جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


می خوام کارگردان بشم !


می خوام کارگردان بشم !
● نگاهی به طنز شبانه «چارخونه» ساخته سروش صحت
بعد از گذشت مدتی از اتمام آخرین سریال طنز شبانه تلویزیونی كه كار مهران مدیری بود، خبر ساخت طنز شبانه «چارخونه» به كارگردانی «سروش صحت»، خبر جالبی به نظر می رسید.
نام سروش صحت را پیش از این به عنوان نویسنده سریالهای طنز دیده بودیم. نویسنده ای كه جزو بهترین های این عرصه هم به شمار می آید و معمولاً متن هایش وقتی از كارگردانی چهره هایی مثل مدیری و عطاران برخوردار بوده، موفق هم از آب در آمده است.
سروش صحت نویسنده ای توانا و بازیگری است كه تجربه او در حیطه كارگردانی واقعاً كنجكاوی برانگیز بود. پیش از این هم چهره های زیادی را سراغ نداشته ایم كه در این سه عرصه موفق بوده باشند. غیر از دو سه نفری مثل مدیری، عطاران و غفوریان.
اما به نظر می رسد «صحت» اولین تجربه كارگردانی اش را چندان خوب و موفق شروع نكرده است. طنز شبانه «چارخونه» تقریباً هیچ ویژگی خاصی نسبت به نمونه های قبل از خودش ندارد. نه متن آن، درخشش خاصی دارد، نه كارگردانی آن، نه بازی بازیگرها و نه هیچ بخش دیگری از این سریال.
در واقع استفاده از چهره ها و بازیگرهایی كه كاملاً در نقش هایشان به كلیشه تبدیل شده اند، حتی اگر بپذیریم كه نقش های قبلی را به خوبی ایفا كرده اند، این سریال را برای مخاطب، تكراری و ملال آور جلوه می دهد. چهره هایی مثل حمید لولایی، مریم امیرجلالی، رضا شفیعی جم، بهنوش بختیاری، فلامك جنیدی و محمد شیری كه بی هیچ كم و كاستی، همان شخصیت های تكراری و قدیمی هستند كه حتی افه ها و شگردهای بازی آنها هم اصلاً تغییری نكرده است. مریم امیرجلالی كه بازی خوبش در سریال «ترش و شیرین» را از یاد نبرده ایم، در این سریال با تكرار تقریبی همان شخصیت با همان اداها و افه ها، انگار دارد در ادامه همان سریال بازی می كند و بقیه بازیگران هم كم و بیش، به همین ترتیب.
بدین ترتیب به نظر می رسد جا داشت آقای صحت با تأمل بیشتر و دقیقتر به سراغ حرفه دقیق و ظریف كارگردانی برود و به قول معروف، بی گدار به آب نزند!
اتفاقی كه در مورد «رضا عطاران» به صورت كاملاً برعكس رخ داد و اولین تجربه او در حیطه كارگردانی طنز، همه را شگفت زده كرد و اتفاقاًً در كارهای بعدی اش هم روند صعودی، حفظ شد. این گونه بود كه «رضا عطاران» به چهره ای مقبول و تثبیت شده در كارگردانی طنزهای تلویزیونی تبدیل شد و هم اكنون هم از جایگاه ویژه ای در این عرصه، برخوردار است.
«چارخونه» از متن ضعیفی برخوردار است كه دستپخت سروش صحت و علیرضا بذرافشان است. به نظر می رسد درگیری «صحت» در بخش كارگردانی، فرصت زیادی برایش باقی نگذاشته تا در مورد ظرافتها و جذابیتهای متنش بیشتر فكر كند. كاری كه در نوشته های قبلی او برای دیگران، بیشتر دیده می شد.
در این سریال نه می توان گفت كه شخصیتهای خاصی محور اصلی طنز هستند و نه می توان ادعا كرد كه بار طنز روی همه شخصیت ها تقسیم شده است. به عنوان مثال شخصیت های محوری تر مثل «منصور» و «شكوه»، خودشان سردرگم اند و به طور دقیق نمی دانند چه باید بكنند و چگونه از توانایی شان استفاده كنند. چهره ای مثل «رضا شفیعی جم» هم كه بیشتر با طنزهای كلامی، حركات صورت و توانایی های انفرادی اش مخاطب را می خنداند، در «چارخونه» حالتی انفعالی، حاشیه ای و سردرگم دارد.
به عبارت دیگر، كارگردان و نویسنده «چارخونه» به درستی نتوانسته، جایگاه كاراكترها و نوع تعامل آنها با یكدیگر را در بستر یك داستان منسجم، تعریف كند و همین مسأله باعث بلاتكلیفی بازیگران و حتی خود كارگردان شده است!
بدین ترتیب مخاطب به زودی احساس می كند كه سركار گذاشته شده و شاید دیدن ۱۰ قسمت از این مجموعه حتی به اندازه یك قسمت از كاری مثل «ترش و شیرین» كه اتفاقاً مجموعه طنز قبلی شبكه ۳ هم بوده، او را نخندانده است.
از همه اینها كه بگذریم قصه بدآموزی های این طنزها هم كه مثل همیشه جای خودش را دارد! قصه ای كه انگار پایانی ندارد و همزمان با پخش هر یك از این طنزهای شبانه به محل بحثی در مطبوعات و رسانه ها تبدیل می شود.
متأسفانه گاهی اوقات سازندگان این برنامه ها سعی می كنند با زیر پا گذاشتن بعضی از مرزها كه در واقع شؤون تعریف شده اجتماعی و فرهنگی ما هستند، دست به نوآوری بزنند و جذابیت ایجاد كنند! نمونه هایی از این حركات را در همین سریال «چارخونه» هم می توان دید كه بعضی از آنها برای اولین بار اتفاق می افتد. مثل صحنه ای كه «منصور» با خواهرزاده اش مواجه می شود و می گوید: بیا تو بغل دایی و خواهرزاده محترمه(!) هم به سمت دایی می دود و درست یك قدم مانده به بغل دایی، به زمین می خورد! واقعاً آیا این گونه حركتها و زمین خوردنها خنده دار است؟! مطمئناً نه، ولی خوب نوآوری در آن دیده می شود!
یا به یاد بیاورید نوع ارتباط «شكوه» را با همسرش «منصور». و یا نوع حرف زدن و ارتباط «حامد» با «منصور» را. حامد، منصور را به اسم كوچك و به صورت بسیار تحقیرآمیزی صدا می زند كه چنین چیزی در فرهنگ ما باعث تعجب است نه خنده!
«شكوه» به عنوان شخصیتی كه تلاش شده شخصیتی «پارادوكسیكال» تصویر شود، به هیچ وجه پرداخت مناسبی ندارد و حركات متناقضش در رابطه با همسر و اطرافیان، بیشتر از اینكه باعث خنده مخاطب شود، باعث تعجب می شود.
به هر حال به نظر می رسد سروش صحت می توانست خیلی بهتر از این ها از اعتباری كه طی این سالها برای نامش دست و پا كرده بود، استفاده كند و در واقع باید گفت، حیف شد كه سروش خان با ساختن یك كار ضعیف مثل «چارخونه» بخشی از اعتبار خودش را هزینه كرد.
برای اینكه خیلی هم منفی و ناامیدانه حرف نزده باشیم، در پایان باید ابراز امیدواری كنیم كه ساخت این سریال، پله ای باشد برای كسب تجربه و ساخت كارهای قویتر از سوی این نویسنده موفق طنزهای تلویزیونی كه می خواست كارگردانی را هم تجربه كند. شاید هم «صحت» كم كم به این نتیجه برسد كه یك نویسنده خوب بودن بهتر از یك كارگردان ضعیف یا متوسط بودن است.
سیدمصطفی حسینی راد
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید