی و انسایت شان ندارند.
کنترل باروری از جمله مهمترین تحولات مربوط به زنان در قرن بیستم بود. تا قبل از آن تلقی عمومی از زن در بریتانیا این بود که زن ماشین باروری است و مردان فرمان این ماشین را در اختیار دارند. از اینرو زنان ناگزیر بودند به تعدادی که مردان می خواستند باردار شوند. مردان در گذشته میلی به جلوگیری از بارداری از راه نریختن منی در رحم زنان نداشتند زیرا این کار باعث ناقص شد عیش آنها می شد و لذت کامل جنسی را از آنها می گرفت. در عین حال ابزارهای کنترل بارداری مانند کاندوم و قرص های ضد بارداری نیز وجود نداشت. از اینرو زنان محکوم به حاملگی های مکرر می شدند. این امر نه تنها آسیب های جسمی فراوان به جسم آنها می زد بلکه اساسا زندگی اجتماعی آنها رامحدود به تربیت بچه می کرد و فرصت های زندگی و توجه به فردیت و خلاقیت را از زنان بریتانیایی می گرفت. در عین حال بچه ها زندانی بودند که مردان برای زنان خلق می کردند و آنها را در اسارت و بردگی خود نگه می داشتند. با پیدایش قرص های ضدبارداری و ابداع ساده اما مهم کاندوم در دهه ۱۹۶۰ نه تنها دختران توانستند با آسودگی خاطر رابطه جنسی با مردان را تجربه کنند، بلکه زنان متآهل نیز برای همیشه از زندان کودکان رها شدند. در عین حال، آگاهی های مردان بریتانیایی نیز افزون شده و تحولات فرهنگی باعث پذیرش کنترل باروری توسط مردان هم شده بود. نتیجه این تحولات این بود که زنان بریتانیایی توانستند برای نخستین بار در تاریخ خود کنترل باروری را در دست گیرند و از این لحظه بود که زنان انگلیسی شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر را به عنوان آ رمان زندگی خود به مردان و جامعه قبولاندند. با ظهور نهادهای جدید مانند شیرخوارگاه، مهد کودک، درسه و دانشگاه و نهادهای تفریحی مانند رسانه ها و سینماها و غیره، زنان توانستند وظیفه تربیت و مراقبت از آن یک فرزند را هم تا حدودی از دوش خود بردارند و بجای آن به پرورش استعدادها و توانایی های انسانی دیگر خود بپردازند. توسعه آموزش عالی بخصوص به زنان بریتانیا کمک کرد تا تصویر دیگری از خود ارائه کنند. از دهه ۱۹۹۰ به بعد زنان بریتانیایی فرصت های تازه ای برای ابراز فردیت و خلاقیت و لذت بردن از زندگی، خلق شیوه از زیستن برپایه تلقی ای متفاوت از زنانگی ارائه کردند. اکنون آنها انتخاب می کنند، می نویسند، خلق می کنند، تصمیم می گیرند و مردان را رهبری می کنند. زنان بریتانیایی اکنون با توجه به تجربه غنی عاطفی و همچنین تحصیلات و خلاقیت بالای خود، شایستگی بیشتری برای رهبری جامعه از خود نشان می دهند. خانم مارگارت تاچر نه تنها صدراعظم بزرگ بریتانیا بلکه نمادی از زن مدرن بریتانیایی در میدان سیاست است. خیل عظیم نویسندگان و هنرآفرینان و کارآفرینان زن بریتانیایی امروز این جامعه را در مرحله متفاوتی از تحول خود قرار داده است. خانم ج. ک. رولینگ با خلق داستان هری پاتر توانست خلاقی زن بریتانیایی را به نمایش بگذارد. اگرچه هنوز زنان بریتانیایی راه زیادی برای رسیدن به وضعیت برابر با مردان و ایده آل زندگی دارند.
منبع : فرهنگ‌شناسی