جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گوهر تابنده بود مخزنی


گوهر تابنده بود مخزنی
مرد به فرّ و شرف میهنی‌
نازد و پوید ره مرد افکنی‌
هر که به حق تکیه به ایمان کند
یابد از آسیب زمان ایمنی‌
عشق وطن در صف میدان دهد
پیرهنت را صفت جوشنی‌
دشمن او باش ز اغیار و یار
هر که کند با وطنت دشمنی‌
ور بودت دشمن پولاد چنگ‌
مشت درشتت سزد و آهنی‌
هر که بود شیر دل اندر مصاف‌
هست ورا قدرت شیراوژنی‌
روح نشاید که بود ناتوان‌
تن نسزد لاغرک و مردنی‌
بس دژ رویین که گشایی به چنگ‌
گر بودت همت <رویین تنی>‌
گر نزنی خنده به روی بلا
نیز مشو ناله‌زنان شیونی!‌
پرتو ایمان چو فروزد به دل‌
دیده جان یابد از او روشنی‌
باش به امید خدا در نبرد
یکسره با نیروی اهریمنی‌
دامن از آن قوم فراچین که شد
شهره به آلایش و تردامنی‌
اسب به میدان هوا در، متاز
گرچه کند خنگ هوس توسنی۱‌
ره نزند مرد گران عزم را
غول هوسها که کند رهزنی‌
راه خرد پوی، کزان باشدت‌
ایمنی از رهزنی و ریمنی۲‌
بر سر آب است اساس هوس‌
وانچه بر این پایه بود مبتنی‌
خواهی اگر گلشن جان با صفا
خیره مشو همنفس گلخنی۳‌
ورد مساز آنچه که ناگفتنی‌
پیشه مکن آنچه که ناکردنی‌
بر در ارباب زر و زور و جاه‌
نیز مشو حلقه صفت منحنی‌
صرف مکن نقد کمال و هنر
در ره پوشیدنی و خوردنی‌
رو به دنائت مکن از راه آز
بر در هر ناکس پست و دنی‌
همچو ذخائر تو به گنجینه باش‌
گوهر تابنده بود مخزنی‌

دکتر ادیب برومند
پی‌نوشتها:‌
۱.‌ خنگ: اسب؛ توسنی: سرکشی‌
۲‌. ریمنی: اهریمنی‌
۳.‌ گلخنی: منسوب به تون حمام؛ تون‌تاب‌
منبع : روزنامه اطلاعات