جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

طب تسکینی، طب فراموش شده


طب تسکینی، طب فراموش شده
چه احساسی ممکن است به انسان ‌دست دهد زمانی که بفهمد به یک بیماری صعب العلاج مبتلا شده و به زودی خواهد مرد؟ در نظر بگیرید! برای هر کدام از ما ممکن است اتفاق بیفتد. من یک آدم به ظاهرسالم که برای گرداندن زندگی خود و خانواده‌ام به سختی کار می‌کنم، یک روز احساس کسالت می‌کنم و دکتر پس از انجام چند آزمایش و عکس می‌گوید سرطان دارم و متاسفانه آن‌قدر پیشرفته است که دیگر قابل درمان نیست. بی‌‌شک نه تنها تمام دنیای من دگرگون خواهد شد، بلکه ثبات در خانواده‌ای که من جزیی از آن هستم نیز بر هم خواهد ریخت. حالا تبدیل خواهم شد به فردی وابسته یا به نوعی سربار دیگران...
چند دهه اخیر را شاید بتوان دوران بازگشت از تخصص‌گرایی افراطی و روی آوردن به مطالعات میان رشته‌ای دانست. مطالعات میان رشته‌ای، مرهون سه گام اساسی است: اول از جهت روانی باید مهیای پذیرش سخنان اندیشمندان سایر رشته‌ها بود. دوم لازم است در پی به دست آوردن زبان مشترک با رشته‌های دیگر باشیم و سطح ارتباط منطقی را ارتقا دهیم. سوم به مدلی منطقی‌ برای تلفیق میان رشته‌های مرتبط برسیم.
با این مقدمه، «طب تسکینی» یکی از موالید میان رشته‌ای علوم پزشکی است که هم نظر بر علوم تجربی دارد و هم مطالعات علوم انسانی. بیماران مبتلا به سرطان پس از قطع درمان‌های اساسی، به‌طور معمول با مدارای پزشک و تحمل درد فراوان وانهاده می‌شوند. مطالعات جامعه‌شناختی نشان می‌دهند که گفتمان پزشکی به سمتی رفته است که بیمار غیر قابل بهبود را به حاشیه می‌راند و دقت و توجه علمی ‌و عملی را برای این گروه، منطقی و به‌صرفه نمی‌داند. اما از طرف دیگر، مطالعات آماری نشان می‌دهند که بیماران غیر قابل بهبود، جمعیتی متعدد و بسی بیش از مبتلایان به بیماری‌های دیگر شمارش می‌شوند. توجه کمی‌ و کیفی به این گروه از بیماران، انگیزه تکوین و تاسیس طب تسکینی شد. همان‌گونه که در آغاز سخن آمد، طب تسکینی از آن رو که شاخه‌ای میان رشته‌ای محسوب می‌شود، مستلزم آمادگی روانی رشته‌های مرتبط برای مقبولیت است. ناآگاهی از آنچه طب تسکینی متوجه آن است، توهم استغنای متخصصان رشته‌های متعدد را موجب شده است، به طوری که بسیاری از متخصصان بر این باورند که آنچه در طب تسکینی لحاظ شده است، در رشته‌های تخصصی آنها نیز به طور کامل وجود دارد و از این رو معنایی برای این رشته نوین نمی‌یابند. اما چنین نیست و این تلقی، متاسفانه ناآگاهی پزشکان را می‌رساند. طب تسکینی از ملاحظات سرطان‌‌شناختی رشته‌های گوناگون فراتر می‌رود و در درمان بیماران مبتلا به سرطان که درمان اساسی آنها پایان یافته است، ارمغانی نوین عرضه می‌کند. سازمان بهداشت جهانی از گذر این توجهات، توصیفی جامع از طب تسکینی ارایه کرده است: «رویکردی برای بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب العلاج و خویشان و اطرافیان ایشان است که از طریق پیشگیری و درمان مشکلات جسمی ‌به ویژه درد و نیز مشکلات اجتماعی-روانی و معنوی بیمار صورت می‌گیرد.»
ملاحظات مربوط به بیماران صعب‌العلاج چنان است که توجهی بسی بیش از ملاحظات یک بیمار عادی را می‌طلبد. تعارضات اخلاقی، مسایل معناگرایانه و وجودی نگر(اگزیستانسیالیستی) موضوعاتی هستند که در طب تسکینی مورد توجه قرار گرفته‌اند. از جمله تعارضات اخلاقی کادر درمانی در مقابل بیمار، می‌توان به شیوه اعلام خبر بد، تعیین هنگام قطع اقدامات درمانی، شیوه برخورد با آسان مرگی بیمار، اقدام در برگرداندن بیمار از کما و... اشاره کرد. رویکرد به تعارضات، مستلزم جدی گرفتن ملاحظات اخلاقی در این حوزه است. از مسایل معناگرایانه می‌توان به شیوه برخورد با پرسش‌های بیمار درباره معنای زندگی اشاره کرد.
بیمار درباره مساله شر، علت متافیزیکی ابتلای خود به بیماری، نقش خداوند و... پرسش می‌کند و برخورد پزشک در هدایت بیمار به یافتن پاسخ‌هایی قانع کننده، نقش محوری در تسکین روحی بیماران دارد. از مسایل دیگر می‌توان به اهمیت تصمیم‌گیری بیمار درباره روند درمان اشاره کرد. یکی از رخنه‌های نظام درمان در ایران، جدی نگرفتن تصمیم بیماری است که در آستانه مرگ قرار دارد.
طب تسکینی تنها نوعی علامت درمانی نیست. در این میان، تبیین مساله بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج اهمیت فراوانی دارد. تسکین آلام این بیماران مستلزم تبدیل مشکل به مساله است. به نظر می‌آید در اینجا مساله امری چند وجهی است. یک جنبه آن به نقش سیاستگذاری‌های دولتی برمی‌گردد. نهادهای دولتی از آن رو جامع فرض می‌شوند که سیاستگزاری‌های اخلاقی داشته باشند. طب تسکینی محتاج جدی گرفته شدن است و گام آغازین را در این میان باید مراجع دولتی بردارند. وجه دیگر، آن است که داروهای اساسی کنترل درد (به ویژه مخدرها) به سهولت در اختیار بیماران دردمند قرار گیرد و از سیاستگذاری‌های موازی و مغایر پرهیز شود. جنبه دیگر آن است که پزشکان، پرستاران و نیز به عموم مردم آموزش‌های مناسب داده شود. بدون شک، آموزش مستمر و قوی تنها راه حل برجایی و دوام و قوام این رشته نوپاست و نگاه‌های سطحی و تزئینی به این رشته هرگز موجب بالندگی آن نخواهد شد.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی سلامت ایران


همچنین مشاهده کنید