دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رسول سلام


رسول سلام
در زمان انتشار كتاب آیات شیطانی، با وجود عكس العمل های شدید و به موقع مسلمانان در تقبیح مضمون آن، این نكته اندیشمندان و محققّان مسلمان را به شدت می آزرد كه چگونه نخواسته و یا نتوانسته اند كتابی به زبان انگلیسی و از واقعیات زندگانی رسول گرامی اسلام(ص) منتشر ساخته و بدان وسیله ذهن توده مردم غرب را نسبت به اهداف و تلاش های پیامبراسلام(ص) در براندازی ظلم و جور و خشونت از میان اعراب و ایجاد وحدت و امنیت و صلح در شبه جزیره عربستان و در نهایت نوع بشر، روشن سازند.
خانم كارن آرمسترانگ، غیرمسلمانی كه از صاحبنظران دین در جهان انگلیسی زبان است پس از یازده سپتامبر در این موضوع كتابی نوشت كه در ردیف پرفروش ترین كتاب های سال آمریكا و اروپا در آمده است. انگیزه اصلی او در نوشتن كتاب حاضر كه پرفروش ترین كتاب سال آمریكا پس از ۱۱ سپتامبر بوده است؛ دفاع از اسلام و روشن كردن ذهن مسیحیان غربی نسبت به پیامبر اسلام(ص) است. این كتاب ازسوی انتشارات حكمت و به ترجمه كیانوش حشمتی منتشرشده است.
كتاب زندگینامه حضرت محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) را خانم كارن آرمسترانگ ده سال پیش در اوج درگیری غرب با داستان سلمان رشدی نوشت. مدت های مدیدی بود كه نحوه برخورد و تعصبات شدیدی كه حتی در لیبرال ترین كشورها و گروه های فكری بر ضد اسلام ابراز می شد ،فكر وی را مشغول كرده بود. به نظرش می رسید كه اتفاقات وحشتناك قرن بیستم نیز هنوز نتوانسته از توسعه نگرش انحرافی و نادرست علیه دینی كه بیش از یك میلیارد نفر از آن پیروی می كنند جلوگیری نماید، و با صدور فتوای معروف حضرت امام خمینی (رحمه ا... علیه) علیه سلمان رشدی و انتشاردهندگان كتابش این حملات بی محاباتر گسترش یافت.
در سال ،۱۹۹۰ هنگامی كه مؤلف، مشغول نوشتن این كتاب بود، سازمان های خبری غرب چنان وانمود می كردند كه گوئی تمامی دنیای اسلام تشنه به خون سلمان رشدی است. نویسندگان و متفكران انگلیس نیز از فرصت استفاده نموده، چهره هایی غیرواقعی و گاه وحشتناك از اسلام معرفی می نمودند. از نظر آنان اسلام ذاتاً دینی مداراناپذیر و متعصب بوده و حساسیت مسلمانان درمورد سیمای پیامبرشان در كتاب سلمان رشدی نیز امری بی مورد و غیر منطقی است.
كارن آرمسترانگ این كتاب را به این خاطر نوشت كه، در واقع، افسوس می خورد كه سیمای حضرت محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) برای مردم غرب فقط تصویری باشد كه كتاب رشدی ارائه می دهد.
در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با انفجار ساختمان های دو قلوی مركز تجارت جهانی و یك قسمت از مركز دفاع آمریكا، مجدداً تمامی دنیا متوجه اسلام و مسلمانان گردید. در نظر غربیان این حادثه سند تعصبی بودن اسلام بود و بدبینی آنان نسبت به دین اسلام، و این را كه اسلام دین ترور، قتل و وحشت است، را مجدداً برانگیخت. مؤلف، مقدمه این كتاب را مجدداً یك ماه پس از حمله ۱۱ سپتامبر نوشته است. آن زمان، زمان بسیار حساسی بود. اكثر منتقدین اسلام بیشتر به آیه هائی از قرآن اتكا می كردند كه در آنها به جنگ و انتقام گیری توجه گردیده و می توانست به راحتی روحیه افراطی گرایی را در خواننده خود تقویت نماید.
آنها، اغلب این را نادیده می گیرند كه در كتاب های مسیح و موسی(علیهما السلام) نیز می توان عباراتی حاكی از همین خشونت را پیدا كرد. در تورات، مردم اسرائیل بارها به خراب كردن شعائر مذهبی قوم و بیرون راندن آنان از سرزمین مقدس و عدم انعقاد هیچگونه پیمان نامه ای با آنان توصیه شده اند. گروه بخصوصی از افراطیون یهودی همین آیه ها را برای بیرون راندن فلسطینی ها از سرزمین هایشان و مخالفت با طرح صلح خاورمیانه به كار بردند.
تقریبا همه می دانند كه استفاده از این آیات، و حمل آنها بر این معانی، كاری غیر اصولی است. اگرچه مسیح همیشه چهره ای صلح طلب معرفی شده است اما در انجیل آیه های بسیاری هستند كه به تهاجم و نبرد تشویق می كنند. حتی در یك مورد مسیح می گوید: من نه برای صلح بلكه برای ستیز آمده ام. ولی هیچ كس این آیه ها را در كشتار هشت هزار مسلمان بوسنیایی به دست مسلمانان صربستان مورد استفاده قرار نداد. در آن زمان هیچ كس مسیحیت را ذاتاً خطرناك و تجاوزگر قلمداد ننمود. زیرا اطلاعات مردم به قدری درمورد این دین بالا بود كه هیچ كس اجازه چنین ادعایی را به خود نمی داد.
حال اكثریت مردم غرب پی برده اند كه دیگر نسبت به مسائل دنیای اسلام و داشتن اطلاعات و فهم بیشتر از دین اسلام نمی توانند بی تفاوت بمانند. فروش قرآن و كتاب های مربوط به اسلام، از جمله چند كتاب خود خانم كارن آرمسترانگ در آمریكا و اروپا، سرسام آور بالا رفت، در حالی كه در ۱۲ سال پیش تعداد كمی از مردم چنین احساسی داشتند. اكنون اكثر مردم اشتیاق فوق العاده ای نسبت به داشتن اطلاعات درمورد قرآن، حضرت محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) و اسلام از خود نشان می دهند.
وی در مقدمه كتابش می نگارد: «بسیار بعید به نظر می رسد كه محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) نظریه خوش بینانه ای درمورد این قتل عام های وحشیانه داشته باشد، زیرا، همان گونه كه در صفحات بعد مشخص خواهد شد، بیشتر هٍِمٍٍِّ او صرف جلوگیری از چنین برخوردهای وحشیانه ای گردید، زیرا لغت« اسلام »كه به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است از ریشه« سلام »به معنای« صلح »گرفته شده است و روش عملی او در پیشبرد اهداف بیشتر به روش صلح طلبانه گاندی شباهت دارد. در تفسیر این موضوع كه جهاد در نظر محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) صرفاً وسیله ای برای ارتقاء درجه پیامبری او بوده، حقیقت زندگی ایشان توسط اصول گرایان منحرف گردیده و به زیر سؤال رفته است. محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) مرد جهاد بود، ولی یك صلح طلب واقعی هم بود، زیرا جان و اعتقاد نزدیك ترین یاران خود را در جریان صلح با مكه به گرو گذارد، تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد.
او، به جای خونریزی و قتل عام، پیوسته در فكر مذاكره و صلح بود؛ این معنا را در سوره« فتح »به خوبی می توان یافت كه فتح مكه را بدون خونریزی پیروزی بزرگ می نامد.»
نویسنده این كتاب معتقد است كه آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) در این مقطع خطرناك تاریخ بشری لازم بوده و نباید اجازه داد كه متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر(صلی ا... علیه و آله و سلم) به نفع خود از آن استفاده كنند.
به علاوه به اعتقاد وی، انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت مسائل بسیار مهم تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد. وی در مقدمه ای كه بر این كتاب نگاشته است، می گوید كه حضرت محمد (صلی ا... علیه و آله و سلم) در زمانی كه ماموریت خود را آغاز نمود هیچگونه برنامه مدوّن از پیش تنظیم شده ای برای رسیدن به اهداف نداشت، چون چنین برنامه ای می بایست بر اساس رسوم جاهلیت، كه در حمله، دفاع، قتل و انتقام گیری خلاصه می شد، تنظیم می گردید و حال آنكه او خود قصد حذف آنها را داشت. او، به جای اتكا به یك برنامه از پیش تنظیم شده، به حوادث اجازه خودنمایی داد، و با حوصله، دقت و هوشیاری هر كدام را تجزیه و تحلیل نموده و بسیار فراتر از مردمان زمان خود به آنها پاسخ مناسب داد.
وی در ادامه می افزاید: «تمامی طول زندگی حضرت محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) نشان می دهد كه ما در مرحله اول بایستی خودخواهی، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیایی مطمئن و استوار برای زندگانی هماهنگ مردمان در كنار هم بسازیم، دنیایی كه بشریت به راحتی و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابری در آن زندگی كند» .
خانم كارن آرمسترانگ، در پایان این زندگینامه، نظریه محقق كانادایی ویلفرد كانتوِل اسمیث را آورده است كه نوشته های او همیشه مایه الهام وی بوده است. او در سال ۱۹۵۶ چنین نوشت: غرب و دنیای اسلام نمی بایست به سادگی از وقایع قرن بیستم بگذرند؛ مسلمانان باید قبول نمایند كه پیشرفت های علمی و تكنولوژیك غرب واقعیتی است غیرقابل انكار كه در نتیجه تلاش و كوشش آنان به دست آمده است و غربیان نیز بایستی بدانند كه آنها نمی توانند در یك جهان مجزا و طبقه بندی شده به زندگی ادامه دهند. تا زمانی كه تمدن غرب و اصول مسیحیت به این نتیجه نرسند كه بایستی با سایرین نیز هماهنگ با اصول عقاید آنان برخورد نمود این دو (غرب و اسلام) به نتیجه مشتركی نخواهند رسید. وی معتقد است كه اگر غرب بخواهد در قرن ۲۱ با سایر مسلمانان كره خاك همساز عمل نماید می بایستی عقاید، احساسات و روش های زندگی آنان را بهتر شناخته و با آنها هماهنگ گردد. و بهترین راه برای این شناخت آشنایی با روش زندگی پیامبر اسلام(صلی ا... علیه و آله و سلم) است.
كتاب محمد(صلی ا... علیه و آله و سلم) از این جهت كه نمایانگر تفكر این محقق و مؤلف برجسته غربی است، و هم از جهاتی می تواند جهت گیری تفكر معاصر غربی را نسبت به مقام و منزلت و زندگی آن حضرت نمایان سازد، یك منبع مطالعاتی قابل توصیه برای مطالعه و تحلیل محقّقان و به خصوص نسل جوان به شمار می رود. نسلی كه احساس می شود نیاز به مطالعه و تحلیل تاریخ دینی و سیاسی به گونه ای روزافزون در او شدت می گیرد.
این كتاب در ده فصل تنظیم گردیده و كار ترجمه كتاب، تصحیح ادبی و تطبیق گفتار آن با متون اسلامی دقیق تر، برای ادای توضیحات لازم، در حدود دو سال به طول انجامیده و اثری دلنشین برای خواننده ایرانی فراهم ساخته است.
سید محمدرضا خلیل نژاد
منبع : روزنامه همشهری