شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جام زرین در انتظار چه تیمی است؟


جام زرین در انتظار چه تیمی است؟
● جام جهانی ۲۰۰۶، دیدارهای حساس پایانی
آلمان در رویاروئی با سوئد در همان آغاز بازی کار را تمام کرد تا مانند انگلستان گرفتار سخت‌جانی مردان اسکاندیناوی نشود!
بدون تردید با وجود پیشرفت تمام و کمال مشهود میزبان از شروع بازی‌ها، اما هنوز مشکلات دفاعی نزد شاگردان کلینزمن از میان نرفته است. در واقع با توجه به ذات تفکرات مربی، مردی که به‌عنوان یک مهاجم، دونده و موفق نشان می‌داد، آلمان در قالب یک تیم هجومی، دندان‌های تیز خود را برای کسب قهرمانی نشان می‌دهد در این رهگذر در دیدار با سوئد اگرچه وجه تهاجمی آلمان این بار نیز به‌عنوان یک بر برنده ارزش خود را بروز داد، اما اگر اخراج بازیکن سوئدی در میان نبود - که چندان هم درست به‌نظر نمی‌رسید - و به دنبال آن کاهش روحیه سوئدی‌ها که نماد آن در پنالتی هدر رفته لارسن به روشنی مشهود بود، چه‌بسا چونان بازی با انگلستان، این‌بار نیز شرایط به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.
به هر حال آلمان به‌عنوان میزبان و با حمایت تماشاگرانش که اعتلاء غرور ملی را در ساق‌های شاگردان کلینزمن، منجلی می‌بینند - که چنین رویدادی برای هر تیمی که مقابل آنها قرار می‌گیرد یک خطر بالقوه ویرانگر به ‌حساب می‌آید - تا اینجای کار خیلی خوب پیش آمده به‌گونه‌ای که ضعف دفاعی به غیر بازی نخست با کاستاریکا پیامدهای منفی خود را بروز نداده است هر چند که سوئد به‌عنوان یک حریف قلدر و دونده می‌توانست دست کم لقمه گلوگیری باشد، اما درخشش ”پودولسکی“ که گویا دوست ندارد زیر سایه کلوزه پنهان شود راه را برای گریز آلمان از دامی که سوئد می‌توانست زیر پایش بگستراند فراهم نمود تا برای حضور در جمع تیم‌های مرحله نیمه‌نهائی مقابل آرژانتین قرار گیرد.
اینک که سخن از آرژانتین به میان آمد گفتنی است شاگردان پکرمن با پشت سر نهادن دو بازی تماشائی و پرقدرت مقابل ساحل‌عاج و صربستان و مونته‌نگرو و دیدار متوسط و به تعبیری اقتصادی با هلند که نه تماشائی بود و نه از منظر تاکتیکی دربردارنده نکات تازه و در نهایت برای تأیید صعود انجام پذیرفت، در رویاروئی با مکزیک، گوشه‌هائی از کمبودهای تاکتیکی خود را در تقابل با بازی بسته و مبتنی بر ضدحمله نشان داد. آرژانتین برخلاف دیدارهای گذشته این بار و در خط میانی خود که البته همچنان بر محور ریکلمه، استوار بود، درخشان و کوبنده ظاهر نشد ضمن اینکه پکرمن با تعویض‌های خود در خط حمله و آوردن ”ته‌وز“ و ”مسی“ ضمن نشان دادن روحیه تهاجمی بر این نکته نیز تأکید ورزید که برای گشودن گره‌های کور، انگیزه و نیروی جوانی عامل بسیار تعیین‌کننده‌ای به‌ حساب می‌آید.
به هر حال مکزیک که در دیدارهای گروهی بازی‌های نه چندان درخشانی انجام داده بود، مقابل آرژانتین تا قبل از وقت‌های اضافه بسیار مقاوم، متعادل و باانگیزه نشان داد اما به خاطر برتری‌‌های تکنیکی آرژانتین یعنی حضور چند بازیکن سرنوشت‌ساز بازی را به حریف واگذار کرد. در واقع گل تعیین‌کننده‌ای که رودریگز وارد دروازه مکزیک کرد بیش از هر چیز مدیون دید عالی و پاس عالی‌تر سورین از فاصله بسیار دور است، چرا که اگر قرار بود براساس نظم تاکتیکی کاپیتان آرژانتین توپ را به گردش درآورد به احتمال فراوان توپ در لابه‌لای شیوه دفاعی مکزیک، می‌چرخید و بی‌حاصل برمی‌گشت.
گفتنی است با آنچه که از آلمان و آرژانتین در چهار دیدار انجام شده دیدیم، جدا از مزایای میزبانی و به‌ویژه آتشفشان احساسات ناسیونالیستی آلمانی‌ها، خط میانی نماینده آمریکای‌جنوبی از منظر تنوع - تاکتیکی و تکنیکی - بر میزبان می‌چرید، ضمن اینکه هر دو تیم از نظر دفاعی - به‌ویژه در خط دفاع - با مشکلاتی چند روبه‌رو هستند، ما با تمام این حرف‌ها به باور نگارنده تیمی که از میدان با دست پر خارج شود می‌تواند یک سر فینال باشد.
● انگلستان - پرتغال نبرد شمال و جنوب
انگلستان با وجود رسیدن به جمع ۸ تیم برتر، در هیچ‌یک از بازی‌هایش، در قالب یک مدعی، نه کارشناس‌ها و نه طرفدارانش را راضی نکرد.
شاگردان اریکسون در هر ۳ دیدار مرحله گروهی جدا از مشکلات تاکتیکی در میانه زمین که بازی ناهماهنگ لمپارد و جرارد، نماد آن به حساب می‌آمد. در خط دفاع، ناکارآمدی‌های زیادی داشتند که نمونه بارز آن در دیدار با سوئد خودنمائی کرد.
از طرف دیگر حریف مرحله حذفی یعنی اکوادور با وجود اینکه در بازی‌های گروهی بسیار خوش درخشیده بود، اما در قیاس با انگلستان به بالقوه نباید و نمی‌توانست حریف همطرازی‌ باشد در حالی‌که اگر تنها هنرنمائی بکهام در ۴ بازی انجام شده نبود و ضرب آزاد او که در عین زیبائی و ظرافت، با جایگری نه چندان درست، ضعف دفاعی و واکنش اندکی دیرهنگام دروازه‌بان به ثمر نمی‌رسید تصور اینکه انگلستان با توسل به شیوه‌های دیگر، به گل دست می‌یافت تا حدود زیادی ناشدنی جلوه کرد.
به هر حال انگلستان با تمام ضعف‌هائی که دارد در مرحله بعد مقابل حریفی قرار می‌گیرد که به قول معروف شیوه جانش مکیده شده است.
در واقع پرتغال با توجه به حوادث دیدار با هلند، از دست دادن چند بازیکن اصلی و یک اخطاره شدن بسیاری از آنها در کنار خستگی فراوان در رویاروئی با انگلستان نمی‌تواند با تمام قوا در میدان ظاهر شود. از سوی دیگر دیدار پرتغال و هلند که از منظر رویدادهای داوری و درگیری‌های بازیکنان درحافظه تاریخی فوتبال ماندگار می‌شود یک نکته دیگر را هم ثابت کرد، ان هم تأثیر روانی و تاکتیکی حضور یک یا ۲ بازیکن باتجربه و سرنوشت‌ساز در این‌گونه بازی‌ها است.
به‌عبارت بهتر هلند که از ابتدای جام از نبود بازیکنان کلیدی - به‌ویژه در میانه میدان و از جمله ون درسار - رنج می‌برد در رویاروئی با پرتغال به روشنی تمام، چنین کمبودی را بروز داد.
در این رهگذر فان باستن که با جسارت زیاد دست به جوانگرائی زده است دریافت که در کنار چنین کار عالی یکی، دو بازیکن متفاوت و به تعبیری بزرگ را در مجموعه خود کم داشت. هلند از منظر بازیکن، غنی و پربار ظاهر شد اما از نظر تیمی در لحظه‌های حساس با حلقه‌های مفقوده چندی روبه‌رو می‌شد که در نهایت به ناکامی‌اش در میانه راه جام جهانی ۲۰۰۶ منجر شد.
به باور نگارنده، هلند بالقوه، برتر از پرتغال بود که آمار منتشر شده پس از بازی نیز این ادعا را ثابت می‌کند.
ضمن اینکه در بیشتر اوقات، هلندی‌ها صاحب توپ و میدان بودند به هر حال اگر مانند ون‌ درسار که بهترین هلندی‌ بود و یکی، دو نفر دیگری هم حضور داشتند و یا فان‌باستن، دست کم در نیمه دوم از ون نیستلروی استفاده می‌کرد و یا در گزینش بازیکن به‌طور مثال به بازیکنی از جنس ادواردز یا سیدورف هم نظر داشت، بدون تردید بیش از اینها از هلند سخن به میان می‌آمد. دست آخر اینکه اگر قرار بر گمانه‌زنی باشد چه‌بسا روی کاغذ بتوان به سود انگلستان رأی صادر کرد، اما فوتبال است و هزار بالا و پائین، آیا رویدادهای بازی هلند و پرتغال از پیش قابل تصور می‌نمود؟
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید