دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


افتتاح خانه موزه شریعتی بدون حضور خانواده


افتتاح خانه موزه شریعتی بدون حضور خانواده
آخرین مکانی که دکتر علی شریعتی تاثیرگذارترین نواندیش مذهبی قرن اخیر در آن زیسته است روز دوشنبه هفتم اسفندماه ۱۳۸۵ بدون حضور همسر و فرزندانش با شماره ۹۷۱۸ در فهرست آثار ملی ثبت و به موزه تبدیل شد.
اگرچه «نمی شود او را بعد از این همه سال خانه نشین کرد و به موزه سپرد.» همان گونه که دخترش، سوسن شریعتی سال ها پیش در نوشته یی کوتاه یادآور شده بود «شریعتی یک خانه به دوش، یک مسافر حرفه یی بود و به جز مدتی کوتاه از این عمر کوتاه را، باقی در حرکت بود و سفر. برای مردن حتی هجرت را برگزید و «مهاجر» رفت. مسافر مرده خود می گفت که از سقف، نظم و «تکرار» بیزار است. مقصود اینکه «بی سامانگی» راز بقای شریعتی است.»
این خانه که در سال های پایانی عمر شریعتی یعنی پیش از آخرین زندان و چند سال پس از آزادی از زندان شاه محفل دوستداران او شده بود پس از حیاتش نیز اینگونه شد. چرا که جذابیتش با وجود حملاتی که برخی به وی می آوردند از دست نمی رفت. آنچنان که مخالفان مشخص اش در ۲۹ خردادماه سال ۱۳۶۰ مجلس یادبودش را در این خانه بر هم زدند و بسیاری از وسایل منزلش را درهم شکستند.
لذا تهران، خیابان جمالزاده شمالی - کوچه ده متری نادر پلاک ۱۰ آدرس خانه فردی شد که سال ها تحت نظر ساواک قرار بگیرد. چرا که شمارگان کتاب های شریعتی در سخت ترین شرایط از بالاترین تعداد برخوردار بود و بسیاری از نوشته هایش که سال ها مجوز انتشار نداشتند، پنهانی دست به دست می شدند. پس از سال ها، شهرداری تهران در سال ۱۳۷۵ خانه شریعتی را خریداری کرد تا به صورت مرکز فرهنگی درآید. لیکن با گذشت سالیان این اتفاق نیفتاد. گرچه تعدادی از آثار بر جای مانده از شریعتی در کنار برخی وسایل استاد محمدتقی شریعتی به این خانه منتقل شده بود، اما این امر تا هفتم اسفندماه ۱۳۸۵ اتفاق نیفتاد.
● اما چرا امروز؟ و چرا دیروز نه؟
پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی سال ها پیش هدفش را از واگذاری این خانه چنین بیان کرده بود؛ «این کار بهانه یی بود تا گوشه هایی از زندگی شریعتی را معرفی کنیم. دغدغه ما این بود تا خانه بماند. از سوی دیگر آن گونه که به من گفتند براساس قانون که به تصویب رسیده است خانه شخصیت های فرهنگی و اجتماعی باید تحت پوشش قرار بگیرد تا به یک پایگاه عمومی با فعالیت های اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود.»
او مراجعان به خانه شریعتی را پس از پیروزی انقلاب ۵۷ این گونه معرفی می کند؛ «به آن خانه خیلی ها مراجعه می کردند. دانشجویان دانشگاه های مختلف می آمدند. پس از آنکه کتاب «طرحی از یک زندگی» که مربوط به بیوگرافی دکتر شریعتی بود را نوشتم، روی یکی از اسناد ساواک که در این کتاب آمده است آدرس خانه دکتر درج شده بود. به این ترتیب مراجعات بیشتر شد. از شهرستان ها می آمدند و درخواست می کردند که ما فقط بیاییم خانه را ببینیم. از همه تیپ ها می آمدند. راست، چپ.»
اگرچه شریعتی خود معرف خود است اما این «خانه موزه» افتتاح شد تا برخی آثار، کتب، مدارک، کتابخانه، عکس و وسایل شخصی او به نمایش درآید.
خانه شریعتی که در سال ۱۳۷۵ توسط شهرداری تهران خریداری شد و تا سال ها به زندانی از وسایل شریعتی آن گونه که همسرش می گوید، تبدیل شد، در سال ۱۳۸۲ به سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران واگذار شد که هم زمان با آن تغییراتی در فضاسازی خانه آغاز شود.
این چنین بود که خانواده شریعتی در روز افتتاح این «خانه موزه» حاضر نشدند. همان گونه که مسوولی دولتی می گوید؛ پوران شریعت رضوی به دلیل اعتراض به تغییرات ایجاد شده در این خانه و چند بار تاخیر در گشایش موزه در مراسم حاضر نشده است. به هر حال این «خانه موزه» در نبود خانواده شریعتی با حضور رئیس شورای شهر تهران و معاون هنری سازمان فرهنگی شهرداری تهران گشایش یافت.
محمدمهدی عسگرپور معاون هنری سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران که در این مراسم حاضر شده بود تا سخن بگوید، گفت؛ «در جامعه یی زندگی می کنیم که متاسفانه زمینه ایجاد سوءتفاهم در آن زیاد است. گشایش این موزه، هیچ ربطی به دادگاه جزایری و انرژی هسته یی ندارد و صرفاً امری فرهنگی است.»
جلال رفیع نویسنده یی که بیشتر یادداشت هایش را در روزنامه اطلاعات می خوانیم نیز یکی از سخنرانان این مراسم بود. او شریعتی را کشته حقیقت و نقد و نقادی معرفی کرد و در ادامه جای خود را به کارگردان مجموعه سربداران داد تا او نیز از شریعتی بگوید. محمدعلی نجفی در خصوص تاثیر پذیری خود از دکتر شریعتی گفت که مجموعه سربداران ترکیبی بود از چیزی که من از شریعتی آموخته بودم. او گفت که قاضی شارع فیلم اش را از ترکیب زر و زور و تزویر شریعتی ساخته است.
نجفی در بیان خاطرات خود گفت که در زمان اجرای نمایش ابوذر غفاری در حسینیه ارشاد شریعتی حالتی دگرگون داشت و بر این باور بود که اهمیت مساله در این است که صحنه محراب حسینیه ارشاد به صحنه نمایش تبدیل شده است و ابوذر شخصیت اصلی این نمایش است.او شریعتی را انسانی تنها و عاشق معرفی کرد که همچون ابوذر غفاری بود.
سیدمحمود دعایی مدیر مسوول روزنامه اطلاعات و صادق طباطبایی از چهره های سیاسی پیش از انقلاب نیز هر یک از دید خود در خصوص شریعتی سخن گفتند و در پایان تریبون را به مهدی چمران رئیس شورای شهر دادند تا رسماً خانه شریعتی را به خانه موزه شریعتی تبدیل کند.
● زندگینامه دکتر علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲ )
▪ ۱۳۱۲ تولد در مزینان خراسان.
▪ ۱۳۲۲تاسیس «نهضت خداپرستان سوسیالیست» به رهبری محمد نحشب.
▪ ▪ ۱۳۲۳ تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی» در مشهد به ابتکار استاد محمدتقی شریعتی.
▪ ۱۳۳۱ پایان تحصیلات دانشسرای مقدماتی (نظام قدیم) و شروع به تدریس در مدارس، تاسیس انجمن اسلامی دانش آموزان، نگارش کتاب «مکتب واسطه» و شروع به ترجمه کتاب «ابوذر غفاری، خداپرست سوسیالیست»، اثر جوده السحار مصری، نخستین بازداشت به جرم تظاهرات ضددولتی.
▪ ۱۳۳۲ پیوستن به «نهضت مقاومت ملی»، اخذ دیپلم تکمیلی ادبی (پیش دانشگاهی).
▪ ۱۳۳۳ ترجمه «نمونه های عالی اخلاقی» اثر کاشف الغطاء.
▪ ۱۳۳۴ تاسیس دانشکده ادبیات مشهد و ادامه تحصیل تا لیسانس، نشر جزوه «تاریخ تکامل فلسفه».
▪ ۱۳۳۶ بازداشت در مهرماه به همراه ۱۶ تن از یاران « نهضت مقاومت ملی» به مدت یک ماه و اندی.
▪ ۱۳۳۷ فارغ التحصیل دانشکده با احراز رتبه اول، ازدواج با یکی از همکلاسان خود خانم فاطمه (پوران) شریعت رضوی.
▪ ۱۳۳۸اعزام به فرانسه، تولد اولین فرزند.
▪ ۱۳۳۹ شناخت قانون و ترجمه گزیده یی از آثار وی، انتشار ترجمه « نیایش» کارل در مشهد، پیوستن به شاخه یی از جبهه آزادیبخش ملی الجزایر، فعالیت های سیاسی در بطن اپوزیسیون ملی- دموکراتیک و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، انتشار نشریه «ایران آزاد» جبهه ملی و ارگان فکری «اندیشه جبهه» که قانون را نخستین بار در آن به ادبیات انقلابی ایران معرفی کرد.
▪ ۱۳۴۰بازداشت در پاریس در پی تظاهرات دانشجویان در برابر سفارت بلژیک به هنگام شهادت پاتریس لومومبا، ۱۷ ژانویه، گفت وگو با گیوز (روشنفکر توگویی) در زندان سیته پاریس.
▪ ۱۳۴۱ تحصیل و پژوهش در جامعه شناسی و تاریخ ادیان، در کلاس های ماسینیون، برک، گورویچ، آشنایی با سارتر و محیط روشنفکری فرانسه، انتشار «غربزدگی» آل احمد در ایران.
▪ ۱۳۴۲ اخذ دکترای ادبیات در سوربن زیر نظر ژیلبر لازار.
▪ ۱۳۴۳ بازگشت به ایران و بازداشت در مرز و انتقال به تهران.
▪ ۱۳۵۱-۱۳۴۴ پس از یک دوره تدریس در مدارس، تدریس در دانشگاه مشهد، انتشار دفاتر ادبی «کویر» و «اسلام شناسی» (مشهد)، یک رشته سخنرانی و کنفرانس در دانشگاه های سراسر کشور و به ویژه تهران- حسینیه ارشاد - که به درخواست بخشی از روحانیت محافظه کار توسط رژیم شاه تعطیل می شود، ممنوعیت انتشار و سخنرانی. حبس به مدت ۱۸ ماه در زندان ساواک، پلیس مخفی شاه، در سلول انفرادی، آزادی پس از توافقات الجزیره، زیرنظر در منزل.
▪ ۱۳۵۶ ، ۲۶اردیبهشت- پس از توفیق در ترک ایران تحت نام خانوادگی دوم خود، همسر و فرزندش ممنوع الخروج و گروگان گرفته می شوند، ۲۹ خرداد - شهادت در شرایط مشکوک در ساوتهمپتون انگلستان.
منبع : روزنامه اعتماد