سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

جنبه‌های خاص اختلالات دوران کودکی


جنبه‌های خاص اختلالات دوران کودکی
جنبه‌هایی از اختلالات دوران كودكی را مشكلات اوان بزرگسالی تفكیك می‌دهیم. اولاً رشد روانی طبیعی در كودكان مختلف با سرعت‌های متفاوتی پیش می‌رود. در نتیجه متمایز كردن مشكل روانی واقعی كه نیازمند توجه است از مشكلی كه صرفاً عقب‌ماندگی مربوط به رشد را منعكس می‌كند، اغلب كار دشواری است.
برای مثال، اغلب كودكان در سه سالگی آموزش تولات[۱] رفتن را فرا می‌گیرند، از بین آن كودكانی كه این آموزش را فرا نگرفته‌اند. برخی صرفاً «پس افتاده‌های، رشدی هستند در حالی‌كه در كودكان دیگر، شب‌ادراری[۲] مستمر بیانگر ناامنی‌های[۳] هیجانی عمیق‌تر هستند. زمانی كه روان‌شناسان به تشخیص‌گذاری در مورد كودكان می‌پردازند، باید تفاوت‌های بهنجار موجود در سرعت رشد را از مشكلات روان‌شناختی كه كودكان نیازمند درمان هستند تفكیك كنیم.
جنبه دوم مشكلات روان‌شناختی كودكان پیش‌بینی پذیری كم‌تر آن‌ها نسبت به مشكلات بزرگسالان است. كودكان دچار مشكلات پایدار خواهند شد دشوار است (نبت، لیپمن، راكین و اُفورد، ۱۹۹۸). برای مثال، بسیاری از كودكانی‌كه بسیار پرخاشگرند بعداً مبدل به نوجوانان بسیار مطیع[۴] می‌شوند و برعكس بسیاری از كودكان منزوی و خجالتی بعداً بیشتر تمایل به پرخاشگری دارند. این مسئله در مورد كودكانی كه پروی نشان می‌دهند نیز شایع است. كه در مورد بسیاری از اختلالاتی كه كودكان در سال‌های اولیه زندگی خود رشد زبان بهنجار داشتند ولی بعدها بتدریج مهارت‌های زبانی خود را از دست می‌دهند.
سوماً، كودكان معمولاً نمی‌توانند مثل بزرگسالان مشكلاتشان را از طریق زبان بین كنند. در عوض، پریشانی آن‌ها معمولاً به طور غیرمستقیم از طریق رفتارهای ناسازگارانه آشكار می‌شود. بنابراین، شناسایی درست رفتارهایی كه در كودكان بیانگر مشكلات جدی هستند، وظیفه معلمان و والدین است. این معمولاً وظیفه ساده‌ای نیست. والدین اغلب رفتار كودك را اشتباهاً «مشكل روانی» می‌نامند در حالی‌كه این رفتار صرفاً به مرور زمان پشت سر گذاشته می‌شود. در مواقع دیگر، والدین رفتارهای مشكل آفرین كودكان را نادیده می‌گیرند و معتقدند كه كودك این رفتارها را پشت‌سر خواهد گذاشت، در حالی كه كودك واقعاً به مداخله آن‌ها نیاز دارد. یك بررسی گسترده[۵] در مورد كودكان معلوم كرد كه تنها تعداد كمی از آن‌هایی كه برای اختلال روانی واجد شرایط تشخیص از نوع DSM آن هستند توسط والدینشان به معلم یا متخصص بهداشت روانی جهت كمك ارجاع می‌شوند (بارنز و همكاران، ۱۹۹۵؛ كهن و هلبرت، ۱۹۹۳، زانر، پاول كیوینز، دفرانكیكو و آندرپوز، ۱۹۹۱).
تفاوت‌های زیادی در زمینه درك بزرگ‌ترها از كودكان وجود دارد. جان ویز و همكارانش دریافتند كه زمانی كه از معلمان تایلندی و معلم ایالات متحده خواستند تا میزان رفتارهای مخرب كودكان در سر كلاس را گزارش دهند دریافتند كه معلمان تایلندی میزان بیشتری را نسبت به معلمان ایالات متحده گزارش دادند. اما زمانیكه خود محققان به مشاهده رفتار كودكان تایلندی پرداختند مشكلات رفتاری واقعی بسیار كمتری را دریافتند. شواهد نشان داد كه آستانه مشكل‌دار تلقی كردن رفتار در بیم معلمان تایلندی پایین‌تر از معلمان ایالات متحده است. چون پزشكان بسیار وابسته به تغییرات والدین كودكان مشكل‌دار هستند. ما اغلب در مورد كودكان كمتر می‌دانیم از آنچه باید در مورد بزرگترهای مراقبت كننده از كودكان بدانیم. و بالاخره اینكه، مشكلات كودكان معمولاً به موقعیت‌های خاصی محدود می‌شود. برای مثال، كودك ممكن است در خانه، اما نه در مدرسه، از نظر فیزیكی پرخاشگر باشد. حتی بیش فعالی ـ شكایت معمول معلمان ـ به شرایط و موقعیت‌ها بستگی دارد. یك بررسی معلوم كرد ۷۵ درصد كودكانی كه گفته می‌شود در مدرسه بیش‌فعالند، در خانه یا در كلینیك بیش فعال نبودند (كلین و گتیلمن ـ كلین، ۱۹۷۵). این مطالب نشان دهنده این است كه در موقع ارزیابی باید به بافت‌ اجتماعی و فیزیكی كودك توجه خاص نمود.
[۱] - Toilet - Trained
[۲] - Continued Bed-Wetting
[۳] - Deeper Emotional Insecurities
[۴] - Subdued
[۵] - Large-scale studies