پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کارتون کبریت های بی خطر


کارتون کبریت های بی خطر
كاریكاتور و كارتون های مطبوعاتی جزء آن دسته هنرهایی هستند كه نیاز آنها به واقع گرایی یا هنر رئالیستی كاملاً محسوس است. مطالعه واقعیت های ملموس برای خلق آثار كارتونیست ها یك وظیفه فوری و جدی است. كاریكاتوری را می بینیم كه در یك روزنامه یا نشریه چاپ شده است و در آن فرضاً یك مسئله اجتماعی یا یك رخداد اقتصادی به تصویر در آمده است. مسلماً اگر اتفاقات ملموس محیط خلق چنین اثری را پنهان كنیم دیگر چه چیزی از آن باقی می ماند؟
حال اگر فرضاً پرسوناژ اصلی چنین اثری شخص رئیس جمهور باشد آیا هنرمند كارتونیست می تواند یا می توان از او خواست كه موجود دیگری را به جای رئیس جمهور قرار دهد؟
كارتونیست ها یا هزل نگاران با توجه به موقعیت پدید آمده كه متاثر از رخدادهای سیاسی یا اجتماعی است می بایست به گونه ای كار كنند كه ضمن احترام به ویژگی های فردی كاراكتر مورد نظر، عملكرد او را برای مخاطبینی كه در درجه اول در محل وقوع آن رخداد رشد یافته اند باز گو نمایند. در این وضعیت خواستن از آنان كه در محدودیت های فكری و اعتقادی خاصی قرار بگیرند غیر منصفانه است.
بی گمان پروسه رعایت بعضی از موازین و مقررات دست و پا گیر و غیر منطقی علاوه بر آنكه بر میزان جذابیت و خلاقیت های هنرمندانه تاثیر می گذارد، به لحاظ هنری نیز بسیاری از آیتم های با ارزش یك كار حرفه ای و دقیق را نیز موكول به نظر صاحب نشریه و یا متصدیان آن می كند. در این گونه مواقع پرسش های رادیكال یك هنرمند از یك مسئول ممكن است تبعاتی را برای پرسشگر به دنبال داشته باشد كه با ارجاع به نظریه مصلحت اندیشی، از سوی صاحبان نشریه با جدیت و وسواس بسیار دنبال می شود، چیزهایی كه در كیسه هنرمند گذارده می شود با كمی دورنگری این است: «لطفاً بیشتر به موارد تفریحی بپردازید» و مسلماً اگر به نتیجه نرسند در شدید ترین واكنش كار او به كس دیگری احاله می شود. در ادامه نیز برای كارتونیست تازه وارد اصل كبریت بی خطر بودن یك مانیفست قابل احترام است كه باید در همه حال به آن توجه شود.
«جان بریجر» منتقد برجسته هنری وقتی به تفسیر و تحلیل آثار «ژان فرانسوا میله» نقاش معروف می رسد می گوید: «دموكراسی نه به مفهوم رعایت حقوق پارلمانی آن كه به مفهوم رعایت حقوق انسان باید رعایت شود» و در ادامه می افزاید: «واقع گرایی از آن روی كه از شرایط پنهان اجتماعی پرده برمی دارد همگان می توانند آنچه كه آشكار شده را تشخیص دهند.»۱
بر این اساس دموكراسی و نیز پرداختن به هنر رئالیستی مسئله ای است كه «بریجر» در تحلیل آثار میله به آن اشاره دارد زیرا میله قصد دارد در آثار خود به شرح مشكلات طبقه روستایی توجه كند اما به خاطر داشته باشیم كه از نگاه این منتقد هنری مقوله دموكراسی نه به خاطر بازی های پارلمانی و یا سیاسی آن بلكه بیشتر از همه برای پاسداری از حقوق عادلانه انسان ها اهمیت دارد، این همان تحلیل رادیكالی است كه متاسفانه بسیاری از مدعیان راهبردی بحث های اجتماعی در كاربرد واژه دموكراسی قادر به درك آن نیستند یا عامداً به آن نمی پردازند، از سوی دیگر براساس ایده جان بریجر هنرمندان اگر خواسته باشند تحلیل واقع گرایی را كنار بگذارند به ناچار دچار نوعی گرایشات فردی و یا پیروی از هنر انتزاعی و سمبلیك می شوند، اشكالی كه در این نوع سبك كار وجود دارد ترویج روحیه دوگانه نگری یا روحیه محافظه كارانه است. هنرمند در این انتخاب با توجه به ابهامات موجود در هنر انتزاعی و معانی سمبلیك می تواند روحیات محافظه كارانه خود را به صورتی فریبكارانه در زیر نقاب مدرنیسم و ایده های هنر آبستره نهان سازد و یا حتی تقویت كند، بر این اساس همانند جمله معروف «بخشش جایز نیست اعدامش كنید» هنرمند می تواند در هنگام خطر و یا در مواجهه با انتقادات مخالفان، با توجیه اینكه مثلاً منظور من از این اثر چیز دیگری بود خود را از دردسر های پاسخگویی نجات داده و در ادامه نیز مخاطبین را با توده ای از تصورات مبهم تنها گذارد.
گاه نیز مواردی پیش می آید كه كارتونیست در ابتدای كار خودش هم نمی دانسته است كه مثلاً در بیان موضوع تند رفته و یا رعایت برخی شئونات را كنار گذاشته است. در این مواقع معمولاً مسئولان نشریه به او می گویند: «البته كه شما قصد توهین نداشته اید ولی بهتر است مثلاً اینجای كار را تغییر دهید»، مسئولان مطبوعاتی با لحنی محترمانه از او می خواهند كه در آینده تغییر جهت دهد ولی در آینده شاهد اتفاقات دیگری هم هستیم اینكه «كارهای او دیگر چاپ نمی شود».
اما این اتفاق از نگاه صاحبان مطبوعات رخداد مهمی نیست چون تعدادی كارتونیست دم دستی همیشه وجود دارند كه مطابق سلیقه عامه پسند كار ها را سرو سامان می دهند، آنها كار خود را به خوبی بلدند خوب رنگ می زنند تكنیك خوبی هم دارند و البته انتقاد هم می كنند ولی در هنگام نتیجه گیری بیشتر به نصفه پر لیوان نظر دارند تا خالی آن. بر این اساس گرایش هنرمندان كارتونیست به تصویر سازی نیز از همین جا آغاز می شود. البته هستند منتقدانی كه تصویر سازی را نیز جزء منشعبات هنر كارتون منظور می كنند ولی واقعیت این است كه بهتر است آنها را در دوشاخه مجزا دسته بندی كنیم، هنر كارتون خصلتی رئالیستی و صریح دارد و فرو رفتن در چنبره «ایلوسترایشن» در محیط هایی كه نهاد های دموكراسی به خوبی در آنها شكل نگرفته به هر دلیل بیشتر به نوعی فرصت طلبی دامن می زند لذا از نگاه بسیاری از منتقدان ارائه تصویر سازی به جای مضامین كارتونی نوعی فرار از واقعیت ها و احیاناً از سر عافیت طلبی است.
پی نوشت:
۱- «درباره نگریستن» جان بریجر/ فیروزه مهاجر- انتشارات آگاه ۱۳۳۷ (صفحه ۱۰۳)
یحیی تدین
منبع : روزنامه شرق