چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مونالیزا - Mona Lisa


مونالیزا - Mona Lisa
سال تولید : ۱۹۸۶
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : استیون وولی و پاتریک کاساوتی
کارگردان : نیل جوردان
فیلمنامه‌نویس : دیوید للاند و جوردان
فیلمبردار : راجر پرات.
آهنگساز(موسیقی متن) : مایکل کیمن.
هنرپیشگان : باب هاسکینز، کتی تایسن، مایکل کین، رابی کالترین، کلارک پیترز، کیت هاردی، زو نیتنسن، حسین کریم‌بیک و سامی دیویس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.


لندن. «جرج» (هاسکینز)، یک خلافکار خرده‌پا، پس از هفت سال حبس از زندان آزاد می‌شود و سعی می‌کند همسر و دختر نوجوانش، «جینی» (نیتنسن) را ببیند. اما همسرش با عصبانیت او را از خانه بیرون می‌کند و «جرج» نزد دوستش، «توماس» (کالترین)، مکانیکی شیفته داستان‌های جنائی، می‌رود. او سپس با رئیس سابقش، «مورتوِل» (کین) برای پیدا کردن شغلی تماس می‌گیرد اما تنها چیزی که نصیبش می‌شود رساندن فیلم‌های هرزه‌نگار به مغازه‌های محله سوهو و رانندگی برای یک خیابان‌گرد جوان سیاه‌پوست به‌نام «سیمونه» (تایسن) است. این دو خیلی زود با هم مشکل پیدا می‌کنند، تا اینکه «سیمونه» را، به خواست خودش، به خیابان کینگز کراس می‌برد، جائی که «سیمونه» تعریف می‌کند زمانی همراه با دختری هروئینی به‌نام «کتی» (هاردی) کارش را از آنجا شروع کرده و وقتی یک تابستان با مرده ثروتمندی به برایتن رفته، تماسش با او قطع شده است و حالا «سیمونه» از «جرج» می‌خواهد در پیدا کردن «کتی» کمکش کند. «جرج» نیز که اکنون دل‌باخته «سیمونه» شده، جانش را به‌خطر می‌اندازد و جست‌وجویش را در باشگاه‌های محله سوهو آغاز می‌کند. او به‌زودی پاندازی به‌نام «آقای اسمیت» یا «آندرسن» (پیترز) را پیدا می‌کند که پاانداز سادیست «کتی» و «سیمونه» بوده است. حالا «مورتوِل» هم نسبت به رابطه «سیمونه» با یکی از مشتریانش، عرب ثروتمندی به‌نام «رشید» (کریم‌بیک) کنجکاو شده، وارد ماجرا می‌شود. «جرج» با تعقیب «آندرسن» به «کتی» می‌رسد و پس از ماجراهائی او را از شر یک مشتری نجات می‌دهد. «سیمونه» و «جرج» برای بهبودی «کتی»، او را به برایتن می‌برند. در اینجا وقتی تعقیب‌کنندگان، سر می‌رسند، «سیمونه»، «مورتوِل» و «آندرسن» را می‌کشد و «جرج» از فهمیدن اینکه «سیمونه» و «کتی» دل‌باخته یکدیگرند و اینکه دست‌یابی او به «سیمونه» بی‌نتیجه است، شوکه می‌شود...
* به‌نظر می‌رسد که چارچوب اثر بسیار متناسب با فیلمی حادثه‌ای از سینمای انگلستان باشد. با این حال مونا لیزا، مضمونی است بدون قصه یا اشتباهاً مضمون را به جای قصه گرفته است و حالت روائی آن سرسری می‌نماید. دست‌مایه کار از صافی کمدی اجتماعی یا طبقاتی می‌گذرد و در قالب ژانر جنائی آمریکائی که فیلم بدان تمایل دارد، جا نمی‌افتد. هاسکینز در نقش یک جیمز کاگنی از جنوب لندن بازی قدرتمندی ارائه می‌دهد و مرکز ثقل فیلم است.