سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا

زندگی دیوید گیل - LIFE OF DAVID GALE


زندگی دیوید گیل - LIFE OF DAVID GALE
سال تولید : ۲۰۰۳
کشور تولیدکننده : آلمان و آمریکا
محصول : نیکلاس کیج و آلن پارکر
کارگردان : آلن پارکر
فیلمنامه‌نویس : چارلز راندولف
فیلمبردار : مایکل سرسین
آهنگساز(موسیقی متن) : الکس پارکر و جیک پارکر
هنرپیشگان : کوین اسپیسی، کیت وینسلت، لورا لینی، رونا میترا، لیون ریپی، گابرین مان و جیم بیور
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۰ دقیقه


̎دیوید گیل̎ (اسپیسی) رئیس بخش فلسفهٔ دانشگاه آستین و نویسندهٔ چند کتاب معتبر، و ضمناً یکی از اعضاء فعال و شناخته‌شدهٔ ̎دت‌واچ̎ است، گروهی که برای القای مجازات اعدام مبارزه می‌کند. یکی از دوستان صمیمی ̎گیل̎، ̎کنستانس هاراوی̎ (لینی) از فعالان ̎دت‌واچ̎ است که در غیبتِ ̎شارون̎، همسر ̎گیل̎، رابطهٔ نزدیکی بینشان برقرار می‌شود. یک شب، مسئله‌ای بین ̎گیل̎ و ̎برلین̎ (میترا) ـ یکی از دانشجوهایش ـ پیش می‌آید و دخترک که دچار عذاب وجدان شده، ̎گیل̎ را متهم می‌کند که مورد اذیت و آزارش قرار داده است. با آن‌که ̎̎گیل̎ از این اتهام مبرا شناخته می‌شود ولی تبلیغات و سروصدائی که به راه می‌افتد باعث می‌شود ̎گیل̎ سمت دانشگاهی‌اش را از دست بدهد و حالا بی‌کار و بدون زن و زندگی، به الکل پناه ببرد. وقتی چند سال بعد، ̎هاراوی̎ مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد و به قتل می‌رسد، ̎گیل̎ را با وجود تلاش‌های ̎براکتن̎ (ریپی) ـ وکیلی بی‌عرضه ـ متهم، محاکمه و محکوم می‌کنند. ̎گیل̎، یک هفته پیش از اعدامش، قبول می‌کند داستان زندگی‌اش را برای ̎ بیتسی بلوم̎ (وینسلت) ـ خبرنگاری که برای مجله‌ای معتبر کار می‌کند ـ تعریف کند. ̎بلوم̎ به اتفاق دستیارش، ̎زاک استمنز̎ (مان) ماجرای قتل ̎هاراوی̎ را با ̎گیل̎ در میان می‌گذارد و رفته‌رفته پی می‌برد که روایت ̎گیل̎ در جاهائی می‌لنگد و چندی نگذشته که غریبه‌ای، مدرکی در اختیار او می‌گذارد که نشان می‌دهد برای ̎گیل̎ پاپوش دوخته‌اند ـ قضایائی که باعث می‌شود ̎بلوم̎ و ̎استمنز̎، فقط چند روز برای حل این معما و نجات ̎گیل̎ از اعدام، فرصت داشته باشند.
● زندگی دیوید گیل، رک و راست، فیلمی است علیه مجازات‌ اعدام و همان حس و جبهه‌گیری‌های لیبرال فیلم‌هائی را دارد که زمانی امضاء استنلی کریمر را پای خود داشتند. اقتباس پُرشور پارکر از فیلم‌نامهٔ راندلف (که در این‌جا نخستین فیلم‌نامه‌اش از نوشته) دربارهٔ رابطهٔ خبرنگاری جوان با یک محکوم به اعدام در تکزاس، تلنگرهای عاطفی خود را وارد آورده ولی هیچ‌وقت به‌طور کامل مجاب نمی‌کند. پی‌رنگ پیچیده، که بخشی از آن، ظاهراً از ورای شکی معقول (فریتس لانگ، ۱۹۵۶) عاریه گرفته شده، چندان تماشاگرپسند نیست. گیرائی فیلم بیشتر به خاطر بازی‌های قوی اسپیسی و وینسلت است، ولی شهرت دهان به دهان فیلم احتمالاً به همان اندازهٔ داروهای کشنده‌ای که در تکزاس به محکومان تزریق می‌کنند، به ضرر فیلم تمام می‌شود. پارکر یکی از فعالان ضدمجازات اعدام، قبلاً نیز در میسی‌سیپی می‌سوزد (۱۹۹۸) ـ دربارهٔ حقوق مدنی سیاه‌پوستان ـ و بیا بهشت را ببین (۱۹۹۰) ـ دربارهٔ اسارت آمریکائ ی‌های ژاپنی‌الاصل در جریان جنگ جهانی دوم ـ از عدالت به سبک آمریکائی انتقاد کرده بود. اما او با وجود خشم و تعهدش نتوانسته فیلمی به کوبندگی می‌خواهم زنده بمانم! (رابرت وایز، ۱۹۵۸) یا به سوی اعدام (تیم رابینز، ۱۹۹۵) بسازد. پارکر از هر فرصتی استفاده کرده تا آمار و ارقامی دربارهٔ جنایت در آمریکا در اختیار تماشاگر بگذارد (مثلاً گفته می‌شود که ۷۳ درصد قاتلان زنجیره‌ای به جمهوری‌خواهان رأی می‌دهند!). ضمن آن‌که هیچ فرصتی از کف نرفته تا الکس و جیک پارکر (پسران کارگردان) با بی‌ذوقی به حس و حال فیلم ضربه بزنند. در واقع، یکی از بزرگ‌ترین نقص‌های فیلم، موسیقی متن آن است.