یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ردپای ایرانیان ارمنی در کوهستان


ردپای ایرانیان ارمنی در کوهستان
ایرانیان ارمنی با وجود آنکه درصد کوچکی از کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اما در زمینه های گوناگون جامعه ایرانی حضور و تاثیر چشمگیر داشته اند. هر ایرانی ساده، در محله خود یا کمی دورتر، یک صنعت گر (تراشکار، مکانیک و...) ماهر ارمنی می شناسد که در حرفه خود استادانه کار می کند و زبانزد دیگران است. پژوهشگران اجتماع و تاریخ ایران هم نقش ارمنیان را در بسیاری زمینه ها برجسته یافته اند. اسماعیل رایین می نویسد؛ «به جرات می توان گفت که علاقه و اشتیاق برادران ارمنی ما به پیشرفت حرف، صنایع و هنر... این سرزمین، بی نظیر است... نظری کوتاه به فعالیت و ثمره کار ارامنه صاحب حرفه و صنایع در ایران که از سال های ۱۶۰۰ تاکنون در این مرز و بوم به سر می برند، این نکته را مسلم می دارد که سهم رواج صنعت و هنر و انواع مشاغل اقلیت۲ ارمنی در پیشرفت کلی صنعت در کشور ما قابل ستایش و تذکر است.» رایین سپس به یک بررسی اشاره می کند که دو تن از پژوهشگران ارمنی (آبراهام گورگینیان و هانانیان) با مطالعه دقیق سنگ قبرهای ارمنیان جلفا و فریدن به انجام رسانده اند. مطابق این بررسی، «چهل و نه حرفه و پیشه... از بدو ورود مهاجرین ارمنی به جلفا، اصفهان و فریدن در این سه شهر متداول شده و صنعتگران و هنرمندان ارمنی به آنها اشتغال داشته اند...» در میان این حرفه ها، به کارهایی مانند ریخته گری، زرگری، ساعت سازی، صنعت چاپ، نوازندگی، آهنگری، اسلحه سازی و توپچی گری اشاره شده است.
در زمینه کار فرهنگی هم ایرانیان ارمنی سابقه درخشانی دارند؛ از نخستین سال های پس از مهاجرت ارمنیان به اصفهان (سال های ۱۶۰۳ تا ۱۶۰۵ میلادی، دوران شاه عباس)، آنان با ساختن عبادتگاه و کلیسا (که محل آموزش هم بود) و نیز تاسیس مدرسه، آغاز به کار آموزشی کردند. نخستین چاپخانه در ایران، و در کل خاورمیانه، به دست ارمنیان جلفای اصفهان و با کوشش خلیفه خاچاطور گیساراتسی تاسیس شد. «آنچه بر قدر و ارزش چاپ این کتاب می افزاید، ساختن همه وسایل چاپ کتاب مذکور، حتی کاغذ آن به وسیله روحانیون کلیسای وانک می باشد.» نخستین کتاب چاپ شده در ایران و خاورمیانه، کتاب مذهبی ساقموس است که به سال ۱۶۳۸ میلادی در این چاپخانه چاپ شده است. «در سال ۱۸۴۳ (۱۲۵۸ هجری قمری) نخستین مدرسه مدرن در جلفا تاسیس شد. نکته حائز اهمیت اینکه تاریخ ایجاد این مدرسه با چند سال اختلاف مقارن است با تاسیس دارالفنون در تهران، توسط میرزاتقی خان امیرکبیر». پیداست که تاسیس چاپخانه و مدرسه نوین چه تاثیر شگرفی در شناساندن تمدن جهانی به ایرانیان، و دست یافتن آنان به دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بشریت، و رهایی نسبی از سیاهچاله های خودکامگی حاکمان و نادانی گسترده داشته است.
قدیمی ترین روزنامه دایر ایران، روزنامه ارمنی زبان آلیک است که از اول فروردین ۱۳۱۰ پیوسته منتشر شده است (این روزنامه همواره در چاپ گزارش ها و مقاله های کوهنوردی فعال بوده است.) یکی از بهترین عکاسان طبیعت ایران، یک ارمنی است؛ نیکول فریدنی که توانسته با زبان جهانی بهترین تصویرها را از ایران به جهانیان عرضه کند. یکی از دوستداران و پژوهشگران طبیعت ایران که خدمت ارزنده و کم نظیری به محیط زیست کشور کرده و کتاب ها و مقاله های پرشماری در این زمینه منتشر کرده، هنریک مجنونیان است.
● نخستین کوهنوردان و اسکی بازان ایران
از نخستین کوهنوردی های ورزشی که سابقه آن را در ایران داریم، کوه روی های سمبات سرکیسیان (متولد ۱۲۷۰ خورشیدی در تفلیس) است که پس از مهاجرت به ایران به کوهنوردی پرداخته است. آغاز ورزش اسکی در ایران با نام ده کوچک و ارمنی نشین تلو در شمال شرق تهران (جاده لشگرک) پیوند خورده است. طبق نوشته های محسن محسنین، دکتر عبادالله بصیر که از مبلغان و پایه گذاران ورزش های نو در ایران بوده است، پس از آنکه تحصیلات خود را در فرانسه به پایان می رساند و در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به کشور بازمی گردد، طریقه ساخت چوب اسکی را به دو کارگر مجار نجاری صدری در خیابان لاله زار یاد می دهد. او به همراه چند نفر از دوستان برای اسکی به تپه های تلو می رفتند، و کم کم این نقطه به پیست تلو یا پیست لشگرک معروف شد و بسیاری از اسکی بازان تهران در روزهای تعطیل به آنجا می رفتند. در این زمان، «علاوه بر نجاری صدری، یک نجار ارمنی هم به نام واراز در خیابان لاله زار سفارش ساخت اسکی می گرفت.»
در یکی از نخستین مسابقه های اسکی ایران (آبعلی، ۱۹ اسفند ۱۳۲۲) در بخش خانم ها، یک ارمنی به نام ریتا آلاوردیان رتبه دوم را به دست می آورد.
فدراسیون اسکی ایران (همزمان با ۱۵ فدراسیون دیگر) در سال ۱۳۲۵ تاسیس شده و نخستین رئیس آن یکی ارمنی - فلیکس آقایان - بود که تا ۱۳۳۰ این سمت را داشت. همو باز از ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ رئیس فدراسیون اسکی (که در دوره هایی، از جمله ۵۷-۱۳۵۶، به نام فدراسیون کوهنوردی و اسکی خوانده می شد) بود.
از نخستین قهرمانان اسکی ایران که با فدراسیون های آن زمان همکاری داشت، آوانس مگردون را می توان نام برد که اهل تلو بود. آوانس خدمت وظیفه را در پادگان لشگرک که «مرکز آموزش نظامی برای ورزش های زمستانی و کوهنوردی» در آن تشکیل شده بود، گذراند. از کارهای بسیار جالب توجه این مرکز که در آن کوهنوردان و اسکی بازانی مانند سروان (بعدها؛ سرهنگ) یحیایی، و سروان (بعدها؛ تیمسار) خاکبیز فعالیت داشتند، اجرای ماموریت جست وجوی هواپیمای سقوط کرده امریکایی در حوالی کوه کینو در زمستان (۲۲ بهمن تا ۳ اسفند) ۱۳۲۷ بود. در این برنامه پرماجرا و دشوار که شاید نخستین کوهنوردی زمستانی چند روزه در ایران باشد، به جز آوانس، یک ارمنی دیگر به نام ماناواز میکاییلیان هم حضور داشت (دیگر همراهان؛ یحیایی، خاکبیز، گیلان پور، علی بقایی).
نخستین تله اسکی ایران به پیشنهاد گاستون کاتیار فرانسوی - نخستین مربی خارجی که برای آموزش اسکی به ایران آمد - و توسط انجمن تربیت بدنی ایران (بعدها؛ سازمان تربیت بدنی) از کارخانه پوما خریداری شد، و توسط کاتیار - به کمک آوانس مگردون در تپه های تلو نصب شد (افتتاح؛ ۲۹ دی ۱۳۲۹). «کاتیار سال های اول و دوم (۱۳۲۶ و ۱۳۲۷) اقامت خود را به تربیت کمک مربی و آموزش اسکی بازان لشکر ۱ و ۲ مرکز اختصاص داد. در پایان این دوره، ۴ نفر از بهترین اسکی بازان آن زمان، بهادر فایبر و ابراهیم فیاپرر غاصلاً قفقازیف و آوانس مگردون و ماناواز میکاییلیان به درجه کمک مربیگری نایل آمدند...» نخستین «تیم ملی اسکی ایران» با اجرای چند مسابقه، در سال ۱۳۲۷ تشکیل یافت که همین چهار نفر در آن حضور داشتند. در نخستین اعزام اسکی بازان ایران به اردوهای خارج از کشور هم آوانس یکی از دو فرد انتخاب شده بود. (به همراه کاظم گیلان پور، ۱۳۲۲) از دیگر پیشتازان اسکی کشور می توان بنیک امیریان را نام برد که در سال های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲ در چند مسابقه، رتبه های اول تا سوم را به دست آورد و در تیم ملی قرار گرفت. اما کسی که بیش از هر قهرمان دیگر اسکی ایران در تیم های ملی عضویت داشته است، آوانس مگردون است که تا سال ۱۳۴۸ نام او را در میان قهرمانان مسابقه های گوناگون می بینیم.
کوهنوردی به عنوان یک ورزش از سال ۱۳۱۰ در ایران آغاز شد، و شکل باشگاهی آن با تلاش های منوچهر مهران و تشکیل باشگاه نیرو و راستی پدید آمد. در مردادماه ۱۳۲۳، منوچهر مهران سرپرستی یک کاروان پنجاه نفری را برای صعود به قله دماوند برعهده گرفت که از میان آنان چهل نفر موفق به صعود به قله شدند. در میان آن چهل نفر، نام دو ارمنی
- یرواند گالوستیان و آرسن سرکیسیان- به چشم می خورد. در سال ۱۳۲۵ کوهنوردان باشگاه شرکت نفت صعودی به قله دماوند داشتند که در میان آنان به نام های سرکیس وسکانیان رافی وسکانیان و خاچاتوریان برمی خوریم.
در سال ۱۳۲۶، گغام میناسیان و امیل مارکاریان دو نفر از ۱۵-۱۴ نفری بودند که پناهگاه اسپیدکمر، نخستین پناهگاه کوهنوردی ایران، را ساختند. امیل در سال ۱۳۳۷ به همراه خلیل میلانی مامور تعمیر این پناهگاه شد.
در کوهنوردی ایران، به نام دو پیشگام ارمنی برمی خوریم که نقشی کم نظیر در پا گرفتن این ورزش داشته اند. یکی از نخستین سازمان های کوهنوردی تهران (و شاید نخستین سازمانی که با عنوان «گروه کوهنوردی» شروع به فعالیت کرد)، گروه کوهنوردان آزاد بود که در سال ۱۳۲۷ اعلام موجودیت کرد؛۱۹ گغام میناسیان و نورایر میناسیان دو برادر پرکار در کوهنوردی، از نخستین اعضای این گروه و از «فنی کاران» آن بودند. گغام در سال ۱۳۲۲ (در ۲۲ سالگی) همراه با مهدی نیکخو (سرپرست)، یرواند گالوستیان و... با پوشاکی ناقص (کت شهری) از جبهه جنوبی به قله دماوند صعود کرد. (نخستین صعود به دماوند پس از جنگ جهانی دوم)۲۰ او و برادرش پیوسته در اندیشه کارهای نو و دشوار کوهنوردی بودند، چنان که در سال های پیش از ۱۳۳۰ نخستین صعود زمستانی توچال را به انجام رساندند. آنان فقط در تابستان ۱۳۲۹ این کارهای نو را انجام دادند؛۲۱ صعود به قله های وراب، برج خلنو و خلنو همراه با فلیکس مناساکانیان و مارکار مارکاریان؛ صعود به دماوند از یال تخت فریدون همراه با استپان مرادیان و سرکیس وسکانیان؛ یکسره نوردی (پیمایش خط الراس) زرینه کوه، سیاه لیز، تخت خرس، آلانه سر، لشکرک، گردونکوه، شاخک علم کوه، علم کوه و انگشت غول همراه با استپان مرادیان (نخستین بار، در این برنامه بر کوهنوردان ایرانی مشخص شد که قله اصلی و بلندتر منطقه، خود علم کوه است و نه شاخک آن). این جمع، در آن تابستان کارهای دیگری هم کردند که شاید در ورزش کوهنوردی، نو (و در هر صورت جالب توجه) بوده است؛ صعود به قله آزاد کوه. گغام میناسیان، ایساک گازنچیان؛ قله شهیدان (جفته زرده)؛ گغام میناسیان، سرکیس وسکانیان، جلیل کتیبه یی، عزت شهیدا، رحمت زندیه، و خانم ها عصمت قاضی و فرخ کوه کن و نصرت کوه کن؛ قله کلون بستک؛ نورایر میناسیان، استپان مرادیان، مارکار مارکاریان، فلیکس مناساکانیان؛ قله نیزوا (در سمنان، که گغام بر پایه اطلاعات یک نقشه قدیمی انگلیسی، ارتفاع آن را بالاتر از علم کوه دیده بود،)؛ گغام و نورایر.
در سال ۱۳۳۰ گغام در برنامه نخستین صعود قله کوشا (کرمان) و در ۱۳۳۱ به همراه نورایر در برنامه نخستین صعود قله های دوبرار و زرین کوه شرکت داشت۲۲ پیوستگی و فشردگی کوهنوردی های این دو برادر ارمنی که حتی امروزه هم برای کوه پیمایان ایرانی رشک برانگیز است، نشان می دهد که آنان، کوه رفتن را به چشم یک تفنن نمی نگریسته و این کار برای شان یک موضوع ورزشی جدی بوده است، چنان که نوع کارهای ایشان (مطالعه مطبوعات کوهنوردی خارجی، تشکیل دادن یا عضو شدن در گروه و «اتحادیه » کوهنوردی، رفتن به کوه های صعود نشده یا کم صعود، یافتن راه های نو، درگیر شدن با رخ های سنگی، یکسره نوردی...) نیز تاییدی بر این امر است. گغام در سال ۱۳۳۰ «از سوی هیات مدیره فدراسیون کوهنوردی، یکی از سه کوهنورد بهتر و برگزیده سال شناخته شد.»۲۳ او در آن سال، برنامه دور زدن دماوند را از ارتفاع ۴ هزار متر طراحی کرد که البته فقط توانست از غرب به شمال دماوند و از آنجا تا آبگرم برود (با استپان مرادیان).
گغام در سال های ۳۱ ، ۳۲ و ۳۳ باز هم به منطقه علم کوه رفت و قله های بسیاری را در آنجا (و نیز در دیگر منطقه های کشور) صعود کرد. در برنامه علم کوه ۱۳۳۳ گغام و نورایر به عنوان نخستین ایرانیان توانستند از گرده آلمانی ها به قله علم کوه بروند. (همراه ۳ کوهنورد فرانسوی، ۱۹ مرداد)
در آن سال های پیدایش کوهنوردی فنی در ایران، از یکسره نوردی تقریباً هیچ خبری نبود و به جرات می توان گفت که پایه گذار این گونه کوهنوردی برادران میناسیان بوده اند. به جز برنامه ۱۳۲۹ ایشان که به آن اشاره شد، از یک خط الراس پیمایی دیگر گزارشی در دست داریم که نه تنها برای آن زمان کار شایان توجهی بوده است، بلکه امروزه هم برنامه یی دشوار به شمار می رود و شاید تاکنون فقط چند گروه انگشت شمار آن را به طور کامل اجرا کرده باشند. در این برنامه گغام میناسیان، همراه با آوانس مالخاسیان، لیون کازاریان، مجتبی احمدیان، و محمد محمدی با ۱۲۰کیلومتر راهپیمایی و کوهنوردی، مسیر جوستان - پراجان - گردنه حصار چال - گردون کوه - منار - خرسان غجنوبیف - ویران کوه - برگشت به خرسان غجنوبیف - علم کوه - میان سه چال - سرچال - رودبارک را طی می کنند. این برنامه «برحسب ابتکار اتحادیه کوهنوردان»۲۴ اجرا شده بود، و این اتحادیه، تشکیلاتی بود که در آن دو سه سال پرشور پیش از مرداد ۱۳۳۲، به دست چند کوهنورد از جمله کارو، یرواند گالوستیان، شاوارش زاریان، آوانس مالخاسیان، منوچهر خلعتبری، اکبر بشردوست، منوچهر جهانبگلو و... سازمان یافته بود.
در یک شماره از مجله ورزش ایران خبر برنامه یی دیگر از اتحادیه کوهنوردان درج شده است؛ «در مرداد امسال به ابتکار اتحادیه کوهنوردان ایران دسته یی برای صعود از تیغه بخار غیخار؟ف قله شمال دماوند غ؟ف به راه افتادند. این کوهنوردان با فداکاری بسیار توانستند در سرمای ده درجه زیر صفر چهار شب در یخچال ها و کوهستان به سر برده و با موفقیت از این تیغه صعود کنند... چون شرح این عمل قهرمانانه در سایر جراید چاپ شده به همین مختصر قناعت شد. این پیروزی بزرگ را به اولین دسته کوهنوردان ایرانی که موفق به صعود از تیغه شمالی دماوند شدند تبریک می گوییم. اعضای این کاروان عبارت بودند از آقایان منوچهر جهانبگلو مسوول کاروان، میناسیان، بالکانی سرمدی و یرواند گالوستیان.» گزارش کامل این برنامه را در دسترس نداریم و از مسیر دقیق آن نیز آگاهی نداریم.
در اردیبهشت ۱۳۳۱ نخستین اردوی کوهنوردی کشور توسط فدراسیون کوهنوردی در نزدیکی شیراز برگزار شد؛ از هجده کوهنورد شرکت کننده در این اردو، دو نفر ارمنی بودند؛ گغام میناسیان و امیل مارکاریان.
امیل یکی از مربیان پرکار بود و از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۶ در هیات رئیسه فدراسیون (از جمله به عنوان مسوول کمیته فنی) فعالیت می کرد.
