جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیمان دوستی در عصر آشوب خاورمیانه


پیمان دوستی در عصر آشوب خاورمیانه
كاروان دیپلماسی ایران دوشنبه در نقطه ای منزل گزید كه زمانی به خانه دوم انقلابیون ایران شهرت داشت.ایران و الجزایر را باید دورترین سرزمین های خاورمیانه، از حیث جغرافیایی اما شبیه ترین به لحاظ تاریخی به حساب آورد.
بر روی نقشه خاورمیانه الجزایر فرسنگ ها دورتر از ایران واقع شده اما با مختصات تاریخی وفرهنگی، این كشور شمال آفریقا را می توان شبیه ترین سرزمین به جامعه ایران به حساب آورد. سرزمینی كه همانند ایران كانون چشمه جوشان جنبش ها وانقلاب ها بوده است. برخلاف فضای ساكن جهان عرب، الجزیره در نقطه تلاقی وخط مقدم برخورد با تمدن مسیحی اروپا قرار داشته است وهمین ویژگی موجب شده كه تاریخ این سرزمین دركشاكش موج های فكری متضاد از سنت تا مدرنیسم واز لیبرالیسم تا اسلام خواهی سپری شود. بی سبب نبود كه احمدی نژاد و طرف های الجزایری در توصیف پیوندهای دو ملت، به سرگذشت انقلابی همدیگر استناد جستند یا كرسی مشترك خود در نهضت های عدم تعهد یا پایه گذاری سازمان كنفرانس اسلامی را به خاطرآوردند.
به ظاهر ایران و الجزایر در مناطقی واقع شده اندكه مسائلی كاملاً متفاوت از هم دارند. الجزایر با بحران صحرا و یا غائله های شمال آفریقا روبرو است وایران با نزاع هایی چون افغانستان وعراق. اما نگاه های استراتژیك چیزهای دیگری را در افق سیاست خارجی آنها را برای ما آشكار می سازد. آنها دو بازیگر بزرگ خاورمیانه هستند و دو دولتی هستند كه بر جوامعی با بیش از ۹۰ درصد جمعیت مسلمان حكم می رانند.
به این صورت آنها در قلب جغرافیای جهان اسلام واقع شده اند یعنی همان نقطه ای كه دستخوش سه بحران بزرگ جهانی و آوردگاه بزرگترین رقابت قدرت های آن سوی دنیا است. سرنوشت تهران والجزیره همانند همه پایتخت های بزرگ خاورمیانه به این بحران ها گره خورده است. بوتفلیقه و احمدی نژاد دراین فضای پر آشوب به امید گشودن محورهای جدید همكاری خاورمیانه ای به دیدارهم شتافتند زیرا وضعیت وخیم سرزمین های اسلامی تهران والجزیره را با تكلیف و وظایف تاریخی روبرو كرده است ودراین وادی پیمان های دو جانبه یكی از راه های مصون ماندن از عوارض بحران های سركشی مانند عراق وتروریسم ومداخلات نظامی خارجی هااست.
● جامعه تفاوت ها وتنوع ها
الجزایر در شمال آفریقا واقع شده اما شاید بی شباهت ترین كشور به مجموعه آفریقا است. از رنگ پوست تا تار وپود فرهنگ وسیاست این سرزمین با ملت های قاره سیاه متفاوت است. از همین روست كه تحلیلگران خاورمیانه همواره با عیاری جداگانه سیر تحولات این سرزمین را رصد كرده اند.
اهمیت الجزایر درشمال آفریقا فقط با كشوری مانند مصر قابل قیاس است. با منطق دنیای سیاست می توان گفت كه این كشور همه عناصر قدرت ملی را دارا است. سابقه تمدنی، جمعیت كثیر مسلمانان، منبع سرشار انرژی، وسعت سرزمینی، خیل نیروی انسانی ماهر وتحصیلكرده، موقعیت ژئوپلتیك و قرار گرفتن در نقطه تلاقی اروپا و آفریقا. اما در ترازوی قدرت، این سرزمین رتبه ای بالاتر از كشورهای دیگر آفریقا دارد، ازآن روست كه انرژی بالایی از تحول در پوستین جامعه این كشور انباشته شده است. این انرژی وسوخت تحول را همانا بافت اجتماعی و ساختار قومی و حزبی این كشور فراهم ساخته است یعنی همان چیزی كه دردنیای جامعه شناختی عوامل ایجاد یك جامعه پویا شناخته می شود.
درست همانند مصر در پوستین جامعه الجزایر نیز انواع نحله هاو نیروهای سیاسی جا خوش كرده اند؛ سوسیالیست ها، نا سیونالیست ها ، لیبرال ها و اسلام گراها هركدام بخشی از نیروهای اجتماعی این كشور را نمایندگی می كنند.
تاریخ ۵ دهه اخیر این كشور در رویارویی میان این نحله ها ورق خورده است. به واسطه این تنوع حزبی و گروهی است كه فضای سیاسی این كشور حتی در دوران حاكمیت یكدست نظامیان سكون نداشته است. در برهه ای ازتاریخ این رقابت میان ملی گرایان و غربگرایان بوده است ودر مقطعی دیگر كه همان دهه ۹۰ است این كشمكش میان اسلامگرایان از یك سوو سكولارها ونظامیان ازسوی دیگر جریان داشته است. ماحصل ونتیجه این كشمكش ها، شكل گیری یك جامعه عجیب در این نقطه تلاقی اروپا وخاورمیانه است كه هم خود دستخوش بحران و انقلاب بوده و هم این كه در جنبش ها وحوادث كشورهای دیگر اثر گذارشده است.
براین چرخه كشاكش نیروهای داخلی، باید رقابت طولانی قدرت های خارجی راهم افزود. فصل بلندی از تاریخ این سرزمین درمبارزه با محل خیزش پرآوازه ترین جنبش ها وانقلاب های تاریخ منطقه بوده است. در پیشانی این حركت ها جنبش ضد استعمارگری وانقلاب درخشان ۱۹۶۲قرار دارد كه مسیر تاریخ این كشور را به كلی دگرگون كرد. ازاین نگاه الجزایر نیز موزه وگنجینه ای از حماسه ها است و قهرمانان پر آوازه ای خاك این دیار را زینت بخشیده اند. آنها در یكی از حماسه های تاریخ به بیش از یك قرن استعمار اروپایی ها - ۱۸۳۰ در مبارزات طولانی خود پایان دادند.
درست است كه در «پروژه تاریخی سلطه» درالجزایری كه با بیش از دومیلیون متر مربع بزرگترین كشور شمال آفریقا ویكی از میادین انرژی خاورمیانه شناخته می شود، دائم شكست خورده است اما این شكست ها و ناكامی ها موجب نشده كه بازیگران جهانی ازاین كانون ثروت چشم بپوشند.
برهمین اساس دوره ای تازه از سیاست نفوذ از فردای فروپاشی شوروی توسط آمریكا واروپا در الجزایر پیگیری شد. دو اتفاق ، افول قدرت سوسیالیست ها ازیك سو وپیدایی موج گروه های اسلامی عواملی بودند كه غرب بویژه اروپا را به سرمایه گذاری گسترده سیاسی - نظامی دراین كشور واداشت. اروپایی ها و در رأس شان فرانسوی ها برای آن كه این شاهراه به چنگ نیروهای اسلامی نیفتد به ایجاد یك ائتلاف علنی در امتداد مدیترانه دست زدند. این ائتلاف به مداخله ای علنی در جنگ داخلی شش ساله الجزایر اقدام كرد، جنگی كه خشونت های مهیب آن آسیب زیادی به این پیكره اسلامی - عربی وارد كرد. ۱۲۰ هزار كشته و ۳۰ میلیارد دلار خسارت فقط زیان های ملموس این جنگ بود. این سیاست نفوذ هنوز هم كنارگذاشته نشده است و آن ائتلاف درقالب های جدید حضور خود را درفضای این كشور حفظ كرده است. اروپا وآمریكا در نگاه جدید خود به الجزایراین سرزمین را یكی از كانون های بالقوه تهدید علیه خویش می بینند آنها درنقشه ای كه از حركت های اسلامی و نقاط خیزش جنبش های ضد آمریكا وغرب ترسیم كرده اند یكی از فلش های اصلی را متوجه این سرزمین كرده اند در همین راستا الجزیره بویژه پس از بمب گذاری امسال با دید یكی از مبادی نفوذ القاعده در محافل غرب نگریسته می شود.
● راه تازه الجزیره
با فرونشستن گردوغبار بحران خونین دهه ۹۰ سیاستمداران الجزیره راه تازه ای را پیش گرفتندو براین راه نو نام نوسازی وتحول نهاده اند. این مسیر نو با پیروزی و ریاست جمهوری عبدالعزیز بوتفلیقه از ۱۹۹۹ شروع می شود.
در تقسیم بندی سیاسی، بوتفلیقه به نسل قبلی حكمرانان الجزایر تعلق دارد خاستگاه او همان گروه الیت زمامداران دهه ۹۰ الجزیره است اما این عضو كهنه كار شورای رهبری الجزیره در دوره ریاست جمهوری خویش تلاش می كند تا روش ها و مشی كهنه رهبران سلف خویش را كنارنهد درهمین راستا او وجهه همت خویش را جدا كردن الجزایر از فضای نفرت وانتقام دهه گذشته قرارداده است.
دراین مسیر گروهی از نخبگان واحزاب بوتفلیقه را درپیشبرد این سیاست احتیاط آمیزمصالحه وآشتی همراهی می كنند.
ازمیان احزاب در زمان حاضر سه حزب اصلی «جبهه آزادیبخش ملی » به رهبری «عبدالعزیز بلخادم» نخست وزیر، «تجمع ملی دموكراتیك» به رهبری «احمد اویحیی» نخست وزیر سابق و «جنبش جامعه صلح» به رهبری «ابوجره سلطانی» كابینه ائتلافی را در دولت «عبدالعزیز بوتفلیقه» رئیس جمهوری منتخب این كشور تشكیل داده اند.
جدی ترین مخالف او در حلقه اپوزیسیون جبهه نجات اسلامی با دو رهبرشاخص آن عباس مدنی و علی بلحاج است كه در سال ،۲۰۰۰ خود را منحل اعلام كرد. و هر دو انتخابات ۱۹۹۹و همه پرسی آشتی ملی را در ۲۰۰۵ تحریم كردند مدنی اكنون در قطروبلحاج در الجزایر به سرمی برند . جبهه نجات و مخالفان طرح آشتی ملی می گویند كه بدون اجرای عدالت، آشتی ممكن نیست و می خواهند كسانی كه در مرگ هزاران نفر در جریان جنگ داخلی نقش داشته اند پاسخگو شناخته شوند.
با این همه بوتفلیقه موفق شده است اكثریت گروه های مسلح اسلامگرا را قانع كند. سلاحهایشان را زمین بگذارند و اكنون امیدوار است كه دادن عفو این فرآیند را تكمیل كند. سیاست آشتی ملی بوتفلیقه در نخستین فاز ۵ هزار اپوزیسیون مسلح را به ترك سیاست ستیز واداشت. دو هزارتن از زندانیان واجد شرایط آزاد شدند وشماری از اسلامگرایان به كشور باز گشتند. طرح آشتی ملی بوتفلیقه گروه های مسلح و نیروهای دولتی كه مسئول جنگ داخلی ده ساله در الجزایر بوده اند را مورد عفو قرار می دهد.
الجزایر امروز راه جدید خود در مسیر توسعه را با هدایت این سیاستمدار واقعگرا وتجدید نظرگرا دنبال می كند او اكنون نقشی بیش از یك رئیس جمهور پیدا كرده است و سعی می كند به محور وفاق گروه ها تبدیل شود.
در دو عرصه سیاست خارجی وداخلی او یك مانیفست را دنبال می كند كه شاید بتوان آن را زیر عنوان احیای جایگاه تاریخی و اعتبار سیاسی الجزایر تعریف كرد . درهمین راستا او ازهمه فرصت های ممكن برای گسترش روابط با تهران بهره جسته است.
● اندیشه های بوتفلیقه در همسویی با ایران
تفكرهمسویی هیأت حاكمه امروز الجزایر با ایران چندان بی ارتباط با سیاستی كه بوتفلیقه دردوران آشتی ملی این كشور پی گرفته نیست. او در هر دو بعد از اصلاحاتش نسبت به همراهی ایران ابراز نیاز می كند. به باور مردان الجزیره ایران از چنان موقعیت وظرفیتی برخوردار است كه می تواند هم در اعاده اعتبار منطقه ای این كشور و هم در بازگرداندن آرامش به این سرزمین مؤثرواقع شود. بوتفلیقه چنان كه از گفته های او پیداست نوعی همانندی میان برنامه توسعه ایران و الجزایر می بیند به گمان او تجربیات تهران درعرصه نوسازی اقتصادی نقشی به سزا در پیشبرد ماشین اصلاحات الجزیره دارد اما از نگاه تهران آنچه بستر این همگرایی همه جانبه را با الجزیره دراین برهه رقم زده احساس نوعی هم سرنوشتی است و این كه رهبران دو كشور به این اجماع رسیده اندكه با مسائلی مشترك بویژه در صحنه منطقه روبرو هستند كه عبور ازاین معضلات به اراده مشترك وطرح های مشترك نیازمند است.
دیپلماسی ایران؛ الجزیره را به عنوان واحدی از قدرت های جهان اسلام می بیند كه لازم است دراین برهه درشمار بازیگران خاورمیانه وارد شود از نگاه تهران، انزوای این كشور ودورماندن آن از معادلات دیپلماسی جهان اسلام وخاورمیانه در واقع گشودن راه نفوذ آمریكا و قدرت های حریص به این نقطه شمال آفریقا است. سفر احمدی نژاد به الجزیره این پیام آشكار را دارد كه تهران نمی خواهدهمان رفتارسردی را كه برخی رهبران عرب درفضای غفلت و عافیت امروز درقبال خواست های تیم رهبری الجزیره وشخص بوتفلیقه نشان داده اند درپیش بگیرد.
از همین روست كه تهران از كلیت سیاست هایی كه مردان الجزیره تحت عنوان مدرنیزه كردن ونوسازی سیاسی واقتصادی پیش گرفته اند استقبال كرده است و چنان كه از گزارش فرستادگان تهران برمی آید جمهوری اسلامی سهمی جدید درپروژه های اقتصادی این كشور برعهده گرفته است. درحال حاضر الجزایر چرخه اقتصاد روی ریل برنامه های پنچ ساله پیش می رود در این مسیر ۱۵۰ میلیارد به این برنامه اختصاص داده است و در دور جدید بخش خصوصی نقش بارزی در دوره ای كه نوسازی زیربناهای اقتصادی است بردوش گرفته اند به همین دلیل بوتفلیقه برای نخستین بار به حضور بخش خصوصی ایران علاقه نشان داده است.
الجزیره این اعتماد وحسن نیت تهران را با اتخاذ سیاستی حمایت گرانه از ایران در دو ماجرای؛ مناقشه هسته ای و چالش آمریكا وایران پاسخ داده است. تا جایی كه دیپلماسی این كشور در سازمان ملل وآژانس انرژی هسته ای بیشترین مخالفت را با سیاست تحریم وتهدید آمریكا داشته است.
به هرحال آنها عرصه های تازه ای از روابط وهمكاری ها را می گشایند كه از سطح متعارف روابط ایران واعراب فراتر می رود. می توان انتظارداشت كه تهران والجزیره پس از سفر احمدی نژاد پروژه های جدیدی از همكاری سیاسی در بحران های خاورمیانه وشمال آفریقا بگشایند.
سلیمان حیدرپور
منبع : روزنامه ایران