پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

امام موسی ‏صدر:خورشیدی همچنان درخشان


امام موسی ‏صدر:خورشیدی همچنان درخشان
آیهٔاللَّه - امام - سیدموسی‏صدر رهبر شیعیان لبنان، فرزند برومند بزرگ مرجع فقید شیعه، مرحوم آیت‏اللَّه‏العظمی سیدصدرالدین صدر است... پدر و اجداد پدری و مادری وی عموماً از علمای دین و زعمای بزرگ شیعه بودند و شناخت آنها از لحاظ ‹‹رجال‏شناسی›› و آشنائی با امام موسی‏صدر و خاندان وی ضروری است، اینک در مقدمه کتاب، اشاره کوتاهی به شرح زندگی آن بزرگوار و اصالت تاریخی خاندان بزرگ وی، داریم:
۱) سیدصالح شرف‏الدین
جد اعلای امام موسی‏صدر، سیدصالح سیدشرف‏الدین است که بسال ۱۱۲۲ هجری، در قریه ‹‹شحور›› نزدیکی شهر صور، در جنوب لبنان دیده به جهان گشود و پس از پایان تحصیلات در همان روستا اقامت گزید و از عالمان جلیل‏القدر دینی به شمار آمد. وی مزرعه‏ای را در روستای ‹‹معرکه›› از توابع صور خریداری کرد و برای امرار معاش، به کشاورزی اشتغال ورزید و در همین مزرعه بود که فرزندش ‹‹سید صدرالدین›› بدنیا آمد.
سیدصالح سیدشرف‏الدین زندگی آرامی داشت تا اینکه در جنگی که ‹‹احمد جَزار›› یکی از سرداران عثمانی بر ضد علمای شیعه ‹‹جبل‏عامل›› به راه انداخته بود، وارد نبرد شد و دژخیمان ‹‹جزار›› پسر بزرگ او را که ‹‹سید هبهٔالدین›› نام داشت، در سن ۲۱ سالگی در مقابل چشمان پدر در قریه ‹‹شحور›› به قتل رساندند و خود سید صالح را دستگیر نمودند که ماهها در زندان آنها در ‹‹عکا›› بسر برد، اما سرانجام با همکاری بعضی از نگهبانان شیعه موفق به فرار شد.
پژوهشگر معاصر ‹‹سیدحسن صدر›› این ماجرا را چنین شرح میدهد:
‹‹احمد جزار، سیدصالح و گروه دیگری از علماء دین را در جائی زندانی ساخته بود که شب و روز در آن تشخیص داده نمی‏شد تا آنجا که نمی‏توانستند اوقات نماز را بشناسند. سیدصالح مشغول خواندن ‹‹دعای طائررومی›› می‏شود که در ‹‹المهج›› روایت شده است، و از خداوند خواستار رهائی خود و یارانش می‏گردد و سرانجام به همراه شش تن از زندانیان دیگر موفق به فرار از زندان مخوف جزار در سال ۱۱۹۷ ه می‏گردند››.(۱)
سیدصالح به سوی عراق رهسپار می‏گردد و در نجف اشرف درجوار امام علی (ع) اقامت می‏گزیند و پس از مدتی برادرش سیدمحمد و همسر و دو پسرش سیدصدرالدین و سیدمحمدعلی نیز به وی ملحق می‏شوند.(۲)
۲) سیدصدرالدین صدر
جد بزرگوار امام موسی‏صدر، سیدصدرالدین، فرزند سیدصالح شرف‏الدین موسوی عاملی است که در سال ۱۱۹۳ هجری در قریه ‹‹قشیب›› از توابع جبل‏عامل متولد شد و پس از معرکه ‹‹جزار›› به حوزه علمیه نجف رفت و در اثر تلاش و کوشش، طولی نکشید که در زمره علما و مجتهدان عالیمقام زمان خویش قرار گرفت. وی با دختر مجتهد بزرگ و مرجع عالیقدر مرحوم شیخ جعفر کاشف‏العظاء ازدواج نمود و پس از چندی به ایران هجرت نمود و در شهر اصفهان - که در آن زمان دارالعلم و محل رجال دین و اهل فضل بود - اقامت گزید و در این شهر سالها مرجع طراز اول تدریس و قضا و فتوی بود و تعدادی از مشاهیر علماء مانند شیخ مرتضی انصاری، میرزا هاشم چهارسوقی و برادرش صاحب ‹‹الروضات›› و سیدمحمد شفیع صاحب ‹‹الروضهٔ البهیه›› از محضر او استفاده علمی نمودند.
لازم به یادآوری است که خاندان صدر و شرف‏الدین، بنی‏اعمام یکدیگرند و از ریشه‏دارترین و اصیل‏ترین خاندانهای شریف می‏باشند و تا دوران ‹‹سیدصالح شرف‏الدین›› تمامی اعضاء این خاندان بزرگ به ‹‹شرف‏الدین›› شهرت داشتند، اما پس از اینکه سیدصدرالدین بن صالح موسوی به مقام مرجعیت و ریاست شیعه نایل آمد، این شاخه از خاندان، به ‹‹صدر›› مشهور شدند.
از مرحوم سیدصدرالدین ۵ فرزند که همگان از علما و رجال دین بودند، به یادگار ماند. کوچکترین آنها از لحاظ سن ‹‹سیداسماعیل›› بود. آیت‏اللَّه سیدصدرالدین در سال ۱۲۶۲هـ درگذشت.(۳)
۳) سیداسماعیل صدر
جد اول امام موسی صدر، سیداسماعیل صدر، فرزند سیدصدرالدین است که از بزرگان علما و مراجع تقلید شیعه در زمان خود بود و در زهد و تقوی و مراتب علمی و کمالات معنوی، مشهور و مورد قبول همگان بشمار میرفت.
وی در سال ۱۲۵۸ ه در اصفهان دیده به جهان گشود و در خردسالی از نعمت پدر محروم گردید و تحت تربیت برادر بزرگوارش سیدمحمدعلی، معروف به ‹‹آقامجتهد›› قرارگرفت و پرورش یافت و مقدمات و مقداری از دروس سطح را پیش وی خواند و بعد از فوت وی، در درس شیخ محمدتقی صاحب ‹‹هدایهٔالمسترشدین›› حاضر شد تا اینکه در سال ۱۲۸۱ تمامی اموال موروثی خود را به برادران خود تحویل داد و خود به قصد ادامه تحصیل، راهی عتبات عالیات گردید. هنگامیکه وارد نجف گردید شیخ انصاری فوت شده بود و او در مجالس فاتحه آن بزرگوار شرکت نمود. و سپس در درس زعمای حوزه چون شیخ راضی ابن‏شیخ محمد فقیه نجفی (۱۲۹۰هـ ) و شیخ مهدی بن‏علی ابن‏شیخ اکبر کاشف الغطاء (متوفی بسال ۱۲۸۹هـ ) شرکت نمود و از آن پس ملازم میرزای شیرازی در سامرا گردید. وی ازبزرگترین و برترین شاگردان میرزا و از مهاجرین نخستین به سامرا محسوب می‏شد. و بعد از وفات میرزا یکسال و چند ماهی نیز در سامرا ماند و سپس به حسب احساس تکلیف از سامرا مهاجرت کرد و در کربلا اقامت گزید و بنای تدریس گذاشت و از برکت وجود او حوزه علمیه کربلا رونق فروان یافت و بسیاری از فضلا از جمله: میرزا محمدحسین نائینی، سیدشرف‏الدین عاملی، سیدحسین فشارکی و بسیاری دیگر، از شاگردان وی بودند و او مرجع تقلید بسیاری از مردم کربلا و سایر بلاد بشمار میرفت و سرانجام در سال ۱۳۳۸ و یا ۱۳۳۹ هـ در کاظمین به‏درود حیات گفت و در یکی از مقبره‏های رواق مطهر، مدفون گردید.
چهار فرزند باقیمانده از وی عبارت بودند از: سیدصدرالدین، سیدمحمدجواد، سیدحیدر و سید محمدمهدی که جملگی از فضلای معروف و صاحبان تحقیق و نظر و مراجع دینی بودند(۴) . علامه بزرگوار شیخ مرتضی آ ل ‏یاسین، در رحلت آن بزرگوار ابیاتی سروده که بر روی سنگ قبر وی ثبت شده است:
لئن‏یک‏اخفی‏القبرشخصک فی‏الثری
فهیهات ما اخفی فضائلک القبر
فطوبی لقبر انت فیه مغیب
فقد غاب من اطباق تربته البدر
ولست بمستسق له القطر بعد ما
عُدا بشراه الیوم ینتج القطر
تخیرت صدر الخلد مأوی فارّخوا
من الخلد اسماعیل طاب له‏الصدر - ۱۳۳۹ هـ -
۴) سیدصدرالدین صدر
پدر امام موسی صدر آیت‏اللَّه سیدصدرالدین صدر(۵) فقیه بزرگ و از مراجع عالیقدر و معاصر شیعه بود. وی در سال ۱۲۹۹ هـ . ق - یا ۱۲۹۸ هـ - (۶) در کاظمین در میان چنین خاندانی دیده به جهان گشود. ادبیات و قسمتی از علوم مقدماتی را در سامرا از اساتید وقت فراگرفت و بعد در خدمت پدرش - که یکی از مراجع تقلید بود - به کربلا مهاجرت کرد و سطوح عالیه را در محضر شیخ حسن کربلائی خواند و مدتی هم درحوزه درس والد معظم خود حضور یافت و سپس به توصیه پدر، راهی حوزه علمیه نجف گردید و مدتی در درس آخوند خراسانی و سیدکاظم یزدی شرکت نمود و به اخذ اجازه اجتهاد نایل گردید و در سال ۱۳۲۹ هـ بعد از فوت پدرش جهت زیارت بارگاه امام رضا (ع) به ایران آمد و مدت ده سال در مشهد ماندگار شد و به تدریس و ارشاد مردم مشغول گردید و در همانجا با دختر مرجع بزرگ وقت مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین قمی، بنام بی‏بی‏صفیه ازدواج کرد.
و در سال ۱۳۴۴هـ به نجف‏اشرف مراجعت کرد و برای احترام، در درس میرزای نائینی حاضر می‏شد و در سال ۱۳۴۹ به ایران برگشت و به دعوت مرجع عالیقدر و مؤسس حوزه علمیه قم آیت‏اللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم اقامت گزید و به سرعت به عنوان فقیهی عالیقدر و مرجعی بزرگ و معروف و یکی از ارکان حوزه علمیه قم اشتهار یافت و پس از رحلت آیهٔاللَّه حائری به همراه دو مرجع بزرگ دیگر - آیت‏اللَّه سیدمحمد حجت و آیت‏اللَّه سیدمحمدتقی خوانساری - زعامت حوزه و مرجعیت شیعیان را به عهده گرفت و در حوزه علمیه قم خدمات شایان توجهی نمود و شاگردان زیادی در مکتب خود تربیت کرد.(۷)
▪ روایتی از آیت‏اللَّه صدر
پس از رحلت آیت‏اللَّه حائری مؤسس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۵هـ قمری، بسیاری از علما و اُدبا در سوگ او اشعار زیبایی به زبان عربی و فارسی سرودند که جالب‏ترین آنها، اشعار نغز و پرمحتوای آیت‏اللَّه صدر بود.
اشعار این مرد بزرگ که برسنگ قبر مرحوم آیت‏اللَّه حائری نقش بسته چنین است:
عبدالکریم آیت‏اللَّه قضی
وانحل منسلک العلوم عقده
اجوب ربع العلم بعد خصبه
وهّد ارکان المعالی فقده
کان لاهل العلم خیر والد
و بعده امست یُتامی ولده
کوکب سعد سعد العلم به
دهراً و غاب الیوم عنه سعده
فی شهر ذی‏القعده غاله الردی
به سهمه یالیت شلّت یده
فی حرم الائمهٔ الاطهار فی
شهر الحرام کیف حلّ صیده
دعاه مولاه فقل مورّخا
‹‹لدی الکریم حلّ ضیفاً عبده››
:( آیت‏اللَّه عبدالکریم حائری جهان را بدرود گفت و با رحلت او حلقه دیگری از زنجیره دانش و فرهنگ از میان رفت. او بوستان شکوفای دانش بود. و فقدان او ارکان ارزشها را به لرزه درآورد. او برای دانشوران، بهترین پدر بود و با رحلت او فرزندان علمی وی یتیم شدند. او ستاره نیک‏بختی بود که فرهنگ و دانش، روزگاری طولانی، بوسیله او سعادت یافت، اما اینک با رحلت او ستاره سعادت علم ناپدید شد. در ماه ذیقعده، روزگار تیر اجل را بسوی او نشانه رفت که کاش دستش فلج می‏شد. در حرم امامان پاک، آخر چگونه، در ماه حرام و حرم اهلبیت، صید حلال شد؟ خدایش او را بسوی خویش فراخواند و تاریخ آن چنین شد: بنده پروردگار، میهمان خدای کریم گردید.)
پس از سرودن این اشعار نغز، مکاشفه‏ای رخ می‏دهد که به روایت خود آیت‏اللَّه صدر بدین صورت بوده است: پس از انشاء این قصیده کوتاه، در عالم رؤیا دیدم که در بوستان بسیار سرسبز و خرمی هستم که سراسر آن را درختان و میوه‏ها و نهرهای لبریز از آب زلال پوشانده است. و من در آن قدم می‏زنم، در همان حال فردی از روبرو آمد و گفت: ‹‹می‏خواهید حاج‏شیخ را ملاقات کنید؟››
گفتم: ‹‹با کمال میل!››
مقداری راه طی کردیم و به فضایی سرسبزتری که وسط باغ و کنار حوضی که اطراف آن گلکاری بود، رسیدیم. در طرف راست آن ساختمان باشکوهی بود که چند پله آن بالاتر از زمین بود و در و پنجره‏های متعددی به سوی باغ داشت.
گفت: ‹‹نگاه کن!››
وقتی نگاه کردم حاج شیخ را دیدم که در یکی از اطاقها تکیه به در داده و باغ را تماشا می‏کند. سلام کردم و شتابان وارد اطاق شدم، جواب مرا داد و پس از پذیرایی فرمود: ‹‹حالم بسیار خوب است.›› و آنگاه حال آقایان و وضعیت حوزه را پرسید به عرض رساندم: ‹‹خدای را سپاس!››. خدمتگزاری وارد شد و چای آورد. فرمود: ‹‹برای آقای صدر هم بیاور!›› گفتم: ‹‹اگر میل دارید من هم خدمت شما باشم؟››
فرمود: ‹‹خیر، شما کار دارید و با شما کار دارند و باید بروید.››
همانطوری که با حاج شیخ صحبت می‏کردم گاه به منظره زیبا و دل‏انگیز باغ نیز نظاره می‏کردم و او با فراست دریافت که منظره باغ برای من جالب است کمی بلند شد و هر دو دست را بلند کرد و فرمود: ‹‹لدی الکریم حلّ ضیفاً عبده.››: بنده پروردگار، میهمان خدای کریم گردید.
▪ صدر از دنیا رفت
مرحوم آیت‏اللَّه صدرالدین صدر، از پروا پیشگان و اندیشمندان نامدار جهان تشیع است. در مورد رحلت او یکی از روحانیون حوزه علمیه قم، مکاشفه‏ای داشته است که نشان دهنده عظمت و کرامت و بزرگواری آن عالم ربانی و آزاده است که آن را از مرحوم آیت‏اللَّه جناب حاج شیخ عبدالنبی عراقی - از مجتهدین مسلم و بنام حوزه علمیه قم - نقل می‏کنیم:
‹‹درست بخاطر دارم که روز شنبه برابر با ۱۹ ربیع‏الثانی، سال ۱۳۷۳ قمری بود که نگارنده به منزل آیت‏اللَّه حاج‏ شیخ عبدالنبی، رفتم ایشان در تعبیر خواب مهارتی بسیار داشت و به این امتیاز نیز معروف بود. به هنگام ورود من بود که حجهٔالاسلام آقای میرزا محمد همدانی از بیت ایشان خارج شدند. هنگامی که به محضر آیت‏اللَّه شرفیاب شدم فرمودند: ‹‹آقا شیخ محمد را دیدی؟››، گفتم: ‹‹آری! مطلبی داشت؟›› فرمود: ‹‹خواب عجیبی دیده بود.›› پرسیدم: ‹‹تعبیر آن برای شما روشن است؟ چه خوابی دیده بود؟››
فرمود: ‹‹ایشان می‏گوید شب گذشته در خواب دیدم که به حرم مطهر دخت گرانمایه حضرت کاظم‏علیها السلام شرفیاب شده و از آنجا به مسجد بالاسر رفتم تا فاتحه‏ای برای آیت‏اللَّه حائری‏قدس سرهم بخوانم که دیدم میان قبر مرحوم حائری و آیت‏اللَّه خوانساری قبری آماده است. با تعجب از خود پرسیدم: ‹‹این قبر برای چه کسی آماده شده است؟›› بانوی گرانقدری را دیدم که فرمود: ‹‹این قبر پسر من، صدر است. صدر از دنیا رفت، او خوب فرزندی بود.››
شگفت اینکه مرحوم آیت‏اللَّه عراقی هنوز در مورد این خواب سخن می‏گفت که بناگاه صدای بلندگوی حرم طنین افکند و خبر رحلت آیت‏اللَّه العظمی آقای صدرقدس سرهم را اعلان کرد.››(۸)
بدینترتیب آن بزرگوار در ‹‹قم›› به رحمت حق پیوست و در کنار قبر مراجع عظام دیگر، درحرم مطهر حضرت معصومه (ع) بخاک سپرده شد.
از مرحوم آیهٔاللَّه صدر، ده فرزند، سه پسر و هفت دختر بجای ماند که پسران آن بزرگوار عبارتند از:
۱) مرحوم آیت‏اللَّه حاج‏آقا رضا صدر ( متوفای ۱۴۱۵ هـ ، ۱۳۷۳ ش).
۲) جناب آقای سیدعلی‏اصغر صدر
۳) امام موسی‏صدر رهبر ربوده شده شیعیان لبنان
تألیفات و آثار پربهاء و ارزشمندی هم از آن بزرگوار بیادگار مانده است: که مؤلف آثار الحجهٔ، تعداد و نام آنها را چنین می‏نویسد:
‹‹... آثار قلمی ایشان بسیار است در فنون مختلفه، حدیث، فقه، اصول و تاریخ اسلام که از مطبوعات آن ‹‹المهدی›› است دراحوال حضرت صاحب الامر که تمام آن از اخبار و احادیث عامه و اهل سنت تألیف فرموده اند و دیگر خلاصهٔالفصول در علم اصول است که فصول را ملخص فرموده و مورد بحث و مطالعه.اهل فضل و دانش است.
تألیفات و آثار علمی دیگر ایشان که اغلب آنها متأسفانه بچاپ نرسیده است، بقرار ذیل است:
الف) فقه: ۱، منظومه در حج ۲، منظومه در صوم ۳، رساله در حکم ماءغساله ۴، رساله در تقیّه ۵، رساله در حج ۶، رساله در امر بمعروف و نهی از منکر ۷، رساله در نکاح ۸، حاشیه بر عروهٔ الوثقی ۹، حاشیه بر وسیلهٔ النجاهٔ ۱۰، سفینهٔ النجاهٔ در فقه فارسی ۱۱، رسالهٔ فی‏حقوق المرئه.
ب ) ۱، خلاصهٔ الفصول ۲، حاشیه بر کفایهٔالاصول
ج ) اصول: عقاید ۱، رساله در اصول دین ۲، رساله در رد شبهات وهابیه ۳، رساله در اثبات عدم تحریف کتاب.
د ) تاریخ: مختصر تاریخ اسلام در ۵ جلد.
ه ) حدیث و اخبار: ۱، رساله ای در حقوق ۲، المهدی ۳، لواء محمد در اخبار خاصه و عامه ۱۲ جلد ۴، مدینهٔالعلم مجموعه اخبار اهل بیت با طرز جدید، در ۶جلد.
و . اشعار: دیوان اشعار، شامل اشعار مذهبی، اجتماعی، نصائح، مدائح و...››(۹)
ایشان دارای ذوق وقریحه شعری والائی بود و اشعار بسیاری، بیشتر به عربی سروده‏اند و از جمله اشعار تکان دهنده ایشان، شعری است که به هنگام تسلط سلطان وهابی عبدالعزیز بر حجاز و هدم حرم ائمه بقیع سروده.
نعمت الله موسوی
۱. تکملهٔ امل الامل، ص۲۳۴.
۲. ‹‹لبنان به روایت امام موسی‏صدر و دکتر چمران››، تألیف: علی حجتی کرمانی، ص۱۵.
۳. نقباءالبشر، ج ۱۶۰ - ۱۵۹/۱ - هدیهٔ الرازی، ترجمه فارسی. ص۱۱۳ و ۱۱۴.
۴. نقباءالبشر، ج ۱۶۰ - ۱۵۹/۱ - معجم المؤلفین العراقیین ۱۱۵/۱ - اعیان الشیعه ۴۰۴ = ۴۰۳/۳ ریحانهٔالادب ۴۲۳ - ۴۲۱/۳ - الاعلام زرکلی ج۳۱۵/۱.
۵. نام او محمدعلی بود و بعداً به ‹‹صدرالدین›› معروف گردید.
۶. اعیان الشیعه، ج ۳: ص ۴۰۴.
۷. نقباءالبشرج ۹۴۴ - ۹۴۳/۲.
۸. کرامات صالحین، تألیف: شیخ محمد رازی. چاپ قم، ۱۳۷۴، صفحه ۲۴۵ - ۲۴۸.
۹. آثار الحجهٔ یا تاریخ حوزه علمیه قم، تألیف محمد رازی، چاپ اول، ص۲۰۳.
منبع http://khosroshahi.ir/article/detail_art.php?artid=۹&flag=۱&merg=۱