جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا


نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا
آنچه در پیش دارید، مطالبی است مختصر، درباره یكی از شخصیت های بی نظیر عالم اسلام. در این نوشته سعی شده است تا درباره نقش حضرت زینب كبری (س) در نهضت ابا عبدالله (ع) با استفاده از منابع موجود، مطالبی تهیه و تنظیم شود.
پیش از ورود در معرض، لازم است در ابتدا مقداری درباره عظمت شأن و قدر این بانوی برگزیده سخن بگوییم. زینب (س)، دختر علی و زهرا (علیهما السلام) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت، در مدینه منوره دیده به جهان گشود. در پنج سالگی مادرش را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا شد. او در دوران عمر بابركت خویش، مشكلات و رنج های زیادی را متحمل شد.
رحلت پیامبر (ص)، شهادت مظلومانه مادر، فرق خونین پدر، جگر پاره پاره و سر بریده برادران، شهادت فرزندان و برادران و برادرزاده ها و همچنین حوادث تلخی چون اسارت، نمونه هایی از آن است. این سختی ها و مشكلات از او فردی صبور و بردبار ساخته بود. او را ام كلثوم كبری و صدیقه صغری می نامیدند. محدثه، عالمه و فهیمه از القاب او بوده و زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه محسوب می شده است.
نسبت نبوی، تربیت علوی و لطف خداوندی از حضرت زینب (س) فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری كه به او «عقیله بنی هاشم» می گفتند. او با پسرعموی خود «عبدالله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج، فرزندانی بود كه دو تن از آنان در كربلا، در ركاب مولی ابا عبدالله الحسین (ع) شربت شهادت نوشیدند. به خاطر مقام و منزلتش در نظر دیگران، حرمت خاصی داشت. وقتی او وارد می گشت، تمام قامت بلند می شد.
مهمترین و حساس ترین بخش زندگی او، سفر تاریخی اش به كربلا و متعاقب آن اسارت مظلومانه اش است كه از این جهت شاید سهم او در نهضت حسین بیشتر از نقش امام حسین (ع) باشد. چون علاوه بر مصیبت هایی كه آن دو به طور مشترك متحمل شده اند، داغ از دست دادن برادری چون حسین بن علی (ع) و همچنین رنج سفر و مشكلات اسارت، سرپرستی بیماران و كودكان داغدار و زنان و... را زینب (س) به تنهایی به دوش كشید.
زینب كبری، هم مادر شهید، هم فرزند شهید، هم خواهر شهید و هم عمه شهید است. این ویژگی ها را در كمتر كسی می توان یافت. او حتی در برهه ای از زمان، یعنی پس از شهادت امام حسین (ع)، به دلیل بیماری امام سجاد (ع) و وظیفه سنگین هدایت، رهبری و مدیریت كاروان اسرا را نیز به دوش كشید و با سربلندی این بار سنگین را به مقصد رساند. ما در این مقاله بر آنیم تا سهم آن حضرت را در نهضت عظیم ابا عبدالله الحسین (ع) بررسی كنیم.
● زینب (س) و ولایت
مسأله ولایت و نقش زینب كبری (س) در رابطه با آن، از ابعاد مختلف قابل توجه است، گاهی آن را از دریچه شناخت و معرفت او نسبت به مقام امامت و ولایت بررسی می كنیم. گاهی هم، از زاویه تلاش در جهت معرفی و شناساندن ولی خدا به مردم به او می پردازیم. فرزند علی (ع) و دست پرورده زهرا (س)، همچون مادرش كه شهید راه ولایت است، در تمامی ابعاد سهم قابل توجهی دارد. او كه حضور هفت معصوم را درك كرده است، هركجا مصلحت اقتضا كرده از بذل جان خود و فرزندانش دریغ نكرده است.
اگر زهرای مرضیه، هنگامی كه امام خویش حضرت علی (ع) را در معرض خطر و حقوق مسلم او را در حال پایمال شدن می بیند خود را سپر بلای او می كند و خطاب به امامش می گوید: «روحی لروحك الفداء و نفسی لنفسك الوقاء» ای ابا الحسن، جانم فدای تو و سپر بلای تو باد! دخترش زینب نیز برای حفظ جان مولایش به آغوش خطر می رود. در مجلس ابن زیاد، آنگاه كه آن ملعون دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر می كند، این زینب (س) است كه با شهامت خاصی كه از حیدر به ارث برده، جان پسر برادر را نجات می دهد، او را در آغوش خود می گیرد و می گوید: ای پسر زیاد، آنچه از ما خون ریخته ای تو را بس است، به آنچه قسم از او جدا نخواهم شد. اگر قصد كشتنش را داری، مرا نیز با او بكش.
این مسأله را نباید صرفاً از دیدگاه عاطفی و روابط نسبی توجیه و تحلیل كرد، بلكه اینجا بحث امام و مأموم مطرح است. اینجا زینب (س) خود را فردی می بیند كه باید برای حفظ جان امام معصومش خطر را به جان بخرد و از دشمن نهراسد، حتی در كربلا هم وقتی امام سجاد (ع) را در میان خیمه آتش گرفته می بیند، برای نجات او، خود را به آتش می زند. آری، او مدافعی است كه جگر شیر دارد. او كه هلهله شادی و سرود فتح و پیروزی دشمن غدار را می شنود و ناله جانسوز كودكان در زیر فشار بند طناب گوشش را می آزارد، پیش از همه چیز در فكر مسئولیت خطیر خود، یعنی حفظ جان امام است.
او لب به سخن می گشاید، نفس ها در سینه ها حبس و انگشت تعجب به دهان گرفته می شود. این زینب (س) است كه می گوید: «انی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه و معدن الرساله و سید شباب اهل الجنه» این لكه ننگ را چگونه خواهید شست، درحالی كه فرزند رسول خدا و سید جوانان بهشت را كشته اید؟ همان كه در جنگ، سنگر و پناهتان بود و در صلح مایه آرامش و التیام شما بود. او كه ترس را ترسانده، زنجیر را پاره كرده و دشمن را به اسارت سخنان رسوا كننده یزید می بیند كه با چوب خیزران به لب و دندان خون خدا جسارت می كند، فریاد می زند «تبت یدا ابی لهب».
ای یزید! دستانت بریده باد! آیا می دانی چه می كنی؟ آیا می دانی كه چوب بر لب و دندان حبیب رسول خدا(ص)، پسر مكه و منی و پسر فاطمه زهرا (س) می كوبی؟ ناله چنان جانسوز بود كه هركس در آن مجلس بود به گریه درآمد.
آری، آنگاه كه حسین و یارانش از سوی دشمن یاغی و باغی معرفی می شدند، این زینب (س) بود كه امامش را «سید جوانان بهشت»، «فرزند مكه و منی»، «حبیب رسول خدا» و دارای ده ها صفت دیگر معرفی كرد.
● زینب (س) و سرپرستی كاروان كربلا
آن گاه كه مشكلات و مصائب، یكی پس از دیگری به انسان هجوم می آورد یا وقتی كه انسان بیمار می شود و از سنگینی مصائب می كاهد. در ماجرای غم انگیز كربلا، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) وظیفه حفظ و مراقبت از زنان و كودكان و پرستاری از بیماران را به خواهرش
زینب كبری(س) سپرده بود، چرا كه خوب می دانست زمانی كه تازیانه دشمن فرود می آید، وقتی كه كف پای اطفال یتیم تاول می زند یا آنگاه كه فرزند دلبند امام از فرط ضعف و گرسنگی از مركبش می افتد و وقتی كه آن ملعون خواستار كنیزی یادگار امام می شود، در تمامی این موارد فقط زینب(س) است كه می تواند پناهگاه و تكیه گاهشان باشد.
آری، او كه مصائب روز عاشورا چون باران بر سرش می بارد و مشكلات چون توفان او را در برمی گیرد و داغ های پی درپی آزارش می دهد، حتی لحظه ای از وظیفه اش نسبت به «پرستاری و مراقبت» از كاروان اسرا و از امام سجاد(ع) كوتاهی نمی كند. جمعی زن و كودك كه داغدار، گرسنه و تنشه و بی پناه هستند، شدیداً به یك سرپرست نیازمندند و آن فرد كسی جز دختر آزاده زهرا(س) نیست.
عصر عاشورا، اگر چشم دل باز كنیم، خواهیم دید كه یك خانم مضطرب و حیران در كنار خیمه ای آتش گرفته بر سر و سینه می زند و ناله می كند و می گوید: خدایا چه كنم؟ بیمارم در میان خیمه در حال سوختن است. خواهیم دید كه او اشك چشم كودكان را پاك كرده و آتش دامنشان را خاموش می كند. برای این كه تازیانه دشمن بدن ضعیف و لاغر كودكی را نیازارد، خود را سپر او قرار می دهد و خاطره تازیانه های دشمن بر بدن عزیز مادرش زهرا را زنده می كند. دستور حركت صادر شده و كاروان بدون كاروان سالار را به اسیری می برند.
كاروان اسیران درخواست می كنند كه جهت وداع، از كنار قتلگاه عبور داده شوند. همین كه زنان داغدار و كودكان عزادار به قتلگاه می رسند، با منظره دلخراشی مواجه می شوند: لاله های گلستان محمدی پرپری كه درآغوش می كشند. در این میان امام علی بن الحسین(ع) وضع خاصی دارد. او بیمار است و علاوه بر آن پاهای مبارك و دستان مطهرش را بسته اند. او فقط از بالای مركب به گلزار خزان دیده می نگرد و اشك می ریزد. بوی خون، منظره غیرقابل باور قتلگاه و اجساد افتاده در آن، به امام حالت عجیبی داده است. بدن های پاك و قطعه قطعه پدر، برادر، عمو و عموزاده و دیگران، تاب و توان از او برده است.
● زینب (س) ؛ پیام رسانی و افشاگری
پیام رسانی و افشاگری از اهداف اصلی نهضت عاشورا بوده است كه بر این مطلب شواهد و قرائن عدیده ای وجود دارد، پاسخ امام حسین(ع) به اطرافیان مبنی بر این كه: «ان الله شاء ان یراهن سبایا» دلیل بر آن است كه خداوند بدینوسیله می خواسته نهضت عاشورا زنده بماند. زینب(س) و همراهان، تعمداً در مقابل مردم اقدام به سخنرانی، سوگواری و مرثیه خوانی می كردند تا عواطف آنها تحریك شود و با برشمردن آنچه بر آنان و مردانشان گذشته، مردم را علیه طاغوت بشورانند. از این رو اسیران اهل بیت و در رأس آنان زینب(س) دختر علی(ع)، با طرح و نقشه قبلی، از هر فرصتی برای تحقق این هدف مقدس استفاده می كردند.
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
كربلا در كربلا می ماند اگر زینب نبود
● زینب(س)، الگوی ایثار و از خودگذشتگی
ایثار به معنای دیگری را بر خود ترجیح دادن، از سجایای اخلاقی و از صفات حسنه است، این كه انسان، در عین نیاز، دیگری را بر خویشتن برگزیند. در روایات ما به «بالاترین درجه ایمان» و «برترین درجه احسان» تعبیر شده است. كربلا مدرسه عشق و ایثار بود: ایثار جان و دست شستن از زن و فرزند و مال. این بالاترین نوع ایثار است و همین است كه عامل تقدس قیام عاشورا و عامل تمایز آن از سایر قیام هاست.
● زینب(س)؛ الگوی شهامت و شجاعت
انسان اگر عظمت خداوند در نظرش مجسم شود، دیگر غیر خدا را كوچك بلكه هیچ وفاقد اثر می بیند. سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است. امیر مؤمنان علی(ع) كه او را در شجاعت و شهامت سر آمد می دانیم؛ در سایه خدا باوری به این درجه رسیده است. طبیعی است كه فرزندان و دست پروردگان او نیز چنین باشند. اگر دشمن تا دندان مسلح در مقابل امام حسین(ع) می گریزد و توان مقابله با او را ندارد. اگر عباس بن علی(ع) چون شیر به دشمن یورش می برد و حتی طفل نابالغ خاندان علی (عبدالله بن الحسن) از دشمن خوفی ندارد، به خاطر همین ارتباط محكم است كه با منبع قدرت پیدا كرده اند. زینب (س) نیز از همین خاندان است. او دختر آزاده زهرا (س) و تربیت شده علی(ع) است.
او یك زن است ولی چون مردان بر سر دشمن فریاد می زند ، تحقیرشان می كند واز احدی هم هراس به دل ندارد. او از زوزه سگان یزید و از برق شمشیر خون چكان آدمكشان او واهمه ای ندارد.
● زینب(س)؛ الگوی عفت و پاكی
عفت و پاكدامنی، برازنده ترین زینت زنان است و گرانقیمت ترین چیزی است كه یك فرد می تواند به آن ستوده شود. یكی از درس های عاشورا، همین درس عفت و پاكدامنی است. در این حادثه استثنایی تنها چیزی كه زینب كبری(س) و دیگر زنان حتی كودكان را به شكوه وامی داشت، همین مسأله بود. اهل بیت آموخته اند كه از كسی درخواستی نداشته باشند، ولی در این مورد بخصوص در تاریخ می خوانیم كه حتی از شمر هم درخواست می كنند كه مثلاً اسیران را جلوتر ببرند تا به تماشای سرهای مقدس بریده شده مشغول شوند.
حجت الاسلام علی اصغر صرفه جو
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید