جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مظلومیت شیخ شهید


مظلومیت شیخ شهید
عبدالهادی حائری نیز از كسانی است كه در دام این تقسیم بندی تناقض آمیز افتاده است: وی با اشاره به انتقادات شیخ نوری از مشروطه سكولار می نویسد: «شیخ فضل الله به منظور تبلیغ پیرامون دیدگاههای خود، در حالی كه شمار فراوانی از هواداران رژیم استبدادی را رهبری می كرد، به مدت نود روز در شاهزاده عبدالعظیم بست نشست و شدیدترین حملات را بر ضد مشروطه ادامه داد و چون در آغاز جنبش با مشروطه خواهان همكاری می كرد بنابر این در نشریات » الدعوه الاسلامیه » و » تنبیه و ایقاظ» و اعلامیه ها و » لایحه»های گوناگون، مخالفت خود را با مشروطه گران با شعار »مشروطه مشروعه» توجیه می كرد». (۴۵۱) و توضیح نمی دهد كه شعار مشروطه مشروعه (كه مشروطه را با محتوای اسلامی می خواهد) چگونه با هواداری از استبداد (كه منطقاً با مشروطه به معنی تحدید استبداد، ضدیت دارد) جمع می گردد!
در این میان، البته، شیخ فضل الله بیش از هركس برچسب اتهام به هواداری از استبداد خورده و تعابیری همچون: «سرسلسله روحانیون مستبد ایران»، «رهبر روحانی هواخواهان استبداد محمدعلی شاهی»، «سرسلسله مستبدین» و «رئیس المستبدین»، مدال افتخاری! است كه از سوی حضرات، چپ و راست بر سینه وی آویخته شده است. (۴۵۲) و این در حالی است كه همگان معترفند كه وی ركن عمده جنبش ضد استبدادی و عدالتخواهی صدر مشروطیت بوده است. فریدون آدمیت و مهدی بامداد تصریح دارند كه شیخ، در قیامی كه منجر به صدور فرمان مشروطیت گردید «خدمتی ارجمند» كرد. (۴۵۳) اسماعیل رائین نیز خاطر نشان می سازد: شهید نوری در طلوع مشروطه «یكی از سه رهبر برجسته معترضین به شمار می رفت». (۴۵۴) به شركت شیخ در نهضت عدالتخواهی صدر مشروطه، حتی در كیفر خواست شیخ ابراهیم زنجانی در محكمه «فرمایشی» ابتدای مشروطه دوم نیز اذعان شده است. (۴۵۵) چنین شخصیتی، خصوصاً با آن مرگ زیبا در راه عقیده و تشخیص دینی و سیاسی خویش، چگونه در رده خواهندگان استبداد جای خواهد گرفت؟!(۴۵۶)
مطلق گرفتن مشروطه «اروپایی»، و موجودیت قائل نشدن برای شیوه های دیگر «تحدید استبداد» (همچون شیوه بومی شده مشروطیت: مشروطه مشروعه) اشتباه عمدی یا سهوی مورخان و تحلیلگران مشروطیت است كه زمینه و بستر این تقسیم بندی كلیشه ای قرار گرفته، و به تبع آن، موجب اطلاق برچسب عنوان «مستبد یا استبداد خواه»! بر پیشانی هواداران عدالت اسلامی (شیخ نوری و یارانش) شده است.
● كلیشه ها می شكنند!
خوشبختانه، پژوهشهای اخیر محققان، در درستی و اصالت این گونه كلیشه ها و مطلق اندیشی ها خلل افكنده است. شمس الدین تندركیا، جلال آل احمد، محمد اسماعیل رضوانی، ابراهیم صفایی، محمدرضا روحانی (شخصیت فرهنگی مقیم زنجان)، لطف الله آجدانی، و حجه الاسلام ابوالفضل شكوری، برخی از محققان معاصرند كه تصریحاً (یا تلویحاً) تقسیم بندی كلیشه ای مزبور را بی اساس خوانده و جایگاه شیخ فضل الله و هماندیشان وی را (به لحاظ نظر و عمل) در جایی بیرون از حصار بسته مشروطه و استبداد سراغ گرفته اند.
۱) دكتر محمد اسماعیل رضوانی، شیخ فضل الله را در كشاكش مشروطه و استبداد، به درستی، «نیروی سوم» ی قلمداد می كند «كه نه از استبداد حمایت» می كرد «و نه موافق با دموكراسی خاص ّ اروپایی» بود. (۴۵۷) وی تأكید می كند كه خود، سالها شیخ را «طرفدار استبداد» می پنداشته، امّا بعداً دریافته است كه: «آن بزرگ. . . برخلاف آنچه كه عدّه ای گمان می برند، مخالف با مشروطه ] یعنی تحدید اختیارات شاه[ نبود». بلكه «می فرمود: مشروطه ای كه در فرنگستان ساری و جاری است، با مشخّصات خاصّی كه دارد، شایسته اجرا در ایران نیست. ایرانیان باید مشروطه ای منطبق بر سنن ملّی و مذهبی خود برقرار كنند. . . ». (۴۵۸)
۲)دكتر شمس الدین تندركیا، ضمن نقد اظهارات مورخان راجع به شیخ نوری، و رفع اتهام بستگی به دربار و روسها از وی، می نویسد:
. . . آنچه با كمال وضوح از مجموعه اسناد موجوده و شهادت شهود و اوضاع و احوال امر استنباط می شود این است كه:
۱) شیخ نوری حكومت نوع قدیم ایران را كه «حكومت جابره» می نامیده مخالف شأن ملت و بسط عدالت و رفاه و راحت معیشت و احقاق حق ّ رعیت می داند؛ حكومت بلا قید و شرط قدیم را نمی خواهد.
۲) شیخ نوری حكومت دموكراسی را مناسب و مصلحت حال و حالت ملت مسلمان ایران ندانسته اصول دموكراسی را مخالف اصول اسلامی می داند؛ دموكراسی اروپائی را نمی خواهد.
۳) شیخ نوری یك حكومت بینا بینی را كه مناسب و مصلحت حال و حالت ملت مسلمان ایران می داند ایجاد و اظهار می نماید: مشروطه مشروعه. . . (۴۵۹)
همو در تبیین «اصول» مشروطه مشروعه شیخ چنین می آورد:
قانون اساسی، قرآن است؛ مذهب، اسلام و طریقه جعفری اثنی عشری؛ احترام به سلطان اسلام؛ وجود مجلس شورای ملی اسلامی؛ كار این مجلس عبارت است از تدوین و نظارت در اجرای مقرّرات مخصوصی كه قدرت شاه و دربار و دستگاه دولتی را محدود به حداقل كرده از تعدیات مستبدانه ایشان جلوگیری كند و نظارت در امور داخلی و خارجی دولت؛ وظیفه مجلس شورای ملی اسلامی وضع قانونات دموكراتیك نیست. اگر كشورهای مسیحی احتیاج به وضع قانون دارند از این است كه قانون مذهبی ندارند ولی شارع برای تمام جزئیات امور حیاتی، حتی مالی و اقتصادی، حكمی صحیح و دقیق دارد كه در مشت فقها است. اسلامی ناتمامی ندارد. وظیفه مجلس شورای ملی اسلامی این است كه نظارت در اجرای این قانون اسلامی داشته باشد و تا آنجا كه خود این قانون رخصت می دهد وضع آیین هایی نیز می نماید. مجلس می تواند قوانین اسلامی را در صورتی كه لازم بداند به صورت موادّ قانونی درآورد؛ نظارت فقها كه ورزیده و ورزیدای ] = كارشناس[ امور مذهبی هستند برای اینكه بر خلاف قانون اساسی قانونی وضع نشود لازم است. . . (۴۶۰)
۳)جلال آل احمد، روشنفكر و نظریه پرداز صاحب نام عصر ما، نیز دیدگاهی مشابه تندركیا دارد:
. . . من با دكتر «تندر كیا» موافقم كه نوشت: شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه» كه خود در اوایل امر مدافعش بود - بلكه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود. و من می افزایم - و به عنوان مدافع كلّیت تشیّع اسلامی.
. . . و به هر صورت، از آن روز بود كه نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. (۴۶۱)
۴) ابراهیم صفایی، پژوهشگر سخت كوش تاریخ قاجار و مشروطه، مخالفت شیخ با مشروطه را، «از روی اعتقاد» و ایمان دینی، و نه ناشی از بند و بست با دربار قاجار و سفارت روسیه، می داند:
قتل شیخ فضل الله یكی از فجیع ترین اعمال مشروطه خواهان بود، شیخ از حیث مقام علمی و نفوذ روحانی، موقعیّت و مقام شامخی داشت، در آغاز كار به مشروطه خدمت كرده بود، در پایان هم وقتی از مداخلات عینی انگلیسها و خواسته های سوء جمعی از مشروطه خواهان دروغی و اقلیّتهای نوظهور مذهبی مطّلع گردید، از روی اعتقاد مخالف شد، مخالفت او هم فقط تا حدودی بود كه موازین شرع محفوظ بماند و یك مجتهد می بایست چنین اعتقادی داشته باشد و می تواند فتوای خود را آزادانه بگوید. سفارت روس هم به شیخ پیشنهاد كرد كه پرچم روسیّه را بالای منزلش نصب كنند، سفارت عثمانی به وی پناهندگی داد ولی شیخ با روحی بزرگ این پیشنهادها را ردّ كرد و با ایمانی راسخ و توكّلی خالص، تسلیم مقدّرات ومشیّت الهی شد. (۴۶۲)
شیخ به انگلیسها حمله می كرد و از دخالت آنان در امر مشروطه برای آینده ایران اظهار نگرانی می نمود. و از ترس پیشرفت اقلیّتهای نوظهور مذهبی عنوان مشروطه مشروعه را پیش كشیده می گفت: «اسلام دین شوری و مساوات است، چه افتاده است كه با وجود كریمه «و أمرهم شوری بینهم» انگلستان باید برای ما شوری درست كند!». (۴۶۳)
نویسنده :علی ابوالحسنی (منذر)
۴۵۱- ایران و جهان اسلام، صص ۱۵۲-.۱۵۳
۴۵۲- ر. ك، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ملكزاده، ۱/۱۹۱ و ۳/۵۶۴ و ۴/۸۱۴ ؛ تشیع و مشروطیت. . . ، عبدالهادی حائری، ص ۵۱ ؛ واقعات اتفاقیه در روزگار، محمد مهدی شریف كاشانی، ۱/.۲۶۰
۴۵۳- فكر آزادی. . . ، آدمیت، ص ۲۴۶؛ شرح حال رجال ایران، بامداد، ۳/.۹۷
۴۵۴- انجمنهای سرّی در انقلاب مشروطیت، ص .۷۹ نیز ر. ك، خاطرات حاج سیاح، ص ۵۵۷؛ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ملكزاده، ۲/۳۶۶؛ تاریخ معاصر ایران، پیتر آوری، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ص ۲۴۹؛ روزنامه خاطرات عین السلطنه، ۳/۱۸۰۰؛ قیام آذربایجان و ستارخان، ص ۴۵۷؛ نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، ص ۱۳۷؛ گنجعلیخان، باستانی پاریزی، ص ۳۴۳؛ مجموعه آثار قلمی ثقه الاسلام، ص ۴۷۲؛ پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، ص ۱۰۸؛ سید جمال واعظ اصفهانی، اقبال یغمایی، ص ۲۹۱؛ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، آدمیت، ۱/.۱۶۵
۴۵۵- ر. ك، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ملكزاده، ۶ / .۱۲۵۸
۴۵۶- پیرامون مواضع و مناسبات شیخ در قبال استبداد قاجار و شخص محمدعلی شاه، در كتاب «دیده بان بیدار» و «كارنامه شیخ فضل الله نوری» و. . . به تفصیل توضیح داده ایم.
۴۵۷- روزنامه شیخ فضل الله نوری، دكتر محمداسماعیل رضوانی، مندرج در: مجله تاریخ، نشریه دانشكده ادبیات و علوم انسانی، ش ۲، جلد ۱، ۱۳۵۶ ش، ص .۱۵۹
۴۵۸- بیست و دو رساله تبلیغاتی از دوره انقلاب مشروطیّت، محمداسماعیل رضوانی، مندرج در: راهنمای كتاب، سال ۱۲، ش ۵ -۶، صص ۲۳۳-۲۳۲).
۴۵۹- نهیب جنبش ادبی - شاهین، صص ۲۷۱-.۲۷۲
۴۶۰- همان: صص ۲۲۳-.۲۲۴
۴۶۱- غربزدگی، ص .۷۸
۴۶۲- رهبران مشروطه، ابراهیم صفایی، دوره اول، صص ۲۷۲-.۲۷۳
۴۶۳- همان: صص ۱۹۰-.۱۹۱
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید