جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زمانی برای مادر شدن


زمانی برای مادر شدن
برخلاف تصور بسیاری از ما بهداشت روانی كودك پیش از تولد او پایه‌گذاری می‌شود و در واقع نه فقط عوامل ژنتیك كه از پدر و مادر و اجداد به ارث می‌رسد كه بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی، رفتاری و مشكلات روانی والدین به فرزندان منتقل می‌شود.
در این میان آمادگی پدر و مادر برای بچه‌دار شدن و خواسته ناخواسته بودن كودك كه بر واكنش‌های آگاهانه یا ناخودآگاه مادر نسبت به جنینی كه در شكم دارد تاثیر می‌گذارد بر آینده روانی او موثر است، بنابر این موارد مادر باید زمانی بچه‌دار شود كه نیازهای روانی‌اش برآورده شده باشد. نیازهایی چون امنیت، نیاز به عشق، نیاز به احترام و عزت نفس.
زمانی كه نیاز مادر به امنیت برآورده نشده باشد مثلا زن برای نجات یك زندگی متزلزل زناشویی بخواهد بچه‌ای به دنیا بیاورد تا شوهر به خاطر وجود بچه‌ زندگی را از هم نپاشد، در این حال مادر، كودك را نه به عنوان هدف بلكه به عنوان ابزار در نظر گرفته است. كودك در این حال ابزاری در جهت حفظ یك زناشویی ناپایدار به كار گرفته شده و در واقع مادر به این مورد نیندیشیده كه من و شوهرم چه می‌توانیم به این كودك بدهیم یا برای او چه كار می‌توانیم بكنیم، بلكه تنها در این فكر بوده این بچه چه كاری برای حفظ زندگی زناشویی من می‌تواند انجام دهد. می‌بینید كه مادر این احتمالات را در نظر نگرفته كه اختلافات شدید بین مادر و پدر برای كودك تا چه حد مضر است یا آنكه اگر او و شوهرش از یكدیگر جدا شدند چه فردایی در انتظار كودك است. مادری كه بلوغ روانی كافی ندارد با خودمحوری كودك را اسیر نیازهای خویش در جهت امنیت زندگی زناشویی خود می‌كند و یا وقتی نیاز زن به عشق و محبت از سوی شوهر برآورده نشود آنگاه زن می‌كوشد عشق به كودك را جایگزین عشق دست‌نیافتنی‌اش بكند و كودك را مورد عشق و علاقه افراطی خود قرار می‌دهد و كودك را به خود وابسته‌كند. در خیلی از موارد هم كه ترس افراطی كودك از مدرسه دیده می‌شود نتیجه این عشق افراطی مادر به فرزند است كه او را از جدایی از فرزند می‌ترساند و این ترس را به كودك منتقل می‌كند؛ نتیجه چنین رفتاری رشد كودكی پرتوقع و فاقد اعتقاد به نفس است.
نمونه دیگر پدر یا مادری هستند كه نیازشان به احترام و عزت نفس برآورده نشده و از جایگاه خود در جامعه ناراضی هستند. چنین پدر یا مادری می‌كوشند انتظارات برآورده نشده خود را از جهت تحصیل، هنر، لباس، اسباب بازی و پول توجیبی از طریق فرزندشان برآورده كنند. ممكن است این پدر و مادر لباس‌های مندرس به تن كنند اما حتی برای فرزندشان لباس‌های متعدد و گرانقیمت می‌خرند و ما گاه این خانواده‌ها را به عنوان خانواده‌های فرزندسالار می‌خوانیم در حالی كه چنین صفتی كاملا اشتباه است و این خانواده‌ها «والدسالار» هستند و كودك را به صورت ابزاری برای ارضای نیازهای خود می‌خواهند.
پدر و یا مادر پرخاشگر، فرزندی پرخاشگر تربیت می‌كنند، پدر و مادر دچار احساس كمتری، فرزند خود را هم دچار احساس كمتری وحقارت می‌كنند بنابراین نمونه‌ها به این نكته می‌رسیم كه برای پرورش فرزند شایسته تنها بلوغ جسمی مادر و توانایی بارداری كفایت نمی‌كند بلكه پختگی روانی و توانایی نگریستن به فرزند به عنوان یك وسیله اهمیت بیشتری پیدا می‌كند. خلاصه اینكه برای پدر و مادر بودن چیزی فراتر از بلوغ جسمی لازم است، چیزی كه از آن به عنوان بلوغ روانی می‌توان نام برد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید