سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا
این رشد اقتصادی لعنتی
لوموند دیپلماتیک در ماه نوامبر ۲۰۰۳ مقالهای به نام «برای جامعهای مبتنی بر رشد پسرفتی» به چاپ رساند. از این زمان موضوع مزبور در مباحث مختلف جریان جهانی شدن از نوع دیگر مطرح شد و حتی از مرزهای آن هم فراتر رفت و با ابعاد وسیعتری طرح شد، اما هنوز گوشههای زیادی از این بحث باز نشده است و جای تفکر دارد، امروز این سوال مطرح است که هواداران رشد پسرفتی چه پیشنهادی برای کشورهای جنوب دارند; مدل رشدی ویژهء آنها یا غربیگراییای نوین. نویسنده Serge latouche ، منتقد مفهوم رشد اقتصادی، رییس موسسهء خط افق (Ligne dhorizon) ، استاد ممتاز دانشگاه پاریس - جنوب و نویسنده کتابهایی چون (La deraison de la raison economique) پوچی منطق اقتصادی، انتشارات آلبن میشل، پاریس، ۲۰۰۱; (Justice sans Limites) عدالت بیمرز، انتشارات فایار، پاریس، ۲۰۰۳ و (La pensee creative Contre Leconomie de labsude) تفکر خلاق در برابر اقتصاد پوچی، انتشارات پارانگون، پاریس ۰۸/۱۱/۲۰۰۳ است.
در برخوردهای تبلیغاتی رسانهها هر «کالای» جدید حتی فرهنگی به عنوان «مفهومی» تازه ارایه میشود. در همین چارچوب نباید متعجب شد که طرح مسالهء رشد پسرفتی نیز به مثابه «مفهومی نوین» عرضه شود، اما حتی به قیمت دلخوری خیلیها تکرار میکنیم، رشد پسرفتی یک «مفهوم» به معنای سنتی کلمه نیست و نمیتوان آن طور که اقتصاددانان از تئوری رشد و توسعهء اقتصادی سخن میرانند از «تئوری رشد پسرفتی» صحبت کرد. افرادی که انتقادات بنیادین به توسعهء اقتصادی کنونی دارند، برای مقابله با لفاظیهای اقتصاددانان، رشد پسرفتی را مطرح میکنند و قصد دارند برای جایگزینی الگوی رشد اقتصادی حاضر و سیاستهای دوران پس از توسعهء اقتصادی امروزین راه حلی بیابند.۱۱)
«رشــــد پسـرفتی» به تنهایــــی آلترناتیوی مشخص نیست، بلکه بستری است برای تلفیق و همگرایی بدیلهای مختلف۲۲.) به عبارت دیگر پیشنهادی است لازم و برای گشایش فضای نوآوری و خلاقیت توسط استبداد اقتصاددانان طرفدار رشد و توسعهگرایان و به اصطلاح هواداران ترقی، مطرح شده است. برخی از هواداران جنبش جهانی شدن از نوع دیگر به ارایهدهندگان طرح تهمت پیشنهاد «رشد پسرفتی کور» را میزنند یا میگویند آنها رشدی منفی بدون زیر علامت سوال بردن کل سیستم را مطرح میکنند یا هوادار منع کشورهای جنوب از حل مشکلات خودشان هستند. این ادعاها اگر نشانهء کور بودن نباشد، گواه سوءنظر است.
در کشورهای شمال و جنوب کرهء زمین طرح ساختمان جامعهای راحت، مستقل و مقتصد، مستلزم دقت در استفاده از واژههاست. شاید بهتر باشد به جای رشد «پسرفتی» یا «وا رشد» از پسوند «بی» استفاده شود، مثلا جامعهء «بیرشد»، همانطور که «بی» در کلمهء «بیمذهب» استفاده میشود چرا که در اینجا نیز موضوع رها کردن یک اعتقاد و مذهب که همانا اقتصاد بازار است، مطرح میباشد، باید بیوقفه قداست رشد اقتصادی را منهدم کرد.
وابستگی غیرمنطقی به مفهوم بتگونهء رشد اقتصادی، با وجود همهء شکستهایش و با وجود این که به هزار شکل بازتعریف شده و باز هم از محتوا تهی شده است، بیانگر عدم امکان قطع ارتباط با اقتصادگرایی و نهایتا تمایل به رشد اقتصادی است. تناقض در این نکته نهفته است که هواداران «اقتصاد از نوع دیگر» وجود همهء نتایج منفی رشد اقتصادی را میپذیرند، اما بازهم بر این اعتقادند که کشورهای جنوب باید از آن «بهرهمند» شوند. با این حال، شمار روزافزونی از هواداران جهانی شدن از نوع دیگر بر این باورند که رشد اقتصادی از نوعی که ما میشناسیم نه قابل دفاع است، نه مورد خواست و نه پایدار و این امر چه از جنبهء اجتماعی و چه از جنبهء زیستمحیطی صادق است، با این حال میگویند رشد پسرفتی نمیتواند در دستور کار کشورهای جنوب باشد، با این همه این کشورها باید «مدتی» این رشد اقتصادی لعنتی را امتحان کنند، چرا که توسعه را نشناختهاند.
اینان، اسیر در بنبست «نه رشد اقتصادی، نه رشد پسرفتی» مجبور میشوند مفهوم «شتاب منفی رشد اقتصادی» را که گویا همه را حول یک سوءتفاهم گرد میآورد، مطرح کنند، اما «رشد با شتاب منفی» همگان را از استفاده از مزایای جامعهای راحت، مستقل و مقتصد و خارج از حیطهء رشد اقتصادی منع میکند، بدون آنکه بتواند تنها امتیاز رشد اقتصادی ناعادلانه و مخرب محیطزیست کنونی، یعنی اشتغال را به ارمغان آورد.
● مسیر طی شده توسط منتقدان «رشد اقتصادی»
اگر زیر علامت سوال بردن جامعهء مبتنی بر رشد اقتصادی باعث ناامیدی میشود، بازتعریف توسعه تهی از نسج اقتصادی (یا توسعه بدون رشد اقتصادی) نیز قادر نخواهد بود امید و شور زندگی را به معتادان «رشد اقتصادی» کشنده بازگرداند.
برای درک این مطلب که چرا ساختمان جامعهای خارج از حیطهء رشد اقتصادی هم برای کشورهای شمال و هم جنوب لازم است باید مسیر طی شده توسط منتقدان «رشد اقتصادی» را از نو مرور کرد. طرح جامعهای مستقل و مقتصد از دیروز متولد نشده بلکه از خلال سالها «انتقاد بر توسعه» شکل گرفته است، بیش از ۴۰ سال است «انترناسیونال» کوچک ضد یا ورای توسعهگرایی، اثرات منفی توسعه را خصوصا در رابطه با کشورهای جنوب بررسی و افشا میکند۳۳.) این نوع توسعه از الجزایر «هواری بومدین» تا تانزانیای «ژولیوس نیرره» نه تنها متکی بر سرمایهداری یا اولترا لیبرالیسم نبوده بلکه رسما «سوسیالیست»، «همیارانه»، «داخلی»، «خودکفا و خودباور»، «خلقی و همبسته» نیز بوده است. این نوع اقتصاد اغلب مورد پشتیبانی سازمانهای غیردولتی انساندوست بوده یا حتی توسط آنها به اجرا گذاشته شده است، اما با وجود برخی دستاوردهای جزیی قابل طرح، ورشکستگی این سیستمها چشمگیر هستند و ساختمانی که باید منجر به «شکوفایی نوع بشر و همهء انواع بشر» میشد در فساد، ناهماهنگی و برنامههای تدقیق ساختاری پی در پی فرو رفته است و تنها توانسته فرودستی را به فقر تبدیل کند.
این مشکل گریبانگیر جوامع کشورهای جنوب است که درگیر ساختمان اقتصادیای مبتنی بر رشد هستند. برای رهایی از غوطهور شدن در بنبستی که این ماجراجویی آنها را در آن گرفتار کرده است، باید این جوامع اگر هنوز فرصتی باقی باشد، خود را از پوششی که آنها را دربرگرفته رها کنند، سدهایی که در مقابلشان قرار دارد را منهدم کنند و در جهت شکوفاییای از نوع دیگر گام بردارند البته منظور به هیچ وجه دفاع از نوعی اقتصاد غیررسمی نیست. رشد پسرفتی در کشورهای شمال پیششرط شکوفایی هر شکل آلترناتیو رشد در کشورهای جنوب است.
تا زمانی که اتیوپی و سومالی محکوم باشند که خوراک حیوانات اهلی کشورهای شمال را صادر کنند، تا وقتی که گلههای حیوانات قصابیهای شمال که با انبوه تخریب جنگلهای آمازون تهیه میشود، سیر میکنیم، هر نوع حرکت برای استقلال واقعی جنوب را در نطفه خفه کردهایم۴۴.) جرات پیشنهاد رشد پسرفتی در جنوب، یعنی عزم حرکت در مسیری مارپیچی برای قرار گرفتن روی مدار دایرهء «هشت باز»: «بازبرآورد»، «بازتعریف»، «بازسازی»، «بازگشت به محل»، «بازتوزیع»، «بازتقلیل»، «بازمصرف» و «باز استفاده». این مارپیچ مقدمهء سازماندهی مفاهیم دیگری نیز هست که در عین حال بدیل و مکملاند: «گسست»، «آشتی»، «بازیابی»، «راه یابی» و بالاخره «استفادهء مجدد».
«گسست» یعنی قطع وابستگی اقتصادی و فرهنگی به کشورهای شمال، «آشتی» با تاریخی متوقف شده توسط استعمار، توسعه و جهانی شدن، «بازیابی» هویت فرهنگی، «راهیابی» یعنی راهگشایی محصولات محلی از یادرفته و رها شده و ارزشهای «ضداقتصادی»ای که ریشه در تاریخ هر کشور دارد و بالاخره «استفادهء مجدد» از فنون و کارشناسیهای سنتی هر کشور که میتواند راهگشا باشد.
اگر مثلا بدهکاری شمال که پرداختش از طرف مردممناطق مختلف کشورهای جنوب تقاضا میشود، در دستور قرار گیرد، این بدهی مهم، بازپسدادن غرور و افتخارات از دست رفتهءآنان (و از جمله ثروتهای غارت شده که بازپسگیری آنها بسیار مشکل سازتر است) میباشد و میتواند در همکاری مشترک شمال و جنوب در راستای رشد پسرفتی تحقق پذیرد.
برعکس ادامهء منطق رشد اقتصادی یا حتی بدتر از آن، تحمیل این امر به کشورهای جنوب به بهانهء کمک به خروج آنها از فقری که خود همین رشد اقتصادی مسبب آن است، فقط باعث وابستگی بیشتر کشورهای جنوب به غرب است البته ممکن است این راهحل، یعنی ادامهء منطق رشد اقتصادی با نیتی خوب ارایه شده باشد و مثلا تمایل «به ساختن مدارس، مراکز بهداشتی، شبکهء آب آشامیدنی و باز یافتن خودکفایی غذایی» مطرح شود۵۵) که بیانگر مردممحوری به ظاهر ساده در چارچوب توسعهء اقتصادی است.
اما باید یکی از دو راه زیر را برگزید: ۱- یا باید از کشورهای مورد نظر چه از طریق پرسش از دولتهای آنها، چه از طریق نظرسنجی در میان مردمی که تحت تاثیر رسانهها هستند، سوال شود به چه چیزهایی احتیاج دارید که پاسخ بدون شک چنین است: «احتیاجات اساسی» که ناشی از پدرسالاری غرب است عبارتند از: _فن کویل، موبایل، انواع یخچال فریزر و خصوصا اتومبیل (فولکس واگن و جنرالموتورز در نظر دارند سه میلیون خودرو در سال برای چین تولید کنند و پژو برای عقب نماندن از قافله، سرمایهگذاری غولآسایی در این کشور انجام میدهد...)، به این فهرست میتوان تاسیس مراکز اتمی، خرید هواپیماهای جنگی و تانکهای آ . ام . ایکس را نیز افزود.
راه دوم شنیدن فریاد دل رهبر دهقانی گواتمالایی است که میگوید: «فقرا را راحت بگذارید، دیگر از توسعه با آنها سخن نرانید ».۶۶)
● امید به خلاقیت اجتماعی
تمام دستاندرکاران جنبشهای مردمی از خانم واندانا شیوا در هندوستان تا امانوئل ندیون در سنگال همین مطلب را به شیوهء خود بیان میکنند. اگر امروز برای کشورهای جنوب «بازیابی خودکفایی غذایی» موضوع روز باشد یعنی چنین خودکفاییای را دارا نیستند. تا سال ۱۹۶۰ در آفریقا، قبل از هجوم «توسعهء اقتصادی»، هنوز نوعی از خودکفایی غذایی وجود داشت. آیا همین امپریالیسم استعمارگر، توسعهء اقتصادی و جهانی شدن نیست که خودکفایی را از بین برده و هر روز وابستگی این کشورها را بیشتر کرده است.
قبل از آنکه آب لولهکشی یا غیرلولهکشی شده به طور وسیع توسط زبالههای صنعتی آلوده شود، این کشورها آب آشامیدنی داشتند. آیا مدارس و مراکز بهداشتی، نهادهای واقعی برای دفاع از فرهنگ و بهداشت این کشورهاست! ایوان ایلیچ در رابطه با درستی این مطلب حتی در مورد کشورهای شمال نیز شک داشت.۷۷)
مجید رهنما، اقتصاددان ایرانی به درستی میگوید: «آن چیزی که به عنوان کمک اهدا میشود، تنها صرف هزینه، برای نگهداشتن ساختارهای فقرآفرین میشود، در حالی که قربانیان غارت شده که اموال و داراییهای حقیقیشان ربوده شده است، اگر بخواهند از سیستم تولید جهانی خارج شوند و بدیلهای مطابق با نیازهایشان پیدا کنند، هرگز هیچ کمکی دریافت نمیکنند.»۸۸)
با این وجود، بدیل توسعهء اقتصادی در جنوب و همچنین در شمال بازگشت به عقب نیست. هدف، تحمیل الگوی یکنواخت «بیرشدی» نیز نیست، برای طردشدگان و غریقهای سیستم رشد اقتصادی، باید راهی که سنتز و نتیجهء درهم آمیختگی سنتهای گم شده و مدرنیتهء دست نیافتنی باشد، جستوجو کرد. فرمولبندی پرتناقضی که بیانگر چالش دوگانهای است که پیش رو داریم. باید به توان خلاقیت اجتماعی جهت فائق آمدن به این چالش امیدوار بود تا بتواند خود را از چنگ اقتصادگرایی و توسعهگرایی، رها کند. دوران پس از رشد، لزوما چند وجهی خواهد بود. باید راههای شکوفایی جمعیای تدبیر شود که در آن آسایش مادی که مخرب محیطزیست و روابط اجتماعی است بر همهء عرصهها اولویت نداشته باشد.
هدف دستیابی به زندگی بهتر میتواند از راههای گوناگون و در چارچوبهای متفاوت تعریف شود. به زبان دیگر، باید به بازسازی و بازیابی فرهنگهای نوین پرداخت. اگر حتما باید نامی بر این هدف گذاشت، آن را میتوان مثل ابن خلدون «عمران»۹۹) یا همچون گاندی سوادشی- سراویا (بهبود شرایط اجتماعی برای همگان)، یا همچون جریان توکولورها، باتبار (همه با هم در آرامش) یا مثل بوران در اتیوپی، فیداناگابنیا (درخشش فردی که سیر گشته و از همهء غمها و دردها رهاست) نامید۱۰۰.) مهم گسستن پیوند از جریان مخربی است که زیر پرچم توسعهء اقتصادی یا جهانی شدن به جلو میرود. خلاقیتها و اندیشههای جالبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد میتواند کارپایهء ساختمان و امید دوران پس از توسعهء اقتصادی باشد.
بیشک برای اجرای سیاستهای «رشد پسرفتی» باید مقدماتی چه در شمال و چه در جنوب مهیا شود که مشابه یک دوران ترک اعتیاد جمعی است. رشد اقتصادی در عین حال ویروسی خطرناک و مخدری قوی است. مجید رهنما مینویسد: « برای رخنه در فضاهای هزارلای اقتصادی، انسان هومواکونومیکوس، دو شیوه به کار میبرد.
یکی شیوهء ویروس ایدز و دیگری راهکار دلالان مواد مخدر» ۱۱۱.) هر دو شیوه به تخریب سیستم مصونیت میپردازند و نزد انسان نیاز و احتیاج میآفرینند. هرچه منافع دلالان (یعنی شرکتهای چندملیتی) زیادتر باشد، گسستن و دریدن زنجیر اعتیاد به مصرف هم سختتر است، چرا که آنها میخواهند ما را بسان بردگان نگه دارند، اما تلنگر نجاتبخش ضرورت، امکان دارد ما را به خود آورد.
نوشته: سرژ لاتوش
منابع:
۱- مقالهء ماه مه ۲۰۰۱ لوموند دیپلماتیک «یک بار برای همیشه رابطه با توسعهء اقتصادی را تمام کنیم».
۲ـ مقالهء چرکنویسی برای آینده: شرکت در بحثهای نوع دیگر: نوول کایه دویود شمارهء ۱۴، انتشارات پوف، ژنو، ۲۰۰۳.
۳- این گروه لغتنامهء توسعه را در لندن در سال ۱۹۹۲ توسط انتشارات زدبوک به چاپ رساند.
۴- بدون اینکه از یاد بریم که این گونه «اسبابکشی»های جهانی به تدریج آب و هوا را تخریب کرده و کشتهای سوداگرانه مثلا در برزیل فرودستان را از لوبیا محروم کرده و به علاوه میتواند فجایع بیولوژیک از جمله جنون گاوی بیافریند.
۵- ژان ماریهاربی، «توسعهء پایدار: تفاوت عظیم»، روزنامهء اومانیته، ژوئن ۲۰۰۴.
۶- نوشتهء آلن گراس، شکنندگی قدرت، فایارد، پاریس، ۲۰۰۳، ص ۲۴۹.
۷- از منتخب آثار انتشار جدید فایارد، پاریس، ۲۰۰۴، میتوانید مجددا مقاله « انتقام پزشکی» که هنوز خیلی جالب است را بخوانید.
۸- مجید رهنما: هنگامی که فقر، فرودستی را کنار میزند، انتشارات فایارد و آکت سود، پاریس، ۲۰۰۳، ص ۲۶۸.
۹- تاریخ نگار و فیلسوف عرب (تونس ۱۳۳۲ - قاهره ۱۴۰۶.)
۱۰- گوردون داهل و گماتچو مجرسه، «مارپیچ رامزهوم: مفهوم بورانی توسعه». در کتاب خوانندگان مرحلهء پس از توسعه نوشتهء مجید رهنما و ویکتوریا باوتری، انتشارات زدبوک، ۱۹۹۷، ص ۵۲.
۱۱- مجید رهنما، همانجا، ص ۲۱۴.
منابع:
۱- مقالهء ماه مه ۲۰۰۱ لوموند دیپلماتیک «یک بار برای همیشه رابطه با توسعهء اقتصادی را تمام کنیم».
۲ـ مقالهء چرکنویسی برای آینده: شرکت در بحثهای نوع دیگر: نوول کایه دویود شمارهء ۱۴، انتشارات پوف، ژنو، ۲۰۰۳.
۳- این گروه لغتنامهء توسعه را در لندن در سال ۱۹۹۲ توسط انتشارات زدبوک به چاپ رساند.
۴- بدون اینکه از یاد بریم که این گونه «اسبابکشی»های جهانی به تدریج آب و هوا را تخریب کرده و کشتهای سوداگرانه مثلا در برزیل فرودستان را از لوبیا محروم کرده و به علاوه میتواند فجایع بیولوژیک از جمله جنون گاوی بیافریند.
۵- ژان ماریهاربی، «توسعهء پایدار: تفاوت عظیم»، روزنامهء اومانیته، ژوئن ۲۰۰۴.
۶- نوشتهء آلن گراس، شکنندگی قدرت، فایارد، پاریس، ۲۰۰۳، ص ۲۴۹.
۷- از منتخب آثار انتشار جدید فایارد، پاریس، ۲۰۰۴، میتوانید مجددا مقاله « انتقام پزشکی» که هنوز خیلی جالب است را بخوانید.
۸- مجید رهنما: هنگامی که فقر، فرودستی را کنار میزند، انتشارات فایارد و آکت سود، پاریس، ۲۰۰۳، ص ۲۶۸.
۹- تاریخ نگار و فیلسوف عرب (تونس ۱۳۳۲ - قاهره ۱۴۰۶.)
۱۰- گوردون داهل و گماتچو مجرسه، «مارپیچ رامزهوم: مفهوم بورانی توسعه». در کتاب خوانندگان مرحلهء پس از توسعه نوشتهء مجید رهنما و ویکتوریا باوتری، انتشارات زدبوک، ۱۹۹۷، ص ۵۲.
۱۱- مجید رهنما، همانجا، ص ۲۱۴.
منبع : روزنامه سرمایه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس خلیج فارس دولت سیزدهم بابک زنجانی دولت حجاب لایحه بودجه 1403 بودجه شورای نگهبان مجلس یازدهم
قوه قضاییه هواشناسی سیل تهران شهرداری تهران فضای مجازی شورای شهر تهران سلامت شورای شهر پلیس قتل وزارت بهداشت
قیمت دلار خودرو قیمت طلا سایپا قیمت خودرو ایران خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی مالیات تورم مسکن
تلویزیون محمدرضا گلزار سینما رسانه سینمای ایران فیلم سریال تئاتر رسانه ملی موسیقی بازیگر سریال پایتخت
سازمان سنجش انتخاب رشته بنیاد ملی نخبگان آموزش عالی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه عربستان نوار غزه اوکراین ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال وحید شمسایی بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر
هوش مصنوعی اینترنت تبلیغات اپل خودرو برقی همراه اول آیفون گوگل روزنامه سامسونگ ناسا
داروخانه سازمان غذا و دارو ویتامین خواب کاهش وزن دیابت طول عمر پرستار سلامت روان بارداری دندانپزشکی