پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
در حّد شیخ بود... ؟!
مرور بخشی از تاریخ این دیار با اهرم زندگی مفاخر علمی و فرهنگی در آینه درام، خواهناخواه با واکنشهای متفاوتی از طرف اهل فن و مخاطب مواجه میشود؛ بخصوص که قهرمان درام از وزنههای سنگین دانش و درایت در گذشته باشد. زندگی بهاءالدین عاملی دستمایه سازندگان سریالی قرار گرفته که از جوار آن بخشی از رخدادها و مناسبات حاکم بر عصر شاه عباس صفوی که از درخشانترین دورههای تاریخ کشور در رشد و اعتلای فرهنگ و دانش است، بازخوانی نیمبندی شود.
به هر روی آنچه تاکنون از زندگی بهاءالدین عاملی در شمایل سریال «شیخ بهایی» در محضر دیدگان مخاطب قرار گرفته است، تمامی زندگی این دانشمند فرزانه را در بر نمیگیرد و در عمل دو تکه شدن سریال و عدم همسانی نیمه نخست و بخش دوم سریال چه در ساختار و چه در بستر روایی، سریال را با لکنت و دست اندازهایی مواجه کرده است.
بخش نخست سریال که به کودکی محمد عاملی نظر داشت، در مرور رخدادهای حاکم بر روستای جبل عامل و منازعه روستاییان با یکهتازی عثمانیها در سال ۹۶۵ قمری که سرانجام به هجرت خانواده عاملی به ایران منجر میشود، چه از منظر ساختار و چه از زاویه پردازش به دوران کودکی عاملی مقبول و دلچسب به نظر میرسید.
تمرکز بر جزییات و بازنمایی مناسبات و مراودات مردم با حاکمان عثمانی و استفاده درست از جغرافیا برای معرفی زیست بوم آدمهای حاضر در قصه، بخشهای نخست سریال را به نوعی سرپا نگه داشته بود. زورآزمایی و چانهزنی اورمان بیک برای وصلت با رابعه و مقاومت روستاییان که به درگیری و آتش زدن روستا منجر میشود، هر چند مقدمهچینی مناسبی برای این رخداد در بستر قصه صورت گرفته بود، اما اختصاص یک قسمت کامل از داستان فقط به همین بخش درگیری و آتش زدن روستا، فقط به حجیم کردن زمان سریال مدد رسانده بود.
بخش دیگری از مناسبات داستان به ماموریت ابراهیم (دانیال حکیمی) در رساندن پیغام به شیخزینالدین اختصاص داشت. موانع و دستاندازهایی که در مسیر حرکت ابراهیم طراحی شده بود تا او دیر به مقصد رسد، باورپذیری دور نبود، کما این که نجات او نیز خیلی اتفاقی رقم میخورد. به هر روی، شاخصه تعلیق در مسیر حرکت ابراهیم برای رساندن خود به شیخ زینالدین محلی از اعراب ندارد و آن چه که این بخش از سریال را پوشش داده، بسته موسیقایی و حجیم کار است که سوهان اعصاب مخاطب شده است. تعلیق و کششی را که در داستان باید لحاظ میشد به موسیقی واگذار شده که در واقع یک کنسرت تمام عیار از انواع اصوات انسانی است که در حال جیغ و داد و آه و ناله هستند. در ۱۰دقیقه آغازین قسمت دوم سریال فقط موسیقی بر کار سوار است.
به هر روی رعایت شاخصه اعتدال است که برای اثر اعتبار و منزلت به ارمغان میآورد. در سریال شیخ بهایی موسیقی، تافتهای جدا بافته از کار است که به یکهتازی بیجهت خود در کلیت کار تداوم میدهد. ترور شیخ زینالدین در کنار اسکله که با توطئه زیرکانه ماکان بیک (چنگیز وثوقی) انجام میشود از فصلهای منسجم و قابل اعتنای بخش نخست سریال است که مقدمهچینی و پایانبندی درستی دارد؛ هر چند شیخ در یک چرخش گل درشت، مرگ خود را به نوعی به دخترک اعلام میکند و با دیالوگی شعاری به او میگوید: «از مرگ ماهی نترس از مرگ دریا بترس»! با وجود این، این بخش از قصه که به ترور شیخ زینالدین منجر میشود از منظر ساختار، ریتم و پیوند نماها بسیار حرفهای و استاندارد در آمده است.
شیخ بهایی در شمایل کلی سریالی است که در حد وسط باقی ماند، نه زیاد اوج گرفت و نه به ورطه نزول افتادداستان زندگی محمد عاملی با یک پرش بلند به پس از هجرت خانواده وی به ایران در زمان کهولت این دانشمند گره میخورد. بخش مهمی از زندگی عاملی که به جوانی وی باید پرداخت میشد در عمل داخل سازمان سریال وجود خارجی ندارد و به نوعی این روایت زندگینامهای ناقص به نظر میرسد. در بخش دوم سریال که به همجواری و همراهی شیخ با شاه عباس در حل معضلات خرد و کلان علمی و مملکتی اختصاص دارد، با یک پروسه کند و کشداری مواجه هستیم که بیشتر به نقالی شبیه است تا تصویرسازی و روایتگری رخدادهای جریانساز فرهنگی و علمی در دوران شکوفایی هنر و دانش در این مملکت!
اغلب بده بستانهای شیخ با شاه صفوی در مکانهای سر بسته و دالانهای کاخ به سامان رسیده است. این حجم از صحنههای داخلی و ایضا پر دیالوگ در عمل سریال را در بخش دوم آن که به کهولت شیخ اختصاص دارد، از ریتم و رنگ و لعاب انداخته است. هر چقدر در بخش کودکی محمد عاملی، عنصر ایجاز بخوبی در مناسبات داستان لحاظ شده بود در بخش دوم زندگی، این عنصر کارگشا در بستر روایت داستان محلی از اعراب ندارد.
جغرافیای دیداری و بصری کلیت سریال خوش رنگ و لعاب و جذاب در آمده است. طراحان صحنه هر دو بخش داستان در باورپذیری وجاهت دیداری کار سنگ تمام گذاشتهاند، اما این رنگ و لعاب رخساری شرط لازم برای توفیق این سریال عظیم تاریخی نیست. شیخ بهایی از زاویه پردازش داستانی صدمه فراوانی دیده است. بخش مهمی از زندگی عاملی که به میانسالی او گره خورده است در عمل از سریال به دلایلی که بر ما پوشیده مانده، دیده نمیشود.
بخش دوم داستان که به دوران کهولت عاملی نظر داشته، در عمل مسیری کند را سپری میکند که فاقد تمرکز و توجه به جزییات و شاخ و بال دادن به داستانکهای فرعی برای شناخت بهتر قهرمان داستان و قوام دادن به مسیر روایت است. شیخ در بخش دوم سریال یا در کاخ شاه عباس پرسه میزند یا در منزل کنار همسرش به چانهزنی مشغول است. به مناسبات شیخ با مردم و شاگردانش، نویسنده بخش دوم سریال کمتر تمرکز کرده است، به همین دلیل است که ما قهرمان داستان را در مناظر و موقعیتهای متفاوت نمیبینیم تا به عظمت و برتری علمی و فرهنگی وی نزدیکتر شویم. به هر روی میتوان بر این نکته اذعان کرد بخش نخست سریال که به کودکی محمد عاملی نقبی میزد از انسجام و پویایی قابل اعتنایی چه در روایت و چه در ساختار برخوردار بود. شیخ بهایی در شمایل کلی سریالی است که در حد وسط باقی ماند، نه زیاد اوج گرفت و نه به ورطه نزول افتاد، اما زندگی این دانشمند ظرفیت بالقوهای داشت که از جوار روایت حیات او بخشی از تاریخ این مرز و بوم مورد بازخوانی قرار میگرفت که این مهم به نیکی در این پروسه داستانی محقق نشد.
علی احسانی
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست