زرداری؛ پدرخوانده‌ای به عنوان رئیس‌جمهور

آقای زرداری با رسیدن به مقام ریاست‌جمهوری، هیچ نوع ابراز شادی را در مردم پاکستان بر نینگیخت؛ دلبستگی‌ای که نسبت به خانواده بوتو وجود دارد قابل انتقال نیست. اگر بی‌نظیر زنده بود به زرداری هیچ سمت رسمی‌ای داده نمی‌شد و چون او به دموکراسی تمایل داشت هرگز با حزب خودش اینگونه رفتار قابل سرزنشی را روا نمی‌داشت که آن را به عنوان ارثیه‌ای برای پسرش باقی گذارد تا رسیدن به سن قانونی و برای همسرش به عنوان جانشین او، این تنها دلیلی است که زرداری را به قدرت رسانده است. دوستان بی‌نظیر در حزب مردم همسرش زرداری را دوست نمی‌داشتند حتی وقتی که بی‌نظیر زنده بود. آنها آزمندی او و رفتار پدرخوانده‌ماب او را دلیلی برای از دست دادن قدرت در موقعیت‌های گذشته می‌دانند. ‌
امروز زرداری دومین شخص ثروتمند پاکستان است، با مستغلات و حساب‌های بانکی کلان در بسیاری از کشور‌ها. عموی بی‌نظیر، ممتاز بوتو- بزرگ خانواده- به شدت زرداری را محکوم می‌کند و حتی بعضی‌ها از این نظر نامعقول حمایت می‌کنند که زرداری به نحوی در مرگ بی‌نظیر مسوول بوده است؛ مسخره است، او فقط میراث خود را تحقق بخشیده است!
زرداری در مورد قتل برادر همسرش مرتضی بوتو در زمان نخست‌وزیری بی‌نظیر، متهم اصلی بود ولی پایش در این مورد هرگز به دادگاه کشیده نشد. ‌
همان طور که انتظار می‌رفت یکی از اولین کار‌های زرداری پس از پیروزی حزبش در نظرسنجی فوریه، انتصاب شعیب سادل، افسر ارشد پلیسی که در توطئه قتل مرتضی بوتو دست داشت، به سمت رئیس آژانس اطلاعاتی فدرال بود. اینگونه وفاداری‌ها هیچ‌وقت بدون پاداش نمی‌مانند. ‌
موضع و اعتبار زرداری در پاکستان که همیشه در سطح پایینی قرار داشت، اکنون تنزل بیشتری کرده است اکثریت ۱۹۰ میلیون جمعیت پاکستان ممکن است، فقیر، بی‌سواد یا کم‌سواد باشند ولی غریزه و شعورشان معمولا اشتباه نمی‌کند. در یک نظرسنجی که چند ماه پیش به وسیله بنیاد آمریکای نو انجام شد، آشکار شد که تعداد بسیار اندکی او را تایید می‌کنند؛ حدود ۱۴ درصد. مردم در انتخاب او نقشی نداشتند. گروه توطئه‌گر پارلمانی در مورد او تصمیم گرفته بودند. من افشاگری روانپزشکی را که اعلام کرده بود زرداری مبتلا به اختلال حواس است و به دلیل از دست رفتن مزمن حافظه، قادر نیست فرزندان خود را بشناسد، جدی نمی‌گیرم. آن طور که معلوم شده است این بیماری کلکی بوده است برای دادگاه‌هایی که در لندن و ژنو او را تحت تعقیب قرار داده بودند. او در لندن و ژنو به جرم پولشویی و فساد تحت تعقیب بوده است ولی همه اینها اکنون که او به چهره اساسی <جنگ با ترور> ارتقا یافته است، به حالت تعلیق درآمده است.
یک راز کوچک باقی می‌ماند، چرا آمریکا ناگهان از حمایت ژنرال مشرف دست کشید؟ پاسخ این پرسش در ۲۶ آگوست به وسیله هلن کوپر و مارک مازنی در نیویورک‌تایمز داده شده است. وزارت خارجه طبق این گزارش موافق برکناری دور از وقار و عجولانه مشرف نبود ولی یک جناح نومحافظه‌کار متعصب که زلمای خلیل‌زاد سفیر آمریکا در شورای امنیت، آن را رهبری می‌کند، بدون اطلاع وزارت خارجه و پنهانی مشغول مشاوره دادن به زرداری بوده است و کمک به او در فعالیت برای عزل ژنرال مشرف.
‌ ظاهرا خلیل‌زاد در پیگیری این امر چند ماهی به طور مکرر با زرداری در تماس بوده است. بوچر از مقامات وزارت خارجه، پیامی خشمگینانه برای خلیل‌زاد فرستاد که <می‌شود بپرسم شما در حال ارائه چه نوع مشاوره و کمکی به آقای زرداری هستید؟ این چه نوع کانالی است؟ کانال شخصی و خصوصی...؟ > کپی این پیام برای سایر افرادی که در بالاترین مقامات وزارت خارجه قرار دارند فرستاده شد و یکی از مقامات اجرایی که این کپی را دریافت کرده بود آن را به نیویورک‌تایمز داد. ‌
خلیل‌زاد، تفرقه‌اندازی قهار است و خدای حیله‌گری. او پس از گماردن کرزای در کابل - که اکنون واشنگتن اذعان دارد نتایج وخیمی دربرداشته است- از مشرف خشمگین بود که چرا حمایت صددرصد خود را از دست‌پرورده او دریغ کرده بود و سرانجام موقعیتی یافته برای مجازات مشرف و همزمان برای انتصاب یک رهبر هم‌تراز کرزای در پاکستان. زرداری برای این کار مناسب‌ترین فرد بود. ‌
دولت سوئیس با حسن‌نیت کمک کرده است که میلیون‌ها دلار پول زرداری در بانک‌های این کشور- که به دلیل تحت تعقیب بودن او به خاطر فساد معلق بود - آزاد شود. همه پول‌های زرداری اکنون به حسابش واریز شده است، مثلا پول‌هایی که وقتی وزیر سرمایه‌گذاری بود به جیب زده بود. این ضعف زرداری او را به یک رئیس‌جمهور کاملا رام و سر به‌راه تبدیل خواهد کرد. ‌
‌ هفته پیش تیمی از کماندو‌های آمریکایی در جست‌وجوی تروریست‌ها وارد پاکستان شدند و ۲۰ غیرنظامی بی‌گناه در این عملیات کشته شدند. زرداری به این ترتیب مورد امتحان قرار گرفت. اگر او به نیرو‌های آمریکایی اجازه دهد در جست‌وجو و انهدام گروه‌های تروریست وارد مناطق مرزی شوند، قدرت او دیری نخواهد پایید و ارتش به شکلی به صحنه باز خواهد گشت. ‌
همچنین فرمانده کل قوا نخواهد توانست رشد خشم بین سطوح پایین نظامی را که مجبور می‌شوند هموطنان خود را بکشند، مهار کند. رئیس‌جمهور پاکستان در قانون اساسی ۱۹۷۲ پاکستان به عنوان مقامی تشریفاتی طراحی شده بود ولی دیکتاتور‌های نظامی قانون اساسی را به نفع خود تغییر دادند.
آیا زرداری به قانون اساسی زمان پدرزنش ذوالفقار علی بوتو باز خواهد گشت یا اینکه قدرت موجود را حفظ خواهد کرد؟ این کشور به شدت نیازمند رئیس‌جمهوری است که پایبند اخلاق باشد و به عنوان وجدان کشور به مردم خود خدمت کند.

طارق علی
ترجمه: پوراندخت مجلسی

منبع : روزنامه اعتماد ملی