پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

پایان واقعگرائی اجتماعی و پیدایش گونه‌های دیگر (۳)


دِرِک جارمن (۱۹۹۳-۱۹۴۲)، طراح پیشینِ کن راسل، (در فیلم‌های مسیح وحشی و شیاطین) با فیلم ساستَین ناگهان سر از عرصهٔ سینمای اوان - گارد درآورد. سباستین فیلمی است کفرآمیز و همجنس‌بازانه دربارهٔ یک قدیس شهید و معروف که به زبان لاتین اجراء شد و با زیرنویس انگلیسی و موسیقی برایان اینو به نمایش درآمد. فیلم بعدی او، جشن سالگرد (۱۹۷۷)، نگاهی است آنارشیستی به سقوط اجتماعی که جشن‌های سلطنتی در بریتانیا را به 'تابستان پانک‌ها' مقایسه می‌کند. جارمن سپس روایتی از توفان (۱۹۷۹) شکسپیر را در ویرانه‌های ایالت وارویکشا بر فیلمبرداری کرد و به شکل خارج از انتظاری مورد توجه منتقدان قرار گرفت. همین توفیق را با فیلم - زندگینامهٔ کاراواجّو (۱۹۸۶) نیز به‌دست آورد. در این فیلم ایتالیای دوران رنسانس را در لنگرگاه‌های لندن بنا کرده است تا زندگی نقاش معروف کارواجّو (۱۶۱۰ - ۱۵۷۱) را تصویر کند. این نقاش علاوه بر دستاوردهای فراوان در نقاشی گفته می‌شود که نورپردازیِ ضدِ نور را نخستین بار به‌کار برده است. فیلم دیگرِ جارمن، پایان انگلستان (۱۹۸۷) کمدیِ بی‌روحی است دربارهٔ زندگی در ویرانه‌های امپراتوری بریتانیا که به‌صورت سوپر هشت فیلمبرداری شده است. او در فلم رکوِییمِ (مرثیهٔ) جنگ (۱۹۸۸) توانسته اُراتوریوی پنجامین بریتِین را به‌صورت خیره‌کننده‌ای به تصویر بکشد. این فیلم با بودجهٔ (نسبتاً) عظیمی به مبلغ ۲/۱ میلیون دلار برای تلویزیون بی.بی.سی. ساخته شده است. جارمن پیش از مرگ از بیماری ایدز در ۱۹۹۳ چهار فیلم دیگر را نیز به پایان برد - باغ (۱۹۹۰)؛ ادوارد دوم (۱۹۹۱؛ برگرفته از تراژدی کریستوفر مارلو)، وینگنشتاین (۱۹۹۳) و آبی (۱۹۹۳).
غالب آثار انگلیسی که ذکر شدند با ترکیب‌هائی متفاوت توسط دیوید پَتنام، کمپانی سرمایه‌گذاری تلویزیونِ انگلیس به‌نام گُلدکرِست و شبکهٔ مستقل تلویزیونی کانال چهار، تهیه شده‌اند. او همچنین فیلم پرفروش ارابه‌های آتش (هیو هادسُن، ۱۹۸۱) را تهیه کرد که جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را ربود. فیلم‌های دیگری که پنتام بعداً تهیه کرد عبارتند از یک کمدی اسکاتلندی - آمریکائی به کارگردانی بیل فورسایت به‌نام قهرمان محلی (۱۹۸۲)؛ فیلم ایرلندیِ کَل (پت اُکانِر، ۱۹۸۴)، کشتزارهای مرگ (زُلاند جافی، ۱۹۸۴) و مأموریت‌ مذهبی (رُلاند جافی، ۱۹۸۶). دو فیلم اخیر جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری را نصبیب کریس مِنجِس کردند، و همچنین فیلم مأموریت مذهبی نخل طلای جشنوارهٔ کن را به‌دست آورد. این فیلم‌ها بودند که پَتنام را مورد توجه کلمبیا قرار دادند و او کوتاه‌زمانی، از ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷ مدیر عامل این کمپانی عظیم شد و سپس به انگلستان بازگشت. غالب فیلم‌های پنتام به همراه زنجیره فیلم‌های نخستین عشق، از قبیل رازهای پنهان (۱۹۸۴) از گاوین میلر، که نخستین بار در کانال چهار پخش شد، با همیاری کمپانی کرِست ساخته شده‌اند. به‌علاوه کرِست تمام یا بخشی از فیلم‌های دیگر را نیز سرمایه‌گذاری کرده است، از جمله، گاندی (۱۹۸۲) از ریچارد آتِنبُرو، که در سال پخش خود جوایز اسکار را درو کرد؛ کشوری دیگر (۱۹۸۴) از مارِک کانیِوْسکا؛ از راه رسیدگان (۱۹۸۶) از جولین تِمپِل و فیلم آزادی را فریاد کن (۱۹۸۷) از آتنبُرو.
کانال چهارِ تلویزیون انگلستان در ۱۹۸۰ به‌عنوان چهارمین شبکه‌ٔ ملی تلویزیون در انگلستان به راه افتاد. این کانال به خلاف شبکه‌های دیگر خود برنامه‌ای تولید نمی‌کرد اما با کمپانی‌های دیگر برای نخستین نمایش فیلم‌هایشان قرارداد می‌بست. درآمد این کمپانی‌های دیگر برای نخستین نمایشِ فیلم‌هایشان قرارداد می‌بست. درآمد این کمپانی آنگاه صرف تولید فیلم برای کارگردان‌ها با فیلم‌های دیگر می‌شد، از جمله یرژی اسکولیمُفسکی برای فیلم کار شبانه (۱۹۸۱؛ ر.ک. فصل ۱۶)؛ پیتر گرینِوِی برای قرارداد قانونگذار (۱۹۸۲)؛ نیل جُردَن برای انجل / بازی‌های دشوار (ایرلند؛ ۱۹۸۲)؛ ریچارد آیِر برای ناهار کشاورز (۱۹۸۳)؛ مایکل رَدفورد برای زمانی دیگر، جائی دیگر (۱۹۸۳)؛ دیوید هِیر برای فیلم درمانده (۱۹۸۵)؛ کریس برنارد برای نامه به برژنف (۱۹۸۵)؛ استفن فریرز برای رختشوی خانهٔ زیبای من (۱۹۸۵)؛ مایک نیوِل برای رقص با یک غریبه (۱۹۸۵)؛ جیمز آیُوری و اسماعیل مرچنت برای فیلم‌های گرما و غبار (۱۹۸۳)، اتاقی با یک چشم‌انداز (۱۹۸۶) و موریس (۱۹۸۷) و پیتر اُرمرود برای نقد را در باب (ایرلند، ۱۹۸۷). کانال چهار همچنین در تولید چند فیلم انگلیسی مشارکت کرده است، از جمله، اِل نورت (۱۹۸۳) از گرگوری ناوا، پاریس تکزاس (۱۹۸۴) از ویم وِندِرس، ایثار (۱۹۸۶) از آندره‌ای تارکُفسکی و فلم تکوین (۱۹۸۶) از مرینال سِن. در اواخر دههٔ هشتاد کانال چهار تنها و بزرگترین تهیه‌کنندهٔ مستقل فیلم‌های داستانی در انگلستان و یکی از مراکز عمدهٔ فرهنگی در این کشور و همطراز شبکهٔ ZDF آلمان و RAI ایتالیا محسوب می‌شد.
واقعگرائی اجتماعی در بریتانیا، همچون موج نوی فرانسه، تقریباً با همان انگیزه‌ها سر برآورد و به‌تدریج از محتوای اجتماعی خود دور شد. اما از نظر قالب و محتوا نقش ارزنده‌ای در سینمای ملی انگلستان ایفاء کرد.
واقعگرائی اجتماعی همچنین تعدادی کارگردان مهم نظیر لیندسی اندرسُن، جان شلزُینگر، تونی ریچاردسُن و کارِل رایتس و نیز گروه زبده‌ای از بازیگران بین‌المللی را به سینمای جهان عرضه کرد، از جمله آلبرت فینی، ریتا تاشینگهام، رایچل رابرتز، اَلَن بیتس، تام کورتنی، سوزانا یورک، ریچارد هَریس، آلیور رید، مایکل کِین، دیوید وارنر، جولی کریستی، گلِندا جکسُن، تِرِنس استمپ، دیوید هِمینگز، مایکل یورک، وَنِسا ردگریو و لین دِدگریو.
اگر فیلم‌های انگلیسی به‌ندرت در سینمای جهان جایگاه عمده‌ای را اشغال کرده‌اند، بخشی از آن است که بازار سینمای انگلیسی‌زبان در سلطهٔ آمریکا و بخشی دیگر به‌علت وابستگیِ سینما به زبان بصری و فرهنگِ گفتاریِ موجود در انگلستان بوده است. ساتیا جیت‌رای روزگاری گفته بود 'مزاج انگلیسی‌ها با سینما نمی‌خواند' و فرانسوا تروفو مدعی شده بود که 'سینما' و 'بریتانیا' با یکدیگر سازگاری ندارند. اما باید گفت کارگردان‌هائی که پیش از این مورد بحث قرار گرفتند عکس این نظرها را به اثبات رسانده‌اند. به‌علاوه آنهائی که تازه از راه رسیده‌اند هنوز چنتهٔ پُری دارند.
از آن جمله هستند کریستوفر پِتیت (متولد ۱۹۴۹) - رادیوی روشن (۱۹۸۰)؛ شغلی نامناسب برای یک زن (۱۹۸۲)؛ پرواز به برلین (۱۹۸۴)؛ جعبه‌های چینی (۱۹۸۴) ـ ، جولین تمپِل (متولد ۱۹۵۳) - حقهٔ بزرگ راک اند رول (۱۹۷۹)؛ برگ دیگر پلیس مخفی (۱۹۸۲)؛ ته کشیدنِ شانس (۱۹۸۵)؛ آغازگران مطلق (۱۹۸۶)؛ دختران زمینی آسان به‌دست می‌آیند (۱۹۸۸) - استفن فریرز (متولد ۱۹۴۱) - ضربه (۱۹۸۴)؛ رختشویخانهٔ زیبای من (۱۹۸۵)؛ والترِ عاشق‌پیشه (۱۹۸۶)؛ گوش‌ها را تیز کن (۱۹۸۷)؛ سَمی و رُزی عشقبازی می‌کنند (۱۹۸۷)؛ ارتباط‌های خطرناک (۱۹۸۸)؛ حقه‌بازها (۱۹۹۰)؛ قهرمان (۱۹۹۲)؛ ربایندها (۱۹۹۴)، نیل جُردن (متولد ۱۹۵۰) ـ فرشه (۱۹۸۲)؛ دستهٔ گرگ‌ها (۱۹۸۴)؛ مونالیزا (۱۹۸۶)؛ روحیه‌های شاد (۱۹۸۸)؛ بازی دشوار (۱۹۹۲)، مایک نیول (متولد ۱۹۴۲) ـ رقص با یک غریبه (۱۹۸۵)؛ پدر خوب (۱۹۸۶)؛ ترش و شیرین (۱۹۸۸)؛ آوریل افسون‌شده (۱۹۹۱)؛ در دل غرب (۱۹۹۲)؛ چهار عروسی و یک تدفین (۱۹۹۴)، الِکس کاکس (متولد ۱۹۵۴) ـ رِپومن / بازیابنده (۱۹۸۴)؛ سید و نانسی (۱۹۸۶)؛ یکراست به جهنم (۱۹۸۷)؛ پیاده (۱۹۸۷)؛ اِل پاترولرو / گشت شاهراه (۱۹۹۲) - مایک لی (متولد ۱۹۴۳) - امیدهای زیاد (۱۹۸۸)؛ زندگی شیرین است (۱۹۹۰)؛ برهنه (۱۹۹۳) - مایک فیجیس (متولد ۱۹۴۹، همچنین نویسنده و آهنگساز) - دوشنبه توفانی (۱۹۸۸)؛ مسائل پشت پرده (۱۹۹۰)؛ خواب آشفته (۱۹۹۱)؛ نسخهٔ براونینگ (۱۹۹۴) -، ترنس دِیویس - صداهای دوردست و زندگی‌های بی‌روح (۱۹۸۹)؛ پایان روز طولانی (۱۹۹۲) - کِنِت برانا (متولد ۱۹۶۰) - هنری پنجم (۱۹۸۹)؛ مرگِ دوباره (۱۹۹۱)؛ دوستان پیتر (۱۹۹۲)؛ هیاهوی بسیار برای هیچ (۱۹۹۳)؛ فرنکنشتاینِ مری شلی (۱۹۹۴) - و سرانجام سَلی پاتر - تریلر (۱۹۷۹)؛ طلاجویان (۱۹۸۳)؛ اشک، خنده، ترس و خشم (۱۹۸۷) و اُرلاندو (۱۹۹۳).
اگر بتوان نام‌های ذکرشده و فیلمسازهای دیگر انگلیسی را یک گروه در نظر گرفت باید دانست آثارشان طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و درونمایه‌ها را دربر می‌گیرند: از حال و هوای مینی‌مالیسمِ متعلق به سینمای اوان - گاردِ اروپائی تا سنت‌های ابسوردیستی در هنر انگلیسی، برآمده از ادبیاتِ لارنس استرن، لوئیز کَرول، و برجینیاوُلف و جِیمز جویس.
دِرِک جارمن (۱۹۹۳-۱۹۴۲)، طراح پیشینِ کن راسل، (در فیلم‌های مسیح وحشی و شیاطین) با فیلم ساستَین ناگهان سر از عرصهٔ سینمای اوان - گارد درآورد. سباستین فیلمی است کفرآمیز و همجنس‌بازانه دربارهٔ یک قدیس شهید و معروف که به زبان لاتین اجراء شد و با زیرنویس انگلیسی و موسیقی برایان اینو به نمایش درآمد. فیلم بعدی او، جشن سالگرد (۱۹۷۷)، نگاهی است آنارشیستی به سقوط اجتماعی که جشن‌های سلطنتی در بریتانیا را به 'تابستان پانک‌ها' مقایسه می‌کند. جارمن سپس روایتی از توفان (۱۹۷۹) شکسپیر را در ویرانه‌های ایالت وارویکشا بر فیلمبرداری کرد و به شکل خارج از انتظاری مورد توجه منتقدان قرار گرفت. همین توفیق را با فیلم - زندگینامهٔ کاراواجّو (۱۹۸۶) نیز به‌دست آورد. در این فیلم ایتالیای دوران رنسانس را در لنگرگاه‌های لندن بنا کرده است تا زندگی نقاش معروف کارواجّو (۱۶۱۰ - ۱۵۷۱) را تصویر کند. این نقاش علاوه بر دستاوردهای فراوان در نقاشی گفته می‌شود که نورپردازیِ ضدِ نور را نخستین بار به‌کار برده است. فیلم دیگرِ جارمن، پایان انگلستان (۱۹۸۷) کمدیِ بی‌روحی است دربارهٔ زندگی در ویرانه‌های امپراتوری بریتانیا که به‌صورت سوپر هشت فیلمبرداری شده است. او در فلم رکوِییمِ (مرثیهٔ) جنگ (۱۹۸۸) توانسته اُراتوریوی پنجامین بریتِین را به‌صورت خیره‌کننده‌ای به تصویر بکشد. این فیلم با بودجهٔ (نسبتاً) عظیمی به مبلغ ۲/۱ میلیون دلار برای تلویزیون بی.بی.سی. ساخته شده است. جارمن پیش از مرگ از بیماری ایدز در ۱۹۹۳ چهار فیلم دیگر را نیز به پایان برد - باغ (۱۹۹۰)؛ ادوارد دوم (۱۹۹۱؛ برگرفته از تراژدی کریستوفر مارلو)، وینگنشتاین (۱۹۹۳) و آبی (۱۹۹۳).


همچنین مشاهده کنید