شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مثبت یا منفی؟


مثبت یا منفی؟
حتما شما هم مدتی است که از انرژی های مثبت و منفی و جملات منفی و مثبت چیزهایی شنیده اید و شاید هم به نیروی آنها اعتقاد داشته باشید.
همانطور که از اسم آنها بر می آید انرژی های مثبت، انرژی بخش، امیدوار کننده، برانگیزاننده و دارای اثرات مثبت روی انسان ها هستند و انرژی های منفی، مخرب، ناامید کننده، یاس آور و باز دارنده هستند.
بر همین اساس با کمی دقت متوجه می شویم در اطراف ما، هم صحبتی و همکاری با افرادی که مرتبا جملات منفی و یاس آور به کار می برند چقدر برایمان خسته کننده است و در مقابل دیدن افراد پر انرژی که همیشه سرحال و خوش برخورد هستند و در هم صحبتی نکات مثبت ما را به ما یادآور می شوند و به قول معروف از ما تعریف می کنند، چقدر شادی آور هستند و در ما حس خوبی ایجاد می کنند. انرژی های نهفته در هر انسان در گفتار و رفتارش نیز متجلی می شود.
کسیکه مدام به فکر نکات منفی و نقاط ضعف دیگری و حتی خود است در گفتارش نیز از جملات منفی دلسرد کننده که کاهنده انرژی در طرف مقابل است استفاده می کند.
تکرار این مسائل در ذهن فرد خود او را نیز از حرکت به جلو باز می دارد. کسیکه مدام در نجوای درونی به خود القا» کند که همه بد هستند، دورغ می گویند، یا اینکه خود در خطر است، زندگی پاینده نیست بعد از هر خنده، گریه ای در کمین است، من نمی توانم، من را نخواهند پذیرفت یا من قبول نمی شوم و من زیبا نیستم و دوست داشتنی نیستم و ... در دنیای بیرون از خود نیز نمی تواند بازتاب خوبی از گفتار و رفتار را داشته باشد در واقع این انرژی منفی را که مرتبا در فکر و ذهن به خود القا» می کند ضمن آنکه به صورت موجی باز دارنده برای تلاش بیشتر وی عمل می کند در گفتار و رفتار آن فرد هم تجلی پیدا کرده و اتفاقا مانع دستیابی او به محسنات است و اگر بر حسب اتفاق به موفقیتی دست پیدا کند چون هرگز خود را شایسته آن موفقیت نمی دانسته و آمادگی پذیرش آنرا نداشته است به زودی آن موفقیت را از دست می دهد.
حال آنکه در یک فرد مثبت نگر همه چیز فرق می کند او به همه چیز در حد معقول آن خوش بین است و اتفاقات حتی بسته شدن یک در را به امید باز شدن در بهتر، به فال نیک می گیرد.
خودش را دوست دارد و برای همین شایسته بهترین ها می داند و چون از خودش اطمینان دارد می داند که برای هر دوستی و کسب موقعیتی جدید شایستگی لازم را دارد و در واقع در انسان ها تجلی بخشی از صفات خداوندی را می بیند و دردیگران به دنبال جنبه های مثبتی است که در خود سراغ دارد، او حسد نمی ورزد و با اعتماد به نفس و عزت به نفسی که دارد زندگی را سخت نمی گیرد و برای همین هم همواره در تلاش و تکاپو برای ارتقا» سطح معنوی و مادی خود است.
در کنار این افراد بودن، نوعی انرژی خاص به انسان می دهد ناخودآگاه احساس می کنیم ما هم می خواهیم بلند شویم و دست به کاری بزنیم و از بی حالی و خمودگی رهایی یابیم. انسان های مثبت، احساس هایی را در ما برمی انگیزند که موجب می شود خاطرات خوش با آنها بودن هرگز از یادمان نرود.
کسی مثل لوئیزهی فرا روانشناس که توانسته است از سرطان مهلکی که تمام بدنش را فرا گرفته بود با تمرکز بر اندیشه های مثبت شفا یابد به سختی معتقد است که این اندیشه ها و تفکرات و جملات منفی است که انسان ها را به انواع امراض جسمی و روحی مبتلا می کند.
او معتقد است این خود ما هستیم که اوضاع و شرایط را می آفرینیم و بعد برای ناکامی خود می نشینیم و دیگران را سرزنش می کنیم!
لوئیزهی در ابتدای کتاب معروف شفای زندگی خود می خواهد تا بگوئید کدام یک از این دو سوال را از خود می پرسید: «همه منتظرند که سر بزنگاه گیرم بیاورند» یا « همه منتظرند تا اگر خدمتی از دستشان بر می آید لطفی در حقم بکنند.» و در واقع با پاسخ این پرسش است که شما در حد زیادی خود واقعی تان را خواهید شناخت. آیا منفی نگر هستید و مرتب گناه کم کاری و وضع نادرست خود را به گردن دیگران و شرایط می اندازید یا مثبت نگرید و معتقدید زندگی واقعا بسیار ساده است. از هر دست که بدهیم از همان دست می گیریم!
او معتقد است کائنات ما را در هر اندیشه ای که بر گزینیم و به آن معتقد باشیم، کاملا حمایت می کند و این ذهن نیمه هشیار ماست که هر اعتقادی را که انتخاب کنیم می پذیرد.
پس آیا بهتر نیست هر روز صبح قبل از بلند شدن از رختخواب برای خود آرزوهای خوبی داشته باشیم و شب ها قبل از خواب ضمن سپاسگذاری به خاطر همه آنچه که داشتیم و در طی روز انجام داده ایم با اندیشه های مثبت به خواب برویم؟!
مریم بابایی
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید