جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ازدواج ناموفق روابط عمومی و تبلیغات!


ازدواج ناموفق روابط عمومی و تبلیغات!
از بسیاری از دوستان، همکاران و اساتید فن تبلیغات شنیده‌ام که اعتقاد داشتند مشکل دنیای تبلیغات از زمانی آغاز شد که این دو رشته با هم ازدواج کردند. یکی از دوستان و اساتید این فن، ازدواج این دو را به ازدواج دایانا تشبیه می‌کرد که این اختلاف طبقاتی راه حلی جز مرگ به ارمغان نداشت.
به جرات می‌توان گفت که روابط عمومی در ایران تا چند سال پیش در قالب یک اتاق که بر در ورودی آن روی کاغذ A۵ نوشته‌شده بود: ?واحد روابط عمومی? خلاصه می‌شد. امروز اکثر سازمانها، نهادها و ادارات که نیاز به اطلاع‌رسانی یا تبلغات داشند چنین اموری را از طریق این واحد انجام می‌دهند تا واحدهای روابط‌عمومی‌شان را از بند پارچه‌نویسی و پلاکاردنویسی در مناسبت‌های مختلف رهایی دهند. اما آیا با دیدگاه روابط عمومی می‌شود تبلیغات کرد؟
جالب اینجاست که از سوی دیگر کسانی که خارج از حرفه روابط عمومی، بع تبلیغات روی آورده‌اند، هووی دیگری به نام ?بازاریابی? را به تبلیغات نسبت می‌دهند تا به آنجا که کار جز با جدایی روابط عممی و تبلیغات نتیجه نخواهد داد. به شرطی که تبلیغا را دوباره مجبور به ازدواج با ?بازاریابی? نکنیم.
شرکت توسعه مهندسی بازار (TMBA) در راستای ارتقای کیفیت کسب و کار بنگاه های اقتصادی، در چهار موضوع آموزش، مشاوره، تحقیق و نشر در حوزه مارکتینگ به ارایه خدمت می پردازد.
این کشتی به ناکجا آباد می‌رود، ناخدا لنگر بینداز!
و اما ناخدای این کشتی که مقصدش ناکجاآباد است، کیست؟ امروز، البته کمتر مسافر این کشتی است که امید به ساحل مقصد بسته‌باشد، اما چرا این مسافران، که آگاهی از این کج‌روی و گمراهی دارند، اقدام اساسی در جهت رهایی اهالی تبلیغات نمی‌کند؟
طبق آمارهای موجود بیش از نیمی از ثروتمندان جهان، بازاریاب بوده‌اند. اکثر مایه‌داران نیز معمولا دستی بر آتش تبلیغات دارند و بخشی از سرمایه خود را مرهون این صنف هستند. اما کدام ثروتمندی را دیده‌ایم که از ?روابط عمومی? چیزی کسب کرده باشد؟ آیا تبلیغات یک موجود اشرافی و روابط عمومی یک عامی است؟
و آیا حالا که تبلیغات را به بازاریابی نزدیکتر کرده‌ایم، ازدواج موفقی پیش روی آنها می‌بینیم؟
شاید اگر همه این علوم را جداگانه بخواهیم و بپذیریم، وضعیت هر سه بهتر و حقیقی‌تر باشد، ما و اطرافیانمان هم از این سردرگمی نجات پیدا کنیم. اگرچه حالا دیگر تلاش برای طلاق دادن آن دو و جلوگیری از ازدواج این دو، شاید سرنوشتی شبیه به دایانا (مرگ) پیدا کند. کاش روابط عمومی را شوهر نمی‌دادیم و انگ بازاریابی را هم به تبلیغات نمی‌چسباندیم.
حالاست که باید بگوییم چشمها را باید شست. زیرا ?جور دیگر تبلیغات? همان تبلیغات حقیقی است که امروز در ایران با کمی جرات می‌گویم نبوده و نیست. و حتی (با جرات بیشتر می‌گویم) یک تبلیغات‌چی واقعی و کامل در ایران نداریم. یا داریم و مجال جولان نیافته است.

منبع: نشریه دانش تبلیغات ? شماره ۱۲
منبع : بانک مقالات تخصصی شرکت توسعه مهندسی بازارگستران آتی


همچنین مشاهده کنید