جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


انضباط و زندگی


انضباط و زندگی
انضباط به معنی نظم پذیری در امور مختلف می باشد و دارای دو جنبه معنوی و ظاهری است. جنبه معنوی آن در اثر ایمان و اعتقاد به خدا و مبانی دین مبین اسلام و انجام فرایض دینی و پایبندی به احكام و ارزش های اخلاق اسلامی و احساس مسئولیت در قبال قوانین و مقررات به وجود می آید. به طوری كه اگر تمام نظارت ها برداشته شود، جنبه معنوی انضباط پایه و اساس تربیت افراد متعهد و وظیفه شناس را تشكیل می دهد.
جنبه ظاهری انضباط نیز با دقت در اجرای قوانین و مقررات و دستورات تحقق می یابد. انضباط لازمه زندگی اجتماعی انسان ها می باشد و همین نیازمندی منجر به وضع قوانین گردیده است و بشر در هیچ زمانی بی نیاز از قانون نخواهد شد.انضباط در معانی مختلف، مانند اطاعت كوركورانه، تنبیه، محدودیت نظم و قاعده و قانون استعمال می شود.
● موقعیت یادگیری
وقتی فرد از لحاظ بدنی و روانی آماده نباشد، برای پذیرفتن هر امری، ناراحتی های خود را به شكل های مختلف ظاهر می سازد و قهراً به كارهایی كه سبب مختل شدن نظم می شود، مبادرت خواهد نمود.
▪ ایراد سخنرانی طولانی:
روشن نبودن هدف، احساس عدم احتیاج به فراگرفتن موضوع، بی علاقگی تحمل وضع را مشكل و به همین جهت اخلال نظم می كند، ولی اگر به فرد نقش بدهیم توجه ایشان جلب می شود.
▪ وضع خانوادگی:
جو عاطفی خانواده به طور كلی در رفتار تأثیر دارد، وقتی احتیاجات اساسی در خانه تأمین نشود و یا محیط دیكتاتوری و بدبینی و خصومت حاكم گردد، در نحوه رفتار و فكر تأثیر می گذارد.
▪ جو عاطفی:
روابط به سه صورت ظاهر می گردد: دیكتاتوری، عدم دخالت، دموكراسی.
▪ روش دیكتاتوری:
آن چه مافوق می گوید صحیح است و اظهارات دیگران غلط و بی پایه تلقی می شود و شخصیت دیگران مورد احترام نیست. غالبا در چنین وضعی دیگران ظاهرا ساكت و آرام هستند، ولی در واقع در هیجان و اضطراب به سرمی برند و به صور مختلف ایجاد ناراحتی می كنند.
▪ روش عدم دخالت:
افراد آزاد و در كارها دخالتی نمی شود، چنین جوی افراد خود را تسلیم هوی و هوس های خویشتن نموده و برده وار برای ارضاء تمایلات به هر كاری تن می دهند.
▪ روش دموكراسی:
در محیط دموكراتیك افراد عاقلانه ترین راه را برای انجام امور انتخاب می كنند و با هم در تهیه و تدوین هدف ها مشاركت و مشورت می نمایند، روشن های گوناگون به كار گرفته می شود، افكار و عقاید مورد احترام است و كارها مطابق استعداد و تمایلات و تفاهم مشترك پیش می رود و می توان به افراد آموخت اعمال و رفتار خود را كنترل و درارتباط با دیگران عاقلا نه عمل نمایند.
▪ روش های حل مسائل انضباطی:
در برخورد با مسائل انضباطی روش های گوناگون را به كار می برند، بعضی تنبیه بدنی، دسته ای كلمات ركیك، پاره ای ایجاد محدودیت و... یا سرزنش در انظار دیگران را در پیش می گیرند و غالبا دچار خشم می شوند كه همین، آنها را به حل مسایل از طرف فوق تهدید می كند.
در برخورد با مسائل انضباطی باید عوامل مؤثر در پیدایش را بررسی و با خونسردی برای كشف علت اقدام كرد كه چرا و در چه شرایطی تخلف صورت می گیرد تا فرد رفتار خود را تحت قاعده و قانون درآورد. لذا به اختصار درباره حل مسایل، پیشنهادهایی ذكر می شود:
۱) تشویق رفتارهای خوب و قابل تمجید، از عیب جویی و سرزنش و تنبیه موثرتر است.
۲) تنبیه همه افراد از یك گروه به خاطر رفتار بد یك نفر عقلایی نیست.
۳) حتی المقدور از طعنه زدن خودداری كنید، افراد سخت آزرده می شوند.
۴) رفتار غلط به منزله توهین شخصی نیست، باید تمایلات خود را در یك جهت سیر دهیم و با دیگران كار كنیم، نه برضد آنها.
۵) باید مقررات و قوانین به وسیله كاركنان انجام شود.
۶) حفظ انضباط مشكل ترین كار است و مگر كاركنان ارزش واقعی فعالیت های خود را بدانند.
۷) در برخورد با مسایل انضباطی باید از خودمان بپرسیم چه اشكالی در روش های كاری ما وجود دارد.
۸) وقتی تخلفی رخ داد باید دقیقاً بررسی و متوجه این امر شد كه كدام یك از احتیاجات تأمین شده است و باید سعی كرد شرایطی برای خود راضی كننده باشد.
۹) رفتار غلط فرد ممكن است معلول بیماری بدنی یا بی نظمی فعالیت عده ای باشد. بعضی از ناراحتی ها از فعالیت فوق العاده غده تیروئید ناشی می شود كه باید خود تحت مراقبت پزشك قرار گیرد.
۱۰) كوشش برای جلوگیری از پیدایش مسائل انضباطی بهتر و ارجح تر از اقدام برای وضع مشكلات انضباطی بعد از وقوع می باشد و اگر همدردی و تفاهم وجود داشته باشد به ندرت مشكلات انضباطی رخ می دهد.
در مجموع انضباط محصول مجموعه فعالیت هایی است كه فرآیند برخوردها، اختلافات و حل اختلافات در قالب دوستی و اعتماد را دربرمی گیرد. انضباط كوشش موفقیت آمیز جنبش به خاطر پیشرفت، گرایش به سوی هدف و مبارزه به خاطر امری است. پیوستگی بر مبنای آگاهی و ادراك كامل و صحیح، پرهیز از بحث و مجادله دوری از اشكال تراشی، پرگویی و غیره...، اتحاد در اسلوب مورد عمل كه نمود خارجی آن روشن و كاملاً قابل درك باشد.
این روش انسان نویی می آفریند، احتیاجات موجود زنده دو دسته می باشد احتیاجات اولیه (جسمانی) و دیگر احتیاجات ثانوی (روانی) احتیاجات جسمانی مربوط به قسمت های مختلف بدن و اتفاقاتی كه در آن نواحی رخ می دهد، ولی احتیاجات روانی مكان بخصوصی ندارد، به وسیله هیجانات به وجود می آیند. وجود آنها بستگی به انگیزه های معین خارجی دارد. به طور كلی احتیاج بدنی مربوط به ارضاء جسمانی و احتیاجات روحی مربوط به ارضاء تمایلات روانی است.
به این ترتیب با پیشرفت علوم انسانی در دنیای امروز، پرورش تمامی شخصیت فرد در ابعاد قوای فكری، جسمانی و عاطفی باید مدنظر باشد تا بتوان انسانی سالم و خلاق و مفید تحویل جامعه داد.
همه افراد نیز مشكلاتی دارند كه در نتیجه محدودیت شكل می گیرند. محدودیت یعنی ارضا نشدن یك احتیاج به سبب عوامل بیرونی، محیط و یا درونی.
محدودیت محیطی اجتناب ناپذیر است، مثل مرگ منسوبین و جنگ و امثالهم. محدودیت درونی كه از درون فرد سرچشمه می گیرد و غالبا از ترس، عارض و قیودات اخلاقی، اجتماعی ناشی می شود. محدودیت بیرونی از قبیل غذا، لباس شیك، اتومبیل و... می باشد و افراد بشر از لحاظ تحمل مقدار محدودیت با هم فرق می كنند. بعضی كم تحمل و سنتی خونسرد هستند به این دلیل، بشر برای كاستن اضطراب حاصل از محدودیت دست به رفتارهای جبرانی یا سازشی می زند.
زهرا احمدزاده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید