یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


مراسم ازدواج ، استان ایلام


زناشویی بین مردرم این استان امری مهم و حیاتی است. در گذشته ازدواج‌های این منطقه بیشتر جنبه درون‌گروهی داشت، به این معنی كه این پیوند بین گروه‌هایی كه از نظر پایگاه اجتماعی تا حدودی در یك سطح بودند مانند والیان، خان‌ها و كدخدایان، برقرار می‌شد.
شایع‌ترین نوع زناشویی در این استان پیوندهای درون‌گروهی است. آن‌ها ازدواج با فامیل را غیرت می‌دانند، چون معتقدند كه زن نباید در چنگال مردان غریبه گرفتار شود. از سوی دیگر در انتخاب همسر، زن فامیل را دلسوزتر از زنان غریبه می‌پندارند. بنابر همین باور، ضرب‌المثلی در بین آنان رواج دارد كه مضمون آن چنین است : «فامیل اگر گوشت بدنت را ببرد، هرگز استخوانت را نخواهد شكست.»
در گوشه و كنار این استان، خصوصاً در دره‌ شهر و نواحی جنوبی آن دیده شده است كه بعضی داماد سرخانه گرفته‌‌اند. به این داماد، «هم بهر» به معنی سهیم در زندگی خانواده عروس هم گفته می‌شود. معمولاً گرفتن داماد سرخانه توسط كسانی انجام می‌شود كه از ثروت كافی برخوردارند، ولی فرزند ذكور ندارند و نیاز به همكاری در امور زندگی دارند. این دامادها غالباً از افراد فامیل انتخاب می‌شوند. انتخاب همسر به‌وسیله والدین و یا خود پسر صورت می‌گیرد. گزینش همسر به ‌وسیله والدین از راه ناف‌بری و یا انتخاب در سن بلوغ است.

مراسم ناف‌برانی در گذشته بین عشایر رایج بود ولی امروزه به‌ندرت دیده می‌شود. هرگاه یكی از زنان طایفه، دختر به دنیا آورد، ناف نوزاد به نیت یكی از پسران بریده می‌شود تا آن‌ها در سنین بلوغ با هم ازدواج كنند. معمولاً انتخاب دختر توسط پدر و مادر صورت می‌گیرد. پس از این انتخاب خانواده دختر به وسیله مادر،‌ پدر، یا یكی از نزدیكان فامیل پسر از جریان آگاه می‌شوند. اگر آن‌ها هم به این پیوند راضی باشند، با توافق طرفین روزی را برای خواستگاری تعیین می‌كنند.

خواستگاری به وسیله ریش‌سفیدان و بزرگان خانواده پسر صورت می‌گیرد. آن‌ها در یك روز مبارك، چون یكشنبه، سه‌شنبه و یا پنجشنبه، طبق اطلاع قبلی به خانه پدر دختر می‌روند. او نیز اقوام و نزدیكان خود را دعوت می‌كند. زمان انجام این دعوت و گفتگوها معمولاً شب است. پس از صرف شام و چای، یكی از بزرگان خانواده پسر با بیانی شیوا شروع به سخن می‌‌كند و با شروع روایتی به نحو احسن به مقصد اصلی گریز می‌زند. پس از سخنان وی، پدر یا یكی از بزرگان خانواده‌ دختر،‌ ضمن خوشآمدگویی رضایت خود را از این وصلت اعلام می‌كند. در این جلسه، شیربها (شیروای) و مهریه تعیین می‌شوند و فهرست جهیزیه از سوی خانواده دختر ارائه می‌شود. پس از توافق دو طرف، برادر یا یكی از اقوام پسر، دست اقوام دختر را می‌بوسد. به این مراسم دستبوسی می‌‌گویند. در پایان این مراسم، به‌وسیله پدر یا یكی از ریش‌سفیدان فامیل پسر، حلقه‌ای در انگشت دختر زینت می‌شود. علاوه بر شیربها و مهریه، داماد ملزم به پرداخت وجه دیگری به نام «بهاشیرینی» است كه معمولاً به جای آن یك رأس قاطر یا یك قبضه تفنگ داده می‌شود.
مدتی پس از مراسم خواستگاری، در یكی از روزهای مبارك، جشن دیگری در خانه‌ پدر دختر برپا می‌شود كه هزینه آن برعهده داماد است. خانواده‌های پسر و دختر، همه اقوام و نزدیكان خود را به صرف ناهار در این جشن دعوت می‌كنند. پس از صرف ناهار و شیرینی، مردان ضمن گفتن تبریك و آرزوی طول عمر برای عروس و داماد به تدریج مجلس را ترك می‌كنند، ولی زنان باقی می‌مانند و عروس را به اتاقی كه از قبل آماده شده است می‌برند و رخت دَزُیرانی بر وی می‌پوشانند، سپس دورش حلقه می‌زنند و آوازی به نام هَیومِیَه، در گویش لری می‌خوانند. این مراسم به مراسم دَزُیرانی یا دستگیرانی، معروف است.
یك روز پس از مراسم دَزُیرانی، از سوی پدر عروس، داماد برای پاگشایی به صرف شام دعوت می‌شود. پیك این دعوت، برادر دختر یا یكی از بستگان نزدیك وی است.
داماد پس از دریافت پیام، هدیه‌ای به صورت وجه نقد یا لباس به او می‌‌دهد و سپس همراه وی به خانه پدر دختر می‌رود سپس مبلغی پول به پدر عروس هدیه می‌كند. پدر عروس هم متقابلاً معادل دو یا سه برابر آن مقدار را به عنوان راه‌آورد داماد، از شیربهای تعیین شده كم می‌كند. داماد تا پیش از این دعوت، حق رفت و آمد به خانه پدر عروس را ندارد، ولی پس از مراسم پاگشایی، اجازه رفت و آمد پیدا می‌كند.
زمانی كه خانواده داماد برای برگزاری جشن عروسی آماده شدند، پدر داماد یا یكی از بستگانش، به خانه پدر عروس می‌رود تا با توافق هم، روز عقد را تعیین كنند. در این مرحله رضایت مادر دختر اهمیت زیادی دارد. پدر داماد یا فرستاده او، برای جلب رضایت مادر دختر، مبلغی به او هدیه (خلعت) می‌كند. مادر هم آن را به نشانه رضایت می‌گیرد و سپس روز عقد تعیین می‌شود.
در روز عقدكنان، دو خانواده به اتفاق پسر و دختر به محضر و یا نزد روحانی (عاقد) می‌روند و خطبه‌ عقد جاری می‌شود. در این روز، داماد برای خود و همسرش پوشاك و لوازم عروسی تهیه می‌كند. همچنین برای اقوام دختر كه همراه آنان هستند، پارچه یا چیز دیگری به عنوان خلعت خریداری می‌كند.
شب قبل از عروسی، جمعی از زنان با تجربه و بزرگ از سوی خانواده‌ داماد به خانه‌ عروس می‌‌روند و پس از صرف شام، به هزینه داماد، مراسم حمام و حنابندان عروس را برپا می‌كنند. هزینه شام این زنان به عهده داماد است و به آن پاوَیو می‌گویند.
یك روز قبل از عروسی، گروه كثیری سواركار ماهر از سوی خانواده داماد برای شركت در مراسم آوردن عروس، دعوت می‌شوند. سواركاران صبح روز عروسی، سوار بر اسبان خود در خانه پدر داماد جمع می‌شوند و از آنجا با شكوه خاصی همراه گروه نوازندگان ساز و دهل (سازند) به سوی خانه عروس حركت می‌كنند. در نزدیكی خانه عروس، اسب‌سواران شروع به نمایش و انجام حركات جالب سواركاری می‌كنند. نوازندگان می‌نوازند و صدای كَل و هلهله‌ زنان در داخل خانه عروس به مراسم عروسی شور و حال می‌‌بخشد.
زنانی كه از شب قبل در خانه‌ عروس بوده‌اند، او را آماده حركت می‌كنند، اما مادرش باید اجازه دهد. یكی از بزرگان خانواده‌ داماد با هدیه مبلغی (دس خیر) به مادر عروس اجازه حركت می‌گیرد. عروس را كه آماده حركت است، سرپا نگه می‌دارند و برادر داماد كمر عروس را با شالی می‌بندد كه حاوی قرصی نان است. سپس عروس را در میان شور و شادی مردم بر مادیان سوار و به سوی خانه داماد حركت می‌كنند. مادر عروس خوراكی به نام جوجوش را كه از قبل در دو ظرف جداگانه آماد كرده است به یكی از زنان همراه عروس كه او هم بر مادیان سوار است، می‌دهد. یكی از ظرف‌ها شام عروس است و عروس باید در شب اول اقامت خود را در خانه داماد از آن بخورد. ظرف دیگر جایزه‌ای برای سواركاران است.
هنگام خروج عروس از خانه‌ پدری،‌ سواركاران شروع به اسبدوانی می‌كنند، نوازندگان هم در تمام طول مسیر می‌نوازند. سواركاران در وسط راه برای به دست آوردن غذای جوجوش، به سوی زنی كه حامل آن است می‌‌تازند. سواركار چابك، ظرف غذا را می‌رباید و به تاخت می‌رود، دیگران هم او را تعقیب می‌كنند و ظرف غذا را از او می‌‌گیرند و گاهی نیز موفق نمی‌شوند.
داماد هنگام رسیدن كاروان عروس به خانه‌اش، او را از مادیان پیاده می‌كند، دستش را می‌گیرد و با هم به سوی خانه حركت می‌كنند. مقابل در خانه، جلوی پای آن‌ها، گوسفندی را قربانی می‌كنند. عروس و داماد در میان هلهله و شادی زنان و كودكان وارد اتاق می‌شوند. در این هنگام داماد با صدای بلند به عروس كه از نشستن خودداری می‌‌كند،‌ وعده تقدیم هدیه‌‌ای را می‌دهد، آنگاه عروس می‌نشیند. از این لحظه به بعد، اطراف عروس را دختران جوان و آراسته در بر می‌‌گیرند و مراسم آوازخوانی دستجمعی شروع می‌شود كه در كردی به «هیومیه» و در لری به «سیت بیارم» موسوم است.
در مجلس مردان هم، نوازندگان با نواختن تنبك و كمانچه مجلس را گرم می‌‌كنند. سواركاران هم خسته از هنرنمایی در مجلس مردان حاضر می‌شوند. مادر داماد نیز به پاس زحماتش به هر یك افسار اسب هدیه می‌كند. این افسارها را مادر عروس بافته و به همراه جهیزیه دخترش به خانه داماد فرستاده است.
جشن عروسی از 2 تا 7 روز ادامه می‌یابد. در طول جشن، خانواده داماد از مدعوین پذیرایی می‌كنند. دعوت‌شدگان نیز پس از صرف ناهار یا شام مبلغی به داماد‌، هدیه می‌كنند.
سه روز پس از جشن عروسی،‌ چند تن از دختران جوان، عروس را از خانه به سرچشمه آب می‌برند و مشكی را به او می‌دهند تا پر آب كند و به خانه بیاورد. این مراسم را برای روگشایی عروس انجام می‌دهند.
یك هفته بعد خانواده عروس به خانه داماد می‌روند و پس از صرف ناهار در بازگشت عروس را به خانه خود می‌برند. در اینجاست كه پدر عروس به میمنت روسفیدی دخترش به او هدیه‌ای می‌دهد كه ممكن است یك رأس ماده‌گاو، یك قطعه زمین زراعی و یا چیز دیگری باشد. مردم محل این هدیه را «باونی» می‌‌‌گویند.