یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

لب، لت، لج، لح


لباس بعد از عيد براى گَلِ منار خوب است
رک: قباى بعد از عيد...
  لب‌بام آمدى قاليچه تکاندى قاليچه گرد نداشت خودت را نماندى؟٭
نظير:
    ديدار مى‌نمائى و پرهيز مى‌کنى بازار خويش و آتش ما تيز مى‌کنى؟ (سعدى)
    ـ پريروز تاب مستورى ندارد چو در بندى سر از روزن برآرد (جامى)
٭ نماندى: نشان دادي
لب بود که دندان آمد
حق تقدّم با من است (يا با ماست)
لب به هر طعمه ميالاى که دندان شکند٭
٭ ............................ بر سرِ خوان فرومايه ز پالودهٔ قند (جامى)
لب تشنه‌ايم و بر لب دريا نشسته‌ايم
رک: لبِ تشنه و آب چشمه
لب تشنه نيز نگذرد از جويبار اسب (کاتبى)
نظير: تشنه را آب محال است که از ياد روَد (کليم کاشانى)
لب تشنه و آب چشمه
نظير: 
    من تشنه و در پيش من روان آب زلال (جامى)
    ـ لب تشنه‌ايم و بر لب دريا نشسته‌ايم
لب خزينه را مى‌بوسد و توى خزينه ادرار مى‌کند
نظير: نان کافر را مى‌خورد بالايش شمشير مى‌کشد
لب ديد و دندان نديد!
رک: آنقدر نبود که خوراک يک بنگى بشود
لب گفت: آمد. دندان گفت: نيامد. شکم گفت: اين چه غوغا بود بالا که پائين نيامد!
رک: آنقدر نبود که خوراک يک بنگى بشود
لبِ مرد بايد که خندان بوَد٭
نظير: بخند تا دنيا به روى تو لبخند بزند ـ لبى که خنده ندارد شکاف ديوار است
٭ بد و نيک هر دو ز يزدان بوَد ..................... (فردوسى)
لب هر چه نوشيد، تن هر چه پوشيد
خود را به ماديات و زيورهاى جهان مقيّد مساز
لبى  که خنده ندارد شکاف ديوار است٭
رک: لب مرد بايد که خندان بود
٭ ......................... سرى که عشق ندارد کدوى بى‌بار است؟
لتّه پارسال سوخت تو امسال بو شنيدى؟
نظير: يک سقلمه بهش بزنى سال ديگر مى‌گويد: آخ!
لجام بر سر اسبان بد لگام زنند
رک: لواشه بر سرِ اسبان بد لگام زنند
لحاف را براى خاطر شپشى بدور نيفکنند
نظير: براى خاطر يک کيک لحاف را نمى‌سوزانند
    نيزرک: براى يک بى‌نماز درِ مسجد را نمى‌بندند
لحن داوود و کر مادرزاد!٭
نظير:
    براى کر چه بزنى براى کور چه برقصى!
    ـ براى کور شب و روز يکى است
    ـ چو گوش نباشد چه سود حُسن مقال (سعدى)
٭ چه بود زین شنیع تر بیداد ..................(سنائی)


همچنین مشاهده کنید