چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

پیدایی حزب‌‌الله لبنان و رویارویی با جبهه‌ی سه‌گانه


پیدایی حزب‌‌الله لبنان و رویارویی با جبهه‌ی سه‌گانه
یكی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلام‌گرا كه در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور و رشد پیدا كرد، جنبش انقلابی «حزب‌ الله لبنان» می‌باشد. این حركت جدید كه نام «حزب‌الله لبنان» به خود گرفت، تدریجاً به یكی از انقلابی‌ترین تشكل‌های سیاسی در جهان اسلام تبدیل شد. حزب‌الله، از ابتدای تأسیس خود در سه جبهه‌ی مختلف اعلان جنگ داد: «جنگ علیه اشغالگران اسرائیل؛ جنگ علیه حضور نیروهای نظامی غرب (به ویژه آمریكا و فرانسه) در لبنان؛ و جنگ علیه دولت امین جمیل، كه با فشار اسرائیل بر سر كار آمده بود.
دهه‌ی هشتاد میلادی را باید دوران اوج‌گیری «اسلام‌گرایی» در جهان اسلام نامید. در این دهه، گروه‌های معتقد به اسلام سیاسی، اقدامات زیادی را به منظور براندازی حكومت‌های موجود در كشورشان و برپایی حكومت اسلامی به انجام رساندند. بسیاری از كشورهای اسلامی شاهد ظهور چنین گروه‌هایی بوده‌اند. گروه‌ها و تشكل‌هایی همچون اخوان‌المسلمین در مصر و اردن و سوریه، التكفیر و الهجره در مصر، راشد الغنوشی در تونس، جبهه نجات اسلامی در الجزایر، جنبش حسن ترابی در سودان، الحجیمان در عربستان سعودی و همچنین گروه‌های اسلام‌گرای افغانستان، احزاب اسلام‌گرای پاكستان و ... نمونه‌هایی از آن‌ها می‌باشند.
این جنبش‌ها علی‌رغم دارا بودن اختلاف وسیع در روش‌ها و برنامه‌های كاری خود، در اصول ایدئولوژیكی با یكدیگر اشتراك نظر داشته‌اند.
یكی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلام‌گرا كه در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور و رشد پیدا كرد، جنبش انقلابی «حزب‌ الله لبنان» می‌باشد. در شرایطی كه لبنان در آتش جنگ داخلی می‌سوخت، در خرداد سال ۱۳۶۱، ارتش اسرائیل تهاجم گسترده‌ای را به این كشور آغاز نمود و نیمی خاك آن را به اشغال خود درآورد. در واقع، شكست گروه‌های فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، به منزله شكست نظریه‌های «ملی‌گرایی عربی» و ایدئولوژی‌های چپ (كمونیسم، بعث، ناصریسم و ...) بود و این امر و زمینه را برای ظهور گروه‌های اسلام‌گرا، در میان اهل تشیع و تسنن لبنان ـ به عنوان تنها گزینه‌ای كه توان مقابله با این تجاوز را داشت ـ آماده نمود.
این حركت جدید كه نام «حزب‌الله لبنان» به خود گرفت، تدریجاً به یكی از انقلابی‌ترین تشكل‌های سیاسی در جهان اسلام تبدیل شد. حزب‌الله، از ابتدای تأسیس خود در سه جبهه‌ی مختلف اعلان جنگ داد: «جنگ علیه اشغالگران اسرائیل؛ جنگ علیه حضور نیروهای نظامی غرب (به ویژه آمریكا و فرانسه) در لبنان؛ و جنگ علیه دولت امین جمیل، كه با فشار اسرائیل بر سر كار آمده بود.
در این جنگ سه گانه، جنبش حزب‌الله با توجه به عملكردهای نظامی و خشن دشمنان سه گانه فوق‌الذكر؛ كاربرد روش‌های قهر‌آمیز را پیشه كرد و سعی نمود با متجاوزان با زبان خودشان سخن بگوید.به همین خاطر دستاوردهای قابل توجهی را نیز كسب كرد. ضربات این حزب منجر به «خروج نیروهای غربی از لبنان، عقب‌نشینی اسرائیل از بخش اعظم خاك لبنان در دهه‌ی هشتاد و لغو پیمان منعقده میان دولت امین جمیل و اسرائیل گردید.
از این رو ظهور حزب‌الله در جنوب شیعه نشین لبنان، نتیجه جنایات قدرتهای بیگانه به طور اعم و اسرائیل به طور اخص بود.
حزب ‌الله در اولین بیانیه‌ای كه به منزله معرفی این گروه و مانیفست آن بود، مشخصاً از اسرائیل به عنوان «دشمن» یاد كرده و نه تنها نجات لبنان از شر آن بلكه نابودی این دشمن را آرمان خود قرار داده است. در این مانیفست كه در بهمن ۱۳۶۳ تحت عنوان «نامه سرگشاده حزب‌الله» منتشر شد، آمده است:
«اسرائیل را سرنیزه‌ی آمریكا در جهان اسلام می‌دانیم. باید با این دشمن غاصب جنگید تا حقوق غصب شده به صاحبان اصلی‌اش بازگردد. این دشمن، خطری بزرگ برای آینده‌ی فرزندان ما و سرنوشت امت ما می‌باشد. به ویژه آن كه از اندیشه‌های توسعه‌طلبانه در سرزمین‌‌های اشغالی پیروی می‌كند و به دنبال تأسیس اسرائیل بزرگ، از فرات تا نیل می‌باشد. مبارزه ما با این رژیم، تا نابودی كامل آن ادامه پیدا كند. بنابراین، امضای هرگونه توافقنامه‌ی آتش‌بس، توقف عملیات مسلحانه بر ضد اسرائیل و یا امضای قرارداد صلح یك جانبه و چند جانبه با این رژیم را به رسمیت نمی‌شناسیم... در راستای این دیدگاه، تلاش تمامی كشورها و سازمان‌های منحرف را كه شتابان به دنبال راه‌حل‌های تسلیم‌طلبانه با دشمن می‌باشند و پذیرای طرح «زمین در برابر صلح» هستند را به شدت محكوم كرده و آن را خیانت به خون مردم مسلمان فلسطین و ‌آرمان مقدس فلسطین می‌دانیم.»
مواضع سیاسی حزب‌الله در دهه‌ی هشتاد میلادی به علت خشونت بیش از حد اسراییل و حمایت صریح قدرت‌های خارجی از آن، بر بسیج مردمی و نظامی مبتنی بود و روش‌های قهر‌ امیز را شامل می‌شد. هرگونه شكلی از اشكال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود می‌دانست. حتی در سال ۱۳۶۴ كه اشغال لبنان توسط اسرائیل به منطقه‌ی كوچكی در مناطق مرزی جنوب این كشور محدود شد، حزب‌ الله همچنان روش‌های مبارزه جویانه خود را رها نكرد. با توجه به استراتژی توسعه‌طلبانه اسراییل، حزب‌الله تنها هدفی كه دنبال می‌كرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، كلیه بازیگران سیاسی در قبال طرح‌های سیاسی داخلی و یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر و یا بی‌تفاوتی نكنند. بدین‌ ترتیب، با غلبه‌ی جنبه‌ی نظامی بر فعالیت‌های حزب، موضوعات داخلی لبنان فرع بر مبارزه با تعرض خارجی قرار گرفت اعتقاد راسخ حزب‌ در آن مرحله، این بود كه «تغییر و اصلاح، در درجه‌ی اول با خاتمه دادن به اشغال حاصل خواهد شد.»
مواضع حزب‌الله در دهه‌ی هشتاد،‌ منحصراً مبارزه بود و تصور شكست یا ضرر، برای هر یك از اعضای حزب بسیار مشكل بود؛ زیرا در آن دوران، راه‌حلی برای مقابله با اسراییل متصور نبود و كلیه تلاش‌های صلح‌آمیز به نوعی از سوی اسراییل به شكست انجامیده بود. به همین خاطر، جنبه‌ی نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمان به جهاد و شهادت بر سایر جنبه‌ها غلبه یافت و حزب‌الله به موفقیت‌‌آمیز بودن راه‌حل‌های «میانه» و «دیپلماسی» با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعه‌های نظامی حزب، در مواقع درگیری‌های مسلحانه بسیار سریع تصمیم‌گیری می‌كرد و هیچ نوع مصالحه‌ای را نمی‌پذیرفت
این رویكرد نتیجه مستقیم اقدامات تجاوزكارانه و جنایت‌بار اسرائیل در لبنان بود. با این همه عملكرد و مبارزات مسلحانه حزب‌الله لبنان با خشونت طلبی‌های سایر گروههای مسلح لبنانی تفاوتی فاحش داشت.
تا قبل از دهه‌ی نود میلادی، خشونت در لبنان به صورت موضوعی شناخته شده و رایج درآمده بود. لبنان بر اثر جنگ داخلی به سرزمینی تبدیل شده بود كه صدای گلوله‌ها همواره در آن به گوش می‌رسید. خشونت‌های لبنان این كشور را به «بهشت‌گروه‌های رادیكال» تبدیل كرده بود. آدم‌ربایی، ترور، بمب‌گذاری‌های كور و بی‌هدف در مناطق مسكونی پرجمعیت،‌از معروفترین جلوه‌های خشونت در لبنان به شمار می‌رفت.
جنبش حزب‌الله لبنان نیز كه پس از تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان و در بحبوحه جنگ داخلی این كشور به وجود آمد، نمی‌توانست دامن خود را از این دریای خشونت دور نگه دارد. اما روش حزب‌الله در به كار بردن خشونت سیاسی، از سایر گروه‌ها و احزاب لبنان كاملاً متفاوت بود. این حزب، اعمال قهر‌آمیز را كاملاً به صورت هدفمند، مبتكرانه و برنامه‌ریزی شده علیه تعرض خارجی به كار می‌گرفت و از كار برد روش‌های قهر‌آمیز كور، كاملاً اجتناب می‌ورزید. اما عدم توجه برخی از تحلیلگران خارجی به این تفاوت‌ها، منجر بدان شد تا به غلط آن‌ها را با سایر فعالیت‌های خشن، یكسان ارزیابی نمایند؛ به گونه‌ای كه این رسانه‌ها، حزب‌الله لبنان را به شكل «الهه‌ی انتقام و مجازات» در برابر جهان غرب و اسرائیل جلوه‌گر ساخته‌اند.
در اواخر دهه‌ی هشتاد و اوایل دهه‌ی نود میلادی، تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای مهمی در جهان رخ داد. تحولاتی كه همزمان با تحولات مهم داخلی در كشور لبنان بود. مهم‌ترین این تحولات، بدین شرح است:
۱ـ پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه ۱۳۶۷؛
۲ـ رحلت امام خمینی(ره) در خرداد ماه ۱۳۶۸؛
۳ـ امضای پیمان طائف (منشور آشتی ملی لبنان) در آبان ۱۳۶۸؛
۴ـ تجاوز نظامی عراق به كویت در مرداد ۱۳۶۹؛
۵ـ احیای مذاكرات اعراب و اسرائیل در كنفرانس مادرید در آبان ۱۳۷۰؛
۶ـ فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰.مجموعه این تحولات چهره‌ی خاورمیانه را دستخوش تغییرات بسیار گسترده‌ای نمود و تأثیرات مستقیم یا غیر مستقیمی بر كشور لبنان (به عنوان بخشی از خاورمیانه) بر جای گذارد. بر‌آیند این تأثیرات باعث شد كه نقطه‌ی عطفی در تاریخ كشور لبنان و جامعه این كشور پدید آید. جنبش حزب‌الله لبنان، به عنوان یكی از مهم‌ترین گروه‌های شبه نظامی این كشور نیز، تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. به طوری كه در عملكرد‌ها و مواضع این حزب در دهه‌ی نود میلادی، به تدریج تغییراتی حادث شد. به گونه‌ای كه حزب‌الله لبنان در پایان دهه‌ی نود میلادی و شروع هزاره جدید، چهره‌ای متفاوت از دهه هشتاد پیدا كرد.
حزب‌الله تلاش كرد تا در مقابل پیمان صلح طائف كه درصد بازگرداندن آرامش به لبنان بود نایستد و خود را در برابر افكار عمومی قرار ندهد. سپس تصمیم گرفت با حفظ اقتدار نظامی خود رویكرد تازه‌ای را به سوی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی لبنان بگشاید. بدین ترتیب بود كه گروه سری و مخفی حزب‌ الله در نظام سیاسی حاكم بر لبنان مشاركت كرد، در انتخابات مجلس، و انتخابات شوراهای شهر و روستائی شركت نمود و با سایر گروههای سیاسی دست به ائتلافهای انتخاباتی نیز زد. حزب‌الله در حقیقت با حفظ وجهه‌ی شبه نظامی خود، وارد نظام سیاسی لبنان شد و كلیه قواعد بازی سیاسی را رعایت كرد.
این رویكرد در داخل رهبری حزب‌الله نیز بدون تأثیر نبود. جنبش حزب‌الله لبنان به مانند هر گروه و حزبی، دارای جناح‌های مختلفی در درون خود بوده است. به طوری كه رهبران و كادرهای آن در سطوح عملیاتی و اجرایی ـ و نه اهداف كلان و استراتژیك ـ دارای دیدگاه‌ها و سلیقه‌های گوناگونی می‌باشند. به خصوص این كه، این حزب از ادغام مجموعه‌های متعدد و مختلفی به وجود آمده است و كادرهای اصلی آن از سوابق و پیشینه‌ی متفاوتی برخوردار هستند. بنابراین، می‌توان دسته‌بندی‌های مختلفی را همچون: «اعضای سابق حزب‌الدعوه‌ی»، «اعضای سابق گروه‌‌های فلسطینی»، «اعضای سابق انجمن‌های دانشجویی مسلمان و ...» را در این حزب مشاهده نمود. با اجرای پیمان طائف و بروز تحولات بنیادین در اوضاع داخلی لبنان، به تدریج مشخص شد كه یك رویكرد استراتژیك كه با رهبری شیخ صبحی طفیلی (اولین دبیر كل این حزب) شناخته می‌شد و مایل به تطبیق خود با اوضاع و احوال جدید نبود؛ به نفع رویكرد مطرح شده به رهبری سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله، كنار می‌‌گیرد و بدین ترتیب زمینه مناسب برای تحصیل اهداف حزب‌ الله در شرایط تازه، با روش‌های نوین، فراهم می‌آید. در كنگره‌ی دوم حزب‌الله كه در اردیبهشت سال ۱۳۷۰ برگزار گردید، شیخ صبحی طفیلی از پست دبیركلی و از شورای رهبری حزب نیز خارج گردید. بدین ترتیب، به جای وی، سید‌عباس موسوی به دبیر كلی حزب‌ و سید‌حسن نصرالله به ریاست شورای اجرایی انتخاب گشتند و حزب‌الله به ‌آرامی پای در مرحله‌ی تازه‌ای گذاشت. در این مرحله بود كه برخورد باز با نظام سیاسی لبنان (از سوی حزب‌الله) آغاز شد.
ویژگی این برخورد، پذیرش رویكرد آرام سیاسی تا زمانی بود كه لبنان مورد تعرض خارجی قرار نگیرد.
همچنین، ناكامی شیخ صبحی طفیلی در انتخابات كادرهای رهبری و اجرایی حزب‌الله در اردیبهشت و بهمن ۱۳۷۰، اردیبهشت ۱۳۷۲ و تیر ۱۳۷۴، به تحلیل رفتن و كاهش نفوذ دیدگاه وی در حزب‌الله منجر گشت. به گونه‌ای كه شیخ صبحی طفیلی به صورت یك عضو عادی درآمد و از داشتن مسئولیت‌های اجرائی محروم گشت.
سید عباس موسوی، دومین دبیر كل حزب‌الله، در شیوه‌ی برخورد با مسائل و نحوه‌ی نگرش به موضوعات، تفاوت‌های روشی‌ای با شیخ صبحی طفیلی داشت. در مسائل داخلی لبنان، موسوی تا حد ممكن به «دوری گزیدن از درگیری» گرایش داشت و عموماً سعی داشت تا مشكلات را از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز حل و فصل كند. اما شیخ صبحی طفیلی، با همان دیدی كه به موضوع مبارزه با اسرائیل می‌نگریست، به مسائل داخلی نگاه می‌كرد و خواهان كاربرد همان روش‌‌ها بود. او بین رقبای داخلی و دشمن خارجی تفاوتی قائل نبود. این تفاوت دیدگاه، در عمل به صورت بارزی خود را نشان داد. زیرا در دوره‌ی دبیركلی سید‌عباس موسوی، تمامی گروگان‌های غربی آزاد شدند و پرونده ‌گروگان‌گیری اتباع غربی در لبنان بسته شد. در حالی كه تحت رهبری شیخ صبحی طفیلی، ممكن نبود كه حزب‌الله، اقدام به آزادسازی گروگان‌ها نماید.
اما مهم‌ترین نقش موسوی، خود را در موضوع تعدیل استراتژی حزب‌الله نشان داد. زیرا وی توانست كه این استراتژی را از «تلاش بی‌وقفه برای برپایی جمهوری اسلامی در لبنان از طریق مبارزه‌ی مسلحانه» به «آمادگی برای مشاركت در نظام سیاسی لبنان» تغییر دهد. این تغییر استراتژی از سوی سید‌عباس موسوی، در واقع بازتاب تلاش‌های واقع‌گرایانه‌ای بود، ‌كه حزب‌الله جهت رویارویی با واقعیت‌های سیاسی صحنه‌ی لبنان ـ پس از انحلال گروه‌های شبه نظامی ـ به خرج می‌داد. دوره‌ی دبیر كلی سید عباس موسوی بسیار كوتاه بود، زیرا او به اتفاق همسر و فرزند خردسالش در ۲۸ بهمن سال ۱۳۷۰ در حمله‌ی تروریستی هلیكوپترهای اسرائیلی به خودروی حامل آن‌ها به شهادت رسید. با شهادت سید‌عباس موسوی، خلاء رهبری در حزب‌الله به وجود آمد؛ هر چند كه دیدگاه پیرو او در حزب، به سرعت «سید‌حسن نصرالله» را جایگزین وی كرد. سید‌حسن‌ نصرالله، خط مشی‌های موسوی را با قدرت دنبال كرد. به همین جهت، شیخ صبحی طفیلی و جناح طرفدار وی به مخالفت با نصرالله پرداختند و او را به انحراف از جهاد علیه اسرائیل و اهتمام ورزیدن به بازی‌های سیاسی متهم كردند.اما سید حسن نصرالله با تشكیل «شورای جهادی»، پای‌بندی خود را به مبارزه علیه اشغالگری اسرائیل به اثبات رساند و با مهارتی چشمگیر، جناح طفیلی را تحت سیطره‌ی خود درآورد. وی ضمن منزوی ساختن طفیلی، اجازه نداد كه واحدهای مقاومت اسلامی به عملیات خودسرانه و بدون نظم علیه اسرائیل مبادرت ورزند.
با تضعیف جناح طفیلی در حزب‌الله كاربرد روشهای قهر‌آمیز از دستور كار حزب خارج نشد این حزب حتی بعد از آنكه تمامی گروگانهای غربی در فاصله زمانی بین مرداد تا آذر سال ۱۳۷۰ آزاد شدند، به دستاورد مهمی نیز نائل شد و ‌آن «به رسمیت شناخته شدن مقاومت حزب‌الله از سوی دولت لبنان» بود.
به دنبال این توفیق، حزب‌الله رسماً مجاز شد اسلحه خود را در جنوب لبنان برای مقابله با اسرائیل حفظ كند. از این پس هر بار صهیونیستها اقدام به حمله‌ای به جنوب لبنان می‌كردند، حزب‌الله دست به حمله متقابل می‌زد و در عین حال می‌ كوشید رابطه خود را با دولت مركزی لبنان حفظ كند و به قانون اساسی و مقررات حكومت بیروت احترام بگذارد. در سالهای دهه نود میلادی سیاست حزب‌الله، فعالیت فرهنگی و اجتماعی و پارلمانی در جامعه و مبارزه مسلحانه در صورت لزوم با اسرائیل بود. صهیونیستها در این دهه تلاش فراوانی كردند تا از یكسو جامعه جهانی را علیه حزب‌الله بسیج كنند و از جانب دیگر دولتهای سوریه و لبنان را بر ضد فعالیت‌های این حزب بدبین سازند. ولی این تلاش بی‌حاصل بود و در نتیجه در سال ۱۳۷۸ رژیم صهیونیستی تحت تأثیر ادامه مقاومت حزب‌الله در جنوب لبنان از یكسو و هزینه‌های سنگین نگاهداری نیروهایش در این منطقه از جانب دیگر، دست به یك عقب‌نشینی عمده درجنوب زد و هزاران نظامی خود را در نخستین روزهای خرداد آن سال از لبنان خارج كرد. این عقب‌نشینی كه بعضی محافل خبری و سیاسی جهان از آن به عنوان «فرار» یاد كردند، واقعه‌‌ای بود كه منزلت و اعتبار و جایگاه حزب‌ الله را در جامعه لبنان افزایش داد. برنامه‌ریزی موفق حزب‌الله در معاوضه اسرای لبنانی با اجساد نظامیان صهیونیست و اقدام حزب‌الله در آزادسازی چهره‌هائی چون شیخ‌ عبدالكریم عبید امام جماعت جبشیت لبنان و مصطفی دیرانی رهبر «جنبش مقاومت مؤمنه» موقعیت حزب‌الله را در جامعه لبنان و در میان شخصیتهای سیاسی و نظامی این كشور بیش از گذشته تثبیت كرد.
مقاومتی كه حزب‌الله در دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به لبنان از خود نشان داده، نیز برگ دیگری بر پرونده مبارزات این حزب به عنوان مدافع استقلال، حاكمیت ملی و تمامیت ارضی لبنان افزوده است به قول «ماگنوس رانستروپ» پژوهشگر مركز مطالعات جنگ و تروریسم در انگلستان «حزب‌الله لبنان نشانه بارزی از قدرت تحول و پختگی حركت‌های اسلامی مبارز بر اثر گذشت زمان است» و به قول نیكلاس بلاندفورد خبرنگار غربی مقیم لبنان «حزب‌ الله لبنان توانسته است نسبت به سایر احزاب سیاسی در جامعه طایفه‌ای لبنان، احترام و همدلی قابل توجه و برجستگی خاصی كسب كند.»
منابع:
ـ از مقاومت تا پیروزی، تاریخچه حزب‌الله لبنان، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اندیشه‌سازان نور.
ـ جنبش حزب‌الله لبنان، پژوهشكده مطالعات راهبردی غیر انتفاعی، مسعوداسداللهی.
ـ آرشیو روزنامه جمهوری اسلامی.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی