شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


به بهانه فهرست اکران زمستانی سینماها و فیلم راننده تاکسی راننده ابتذال


به بهانه فهرست اکران زمستانی سینماها و فیلم راننده تاکسی راننده ابتذال
علی رغم بهره داشتن از یک تاریخچه هفتادساله در نقد سینمای ایران، برای برخی واژگان و اصطلاحات رایج در این عرصه هنوز معنای مشترک و واحدی ارائه نشده است. این موضوع باعث شده تا هر منتقدی بنابر دیدگاه و سلیقه شخصی خود از این واژگان استفاده کند که البته در بسیاری از موارد اختلاف نظرهای فاحشی را ایجاد کرده و به نوبه خود قابل تأمل می نماید. واژه «ابتذال» و اصطلاح «فیلمفارسی» از جمله شاخص ترین این موارد به شمار می روند.
رسیدن به یک مفهوم مشترک در چنین مواردی از آن جهت مهم است که وظیفه مسئولان و منتقدان را در مواجهه با تولیداتی که در این طیف قرار می گیرند، روشن و شفاف می سازد. تولیداتی که روز به روز بر آمارشان افزوده شده و حاصلی جز قهر مردم با سینمای متفکر و متعالی به بار نیاورده اند.
ضعف در قصه پردازی، تأکید بر حوادث و موضوعات بی ارزش، گرفتار شدن در دام لمپنیزم و بی توجهی به نوع پوشش، آرایش و کلام بازیگران از جمله کاربردهای مشترک واژه ابتذال در نقدها به شمار می آیند. چنانچه بخواهیم تولیدات چند ساله اخیر را با این معیارها بسنجیم با حجم وسیعی از تولیدات روبرو خواهیم شد که باتوجه به شعار دستیابی به سینمای ملی و متعالی تناقضات فاحشی را ایجاد کرده است. فیلم سینمایی «راننده تاکسی» ساخته مهدی صباغ زاده که در فهرست اکران زمستانی سینماهای تهران قرارگرفته از جمله آثاری است که با توجه به معیارهای مذکور در فهرست این قبیل فیلم ها قرار می گیرد.
امین، راننده تاکسی، مدتهاست که همسرش را از دست داده است و با پسر کوچک و مادر پیرش زندگی می کند. پسر کوچک امین آرزو دارد که پدرش با مربی مهد کودکشان ازوداج کند به همین خاطر با تعاریفی که از پدرش کرده، مربی خود را راضی کرده تا به خواستگاری پدرش جواب مثبت دهد. مربی تصور می کند که امین خلبان است از این رو بسیار مشتاق شده تا هر چه زودتر امین را ملاقات کند. شبی که قرار بود امین به همراه مادر و پسر کوچکش به خواستگاری بروند، مسافری به نام جنیفر سوار ماشین او می شود که زندگی امین را در مسیری جدید قرار می دهد.
درخواست جنیفر مبنی بر رساندن وی به قبرستان شهر و خارج کردن جسد برادر و پدرش به عنوان تنها یادگاری های او برای انتقال به خارج، در ازای مبلغ زیادی پول سرانجام امین را به همکاری با او تشویق می کند. این همکاری آرام آرام عشق غریبی را نیز در دل امین نسبت به او ایجاد می کند. مربی مهد کودک که از ماجرای همکاری امین و جنیفر آگاه شده برای جلوگیری از عقب نشینی امین از ازدواج با او، همکاری با آنان را می پذیرد.
نیمه های شب امین، جنیفر و مربی به قبرستان رفته و با زحمت فراوان یکی از تابوت ها را از دل خاک خارج ساخته و مخفیانه به منزل امین می آورند اما در کمال ناباوری مردی را در تابوت می یابند که خود را «غلام تپل» معرفی می کند. غلام می گوید که از یک لحظه غفلت آنان استفاده کرده و چون سرپناهی نداشته در تابوت مخفی شده است. وقایع به گونه ای پیش می رود که پرده از بسیاری از واقعیت ها کنار می رود. جنیفر برخلاف ادعاهایش یک ایرانی است که مدتها پرستاری یک پیرمرد خسیس را برعهده داشته است. پیرمرد در دقایق پایانی عمرش اعتراف کرده که سال ها پیش، جواهری گران بها را در قبر یکی از دوستانش مخفی کرده بود. حال جنیفر به ایران آمده بود تا با یافتن جواهر، زندگی خود را متحول کند. غلام تپل که از ماجرا خبردار شده تلاش می کند تا با کمک جنیفر به جواهر دست یابد. امین که تازه واقعیت را فهمیده خود را از ماجرا کنار می کشد اما حوادث به گونه ای پیش می رود که او نیز در متن جریان قرارگرفته و توسط جنیفر و غلام تپل تهدید به مرگ می شود. مربی مهد کودک به همراه پسر امین به کمک او شتافته و سرانجام جنیفر و غلام را به دست مأموران پلیس گرفتار می کند. امین و مربی پس از خلاصی از ماجرای جنیفر، با یکدیگر ازدواج می کنند.
شباهت های فراوان فیلم «راننده تاکسی» با فیلم «عروس فرنگی» ساخته نصرت الله وحدت (تولید ۱۳۴۳) مبنی بر عشق یک راننده تاکسی به یک زن فرنگی و رفتارهای لوطی منشانه او در برخورد با این زن خارجی، نوع گفتار و رفتار سخیفانه غلام تپل در برخورد با مادر امین مبنی بر دادن پیشنهاد ازدواج به یک پیرزن و دلبری کردن های مادر امین از وی و همچنین پوشش زیرشلواری او که بخشی از اندام او را در وضعی زننده به نمایش درمی آورد، تعقیب و گریزهای مضحکی که پیش از این در فیلم های سپهرنیا، گرشا و متوسلانی استفاده می شد، ابراز عشق هایی که مربی مهد به امین می کند و کاملا دور از شأن زنان محترم ایرانی است و ده ها موضوع بزرگ و کوچک دیگر باعث شده تا نام فیلم «راننده تاکسی» در کنار نام آثاری چون «توفیق اجباری»«کلاغ پر»، «نقاب»، «مکس»، «ازدواج به سبک ایرانی» و... ثبت شود. امید است سینمای ایران روزی به سینمای متعالی تبدیل شود.
حسین آزاده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید