شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
هیاهوزدگی؟
۱) افزون بر سابقه دوستی با برادر بزرگوارم مهدی کروبی که در مرز نیمقرن است، حرمت همکاری طولانی با سردبیر محترم روزنامه اعتماد ملی نیز - که به ربع قرن میرسد- انگیزهای است مضاعف که این قلم را به نگارش یادداشتهایی ترغیب میکند.
۲) نزدیک به یک ماه است که درگیر دغدغههایی شدهام؛ چنانکه اگر ناگزیر نباشم، از حضور در عرصههایی که رنگ و بویی از سیاست روز دارد، میپرهیزم.
۳ ) آنچه اینک ناگزیرم میکند که نکتهای را یادآور شوم، این نگرانی است که مباد به کیفر دم فرو بستن، مشمول لعنت باشم. در نخستین روزهایی که نهضت اسلامی از قم آغاز شد، این حدیت نبوی زینتبخش یکی از تلگرافهای امام راحل- به فرعون زمان- بود:
أذا ظهرت البدع فی امتی فعلی العالم ان یظهر علم و الا فعلیه لعنهالله
چون بدعتها در امت من رخ نماید، بر عالم است که آنچه را میداند بیپرده بیانکند، وگرنه لعنت خدا بر او باد؟
۴) مدعی دانش نیستم، تردیدی اما ندارم که برخی از <نباید>هایی که اخیرا در روند تلاش نیروی انتظامی برای امنیت معنوی جامعه زبانزد شده، مصداق بارز بدعت است. به عنوان نمونه ممنوع کردن چکمه برای بانوان، هیچگونه توجیه شرعی و قانونی ندارد.
۵) به هیچ روی نمیخواهم این قلم را به قلمروی کار نیروی انتظامی بکشانم و به چون و چراهایی کشیده شوم که نه در این تنگنا میگنجد، نه طرح آن را بیحضور مسوولان مربوط میپسندم. آنچه از یادآوری آن ناگزیرم، جز این نیست که هرگونه قانونگذاریای که محدودیتی را برای شهروندان در پی داشته باشد، به توجیه روشن حقوقی و فقهی نیاز دارد؛ چنانکه الزام و اجبار انسانها به <بایدها> و <نباید>هایی که دارای چنین توجیهی نیست در شمار سهمگینترین گناهانی است که در جای جای قرآن کریم از آن نهی شده است: ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام ... (قرآن کریم، سوره نحل)
چنین مباد که نسبت به هر چه زبانهای دروغپردازتان توصیف میکند بگویید این حلال است و آن حرام...
۶) همانطور که در آغاز یادآور شدم، هیچ انگیزهای در نگارش مطلبی ندارم که رنگ و بویی از سیاست روز داشته باشد؛ به ویژه این روزها، تا ناگزیر نشوم از هر گونه حضور روزنامهای میپرهیزم. آنچه را به قلم آوردم، فقط با این انگیزه است که فردا نسلهای آینده نگویند در جمهوری اسلامی، بدعتی زبانزد شد و یک تن نیز دم برنیاورد.
دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
۷) برای آنکه مقصودم را روشنتر بیان کنم، میپرسم اگر - در مثل- ماموران و مسوولان نیروی انتظامی طی ابلاغیهای اعلام کنند هیچ شهروندی حق ندارد از چاقچور- در پوشش - استفاده کند، حوزههای ما چه واکنشی خواهند داشت؟
بعضی از چکمههای مشکی، درست مانند همان <چاقچور>هایی است که روزی مادران ما، نپوشیدن آن را بدحجابی میپنداشتند.
برای آنکه مقصودم را نسل کنونی نیز به روشنی دریابند، پرسش دیگری را مطرح میکنم. فرض کنید نه مسوولان انتظامی، بلکه مجلس شورای اسلامی قانونی را بگذارند که براساس آن هیچ خانمی حق نداشته باشد چادر مشکی سر کند. آیا چنین محدودیت و الزام و اجباری بیواکنش خواهد بود؟
۸) اینک میپرسم چه تفاوتی است میان ممنوع کردن- در مثل- چادر مشکی، با قدغن کردن پوشیدن چکمه؟
۹) به ویژه از حوزههای دینی و امامان محترم جمعه تقاضا دارم اگر آنچه را که اینک به قلم آوردهام نادرست میدانند، این قلمدار را توجیه فرمایند.
۱۰) از روزنامه اعتماد ملی نیز میخواهم ترتیب نشستی را با حضور مسوولان محترم نیروی انتظامی بدهند تا بر چنین تصمیمگیریهایی، سایههای ابهام سنگینی نکند.
عبدالمجید معادیخواه
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انگلیس سیستان و بلوچستان انتخابات دولت عراق مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم معلمان رهبر انقلاب
سیل ایران هواشناسی آتش سوزی شهرداری تهران سازمان هواشناسی هلال احمر قوه قضاییه یسنا معلم پلیس آموزش و پرورش
ترکیه قیمت خودرو خودرو سهام عدالت تورم قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی
مهران غفوریان ساواک تلویزیون موسیقی سریال شهاب حسینی تبلیغات مسعود اسکویی سینمای ایران رضا عطاران
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه حماس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه استقلال علی خطیر باشگاه پرسپولیس بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی آیفون موبایل گوگل ناسا عکاسی تلفن همراه مدیران خودرو
کبد چرب دیابت فشار خون طول عمر