کوهنوردی بدون خطر نیست؛ کسانی که زیاد به کوه می روند به هر حال با حادثه هایی روبه رو می شوند. در مرداد ۱۳۳۳ فلیکس مناساکانیان (متولد ۱۳۱۱)، گغام، نورایر، امیل مارکاریان و چند کوهنورد ایرانی دیگر، یک گروه فرانسوی به سرپرستی برنار پی یر را همراهی می کردند. در روز ۱۹ مرداد، گغام و نورایر به همراه فرانسویان از مسیر گرده آلمانی ها به قله علم کوه رفتند. (نخستین صعود ایرانیان از این مسیر) در روز ۲۳ مرداد، فلیکس به همراه یک کوهنورد فرانسوی به نام فرانسوا از مسیر گرده به قله می رود. این دو در بازگشت از هم جدا می شوند، و فلیکس در مسیر قله سیاه سنگ سقوط می کند و جان خود را از دست می دهد.
در سال ۱۳۳۵ یک گروه فرانسوی به سرپرستی امیل تالون برای صعود به دماوند و علم کوه به ایران آمدند؛ راهنمای آنان را در صعود به دماوند (از تخت فریدون) گغام به عهده داشت. از شش همراه آنان در علم کوه نیز چهار تن ارمنی بودند؛ هاملت چرخیچیان، هایگاز سرکیسیان، هوسپ موسی خانیان، آرتور میناسیان (و ناصر حقیقی و هوشنگ محیط). دومین گروه از ایرانیان صعودکننده گرده آلمانی ها هم اینان بودند.۲۷ در همین سال، چرخیچیان و ولفکران داویدیان دیواره هایی را در منطقه مون بلان صعود کردند. در مرداد ۱۳۳۷، نورایر و گغام میناسیان به همراه امیرعلایی و شیوری از راه طالقان وارد منطقه علم کوه شدند و بسیاری از قله ها را صعود کردند، به طوری که به گفته عبدالواحد خنجی «هیچ جای بکری در این منطقه نگذاشتند.»۲۸ اما در راه سیاه کمان سنگی به سر نورایر خورد و باعث مرگ او که یکی از پرکارترین افراد نسل اول کوهنوردان فنی ایران بوده، شد.
تا جایی که ما می دانیم، تاکنون (بهمن ماه، ۱۳۸۳) در حادثه های کوهنوردی علم کوه - که منطقه کوهنوردی فنی کشور است - سیزده نفر جان خود را از دست داده اند که دو نفر از آنان ارمنی بوده اند و دو نفر هم در این منطقه دچار سرمازدگی بسیار و قطع انگشتان شده اند که یکی از آن دو نیز ارمنی بوده است؛ ایشخان ابراهیمی مسیحی که در زمستان ۱۳۶۹ در جریان تلاش برای نخستین صعود زمستانی دیواره علم کوه، سرمازده شد. این آمار، قرینه یی است بر اینکه کوهنوردان ارمنی تا چه حد برای این ورزش مایه گذاشته اند.
پس از درگذشت نورایر، گغام باز هم به کوهنوردی ادامه داد؛ او سال ها از مربیان فعال، و در حدود سال ۱۳۴۲رئیس کمیته فنی فدراسیون کوهنوردی بود و با مجله کوهنورد و کوهستان همکاری داشت. شایان توجه است که گغام در سال ۱۳۷۲ (در پنجاهمین سال نخستین صعودش به دماوند و در ۷۲ سالگی) به همراه پسرش خاژاک پا بر قله مونت ویتنی در امریکا گذاشت. در کوهنوردی ایران، تاکنون کسی را سراغ نداریم که سال ها کار فنی و زمانی چنین طولانی (حدود شصت سال) کوهنوردی کرده باشد و ارتباط خود را با جامعه کوهنوردی نگسسته باشد. البته در همین جا باید از استاد جلیل کتیبه یی یاد کنیم که بزرگً نسل اول کوهنوردان فنی ایران و برجسته ترین کوه نویس کشور است، و بیش از پنجاه سال فعالانه به این ورزش خدمت کرده است. اما او از سال ۱۳۳۰ که در راه رفتن به دماوند گرفتار تصادف رانندگی و آسیب دیدگی (و بعداً ) قطع یک پا شد، دیگر نتوانست به شکل جدی به کوه برود.
در سال ۱۳۴۰ ژرژ سرکیسیان در باشگاه شاه عزیز، گروه کوهنوردی ارامنه را تاسیس کرد و در سال ۱۳۴۲ چنین گروهی در باشگاه ماسیس؛ به دست یغیازاریان، نازاریان، و عیوضیان تاسیس شد.
در روز ۲۴/۸/۱۳۴۲، وارطان زاکاریان با محمود فتوحی و فریدون نجاح، کلاهک سنگ شکاف (یا؛ سنگ آلبرت) را صعود کردند۲۹. این سنگ را که در ابتدای بند یخچال شمیران قرار دارد، شاید همه سنگ نوردان ایرانی بشناسند، چرا که یکی از سنگ کوتاه های در دسترس و مناسب برای آموزش و تمرین سنگ نوردی است، و درجه سختی های گوناگون و اشکال مختلف را روی آن می توان یافت. در همین سال ۴۲ هاملت چرخیچیان و تیگران به کوه سه دروازه در کنار شهر گارمیش آلمان صعود کردند۳۰.
در تیرماه ۱۳۴۳، فضل الله امیرعلایی، ناصر رستمی، واچیک زاکاریان و مهری زرافشان بخشی از دیواره پاتخت را در منطقه علم کوه صعود کردند. این صعود با توجه به اینکه پس از صعود کتیبه یی و تفرشی روی دیواه شاخک (۱۳۳۰) نخستین کار مستقل و نو ایرانیان روی یک دیواره بلند است، اهمیت ویژه یی دارد. در همین برنامه، این افراد گذر ستیغ سیاه کمان - پسندکوه را نیز انجام دادند۳۱.
در سال ۱۳۴۳، بنیاد هیمالیا در فدراسیون تشکیل شد؛ از حدود بیست نفر عضو این بنیاد، دو نفر (گغام میناسیان و واچیک زاکاریان) ازمربیان ارمنی بودند. در همین سال ها، یک گروه تجسس و نجات هم در فدراسیون تشکیل شد که واچیک زاکاریان و وارطان زاکاریان از اعضای آن بودند. در این سال، نخستین زن ایرانی هم که به قله یی در خارج صعود کرده، یعنی نلی یقیاییان توانست پا بر قله مون بلان بگذارد. پیش از این هم او برنامه های خوبی اجرا کرده بود (از جمله، شبی را بر فراز قله دماوند گذرانده بود.۳۲)
در اوایل بهار ۱۳۴۴ باغدیک در گریگوریان، روبن میرزابگیان، سورن نعلبندیان، آرمیک نعلبندیان، واهیک هاروطونیان، و کوریون هایراپتیان از باشگاه ورزشی فرهنگی آرارات، در هوایی سرد و توفانی دماوند را از راه شمال شرقی (تخت فریدون) صعود کردند و از مسیر جنوبی بازگشتند. در این برنامه که ۹ روز به درازا کشید، سرما به بیست درجه زیر صفر هم رسید و پای دو نفر سرمازده شد.
صعود به دماوند در چنین فصلی از این مسیر بی سابقه بود (یکی دو صعود زمستانی به دماوند، پیش از این تاریخ، از مسیر جنوبی انجام شده بود.)
بخش مهمی از کوهنوردی فنی، صعودهای زمستانی است. در تعدادی از مهم ترین صعودهای اولیه زمستانی ایران، هم میهنان ارمنی حضور داشته اند؛ در بهمن ماه ۱۳۴۷، نخستین صعود زمستانی قله تخت سلیمان به دست اعضایی از چند گروه کوهنوردی (کانون کوهنوردان تهران، فلز کار و مکانیک، آرارات، جاوید، ابرمرد و...) به انجام رسید. در این برنامه خاچیک ماردیروسیان از باشگاه آرارات همراه با بهمن شهوندی، فریدون نجاح و جمشید عبداللهی به قله رسید. ماردیروسیان در تیرماه ۱۳۴۵ در کلاس پیتر هابلر (کوهنورد معروف اتریشی) که به ایران آمده بود، شرکت داشت.
در ۲۷ اسفند ۱۳۴۷، رافیک میناسیان از باشگاه آرارات، با ابراهیم بابایی، کیومرث بابازاده، زنده یاد غلامحسین وهاب زاده، بیژن صادقی و محمد ارضی در اجرای نخستین صعود کامل دیواره بلند بیستون همکاری داشت. در زمستان ۱۳۴۸، باز جمعی از کوهنوردان گروه های مختلف در برنامه یی مشترک به منطقه علم کوه رفتند و این بار قصد صعود گرده آلمانی ها را داشتند. این نخستین بار بود که یک گروه کوهنورد در زمستان به علم چال می رسید. در این برنامه که به علت جان باختن فریدون نجاح و احمد فرزین نیا در بهمن شانه کوه، نیمه کاره ماند، رافیک میناسیان هم شرکت داشت. در زمستان بعد (۱۳۴۹) تلاش دیگری برای صعود گرده آلمانی ها صورت گرفت که در آن نیز رافیک حضور داشت.
در تابستان ۱۳۴۸، قله سبلان برای نخستین بار از راه یخچال شمالی صعود شد؛ در این برنامه روبن میرزابگیان همراه بهمن شهوندی، کیومرث بابازاده و غلامرضا دانشور بود.
همان گونه که پیش تر اشاره کردیم، فلیکس آقایان برای مدتی طولانی (گویا از ۱۳۳۴) تا پیش از انقلاب رئیس فدراسیون اسکی بود، و چون در سال های ۵۷-۱۳۵۶، فدراسیون کوهنوردی و اسکی ادغام شده بود، بنابراین ریاست دستگاه رسمی کوهنوردی هم با او بود. از ارمنیانی که با فدراسیون های کوهنوردی آن دوره همکاری داشت، وارطان زاکاریان را می توان نام برد که چند سال در مقام مسوول کمیته ارتباطات خارجی فدراسیون کار می کرد. او در دوران پس از انقلاب (در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد) نیز مسوولیت روابط خارجی فدراسیون کوهنوردی را برعهده داشت و با توجه به آنکه کارشناس هواشناسی است، به بسیاری از کارآموزان و مربیان کوهنوردی، درس هواشناسی در کوهستان داده است. در میان چند مربی فعال که در دوره پس از انقلاب، با فدراسیون همکاری داشته می توان از آراییک وسکانیان نیز نام برد که مربی بسیار بااخلاق و دلسوزی است.یکی از کارهای فنی و دشوار که سال ها ذهن کوهنوردان ایرانی را به خود مشغول کرده بود، صعود دیواره شمالی علم کوه در زمستان بود. پس از چند تلاش ناموفق در سال های گوناگون، یک گروه از کوهنوردان با تجربه گروه کوهنوردان آرش، خانه کوهنوردان تهران و چند نفر دیگر در بهمن ماه ۱۳۶۹ به منطقه رفتند. ایشخان ابراهیمی مسیحی از سنگ نوردان با پشتکاری بود که نزدیک به یک سال، تمرین های بسیار برای کار زمستانی روی دیواره علم کوه کرده بود و از امیدهای گروه مشترک برای صعود بود. در یکی از حمله ها به دیواره، او به همراه ابراهیم بابایی و محمد نوری (هر سه از گروه آرش) یک شب مانی سخت روی طاقچه بالای کلاهک دوم مسیر آرش داشتند. (۸/۱۱/۱۳۶۹) متاسفانه در آن شب، ایشخان دچار سرمازدگی شد که بعداً به قطع انگشتان پا و چند انگشت دست اش منجر شد. اگرچه هر سه نفر یادشده، روز پس از آن شب مانی به علم چال و سپس رودبارک برگشتند، اما محمد نوری چند روز بعد به علم چال برگشت و سرانجام به تنهایی دیواره را صعود کرد. همان گونه که محمد گفته است، تلاش های چندین ماهه ایشخان و همکاری او از عوامل مهم موفقیت نهایی در کار صعود زمستانی دیواره بود.در برنامه نخستین گشایش مسیر روی دیواره علم کوه در زمستان نیز یک ایرانی ارمنی نقش مهم داشت؛ آرا مگردیچیان (از باشگاه سیپان و همکار گروه کوهنوردان آرش) کسی بود که در باز کردن مسیر انجمن در زمستان ۱۳۷۹، به همراه رامین شجاعی بیشترین زمان را روی دیواره صرف کرد.در انتشار مجله کوه که نخستین مجله کوهنوردی ایران است که توانسته ۱۰ سال به طور منظم منتشر شود، وارطان زاکاریان همکاری بسیار درخور توجه داشته است؛ او از نخستین شماره کوه تاکنون، پیوسته در کار ترجمه مقاله و تنظیم اخبار برای آن بوده است و در تمام شماره ها نام او به عنوان «همکار» آمده است.در سال ۱۳۸۲ گغام میناسیان در هشتاد و دو سالگی به همراه ادوین پریانی و یک ارمنی دیگر به نام هنو، قله مونت ویتنی (۴۴۱۸ متر، بلندترین قله ایالات متحده - به جز آلاسکا) را صعود کردند. این برنامه به مناسبت شصتمین سال صعود گغام به قله دماوند اجرا شد. ادوین در ایران عضو گروه های کوهنوردی ساناهین و شکوه بود و در دهه شصت صعودهای دیواره یی و سریع چندی در بیستون، پل خواب، دیواره صفه (اصفهان)، علم کوه (از جمله نخستین صعود ارمنیان روی دیواره شمالی علم کوه، همراه با سورن سپانیان) انجام داده بود.ایرانیان ارمنی از دیرباز با تشکیل باشگاه و گروه، به فعالیت منجسم ورزشی پرداخته اند؛ چنان که سال ۱۳۸۳، شصتمین سال تاسیس باشگاه ورزشی فرهنگی آرارات بود. در سال های پس از انقلاب، گروه های ارمنی چندی شکل گرفت که از آن جمله اند؛ گروه کوهنوردی ماسیس که به دست گغام میناسیان و ایشخان فاخوریان در سال ۱۳۵۷ تاسیس شد. گروه هرازدان، تاسیس به دست وانیک بندری و ویگن گرجی. گروه ساناهین، تاسیس به دست هارمو داودیان. گروه ناییری، تاسیس به دست خاچیک ماردیروسیان و گروه کوهنوردی ساسون. متاسفانه بیشتر این گروه ها به دلایل گوناگون، دو سه سالی پس از انقلاب تعطیل شدند.
با تشکیل انجمن کوهنوردان ایران در سال ۱۳۷۹ کوهنوردان ارمنی چون همیشه، حضور خود را در کارهای تشکیلاتی کوهنوردی نشان دادند؛ کوهنوردانی همچون وارطان زاکاریان، سورن سپانیان، آرا مگردیچیان و وارطان عیوضیان، سلیمان کشیشیان، هراچ وارطومیان، آرا جهانی، ساکو غزلی، کاقیان و... با حضور در نشست های انجمن یا عضویت در آن، به اندیشه تشکیل «نماینده افکار عمومی کوهنوردان ایران» یاری رسانده اند. نخستین نشست همگانی انجمن کوهنوردان ایران برای دادن گزارش کوهنوردی و نمایش اسلاید در باشگاه ورزشی سیپان (وحیدیه تهران)
(۱/۲/۱۳۸۰) و نخستین برنامه همگانی در ایران برای بزرگداشت روز جهانی کوهستان (۱۱ دسامبر/۲۱ آذر) در باشگاه آرارات (و با همکاری انجمن کوهنوردان) در روز ۲۱/۹/۱۳۸۳ برگزار شد.
با وجود پیدایش پاره یی حرکت های افراطی در دوران پس از انقلاب، پیشامد جنگ، بروز پاره یی محدودیت ها و تبعیض ها، بالا گرفتن موج مهاجرت ها و... ارمنیان همچون دیگر قوم های ایرانی به زندگی خود در این سرزمین ادامه می دهند و با حضور خود، همچنان پاسدار تنوع فرهنگی کشور، و از نشانه های روح مداراگر و اعتدال جوی ایرانیان هستند.استاد باستانی پاریزی در جایی اشاره داشته است که نمودی از خوی مداراگر ایرانیان را می توان در هم زیستی مذهب ها و دین های گوناگون در کنار یکدیگر دید که در پاره یی شهرها مانند کرمان، جلوه بارزی داشته است. شاهدی بر این ادعا، شعرهای حافظ- بزرگ ترین شاعر ایران و نماد روح ایرانی - است؛ دیوان حافظ آکنده از بیت هایی با مضمون روادارانه است؛
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است، چه مسجد چه کنشت
یا؛
گر چلیپای سر زلف ز هم بگشایی
بس مسلمان که شود کشته آن کافر کیش
هم زیستی سازنده و تاثیر متقابل فرهنگ های گوناگون، در جامعه کوهنوردی هم مانند بسیاری دیگر از جنبه های اجتماع، سبب نوزایی و بالندگی شده است. ایرانیان ارمنی شاید به دلیل مراوده بیشتری که با اروپاییان به ایران آمده داشتند، توانستند زودتر فرهنگ ورزش های کوهستانی را جذب کنند؛ انتقال این دست یافته ها به کل جامعه ایرانی، تاثیری چشمگیر در شکل گیری ورزش کوهنوردی و اسکی کشور داشته است.
عباس محمدی - سورن سپانیان
منابع؛ ایرانیان ارمنی(اسماعیل رایین، چاپ تهران مصور)
راهنمای اسکی (محسن محسنین)
۱۹- نگاه کنید به یادداشت محمدرضا قدیری نیا در مجله کوه، ش ۷، پاییز ۷۶، ص ۳۴
۲۰- مجله کوهنورد و کوهستان، شماره ۱۱، تیرماه ۱۳۴۳
۲۱- جلیل کتیبه یی، مجله کوه، ش ۲۰، صص ۳۲ و ۳۳. گغام میناسیان در مجله کوهنورد و کوهستان، شماره ۵ ، آذر ۱۳۴۲، تاریخ یکسره پیمایی سیاه لیز - علم کوه را در سال ۱۳۳۰ نوشته است.
۲۲- داود محمدی فر و محمدعلی ابراهیمی، همان ص ۵۸
۲۳- جلیل کتیبه یی، مجله کوه ۲۰، ص ۳۲
۲۷- کتیبه یی، مجله کوه، ش ۸، ص۶۵
۲۸- عبدالواحد خنجی، مجله شکار و طبیعت، شماره ۱۲، آبان ۱۳۳۹
۲۹- مجله کوهنورد و کوهستان، ش ۴، آبان ۱۳۴۲
۳۰- کتیبه یی، مجله کوه، ش ۹، ص۴
۳۱- فضل الله امیرعلایی، مجله کوهستان، ش ۱۲، مرداد ۱۳۴۳
۳۲- نگاه کنید به مجله کوهستان، ش ۱۴، فروردین ۱۳۴۴
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید