جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

راسل سوسیالیست مخالف کمونیسم


راسل سوسیالیست مخالف کمونیسم
برتراند راسل از معدود روشنفکرانی است که در هنگامه غلبه گفتمانی چپ در جهان و اقبال روشنفکران به انقلاب روسیه توانست نقصان ها و کاستی های آن را ببیند و خطر تقلیل سوسیالیسم به کمونیسم روسی را درک کند و به جهان هشدار دهد. در حالی که اکثر سوسیالیست های غربی در «توطئه پنهان سازی» با یکدیگر همدست شده بودند و به تمام انحرافات و جنایات حزب کمونیست به دیده اغماض می نگریستند یا حتی در مقام توجیه آن برمی آمدند. اما راسل در عین مخالفت با سرمایه داری هیچ گاه مقهور شعارها و تبلیغات انقلابیون روسیه نشد. او به عنوان یک سوسیالیست به روسیه رفت ولی با دیدن کسانی که در درستی عقایدشان کوچک ترین تردیدی به خود راه نمی دادند، هزاران بذر تردید در دلش کاشته شد و بعد از ملاقات با لنین و تروتسکی به عنوان یک مخالف بلشویسم به کشورش بازگشت. او به عنوان یک میراث دار روشنگری بزرگ ترین دستاورد روشنگری را رها شدن از جزمیات و تعصبات می دانست اما در روسیه با ایمان خاضعانه و بلاشک با دینی جدید و کتب مقدسی تازه مواجه شد. با آرمان هایی والا که شیوه مومنانش برای رسیدن به آن آرمان ها «شیوه یی نو، خشن و خطرناک بود.»
دینی جدید که پیروانش یادآور مسیحیان قرون وسطی بودند؛ همان گونه که در آن ۱۰ قرن پیروان مسیح یاد نگرفتند که دشمنان شان را دوست بدارند یا گونه دیگر خود را جلو بیاورند، در عوض دادگاه های «تفتیش عقاید و سوزاندن افراد را برپا کردند تا اندیشه انسانیت را در زیر یوغ رهبانیت جاهل و تحمل ناپذیر قرار دهند، هنر را تنزل دهند و علم را برای هزار سال خاموش کنند»، کمونیست های روسی نیز برای برقراری آرمان برابری که هیچ گاه محقق نشد آزادی را قربانی کردند.
راسل در شوروی به عینه مشاهده کرد این آیین جدید وعده پایان دادن به بی عدالتی بین فقیر و غنی و پایان بردگی اقتصادی و پایان جنگ را می دهد اما پیروانش مومنانی شده اند که فقط معنای دیکتاتوری را خوب فهمیده اند. کتاب تئوری و عمل بلشویسم رهاورد راسل از این سفر بود که هنوز به عنوان متنی زنده و حیرت آور جایگاه خود را حفظ کرده است. وی در ملاقات با لنین دریافت در روسیه معنای دیکتاتوری به خوبی فهمیده شده است اما منظور از پرولتاریا تنها بخشی از آنهاست که دارای آگاهی طبقاتی اند و این بخش هم مترادف حزب کمونیستی است که با قلب معنای پرولتاریا، تمام تئوری مارکس را در خدمت توجیه دیکتاتوری آسیایی اش به کار گرفته است. البته نباید تصور کنیم که راسل با این انتقادات در صف موافقان سرمایه داری درآمد یا قانع شد که سرمایه داری از آنچه بلشویک ها می گویند بهتر است. راسل در شوروی فهمید آن نوع سوسیالیستی که برقراری آن فقط توسط جنگ امکان پذیر است از سرمایه داری هم بدتر است. او حتی تا بدان جا پیش رفت که اگر یک سیستم عادلانه اقتصادی تنها در صورتی قابل حصول باشد که «تفحص آزاد ممنوع شود و بشر به زندان های فکری قرون وسطی بازگردانده شود بهایی بس گزاف پرداخته است.» او که در کشورش معترضی فعال به بی عدالتی های سرمایه داری بود در روسیه دریافت دولتی که دوست پرولتاریا است آنچنان انضباط آهنین برقرار ساخته است که از «افسارگسیخته ترین رویاهای مستبدان سرمایه داری نیز فراتر رفته است.» وی از جمله اولین روشنفکرانی بود که در دوران طلایی کمونیسم سرنوشت فاجعه باری که انتظار معتقدان به آن را می کشید پیش بینی کرد و به رغم مخالفتش با سرمایه داری احتمال داد که یا «بلشویسم سرانجام مغلوب سرمایه داری شود یا، پیروزی بلشویسم به همراه از بین رفتن ایده آل هایش و برقراری یک رژیم امپریالیستی به سیاق ناپلئون محقق خواهد شد یا نبردی جهانی و طولانی که تمدن قربانی آن خواهد بود و تمام مظاهرش منجمله سوسیالیسم فراموش خواهد شد.» توجه به برتراند راسل و اندیشه های او در این نقطه تاریخی برای روشنفکری ما بسیار مهم است چرا که سمبل فردی است که هیچ گاه اصول خود را برای خوشایند پیروان گفتمان غالب فدا نکرد.

ثمینا رستگاری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید